آقاي خاتمي در اين ماههاي اخير چندباري مساله تعامل با حاكميت را مطرح كردهاند. چه اتفاقي افتاده است كه ايشان به اين نتيجه رسيدهاند كه بايد با حاكميت تعامل كرد؟ آيا اين تعامل در گذشته وجود نداشته است؟
شما از آقاي خاتمي بايد منظور اصلي شان را بپرسيد. اما معتقدم اصلاحطلبان بخش اصلي نظام محسوب ميشوند. اين حرف به اين معناست كه ما اصلاحطلبان به عنوان يكي از دو تفكر اصلي درون نظام وجود داريم كه ممكن است نامش هر چه باشد، چپ باشد يا راست باشد. هر چه هست تفكر اصلاحات، تفكر درون انقلاب است. بنابراين تعامل با ديگر جريانهاي سياسي درون نظام معنا پيدا ميكند. تعامل براي نزديك شدن دو جناح قابل طرح است و براي نزديك شدن ديدگاهها بههمديگر لازم و ضروري است.
آيا تعامل با حاكميت به اين معنا نيست كه اصلاحطلبان نقش اپوزيسيون خود را پذيرفتهاند؟
بر اين باورم كه تفكر اصلاحات عين تفكر انقلاب اسلامي است و اصلاحطلبي در ذات انقلاب است؛ تفكر اصلاحات هيچگاه در جايگاه اپوزيسيون قرار نميگيرد و همواره به عنوان يك جريان در درون نظام مطرح است.
جنابعالي بارها به اين مساله اشاره كردهايد كه
اصلاحطلبي هويت انقلابي دارد و اصلا نميتوان آن را از نظام منفك كرد اما
ميبينيم كه در تمامي اين ١٧ سال براي همين جريان درون نظام، اتفاقاتي
ميافتد كه ناگوار است.
بله به اين باورم. ما بايد با ساز و كار قانوني و دموكراسي رقابت درون نظام را بپذيريم. متاسفانه به اين دليل كه در سياست كشور، بعضا اخلاق رعايت نميشود و ساز و كار همكاري و هم افزايي را خوب بلد نيستيم، به حذف رقيب ميپردازيم و نميخواهيم بپذيريم كه رقيب وجود دارد و ما حق حذف رقيب را نداريم. من شخصا به جمله زنده باد مخالف معتقدم. اينكه مخالف ميتواند مارا به چالش بكشد باعث ميشود كه عملكرد ما بهتر شود. اميدوارم با توجه به فضاي جديد كشور، هر دو جناح از اتفاقات سالهاي گذشته درس بگيرند و در يك فضاي صميمي به رقابت بپردازند. بايد بدانيم كه هيچ يك از دو جناح درون نظام حذف شدني نيستند.
اكنون كه فضاي كنشگري سياسي در حد وسيع و حرفهيي براي
اصلاحطلبان فراهم نيست و نيروهاي سياسي اين جناح از موقعيت خوبي براي
بازيگري سياسي برخوردار نيستند، آيا اين وضعيت محصول رفتار غيراخلاقي جناح
رقيب اصلاحطلبان است؟
من فكر ميكنم كه بخش عمده آن محصول رفتار جناح رقيب است و البته بخشي هم مربوط به ضعفهاي خودمان است.
اين بخش كه مربوط به نواقص اصلاحطلبان است را شرح ميدهيد؟ تندرويها و كندرويهاي ما چه بوده است؟
اينكه ما در يك جبهه سياسي نتوانيم در مقاطعي به يك عمل مشترك و تفاهم برسيم در واقع ضعف ما است و ما را آسيبپذير ميكند.
مثل چه مقاطعي؟
مانند انتخابات ٨٤ و ٨٨ كه جبهه اصلاحات نتوانست به اجماع برسد و كانديداهاي درون جبهه اصلاحات نتوانستند به نفع يكي كنار بكشند.
يعني سختي كنار كشيدنها در بزنگاههاي حساس مانند انتخابات رياستجمهوري يكي از جديترين نقاط ضعف اصلاحطلبان بوده؟
دقيقا، البته اين مساله خاص اصلاحطلبان نيست. اصولا هنوز به ساز و كار حركت جبههيي در يك موضوع مهم سياسي با وجود شعارهايي كه ميدهيم نتوانستيم خوب عمل كنيم. بايد ساز و كار اجماع در درون جبهه و ائتلاف با جريان رقيب را تمرين كنيم. ميتوانيم و بايد با توجه به اهداف سياسي مشترك همكاري با يكديگر را تمرين كنيم.
پس اصلاحطلبان هم دچار اين مشكلات شدهاند؟
متاسفانه اين نقيصه در همه جريانات سياسي كشور وجود دارد. خودخواهي و خودبزرگبيني، عدم تحمل ديگران و تلاش در جهت حذف رقيب يكي از چالشهاي جريانات سياسي كشور است.
شما چقدر در جهت رفع اين مشكل تلاش كردهايد؟
همواره سعي كردهام در حد توان ناچيزم در اين مسير قرار نگيرم.
حداقل كاري كه انجام شد اين بوده كه خودتان شخصا گرفتار اين فضا نشويديا حداكثر كاري كه ميتوانستيد بكنيد؟
بگذاريد يك خاطره تعريف كنم، در سال ٦٣ در يك مرحله تا شنبه شب بنده در فهرست كابينه آقاي مهندس موسوي به عنوان وزير ارتباطات بودم. در ساعت هشت شبشنبه نام من از فهرست خط زده شد، هيچگاه موضعي منفي در اين امر نگرفتم. حتي به من رسما اطلاع داده نشد كه فرداي آن روز در مجلس حضور نداشته باشم. هيچوقت از اين امر گله نكردم. خوشحال هم بودم به اين دليل كه مسووليت سنگيني را از روي دوشم برداشته بودند. در حكومتي كه ادعا ميكنيم به خاطر تكليف و به خاطر خدا مسووليت ميپذيريم، اگر مسووليت از دوش انسان برداشته شود جاي گله و شكايت نيست و انسان در محيط و فضايي ديگر به خدمت ميپردازد.
شما اشاره كرديد كه بخشي از مشكلاتي كه اصلاحطلبان با آن مواجه هستند، مربوط به برچسبها و تهمتهايي است كه جناح رقيب ميزند. اما هر چه امروز بكاريم فردا درو خواهيم كرد. آنچه كه اصلاحطلبان امروز درو ميكنند يقينا چيزي است كه خودشان در گذشته كاشتهاند. ما در گذشته چه كرده ايم؟
ما نتوانستيم شعارها و گفتمان خود را در يك تشكيلات منسجم كه مسووليتها و وظايف و اختيارات مشخص باشد، عملياتي كنيم. مهمترين مساله ما در اين سه دهه گذشته حركت گعدهيي بوده است و متاسفانه اصولا نگاه غالب ما همين رفتارهاي گعدهيي و هياتي بوده است و دنبال حاكميت حزب و تشكيلات نبودهايم. با اين شرايط نميتوان در سياست و حكومت كاري جدي از پيش برد. بايد همه تشكلهاي سياسي با شناسنامهيي شفاف و روشن بيايند و مسووليت بپذيرند. بزرگترين معضل ما اين است كه هيچ كس در اين كشور مسووليت نميپذيرد. هشت سال آقاي احمدينژاد به كمك اصولگرايان روي كار ميآيد و كسي يا تشكيلاتي مسووليت اين دوره را نميپذيرد.
يعني معتقديد در اين امر چندان متفاوت از اصولگرايان نيستيم؟
بله، عدم پاسخگويي و عدم تحمل نقد، مشكل عمومي جريانات سياسي كشورمان است. ما در كجا آمديم و مشفقانه عملكرد خود را بررسي كرديم؟ همواره ميگوييم زمان حساس و خاصي است و رقيب مراقب است و نبايد حرفي بزنيم! در حالي كه اين نگاه، نگاه غلطي است و جلوي پويايي، نشاط و زندهماندن يك جريان و گفتمان را ميگيرد و مسووليتپذيري را از بين ميبرد.
در واقع اين ترس وجود دارد كه وقتي خود را نقد ميكنيم رقيب دستاويزي براي خود پيدا كند؟
بله. ما نيازمند فضايي صميمي و دوستانه و سالم هستيم كه گروهها در آن نقد را بپذيرند و خود را اصلاح كنند. در كشور آلمان در سالهاي اخير يكي از وزرا در جايي از تز دكتراي خود بدون مرجع دهي از مطلبي استفاده ميكند اين فرد مجبور به استعفا ميشود. كجا در كشور ما درخطاهاي محرز چنين اتفاقي افتاده است؟
به نظر شما دليل عدم بلوغ سياسي و توسعهنيافتگي سياست ورزان چيست؟
در واقع ما شعارها وارزشهاي انقلاب را نتوانستهايم در فعاليتها حاكم كنيم. لذا روز به روز آستانه تحمل ديگران را در خودمان كاهش دادهايم. بايد با استفاده از همه ارزشها و شعارهاي انقلاب، به خودسازي فرهنگي و سياسي بپردازيم و قانون اساسي و قانون را فصلالخطاب همكاريها و رفع اختلافات سياسي قرار دهيم.
چه كسي بايد استفاده ميكرد؟ شما اشاره كرديد كه سال ٨٤ علت اصلي عدم موفقيت اصلاحطلبان در انتخابات، حركت گعدهيي و نداشتن رفتار حزبي حرفهيي بود، سوال اينجاست چقدر اشتباه بوده و اشتباه است كه سرنوشت اصلاحات را به سرنوشت يك فرد گره بزنيم؟ اين سوال را به اين دليل ميپرسم كه جنابعالي هنوز هم ميگوييد اگردر انتخابات سيد محمد خاتمي انصراف بدهد من نيز انصراف ميدهم.
رويكرد من هميشه رسيدن به اجماع و وحدت درون جبههيي بوده است. وحدت و خرد جمعي را همواره دنبال كردهام و بر اين باورم كه براي پيروزي، هيچ راهي به جز ساماندهي تشكيلاتي و وحدت نظر نداريم.
آقاي دكتر جواب سوالم را نگرفتم. واقعا درست است كه سرنوشت يك گفتمان و جريان سياسي را به سرنوشت يك نفر وابسته كنيم؟
خير. بنده با اين موضوع مخالف هستم. البته ما در شرايط خاص كشور راهي جز اين نداشتيم و در حركت درازمدت بايد تشكيلات حاكم شود و خردجمعي مبناي حركت قرار بگيرد. ما مرامنامه بنياد اميد ايرانيان را طوري نوشتيم كه بايد بعد از ١٠سال نقش فرد در آن از بين برود و كليه تصميمات و اقدامات با اتكاي نظر مراجع ذيربط در تشكيلات بنياد باشد و نقش فردي افراد، خود را در نقش جمعي بيابد.
آقاي دكتر، اصلاحطلبان طي ١٧ سال گذشته فراز و نشيبهاي متفاوتي را تجربه كردهاند. در حال حاضر هم به نظر ميرسد كه قوه عاقله گفتمان اصلاحطلبي قايل به اصلاح برخي اشتباهات استراتژيك و تاكتيكي خود هستند. در اين ميان هم آقاي خاتمي بسيار تعديل شده و تلطيف شده نسبت به گذشته سخن ميگويند كه گويي قراراست بدبينيهاي حاكميتي به اصلاحطلبان را مبدل به خوشبيني كنند. به واقع ميتوان اين بدبينيها و سوءظنها را به خوشبيني و حسن ظن حاكميت به اصلاحطلبان تبديل كرد؟
بله، ما خود را بخشي از جريانات داخل نظام ميدانيم و قطعا خوشبيني و حسنظن حاكميت براي انجام وظيفه و حضور يك ضرورت است و اميدوارم جريانات داخل نظام بتوانند در چارچوب قوانين و مقررات فعاليتهاي خود را ساماندهي كنند. الان مهمترين مساله ما انتخابات سال آينده است. ما نياز به مشاركتي بالاتر از مشاركت سال ٩٢ داريم. بايد در يك فضاي مثبت به سمت انتخابات مجلس آينده حركت كنيم. بر اين باوريم كه با تعامل با دستاندركاران انتخابات و حركت در چارچوب سياستهاي كلي و قانون ميتوانيم به نتيجه برسيم و يك انتخابات پرشوري داشته باشيم.
شما به عنوان فردي كه جغرافياي ذهني اصلاحطلبان را ميدانيد و خودتان هم نسبت به برخي تندرويها در گذشته انتقاد داريد فكر ميكنيد دوباره اجازه بازيگري سياسي به اصلاحطلبان مفروض بر تحقق اين فرضيات داده خواهد شد؟به نظر جنابعالي اصلاحطلبان چگونه ميتوانند از ديوارهاي آهنيني كه مقابلشان براي كنشگري سياسي قرار دارد، عبور كنند؟ به واقع اصلاحطلبان با چه روش و منشي ميتوانند با كساني كه اصلاحطلبان را فتنهگر ميدانند و مينامند وارد تعامل و گفتوگو شوند؟
جناح رقيب به همه اصلاحطلبان فتنهگر نميگويد. اميدوارم در فضاي سياسي خوبي كه امروز در كشور وجود دارد، دو جريان اصلي كشور با تعامل و همدلي و با در نظر گرفتن مشتركات و اهداف مهم نظام بتوانند با همديگر همكاري صميمانهيي داشته باشند و در يك فضاي خوب به رقابت بپردازند و به همين منظور من مساله اجماع درون اصلاحات و ائتلاف با گروه رقيب را در انتخابات سال آينده مطرح كردم اگر ما بتوانيم از ٣٠٠ كرسي مجلس، ١٠ درصد آن يعني حدود ٣٠ كرسي را ميان اصلاحطلبان و اصولگرايان مشترك كنيم، اين ٣٠ نماينده محور تفاهم و همدلي در مجلس خواهند شد.
بله اين پيشنهاد يك راهبرد كوتاهمدت است كه ميتواند موثر واقع شود اما من ميخواهم ديدگاه وراهكارهاي شما رادر مورد منافع كلي بدانم. شما اشاره كرديد كه جناح رقيب ميخواهد اصلاحطلبان را حذف كند، به نظر شما آيا اين جريان به اين راحتيها دست از اين راهبردشان برخواهند داشت؟
خير، هر گروه سياسي ميخواهد در قدرت بماند. ما تا حدي هزينههاي برخي تندرويها رادادهايم و اين بهانه و وسيلهيي براي برخوردهاي حذفي شده است. اتفاقاتي كه در دوره اصلاحات و قبل و بعد از آن افتاد بهانهها را به دست جناح مقابل داده است. بنابراين ما بايد تلاش كنيم كه ديگر بهانه به دست رقيب ندهيم و با رقيب تا آنجا كه ميتوانيم تعامل داشته باشيم.
آيا اصولگرايان تندرو سررشته بهانههاي گذشته را رها خواهند كرد؟
به هر حال جز تعامل، چارهيي نداريم.
پس استراتژي آقاي خاتمي مبني بر تعامل با حاكميت درست است؟
ما داخل نظام هستيم. اين مساله مربوط به جناحهاي داخل نظام است كه بايد تعامل داشته باشيم.
فكر ميكنيد مجوز بازيگري سياسي براي اصلاحطلبان با توجه به حوادث ٨٨ داده شود؟
چرا داده نشود. من كانديداي رياستجمهوري در سال ٩٢ بودم. ملاك عمل همگان بايد قانون باشد، همه بر اساس قانون عمل كنيم. اگر قانون اعمال شود همه نفع ميبرند.
چه كسي بايد قانون را رعايت كند؟
نهادهايي كه مسوول اين امر هستند.
به هر دليلي ممكن است قانوني رفتار نكنند؟
چرا ما از الان بايد بدبين باشيم؟
به اين دليل كه نشانهها و پالسهايي از هماكنون داده ميشود كه نميتواند خيلي براي اصلاحطلبان اميدواركننده باشد.
نبايد قضاوت و پيشداوري داشته باشيم. ما با خوشبيني و تعامل بايد سعي كنيم در چارچوب قانون عمل كنيم و ديگران را به اجراي دقيق قانون بهخصوص با توجه به نظر مقام معظم رهبري كه راي مردم را حقالناس دانستند تشويق كنيم.
اصلاحطلبان با چه سازوكاري بايد وارد انتخابات مجلس شوند؟ آيا چهرههايي كه هزينه دادهاند در اردوگاه و اتاق فكر اصلاحطلبان بايد حضور داشته باشند يا خير؟
اصلاحطلبان بايد حتيالامكان با سازوكار اجماعي وارد انتخابات شوند، ما نميتوانيم مانع حضور افراد شويم. اما ملاك عمل ما بايد حركت در چارچوب قانون و تلاش جهت حضور حداكثري مردم در انتخابات باشد.
نقطه تمايز محمدرضا عارف با ديگر اصلاحطلبان چيست؟
من خودم را با ديگر اصلاحطلبان مقايسه نميكنم. اما ملاك حضور و فعاليت ما همان شعارهايي است كه كه در مرامنامه بنياد اميد ايرانيان آمده است؛ اخلاق، خردورزي و عقلانيت را مبناي حركت خود قرار ميدهيم و منافع دراز مدت خود و كشور را در نظر ميگيريم. طبيعتا اگر ما منافع درازمدت را دنبال كنيم از منافع كوتاهمدت خود دست برميداريم. همچنين توجه به شرايط و موقعيتها شايد يكي ديگر از ويژگيهاي تشكل ما باشد. با اين رويكرد در انتخابات آتي مجلس شوراي اسلامي حضور خواهيم داشت.
اصلاحطلبان در مقطعي تجربه در اختيار داشتن مجلس و دولت را داشتهاند. مفروض بر چراغ سبز به اصلاحطلبان براي بازيگري سياسي و احتمال اينكه اصلاحطلبان بتوانند اكثريت صندليهاي سبز رنگ مجلس را از آن خود كنند بازهم اين سوال وجود دارد كه اين تجربه محتمل چه تفاوتي با تجربه سالهاي ٧٦ و ٧٧خواهد داشت؟اصلا مبنا را بر اين ميگيريم كه جنابعالي به عنوان سر ليست اصلاحطلبان در انتخابات مجلس باشيد و اجماعي از سوي اصلاحطلبان روي اسم شما صورت گرفت و فرض ميكنيم كه محمد رضا عارف رييس مجلس دهم شد و مجلس اصلاحطلبان هم تشكيل شد. اين مجلس چه تفاوتهايي با مجلس ششم خواهد داشت؟
البته بهتر است فعلا وارد مصاديق و نام افراد نشويم. اينكه چه كسي
ميآيد و چه كسي رييس ميشود از يك سو چندان مهم نيست و از سوي ديگر هم،
زود است درباره چنين مسائلي اظهارنظر شود.
من فكر ميكنم كه مردم و
عقلاي كشور از تندروي خسته شدهاند. تندروي هم چپ و راست ندارد. ميتوان
در عملكرد مجلس فعلي و رفتارهايش با دولت اين موضوع را مشاهده كرد. اين
مساله مردم را خسته كرده است. اميدوارم تلاش همگان در جهت داشتن مجلسي
باشد كه نمايندگان آن با داشتن تعهد و تخصص و تجربه، دغدغه منافع ملي و
مسائل كشور را در اولويت امور خود قرار دهند.
به اعتقاد شما تحصن مجلس ششم يك اشتباه استراتژيك از سوي اصلاحطلبان بود؟
بله. قطعا بايد جلوي چنين رويكرد و اتفاقاتي را بگيريم. بايد درون نظام و با سازوكارهايي كه درون نظام انديشيده و طراحي شده است عمل كنيم و من مطمئنم با بهرهگيري از اين رفتار، در هيچ موردي به بن بست نميرسيم.
حالا بعد سياسي اين ماجرا را كنار بگذاريم. از لحاظ مديريتي و قانونگذاري ، مجلس اصلاحطلب و مورد نظر آقاي عارف بايد چه هيبت و هويتي داشته باشد؟
توجه به منافع ملي و حركت در چارچوب افقهاي درازمدت و اسنادبالادستي توسعه و پيشرفت كشور، دور شدن از بخشينگري و پرداختن به مسائل جزيي حوزه انتخابيه كه ما در همه مجالس خودمان اين را مشاهده ميكرديم و خوشحال بوديم كه با تشكيل شوراهاي شهر و روستا نمايندگان به مسائل ملي و كلان ميپردازند ولي عملا چنين نشد.
راهبرد مشخصي براي تبديل مسائل منطقهيي به مسائل ملي داريد؟
بايد برنامه مشخصي داشته باشيم. بايد به مردم اينگونه بگوييم كه اگر ما پيروز شديم با برنامه حركت ميكنيم و اين كار مشخص را در اولويت خود در چهار سال نمايندگي قرار ميدهيم.
چه كارهايي؟
مجلس بايد به اولويتهاي كشور بپردازد و به شرايط دولت توجه كند. دولت بايد احساس كند كه مجلس پشتوانه اوست. البته نظارت مجلس از جمله تحقيق و تفحص و سوال و استيضاح را رد هم نميكنيم. استيضاح حق مجلس است اما بعد از اثبات برادرياش. در حال حاضر عملكرد مجلس نهم با سال اول دولت آقاي روحاني را مشاهده ميكنيد، ما بايد اين مساله را اصلاح كنيم. ما به مجلسي احتياج داريم كه بتواند شرايط موجود را درك كند و دغدغه اصلي آن منافع ملي و اولويتهاي دراز مدت كشور باشد و حركت برنامهيي و به دولت راهبرد بدهد و به او كمك كند.
آيا از توان شما و تشكيلاتي كه راهاندازي كردهايد برميآيد چنين مجلسي را تشكيل دهيد و مديريت كنيد؟
بله. با همكاري ديگر نمايندگان ما برنامه خواهيم داد و تلاش ميكنيم در صورت پيروزي، اجرايي شدن آن را با توجه به قانون اساسي پيگيري كنيم.
سه اولويت اصلياي كه در مجلس بايد نهادينه و پيگيري شود از منظر شما چيست؟
ما هنوز برنامه راهبردي را نهايي نكردهايم. بايد برنامه مشخص و راهبردي را با توجه به اولويتهاي كشور ارايه كنيم. اما آنچه ميتوانم بگويم اين است كه براي اجرايي شدن آن، تعامل، تفاهم و همدلي با مردم و ديگر جريانات سياسي لازم است.
آيا اين مساله جمعالاضداد نيست؟
خير، من تاكنون سعي كردهام با هر دو جناح ارتباط خوبي داشته باشم و در كارهايم از توانايي و نكته نظرات همه دوستان استفاده كنم.
چطور اين تعامل را برقرار كردهايد؟
اين كار با سعه صدر و حركت در چارچوب مشتركات و منافع ملي، عملي است. خوشبختانه ما در راهبردهاي اصلي داراي ارزشهاي مشترك هستيم و اختلاف در تاكتيكها هم طبيعي است. نظريهيي را كه هميشه دنبال كردم، ائتلاف بالاي ٥٠درصد بوده است.
ائتلاف بالاي ٥٠ درصد به چه معنا؟
به اين معنا كه اگر با شخصي بيش از ٥٠ درصد اشتراك نظر داشتم مشاجره نميكردم و سعي ميكردم با فعاليت و حركت مشترك اختلافات را كاهش دهم و عموما موفق بودهام.
مثلا در مجمع تشخيص مصلحت نظام وقتي كنار آقاي حدادعادل مينشينيد، گلايهيي نسبت به برخي اظهارنظر اصولگرايان نميكنيد؟
در مسائلي كه مطرح ميشود سعي ميكنيم با ايشان و ساير دوستان به نظر مشترك برسيم. البته با ايشان و ساير دوستان گعده دوستانه داريم.
آيا تلاش كردهايد جداي از اظهارات غيرمنصفانهيي كه برخي اصولگرايان تندرو در قبال اصلاحطلبان دارند، نگاه اصولگرايان معتدل را به اصلاحطلبان تغيير دهيد و آنها را آگاه كنيد؟
در اين زمينه همواره تلاش كردهام. در فاصله زماني سالهاي ٨٨ تا ٩٢ بسيار تلاش كردم كه فاصلهها را كم كنم، اما روند حاكم بر چهار سال گذشته و قدرت حاكم در اين چند سال به ما اجازه حركت چنداني نداد تا بتوانيم گام عمليايبرداريم. اميدوارم در فضاي جديد بتوانيم با يكديگر تعامل داشته باشيم.
سختيها و مصايبي كه پيشروي سياستورزي محمدرضا عارف وديگر اصلاحطلبان وجود دارد، چيست؟
معتقدم بايد به درون جناح خودمان بپردازيم و آسيبشناسي دقيقي از رفتارهاي خودمان داشته باشيم. من الان از رقيب گله نميكنم. مساله اصلي، تكرويهاي داخل جناح اصلاحطلبي است و من بيشتر نگران آن هستم. اگر اينها را حل كنيم ميتوانيم با رقيب هم كنار بياييم. به همين دليل هم تاكيد ميكنم به جاي اينكه به دنبال منافع گروهي خود باشيم، به پيروزي جناح خود و تفكر خود فكر كنيم. توقع حداقلي و مسووليت حداكثري در حال حاضر بسيار مهم است. سازمانهاي سياسي مختلفي درون جبهه اصلاحات وجود دارد. اگر بنا باشد كه هر كدام به دنبال سهمخواهي حداكثري باشند، به جايي نميرسيم.
اخيرا در بخش خبري ٢٠:٣٠ سخني از شما درباره حوادث ٨٨ و شخصيتهاي دخيل در اين ماجرا پخش شد كه با واكنش روابط عمومي دفتر شما مواجه شد خواستم اصل ماجرا را از شما جويا شوم؟
در مراسم بزرگداشت ١٦ آذر كه در دانشگاه شهيد بهشتي سخنراني داشتم-كه از همين جا از برگزاركنندگان اين مراسم و دانشجويان عزيز تشكر ميكنم- در پاسخ به سوال يكي از دانشجويان درباره اطلاق لفظ «سران فتنه» توضيحاتي دادم، از جمله اشاره داشتم بر اين نكته كه رهبر معظم انقلاب در اين خصوص اظهاراتي مطرح كردند از جمله اينكه اين صفت را به عوامل خارجي و امريكا و انگليس مرتبط دانستند كه متاسفانه بخش خبري ٢٠:٣٠ به صورت تقطيع شده سخنان من را پخش كرد البته انتظار ندارم در يك بخش خبري محدود تمام سخنانم پخش شود ولي انتظار اين است جملات قبل و بعد از اين گفته پخش شود تا القاي برخي مفاهيم ديگر نشود. به همين دليل براي جلوگيري از برخي تفاسير ناصواب اطلاعيهيي كوتاهي از سوي دفترم منتشر شد. اميدوارم همانطور كه در سخنراني دانشگاه اروميه مطرح كردم مديريت محترم جديد صدا وسيما پيام انتخابات ٩٢ را دريافت كند و در راستاي وحدت و همدلي همه اقشار ملت عمل كند و از تعميق برخي شكافها كه بهواسطه عملكرد بعضا نادرست اين رسانه در گذشته ايجاد شده بود، جلوگيري كند.