آفتابنیوز : آفتاب: اخیراً در خبرها آمده بود كه محمد سرافراز، معاون برونمرزی سازمان صدا و سیما و مدیر شبكه تلویزیونی انگلیسیزبان پرستیوی، گزینه نهایی برای ریاست سازمان صدا و سیماست.
قادر باستانی، نویسنده و مدرس علوم ارتباطات اجتماعی به ایلنا گفت: اگر خبر درست باشد، در میان افرادی كه نامشان به عنوان نامزد ریاست رسانه ملی مطرح بود، آقای سرافراز به جهت صبغه رسانهای، انتخابی هوشمندانه برای سازمان صدا و سیماست.
وی افزود: به جز آقای سرافراز، مابقی نامزدهای مطرح، اغلب وابستگی جناحی داشتند و صبغه سیاسی آنها بیشتر بود. دوران فعالیت حرفهای آقای سرافراز در معاونت برون مرزی سازمان، همراه با موفقیتهای خوبی بود. شبكههای تلویزیونی پرستیوی و هاسبانتیوی، توانستهاند مخاطبان بهنسبت زیادی در كشورهای انگلیسی و اسپانیولی زبان جمع كنند و هر دو شبكه تلویزیونی، به طور حرفهای اداره میشوند.
این كارشناس رسانه گفت: من ارزیابی مثبت از عملكرد آقای سرافراز دارم، ضمن اینكه در حال حاضر، دولت مستقر، سیاستهای متعادل را پشتیبانی میكند و ایشان هم در كل عملكرد معتدلی در گذشته از خود نشان داده است. ضمن اینكه اگر صدا و سیما به مثابه یك رسانه اداره شود، مشكلاتش حل میشود.
باستانی اظهار داشت: در دوره ده ساله آقای ضرغامی، موفقیتهایی در تولیدات نمایشی، فیلم، سریال، مستند، برنامههای آموزشی، علمی، سلامتمحور، ورزشی و معارف قرآنی، افزایش شبکههای ملی و بینالمللی و اجرای پروژه بزرگ سیگنالرسانی دیجیتال در سراسر کشور حاصل شد، اما در رقابت با شبكه های فارسیزبان ماهوارهای به جهت كمتوجهی به مخاطب، نتوانست نتیجه مطلوب را بگیرد.
وی تصریح كرد: اگر عملكرد ده ساله صدا و سیما موفقیتآمیز بود، باید مابهازای این موفقیت، در شرایط فرهنگی كنونی كشور قابل مشاهده بود. رشد تعداد شهروندانی كه تماشای سیمای جمهوری اسلامی را كنار گذاشتهاند، تعداد گیرندههای ماهوارهای كه هر روز بیشتر از گذشته، خود را در شهرها و روستاها نشان میدهد و دهها آمار دیگر از نابهنجاریهای فرهنگی و اجتماعی خصوصاً در نسل جدید، نشانگر آن است كه سازمان صدا و سیما به عنوان كانال انحصاری شبكههای رادیو و تلویزیون در كشور، در ده سال گذشته عملكرد مطلوبی نتوانست از خود نشان دهد.
این استاد دانشگاه گفت: برای ارزیابی عملكرد سازمان در ترازوی نقد، باید فاصله اهداف و انتظارات نظام اسلامی از صدا و سیما و عملكرد عینی آن را با هم سنجید. بیتردید مهمترین هدف سازمان و توقع از آن، تحكیم پایههای نظام از طریق تقویت وحدت و همگرایی در میان مسئولان امر و همچنین افزایش رضایتمندی مردم است؛ همان وحدتكلمهای كه تكیهكلام بنیانگذار فقید انقلاب اسلامی بود و رهبر معظم انقلاب نیز همیشه بر آن تاكید میكنند. به نظر من در این ده سال، نه تنها این هدف حاصل نشد، بلكه در مواردی خود رسانه ملی، به مبدأ كینهورزی و ایجاد تفرقه در میان مسئولین و هیزم بر لهیب آتش اختلافات تبدیل شد.
وی اضافه كرد: دلیل اصلی این امر، دور شدن مستمر این نهاد فرهنگی، از یك سازمان رسانهای مخاطبمحور به یك سازمان غیررسانهای امنیتمدار بود. اغلب تصمیمگیران سازمان، غیررسانهای بودند و با نگاهی امنیتمحور كار رسانهای را دنبال میكردند. در بخش اطلاعرسانی و خبر، در این ده سال به دلیل تأسی از شیوههای غیرحرفهای، اعتماد مخاطب به رسانهملی كاهش یافت و ریزش مخاطب، به ویژه در اقشار پُرتعداد طبقه متوسط شهری، سال به سال بیشتر شد. نمونه حی و حاضر چنین سبك اطلاع رسانی، در مورد رویداد اخیر اسیدپاشی در شهر اصفهان قابل مشاهده است كه چگونه یك موضوع محلی، در اثر ناشیگری كار رسانهای در صدا و سیما، ابعاد ملی یافت و سیستم را درگیر خود ساخت.
باستانی شرایط كنونی رسانهملی را دارای فاصله با مطلوبیت توصیف كرد و اظهار داشت: حتماً آقای سرافراز یا هر شخص دیگری كه سكان سازمان صدا و سیما را در دست میگیرد، به خوبی به نارساییهای فعلی توجه دارند و قطعاً برای بهبود شرایط تلاش خواهند كرد. قهر نخبگان و فرهیختگان جامعه، آزردهخاطری اغلب سیاستمداران دلسوز نظام و بیتفاوتی مردم، حاصل عملكرد ده سال اخیر بوده است. باید امیدوار بود سلف آقای ضرغامی، به اهمیت این رسانه و وضعیت موجود فرهنگی كشور واقف باشد و این سازمان را در راه رسیدن به آرمانهای اصیل انقلاب اسلامی یاری كند.
وی تأكید كرد: البته آقای ضرغامی متوجه نارساییها شده بود و از دو سال پیش اصلاحات را كلید زده بود، اما سرعت تغییرات بسیار كم و سرعت تحولات در دنیای ارتباطات بسیار بالاست و ضرورت دارد، در دوره مدیریت جدید، این سرعت افزایش یابد.
وی گفت: در کشور استعدادهای بسیاری وجود دارند که راه به صداوسیما ندارند. هنرمندان، شاعران، نخبگان فکری، تحلیلگران برجسته سیاسی و اجتماعی، نویسندگان و نظایر آنها امروز مهجور واقع شدهاند و نسل نوجوان و جوان کشور، در غیاب آنها، توسط شبکههای ماهوارهای و اینترنتی، به نخبگان هنری و فرهنگی غرب گرایش پیدا کردهاند.
این مدرس علوم ارتباطات اجتماعی تاکید کرد: در سال ۱۳۷۲، شورای عالی انقلاب فرهنگی، بحث مهمی را در خصوص استفاده بخش خصوصی از امکانات رسانه ملی و تاسیس شبکههایی با نظارت سازمان صدا و سیما مطرح کرد. همین طور در سال ۱۳۹۰ حرکتی در مجلس شورای اسلامی برای قانونمند ساختن رسانهملی شروع شد که تاکنون نتیجه عملی دربرنداشته است. در طرح مجلس، هیات امنا، هیات مدیره و شورای نظارت با تفکیک وظایف و همینطور امکان استفاده از توان بخش خصوصی، پیش بینی شده بود.
باستانی ابراز امیدواری کرد، دولت تدبیر و امید، با تدوین لایحه نحوة اداره سازمان صدا و سیما، منطبق با خواستههای واقعی مردم و با رویکردی نو و روزآمد، به مقوله حیاتیِ ارتباطات در هزاره سوم، خدمتی اساسی به آرمانهای بزرگ انقلاب اسلامی داشته باشد.
این کارشناس رسانه، زمان فعلی را فرصت خوبی برای بازاندیشی در تجدید ساختار و اتخاذ سیاستی نو در رسانهملی دانست و گفت: مناسب است که از خرد جمعی عقلای قوم بهرهگیری شود و در یک کار منسجم و سنجیده، آسیبشناسی جدی انجام پذیرد و راهحلهای کارشناسی مطرح و مورد بحث قرار گیرد و در نهایت تصمیمی اتخاذ شود که این سازمان بزرگ را به پویایی و اثربخشی نزدیک کند و نکات مثبت آن را موثرتر و نکات ضعف آن را تا حد ممکن برطرف سازد.
باستانی در پایان تصریح کرد: اگر نظام، اجرای اصل ۴۴ در صدا و سیما و دخیل کردن آحاد مردم و نخبگان جامعه در ایجاد و مدیریت ایستگاههای رادیویی و تلویزیونی را بپذیرد، شاهد رشد امنیت ملی در کشور، کاهش استفاده از رسانههای خارجی، تقویت اساسی ارتباط دولت-ملت و رشد خلاقیتها و استعدادهای ملی خواهیم بود.