کد خبر: ۲۸۵۱۸۰
تاریخ انتشار : ۰۴ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۱:۳۷

آنچه مخالفان قسم‌خورده روحانی می‌دانند

«روحانی و ظریف در بهره‌گیری از ظرفیت سیاسی رهبران و دیپلمات‌های اروپایی برای کنترل تندروها، به موقع و دقیق عمل کردند ولی کار آنها تحت‌الشعاع مسائلی مانند پیاده‌روی کری و ظریف قرار گرفت. حیرت‌آور است؛ موافقان آقای روحانی متوجه اهمیت موضوع نیستند، برعکس مخالفان حرفه‌ای و قسم‌خورده او به خوبی می‌دانند چه اتفاق مهمی در شرف وقوع است.»
آفتاب‌‌نیوز :
آفتاب: متین مسلم در خبرآنلاین نوشت: رئیس‌جمهور حسن روحانی می‌گوید برای رفع سوءتفاهم‌ها و سرعت بخشیدن به روند مذاکرات اتمی، تهران قدم‌های بلندی برداشته، اینک طرف‌های مقابل هستند که باید گام‌های مشابهی بردارند و تصمیمات سختی اتخاذ کنند.

او این سخنان را درحالی مطرح می‌کند که به نظر می‌رسد تا ماه مارس و نه ماه ژوئن که قبلا پیش‌بینی شده بود، باید تکلیف تقریباً 18 ماه دیپلماسی متفاوت خود در قبال پرونده اتمی ایران را روشن کند، درحالی‌که تنها 50‌ درصد زمین بازی را در اختیار دارد. وزیر خارجه ایران نیز با خوشبینی در موضعی مشابه، نسبت به حصول یک توافق جامع، مشروط به آنچه که وی آن را «اعمال اراده سیاسی طرف‌های مقابل» توصیف می‌کند ابراز امیدواری کرده است.

بحران اتمی ایران البته موضوع تازه‌ای برای آقای روحانی نیست، اما آنچه امروز او را در برخورد با این پرونده متفاوت کرده، ریسک‌پذیری بالا در سیاست داخلی، مقاومت در مقابل مخالفان توافق هسته‌ای و ابتکار عمل در مذاکرات با جامعه بین‌المللی با طرح ایده‌های جدید به‌عنوان یک رئیس‌جمهور واقع‌گراست. خصوصاً در مقایسه با محمود احمدی‌نژاد که نقش بسیار مهمی در ایجاد وضع دشوار و پیچیده کنونی ایفا کرد.

روحانی اکنون از قدم‌های مثبت و ظریف از اعمال اراده سیاسی طرف‌های مقابل سخن می‌گوید؛ اما آنها به وضوح مشخص نمی‌کنند برداشتن این قدم و انتظار را از چه کسانی انتظار دارند؟ برخی دیپلمات‌های غربی نزدیک به هیأت‌های مذاکره‌کننده می‌گویند اگر منظور مستقیماً طیف اروپایی مذاکره‌کنندگان اتمی است، روحانی و ظریف بهتر می‌دانند اروپا بیشتر به مثابه هیأت همراه ایالات متحده در گفت‌وگو‌ها حاضر می‌شود و در مقایسه با جایگاه و وزن واشنگتن اگر نه عاملی فرعی، حداکثر عنصری مشورتی و تصمیم‌ساز تلقی می‌شود تا تصمیم‌گیر. به همین دلیل انتظار در پیش گرفتن رفتاری مستقل از سوی آنها در مذاکرات تقریبا تصور و انتظاری غیرممکن به نظر می‌رسد؛ نکته‌ای که مطمئناً دستگاه دیپلماسی ایران به آن وقوف کامل دارد. مگر آن‌که ایده‌ای پشت این بیانات مبهم دیپلماتیک نهفته باشد.

به اعتقاد پاره‌ای کارشناسان سیاسی، روحانی و ظریف مدت‌هاست برخلاف رویه گذشته دیپلماسی به سبک ایرانی و بدون سروصدای تبلیغاتی، با زیرکی تمام و هوشمندانه‌ای محتاطانه، دیپلماسی جدید «قرار گرفتن مثبت میان اروپا و آمریکا» را دنبال کرده و تجربه می‌کنند؛ سیاستی که بر مبنای آن تهران از همکاری و نزدیک شدن با دولت‌های اروپایی بر مبنای اختلافات میان آنها با ایالات متحده به سمت بهره‌گیری از مناسبات نزدیک اروپایی - آمریکایی تغییر مسیر داده و کم‌کم آن را به بخشی از مکانیزم تنظیم‌کننده سیاست خارجی ایران تبدیل کرده و می‌کند؛ سیاستی که یک نمونه بسیار آشکار آن خنثی‌سازی برخورد‌های چند ماه اخیر کنگره علیه ایران بود، آنگاه که در اواسط ماه ژانویه هم دیوید کامرون و هم وزرای خارجه فرانسه، آلمان و بریتانیا و نیز مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، بطور مشترک از اعضای تندرو و عصبانی کنگره درخواست کردند از هرگونه اقدامات عجولانه علیه ایران پرهیز و به دیپلماسی فرصت لازم را بدهند.

مواضعی این‌گونه هرچند موقعیت پرزیدنت اوباما را در برابر مخالفان داخلی تقویت کرد؛ اما متقابلاً به تقویت جایگاه و دیدگاه‌های رئیس‌جمهوری ایران در حمایت از دیپلماسی به جای تقابل و محور قرار دادن آن در پرونده اتمی و مذاکرات 18 ماه گذشته و دو ماه پیش رو منجر شد. اکنون دلیلی ندارد باور کنیم این متد در آینده برای تغییر فضای بین‌المللی به نفع ایران کارآمد و مؤثر نباشد.

اما تا آن‌جا که به خود ایران مربوط می‌شود و برای من بسیار تعجب‌برانگیز شده، بی‌اهمیت جلوه دادن و عدم توجه به این دیپلماسی زیرکانه است. روحانی و ظریف در بهره‌گیری از ظرفیت سیاسی رهبران و دیپلمات‌های اروپایی برای کنترل تندروها خصوصاً در کنگره و کارشکنی آنها در مسیر مذاکرات، نه تنها به موقع بلکه بسیار دقیق عمل کردند. ولی کار آنها در کمال تعجب تحت‌الشعاع مسائلی حاشیه‌ای و بی‌اهمیت مانند پیاده‌روی 15 دقیقه‌ای آقایان کری و ظریف و مسائلی از این دست قرار گرفت! فراموش نکنیم تا کمتر از دو سال پیش محال بود نام ایران در کنگره بدون تصویب یک تحریم جدید مطرح شود. اما اینک جامعه جهانی در برابر هرگونه تندروی علیه دیپلماسی، دست‌کم تا ماه مارس از خود مقاومت نشان می‌دهد.

حیرت‌آور است؛ موافقان آقای روحانی متوجه اهمیت موضوع نیستند، برعکس مخالفان حرفه‌ای و قسم‌خورده او به خوبی می‌دانند چه اتفاق مهمی در شرف وقوع است و کنترل و خلع سلاح سیاسی مخالفان کارکشته گفت‌وگو با ایران خصوصاً صدها سناتور متحد قسم‌خورده دارای چه اهمیت سیاسی و دیپلماتیکی بالایی است. دیپلماسی جدید و بی‌سروصدایی که در ایالات متحده، با وجود تلاش‌های شرورانه نخست‌وزیر اسرائیل برای سخنرانی 4 مارس در کنگره یا هر اقدام دیگری علیه مصالحه با ایران، قطعاً تأثیر خود را نشان خواهد داد.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین