کد خبر: ۲۷۲۶۷۶
تاریخ انتشار : ۰۳ آذر ۱۳۹۳ - ۱۵:۲۴

بیهوده در پیچ می‌پیچیم یا بیهوده آب به آسیاب دیگران می‌ریزیم؟

اگر دلواپسان دل بدان بسته‌اند که در نهایت نتیجه این خواهد بود که مردم بدان‌ها تمایل پیدا کرده و آنها را برای اداره کشور انتخاب خواهند نمود، این نتیجه دور از امکان است. چرا که مسئولیت فشار آوردن بر حوزه‌های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی بر گردن آنها خواهد افتاد.
آفتاب‌‌نیوز :
آفتاب- شهروز ابراهیمی*: اخیرا یادداشتی در روزنامه کیهان چاپ شد که عنوان آن چنین بود: "بیهوده در پیچ مپیچ ". در بخشی از این یادداشت آمده است: "با قاطعیت می‌توان گفت که چالش هسته‌ای هرگز به موفقیت نمی‌رسد." در پاسخ باید گفت چنانکه بالفرض هم به نتیجه نرسد، آیا به نتیجه نرسیدن موضوع هسته‌ای در راستای منافع ملی و رشد و توسعه کشور است؟ جای بسی سئوال است که به دنبال چه نتیجه‌ای از مذاکرات هستیم که این‌گونه آرام و قرار نداریم، تا جاییکه حتی مخالفان خارجی توافق هسته‌ای نیز این چنین در رویای به نتیجه نرسیدن مذاکرات نیستند.   
                                                            
باید به این دوستان گفت: بیهوده در پیچ می‌پیچیم یا بیهوده آب به آسیاب دیگران می‌ریزیم ... باید پرسید در طول سالهای سال که مذاکرات در جریان بوده است تحریم‌ها اولأ چه عایدی برای منافع عموم داشته است که این‌چنین نسبت به نتیجه نرسیدن مذاکرات ابراز خوشحالی می‌کنیم، دومأ، آیا می‌توان پیش‌بینی کرد که اگر موضوع به نتیجه نرسد چه جایگزینی ما می‌توانیم داشته باشیم. آیا بازگشت به گذشته و دوباره کاغذپارهخواندن قطعنامه‌ها را در سر می‌پرورانیم؟ نتیجه آن قطعا منزوی‌شدن کشور ما در صحنه بین‌الملل و تکرار میراث 8 سال مشکلات اقتصادی، ایجاد رانت‌های انحصاری، شکاف طبقاتی و به حاشیه‌رفتن موضوع عدالت اقتصادی و اجتماعی خواهد بود. در چنین صورتی آرای مردمی که به دولت روحانی با شعار اعتدال و برداشتن تحریم‌های اقتصادی و بازگرداندن حق و حقوق مردم ایران، رای دادند، چه معنایی دارد.

برخی ممکن است گزینه جنگ را جایگزین عدم توافق بدانند. در چنین صورتی باید پرسید که جنگ به نفع چه کسی است. اصولأ جنگ آخرین گزینه است.  باید بدانیم که تشدید پلکانی شرایط برای جنگ فارغ از هر نتیجه‌ای که اخذ شود به نفع هیچ یک از طرف‌ها نیست.                                   

ممکن است جایگزین توافق در حالت خوش‌بینانه‌تری، واقع‌شدن بین جنگ و عدم جنگ باشد. یعنی شرایطی که تحریم‌ها تشدید گردد و ایران بخواهد آزاد از هر نوع قید و بندی به هر میزان که خواست غنی‌سازی کند و سانتریفیوژها را گسترش دهد. در چنین شرایطی چه اتفاق خواهد افتاد؛ در چنین شرایطی با دیدن شمشیر دموکلس حمله نظامی در بالای سر، به پیشرفت در حوزه غنی‌سازی ادامه خواهیم داد. آیا می‌توان مطمئن بود که در نهایت قدرت‌های بزرگ تسلیم ما شده و اجازه هر میزان پیشرفت در برنامه هسته‌ای را به ما خواهند داد. چنین چیزی حداقل در کوتاه‌مدت قابل تصور نیست. بدون شک شاهد تشدید بیش از پیش فشارها و افزایش مشکلات اقتصادی خواهیم بود. ضمن این که امکان توسعه در حوزه‌های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی از ما سلب خواهد شد. چرا که در سایه ناامنی و با داشتن دغدغه احتمال بروز جنگ، بیساری از پتانسیل‌ها و منابع کشور در راهی غیر از راه توسعه بکار خواهد افتاد. اصولأ توسعه و محیط نامطمئن و نآامن با یکدیگر مغایرت دارند.      
                                           
از طرفی اگر دلواپسان دل بدان بسته‌اند که در نهایت نتیجه این خواهد بود که مردم بدان‌ها تمایل پیدا کرده و آنها را برای اداره کشور انتخاب خواهند نمود، این نتیجه هم دور از امکان است. چرا که مسئولیت فشار آوردن بر حوزه‌های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی بر گردن آنها خواهد افتاد.  
                      
اگر به افق‌های دور‌دست نظر انداخته و به‌طور سیستماتیک تحلیل کنیم در آن صورت آرزوی شکست دیپلماسی را نخواهیم کرد. 

*استادیار روابط بین الملل دانشگاه اصفهان

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین