کد خبر: ۲۶۹۳۹۲
تاریخ انتشار : ۱۱ آبان ۱۳۹۳ - ۱۵:۲۴

چرا آیت‌الله هاشمی شانس اول ریاست خبرگان است؟

بهترین سمبل این دست گرایش ها و قدرت نفوذ هاشمی رفسنجانی در حوزه ها و میان روحانیون شاید سخن آیت الله مهدوی کنی در اسفند 88 و در جریان اجلاسیه مجلس خبرگان رهبری باشد که در پاسخ به سوالی درباره تلاش برخی جریان های سیاسی برای حذف هاشمی رفسنجانی از قدرت و کنار گذاشتنش از نماز جمعه گفته بود: «این جریانات مهم نیستند و ما همچنان پای سخنرانی آقای هاشمی می‌نشینیم.»
آفتاب‌‌نیوز :
آفتاب: اگر سال های بین 84 تا 92 ایام انزوای هاشمی رفسنجانی از قدرت بود، بعد از 24 خرداد این ورق برگشته و حالا این مهره کلیدی باز هم به صحنه بازی سازی در سپهر سیاسی ایران بازگشته است. جایی که نزدیک ترین افق پیش روی آن انتخاب رئیس مجلس خبرگان رهبری است.

 به گزارش آفتاب به نقل از خرداد هاشمی رفسنجانی در دوره چهارم مجلس خبرگان رهبری دو تجربه متفاوت را پشت سر گذاشته است؛ اولی غلبه بر طیف منتقدانش در این مجلس در انتخابات هیات رئیسه سال 87 و دومی هم واگذاردن ریاست به آیت الله مهدوی کنی در سال 89. حالا هاشمی رفسنجانی در سودای تجربه سوم است، تجربه ای که بیشتر به تکرار انتخابات هیات رئیسه اسفند 87 و پیروزی او بر آیت الله شیخ محمد یزدی است و به نوعی می توان آن را گذر از موقعیتی دانست که در سال 89 برای وی در مجلس خبرگان رهبری ایجاد شد. اما آیا بستر لازم برای قرار گرفتن مجدد آیت الله هاشمی رفسنجانی در چنین موقعیتی وجود دارد؟
 
آیا هاشمی رفسنجانی تمایلی برای ریاست بر خبرگان دارد؟

پیش از هر چیز برای پاسخ به این سوال لازم است مشخص شود که آیا الزاما آیت الله هاشمی تمایلی برای ورود به رقابت ریاست خبرگان رهبری دارد یا خیر؟ شواهد و قرائن بعد از درگذشت آیت الله مهدوی کنی بیشتر حاکی از آن است که هاشمی رفسنجانی مایل به بازگشت به کرسی ریاست خبرگان است. تکذیب سخنان سید احمد خاتمی که گفته بود «هاشمی رفسنجانی در جمعی خصوصی گفته که تمایلی برای ریاست مجلس خبرگان ندارد» بهترین گواه بر این است که رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام اصلا قصد چشم پوشی از ورود به این رقابت سیاسی را ندارد. 

برای درک بهتر این موقعیت می توان تحرکات وی را قبل از انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به یاد آورد که نهایتا منجر به ورود مستقیم او به عرصه انتخابات شد. هاشمی رفسنجانی چهار دهه است که اثبات کرده که «در نیمه باز» او بر روی خیلی از مسایل مثل انتخابات سال 92 یا همین ریاست مجلس خبرگان بی دلیل نیست.

اما آیا در صورت تمایل هاشمی رفسنجانی، زمینه های رسیدن مجدد او به کرسی ریاست خبرگان رهبری مهیا است؟ جواب این سوال را باید از دو منظر داد؛ دو منظری که در واقع تکمیل کننده یکدیگر هستند. اول از منظر چینش نیروهای داخلی خبرگان و دوم هم از منظر نفوذ هاشمی رفسنجانی در الیت روحانیت.

وضعیت هاشمی در خبرگان رهبری چگونه است؟

طیف مخالف هاشمی رفسنجانی در خبرگان را می توانبه صورت سمبلیک در مربع آیت الله یزدی، جنتی، مصباح و سید احمد خاتمی خلاصه کرد. برای ارزیابی از احتمال فایق آمدن دوباره آیت الله هاشمی رفسنجانی بر گروهی که عمدتا توسط این چهار چهره در مجلس خبرگان نمایندگی می شوند، پیش از هر چیز نیاز است تا نغبی به دو انتخابات هیات رئیسه در سال های 87 و 89 زده شود.

 در سال 89 و در اوج یکدستی اصولگرایان با طیف احمدی نژاد، آنها بر این باور بودند که کنار زدن هاشمی رفسنجانی از ریاست خبرگان نیز به راحتی شکست دادن او در انتخابات تیر 84 است. نهایتا اما صف کشی مخالفان هاشمی رفسنجانی پشت سر نامزدی آیت الله یزدی نتیجه دیگری داشت؛ آیت الله هاشمی با کسب ۵۱ رأی از ۷۹ رای رقیب را شکست داد. اما این تمام نتیجه آن انتخابات نبود. چرا که در همان تاریخ آیت الله هاشمی شاهرودی به عنوان نامزد نزدیک به آیت الله هاشمی رفسنجانی هم توانست در رقابت برای نائب رئیسی پیروز شود تا آیت الله محمد یزدی به کرسی نیابت دوم مجلس خبرگان بسنده کند.

دو سال بعد اما انتخابات هیات رئیسه خبرگان داستانی متفاوت داشت. بعد از وقایع سال 88 هجمه ها به آیت الله هاشمی رفسنجانی به اوج خود رسیده بود و طیف مخالفان او هر چه در چنته داشتند برای کنار گذاشتن هاشمی رفسنجانی از ریاست مجلس خبرگان به کار بستند. کاندید آنها هم از چند هفته قبل  در یک کارزار رسانه ای تمام عیار مشخص شده بود؛ آیت الله مهدوی کنی. انتخابات هیات رئیسه سال 89 هر چند به کنار رفتن آیت الله هاشمی رفسنجانی از ریاست خبرگان منجر شد اما در دل خود نشانه های جدی داشت که همچنان عمق نفوذ هاشمی رفسنجانی در میان روحانیون را تائید می کرد.
 
نشانه‌های دو شکست مخالفان

اول اینکه مخالفان هاشمی علی رغم فضای شدیدا منفی که علیه او به راه افتاده بود، نتوانستند یکی از گزینه های مرکزی طیف خود را به میدان رقابت برای ریاست خبرگان بفرستند. به همین دلیل هم چهره ای میانه که مورد وثوق طرفین بود را برای این رقابت برگزیدند و آیت الله مهدوی کنی به میدان آمد. اما در قدم بعدی رقابتی هم شکل نگرفت، به این معنا که هاشمی رفسنجانی ترجیح داد تا در مقابل آیت الله مهدوی کنی اعلام نامزدی نکند. نهایتا انتخابات با یک نامزد واحد برگزار شد و نتیجه بدانجا رسید که از بین 84 نماینده 63 نفر در رقابتی که تنها یک نامزد داشت، رای به ریاست آیت الله مهدوی کنی دادند. کسی که دو سال قبل از آن پیشنهاد ورود به این رقابت که از سوی آیت الله هاشمی رفسنجانی مطرح شده بود را نپذیرفت. کسی که در اجلاسیه مجلس خبرگان رهبری در اسفند ماه سال 88 گفته بود که «جریان های طرفدار حذف آیت الله هاشمی مهم نیستند.»

رقابت هاشمی با چهره‌ای نزدیک به خودش؟

حالا قرار است که در اسفند پیش رقابت بر سر ریاست مجلس خبرگان رهبری، یک بار دیگر و البته بدون حضور آیت الله مهدوی کنی برگزار شود. مخالفان هاشمی رفسنجانی در این انتخابات چه نامزدی دارند؟ تحولات سال های 87 و 89 در هیات رئیسه خبرگان رهبری به خوبی گواه آن است که مربع مخالفن هاشمی هر چند تمایلی جدی برای ورود مستقیم به این عرصه دارند، اما مهیا نبودن امکان آن نهایتا آنها را به سمتی سوق می دهد تا تاکتیکی نظیر انتخابات سال 89 برگزینند. گواه این ادعا هم سخنان افرادی چون آیت الله جنتی و سید احمد خاتمی در روزهای اخیر است که اسامی 4 مخالف اصلی هاشمی در خبرگان رهبری که خود نیز جزو آن هستند را به صورت کمرنگ زیر سایه نام آیت الله هاشمی شاهرودی مطرح کرده اند.

آیت الله هاشمی شاهرودی هم از یک منظر به مانند آیت الله مهدوی کنی چهره ای میانه بین این دو طیف است، البته با یک تفاوت آشکار. گرایش او به سمت هاشمی رفسنجانی به مراتب بیشتر از آیت الله مهدوی کنی است. آیت الله مهدوی کنی هر چه بود سال ها زعامت طیف عمده ای از اصولگرایان را بر عهده داشت و از مراجع اصلی تصمیم گیری آنها به شمار می رفت و به همین منوال می توانست مستقل تر عمل کند. آیت الله هاشمی شاهرودی اما از آن محوریت و مرجعیت سیاسی برخوردار نیست و هم باعث می شود تا قسمتی از هویت سیاسی او در ائتلاف و نزدیکی با طیف های دیگر شکل بگیرد.

هاشمی شاهرودی به مثابه حامی هاشمی رفسنجانی در میدان مخالفان

او حداقل در دو مقطع نشان داده که گرایشی پر رنگ به نفع آیت الله هاشمی رفسنجانی دارد؛ یکی در همین مجلس خبرگان رهبری که خیلی وقت ها به عنوان موتلف و نیروی همسو با هاشمی رفسنجانی عمل کرده و دیگری هم در جریان رد صلاحیت آیت الله هاشمی قبل از انتخابات خرداد 92 در شورای نگهبان. اسحاق جهانگیری تائید کرده است که شورای نگهبان در غیاب آیت الله هاشمی شاهرودی اقدام به رد صلاحیت آیت الله هاشمی رفسنجانی کرده است. روایت های دیگری هم در این باره وجود دارد. برخی گفته اند او هنگام طرح موضوع رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی به نشانه اعتراض جلسه را ترک کرده و برخی هم می گویند اصلا در آن جلسه غایب بوده است. حتی اگر فرض بر صحت روایت دوم باشد هم باز این روایت گواه آن است که نسبت سیاسی آیت الله هاشمی شاهرودی با آیت الله هاشمی رفسنجانی چنان بوده که شورای نگهبان بهتر دیده در غیاب وی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را رد صلاحیت کند.

با این وضعیت فرض رقابت بین این دو چهره برای ریاست مجلس خبرگان را می توان رد کرد. چنانکه تنها باری که این انتخابات دو نامزد داشت مربوط به همان سال 87 و رقابت هاشمی رفسنجانی با آیت الله یزدی می شود که نتیجه آن هم مشخص است. به هر تقدیر شواهد بیانگر آن است که نمی توان احتمال چندانی برای رقابت آیت الله هاشمی شاهرودی و هاشمی رفسنجانی قایل بود، ورود هاشمی رفسنجانی به عرصه این رقابت به گواه قراین موجود به معنای انصراف آیت الله هشامی شاهرودی از نامزدی در انتخابات اسفند سال جاری است. از یاد نباید برد که حمایت های هاشمی شاهرودی از هاشمی رفسنجانی در این دو مقطع مربوط به ایامی می شود که جریان مخالف بیشترین حجم حمله را علیه رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تدارک دیده بود.
 
بازگشت پله پله هاشمی رفسنجانی به قدرت

اما هنوز یک بحث باقی می ماند؛ آیا هاشمی رفسنجانی شانسی برای جلب نظر روحانیون متنفذ مجلس خبرگان به سمت خود دارد؟ برای یافتن پاسخ این سوال بازخوانی آنچه که در سال های بین 84 تا 92 بر هاشمی رفسنجانی رفته است بسیار روشنگر خواهد بود. سال هایی که جناح حاکم تمام سعی خود را کرد تا هاشمی را از هر آنچه که به عنوان کرسی قدرت در اختیار داشت به نوعی «خلع» کند. نتیجه آن همه تلاش برای کاهش نفوذ هاشمی رفسنجانی چند قدمی عقب نشینی او بود که نهایتا هم اتفاقات خرداد 92 نشان داد که آن چند قدم عقب نشینی در حقیقت «دور خیز» دوباره وی برای بازشت به حوزه نفوذ در قدرت سیاسی است. 

این جمله هر چند تکراری شده اما همچنان یکی از کاربردی ترین جملات برای تفسیر واقعیت سیاسی روز ایران است؛ «برنده اصلی انتخابات 92 هاشمی رفسنجانی بود.» او اکنون تمام قد به عرصه قدرت بازگشته، اگر در اوج انزوا و در سال های بین 82 تا 92 برای گرفتن کرسی ریاست خبرگان رهبری از او نیاز به زمانی 5 ساله بود و اگر کنار زدن نزدیکانش از مدیریت دانشگاه آزاد 7 سال در آن ایام پر دردسر زمان برد، قطعا تکرار آن پروسه ها در شرایطی که او قدرت نفوذش هم در جامعه و هم در بالادست سیاست را دوباره اثبات کرده، کاری بس دشوار و شاید نشدنی است.

بازیابی نفوذ هاشمی رفسنجانی در میان روحانیون

او در میان روحانیون هم وضعیتی امیوار کننده دارد. یادآوری سفر او به مشهد بعد از انتخابات ریاست جمهوری و استقبال گرمی که از او صورت گرفت تائیدی بر این مدعا است که نفوذ هاشمی رفسنجانی در میان قشر روحانی هنوز پابرجا مانده است. این نفوذ در دوران احمدی نژاد هم وجود داشت اما آنچه که باعث دیده نشدن آن شد، خیمه سنگین مناسبات سیاسی بر سر مناسبات کلاسیک و سنتی حوزویان بود. حزویانی که اگر چه شاید بخشی از آنها در سال های ابتدایی دولت احمدی نژاد، متاثر از تبلیغات سیاسی او همراهانش نسبت به آیت الله هاشمی دچار تردید شده بودند اما عملکرد محمود احمدی نژاد در قبال ساکنان پایتخت مذهبی ایران یعنی شهر قم باعث شد تا به طور جدی در این تردیدها و گرایش ها، تجدید نظر صورت بگیرد.

بهترین سمبل این دست گرایش ها و قدرت نفوذ هاشمی رفسنجانی در حوزه ها و میان روحانیون شاید سخن آیت الله مهدوی کنی در اسفند 88 و در جریان اجلاسیه مجلس خبرگان رهبری باشد که در پاسخ به سوالی درباره تلاش برخی جریان های سیاسی برای حذف هاشمی رفسنجانی از قدرت و کنار گذاشتنش از نماز جمعه گفته بود: «این جریانات مهم نیستند و ما همچنان پای سخنرانی آقای هاشمی می‌نشینیم.»
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین