آفتابنیوز : آفتاب- شهروز ابراهیمی*: در برخی جوامع انگزنی بازار پررونقی دارد. چه نیازی به مطالعه و تفکر انتقادی است جایی که میتوان با کنار هم قرار دادن چند تا قضیه بطور ساده، به شکل قالبی به نتیجه رسید و به یکی دیگر انگ زد. هر چند کم نیستند جوامعی که از این حربه به منظور از میدان بهدرکردن و ضربه زدن به مخالفان و منتقدان خود استفاده میکنند ولی اغلب در جوامع کمونیستی و توتالیتر جمعگرا که اندیشهها قالبی است، از این حربه بسیار استفاده شده است.
عمدتأ در جوامعی که فردگرایی مثبت جایگاه نازلی دارد، نسبت به جوامعی که فردگرایی از جایگاه والایی برخوردار است، بازار انگزنی هم به همان اندازه رونق بیشتری دارد. در فردگرایی، تفاوتها بیشتر اهمیت پیدا میکند، لذا تفاوتگذاری هم به همان اندازه اهمیت دارد. ولی در جوامع کمونیستی و توتالیتر که فراگیری و اطاعت و رابطه مرید و مرادی اهمیت دارد، تفاوتها کمتر اهمیت پیدا میکند و به همان اندازه تفاوتگذاری هم چندان اهمیتی ندارد. اما چرا؟
در جایی که تفاوتگذاری وجود نداشته باشد، اذهان عمدتأ به طریق قیاسی اندیشیده و عمل میکنند. ذهن قیاسی ذهنی قالبی است که دوست دارد همه چیز را از فیلتر این قالب بگذراند و نگاه کند. ذهن قیاسی، ذهنی است که با کنار هم قرار دادن دو تا صغری کبری، به نتیجه میرسد و نتیجه خود را هم اغلب مصون از انتقاد میبیند. در حالی که ذهن استقرایی، ذهن علمی است و به مشاهده قبل از مفروض ذهنی، بها میدهد و همین طور هر مشاهدهای برای او خاص است. اگر هم به قیاس برسد، در نتیجه مشاهدات گوناگون است که به قیاس میرسد و این قیاس با آن قیاس "پیشا- استقرایی" یا "پیشا – تجربی" تفاوت دارد. این قیاس از نوع علمی است و در نتیجه مشاهدات مختلف و مکرر و آزمایشات گوناگون بدست آمده و حتی قابل تجدید نظر بواسطه اطلاعات جدید بدست آمده است و ذهنی مداراگر است. در حالی که قیاس غیر علمی، با مشاهده معدود (از طریق کنار هم گذاشتن چند تا مشاهده ساده بطور جزمی و قالبی) بدست میآید و اغلب مصون از خطا انگاشته میشود.
ذهن قیاسی و انگزنی
در چارچوب قیاس (قیاس پیشا- استقرایی یا پیشا-تجربی)، فرد خود را در مقام داور و قاضی گذاشته و به راحتی به خود این اجازه را میدهد که به داوری رفتارهای دیگران بپردازد. چون به داوری میپردازد پس لاجرم باید حکمی هم بدهد و این حکم از نوع حکم مطلق و غیرقابل تجدیدنظر است. حکمی است که در غیاب حضور فرد متهم فرضی، صادر میگردد و متهم فرضی در جایگاه ارائه شهود و دفاع از خود قرار نمیگیرد. با این حکم میتوان بیشترین ضربه را به فرد وارد کرد بدون این که مسئولیتی متوجه انگزننده باشد. در حالی که در چارچوب ذهن استقرایی فرد باید زحمت مطالعه و مشاهده را به خود بدهد و بعد به نتیجهگیری بپردازد. پس بهترین کار برای انگزننده این است که بدون زحمت مطالعه و استقراء به داوری بپردازد و در غیاب دیگری به صدور حکم مبادرت نماید. در جوامع کمونیستی استالینی و مائویی و توتالیتر ایتالیا و آلمان، از این ساز وکار نهایت استفاده میشد و اغلب به منتقدین یک شبه برچسبهایی زده میشد. این برچسبها گاهی به قیمت مقام و حیات فرد تمام میشد.
* استادیار روابط بین الملل دانشگاه اصفهان