آفتابنیوز : آفتاب: ابتدا این خبر را بخوانید: « امام جمعه مشهد گفت: کنسرت موسیقی، مطرب بازی است و چون تمام شهر مشهد حرم امام رضا (ع) است لذا برگزاری کنسرت در مشهد، مطرب بازی در حرم آن حضرت است.
به گزارش ایرنا آیت الله سیداحمد علم الهدی در خطبه های نماز جمعه مشهد در حرم مطهر رضوی (ع) افزود: پیامبر اکرم (ص) با بیان عبارت 'بین الجبلین روضه من ریاض الجنه' حدود حرم حضرت امام رضا (ع) را بین دو کوه تعیین کردند لذا محدوده حرم تنها زیر گنبد حرم مطهر رضوی و سقف رواقها و مساجد آن نیست.
وی اظهار کرد: این که می گویم در مشهد کنسرت برگزار نشود از باب اعمال قدرت و دستور نیست بلکه حرف طلبگی من است چون ما با موسیقی مساله ای نداریم و در این زمینه هم هر کس پیرو مرجع تقلید خود است، اما کنسرت، مطرب بازی است.
امام جمعه مشهد افزود: در حمایت از این ناهنجاری خبرگزاری 'دویچه وله' آلمان اعلام کرد که برخی مسوولان محلی وابسته به رهبری ایران با آزادی هنر مخالفت می کنند که اگر مقصود آنها، من هستم به نظر من این بی بند و باری و مطرب بازی است.
آیت الله علم الهدی ادامه داد: کسانی که به دنبال برگزاری کنسرت هستند بدانند که حامی و طرفدار آنان آلمانی است که به صدام، تجهیزات شیمیایی داد تا رزمندگان ما را بکشد، و اکنون همان آلمان از برگزاری کنسرت موسیقی در مشهد حمایت می کند.
وی اظهار کرد: این که در گوشه ای از مشهد کنسرت موسیقی برگزار بشود یا نشود، چه ربطی به آلمان دارد.
وی افزود: ما نمی خواهیم برخی عزیزان را بدنام کنیم و بگوییم با آن طرف آب در ارتباطند اما انجام این کارها ناخواسته دست آنها را در دست دشمنی قرار می دهد که حاضر است با سلاح شیمیایی ما را خفه کند. »
درباره سخنان آیت الله علم الهدی، نکات زیر قابل تأمل است:
1 - در این که ایشان دغدغه دین دارد و از این منظر مانع از برگزاری کنسرت در شهر مشهد می شود، تردیدی نیست. این نکته هم قابل ستایش است که آیت الله علم الهدی، بی پرده و صریح سخن می گوید و دیدگاه هایش را به معرض نقد می گذارد.
2 - طبیعتاً آیت الله علم الهدی، تنها فردی نیست که دغدغه دین دارد. اکثر ما، هر کدام در مرتبه ای از دغدغه مندی برای دینی هستیم که از آن پیروی می کنیم.
بنابراین، دین و دغدغه داشتن برای آن، در انحصار کسی نیست و حتماً جناب ایشان هم با این سخن موافق اند.
لذا از سر دغدغه مندی برای دین، به تصریح و تأکید خدمت ایشان و سایر عزیزانی که مانند ایشان فکر می کنند، عرض می کنیم که دین را ، نه برگزاری یک کنسرت موسیقی در یک سالن در گوشه ای از یک شهر در یک ساعت مشخص، که "سخت گرفتن بر مردم به نام دین" ، به خطر می اندازد.
ای کاش می شد دریافت که چند نفر با برگزار نشدن کنسرت در مشهد، ایمان شان قوی تر شده و چند نفر پس از مواجهه با قرائت سخت گیرانه از دین، بدان بدبین شده اند.
حضرت آیت الله!
قسم به همان پیامبری که ما و شما افتخار پیروی اش را داریم، مردم و به ویژه جوانان و نوجوانان، نیاز به تفریح دارند و یکی از این تفریحات نیز موسیقی و کنسرت است و وقتی می بینند شما به نام دین، مانع شان می شوید، نه فقط از شما که لباس دین پوشیده اید ، که از اصل دین ، دور می شوند.
همه که آن قدر قدرت تمیز و تفکیک ندارند که بتوانند خطای احتمالی منادیان دین را از اصل دین، تفکیک کنند.
امام جمعه محترم مشهد!
چندی پیش حضرت آیت الله وحید خراسانی که از مراجع تقلید بنام در قم هستند، با اشاره به این که "کلیساهای خانگی" غوغا می کنند، هشدار دادند که جوانان مسلمان در حال گرویدن به مسیحیت هستند و حتی خبر دادند که در شهر قم نیز جوانانی از اسلام عدول کرده و مسیحی شده اند و تصریح کردند که آمار این ها را در اختیار دارند(+).
حتی اگر سخن ما را نپذیرید، سخن این مرجع تقلید شیعه را که باید بپذیرید.
فکر می کنید چه چیزی باعث این وضعیت شده است که حتی در شهری مانند قم که مهد تشیع و مرکز حوزه های علمیه شیعیان است، جوانانی از دین اسلام و مذهب شیعه رویگردان شده و مسیحی شده اند؛ حال بماند بهائیت و بی دینی مطلق و ... که این ها حکایت خاص خودشان را دارند.
درست است که پای مبلغان مسیحی در میان است، اما مگر در طول تاریخ مبلغان مسیحی فعال نبوده اند؟ آیا جز این است که برخی سوء عملکردها ، تنگ نظری ها و تفسیرهای سختگیرانه از اسلام و عرصه را به نام دین بر جوانان تنگ کردن، باعث این وضعیت اسفناک شده است؟
همه جوانان که مانند حضرتعالی، مستظهر به آموزه های متقن دینی و ایمان قوی نیستند.
با خود اندیشه کنید که اگر بخشی از کارها و تصمیمات و سخنان شما، در رویگردانی برخی جوانان از دین مؤثر بوده باشد، چه پاسخی برای آن دنیای تان دارید؟
شما به عنوان یک عالم دینی که نگران دین مردم هستید، حتماً نگران آخرت خودتان هم هستید.
پیشنهاد جدی این است که در این باره به نظر متخصصان جامعه شناسی مراجعه کنید و از آنها بخواهید تحقیقی در این زمینه انجام دهند که سختگیری های صورت گرفته چه اثری بر دینداری مردم و مشخصاً جوانان دارد ؟ و بر همان اساس عمل کنید.
3 - در این کشور، نظام یکپارچه جمهوری اسلامی برپا شده است که تحت نظر رهبری و طبق قوانین مصوب ، اداره می شود. سال های درازی است که ایران از ساختار ملوک الطوایفی دور شده است و این گونه نیست که هر کسی در هر گوشه ای از کشور، قوانین و مقررات خاص خودش را داشته باشد.
طبق قوانین جمهوری اسلامی که به فتوای امام راحل(ره) و رهبر معظم انقلاب تقید به آنها واجب شرعی نیز هست، گروه های هنری مجاز، می توانند با کسب مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در چارچوب مقررات موضوعه، در همه شهرهای ایران برنامه های هنری ، از جمله کنسرت برگزار کنند. نیروی انتظامی نیز موظف به تأمین امنیت آنهاست.
بنابراین، نمی توان مردم شهر بزرگ و هنردوستی مانند مشهد را از یکی از مظاهر هنر محروم کرد که تحمیل چنین محرومیتی بر یک جمعیت 3 میلیون و 200 هزار نفری خلاف قوانین لازم الاجرای نظام جمهوری اسلامی است.
گیریم که عده ای از این جمعیت میلیونی، کنسرت دوست نداشته باشند ؛ می توانند نروند.
اگر قرار باشد که در هر شهری، هر مقامی نظر خود را تحمیل کند که سنگ روی سنگ بند نمی شود.
«من به بسياري از شما علاقه دارم و ميل دارم كه همه به قانون عمل كنند و همه در جاي خود باشند و چنانچه اينطور نباشد، مسئله طور ديگر خواهد شد.(صحيفه امام جلد ۱۴ صفحه ۴۱۵)»
4 - این که جناب آقای علم الهدی ، کنسرت را مترادف با بی بند و باری و مطرب بازی دانسته ، بی تردید اهانت به هنرمندان این عرصه است که با حفظ همه اصول شرعی و قانونی، هنر موسیقی را در کشور زنده نگه داشته اند و کنسرت برگزار می کنند.
همچنین اتهام سنگینی است به مسوولان کشور در شهرهای مختلف که کنسرت برگزار می کنند. آیا به نظر ایشان، در سایر شهرهای کشور، نظام جمهوری اسلامی مرتکب بی بندباری می شود؟! بله ، می توان در کنسرتی مرتکب بی بند و باری شد کما این که در نظام بانکی و رانندگی و ورزش و ... هم همین طور است و حتی می توان در سخن گفتن هم مرتکب چنین فعلی شد. ولی آیا می توان همه این ها را موصوف به بندوباری کرد؟!
توجه جناب ایشان را به سخنان رهبر معظم انقلاب درباره موسیقی و مشخصاً کنسرت جلب می نماییم تا در جایگاه نمایندگی رهبری در استان، خلاف دیدگاه های ایشان سخن نگویند:
"هیچ ویژگی غرب ، مرا مبهوت و مجذوب نمی کند . در عین حال ، ویژگی های مثبت غرب را از روی محاسبه ، تأیید می کنم. یکی از آن ویژگی ها ، مقوله موسیقی است . درست است که در غرب ، موسیقی های منحط وجود دارد . اما در همان نقطه از جهان ، از دیر باز موسیقی های آموزنده و معنا دار هم بوده است ؛ موسیقی ای که برای گوش سپردن به آن ، انسان عارف واقف خردمند ، می تواند بلیت تهیه کند ، در سالن اجرای کنسرت بنشیند و ساعتی ، از آن لذت ببرد . در غرب موسیقی هایی که گاهی یک ملت را نجات داده و گاهی یک مجموعه فکری را به سمت صحیح هدایت کرده ، کم نبوده است . غرب برخوردار از چنین ویژگی ای نیز بوده و هست." (رهبر معظم انقلاب در بازدید از صدا و سیما و در جمع اهالی موسیقی - 9 مرداد 1375)
5 - قاعده طلایی «حلال محمد حلال الی یوم القیامة و حرامه حرام الی یوم القیامة» چیزی نیست که با نظرات شخصی و حتی به تعبیر امام جمعه محترم مشهد، با دیدگاه های "طلبگی" ، تغییر کند.
موسیقی و کنسرت، فی نفسه حرام نیست مگر این که از حدود شرعی تجاوز کند ، درست مانند این که رانندگی، امری قانونی است مگر این که از سرعت مجاز تجاوز شود.
این سخن رهبری را بخوانید: آن چیزی که در اسلام حرام است ، غناست نه موسیقی . موسیقی هر آهنگ و صدایی است که از حنجره یا از وسیله ای ، به یک شکل حساب شده بیرون می آید. (سخنان رهبری پس از اجرای برنامه سرود خوانی در استانداری شیراز - 7 آذر 1366)
این سخن رهبری را هم بخوانید: غنا که در شرع اسلام حرام است ، اشاره به شکل ندارد ؛ بلکه اشاره به محتوا می کند . اصلاً وقتی می خواهید دنبال غنا بگردید ، آن آهنگ را از لحاظ شکل مطالعه نکنید تا بگویید حرام است یا حلال است ؛ بلکه آهنگ را به لحاظ محتوا مطالعه کنید . یعنی غنا یک امر محتوایی است ، نه یک امر قالبی. (در دیدار اعضای واحد فرهنگی روزنامه جمهوری اسلامی - 26 بهمن 1360).
اگر موسیقی و کنسرت حرام است و نظر ولی فقیه نیز بر حرام بودن شان است، باید در کل کشور به طور کامل ممنوع شود نه در یک شهر خاص. در صدا و سیما نیز باید پخش موسیقی متوقف شود زیرا همان افرادی که کنسرت برگزار می کنند در صدا و سیما نیز می خوانند!
اما اگر حرام نیست، نه آیت الله علم الهدی و نه هیچ مقام دیگری، حق قانونی و شرعی برای حرام کردن "حلال محمد(ص)" ندارد کما این که کسی حق حلال کردن حرام را ندارد.
6 - آیت الله علم الهدی ممنوع کردن برگزاری کنسرت را مستند می کند به روایتی درباره مشهد که "بین الجبلین روضه من ریاض الجنه" و نتیجه می گیرد که حدود حرم حضرت امام رضا (ع) کل شهر مشهد است نه فقط زیر گنبد حرم مطهر رضوی و سقف رواقها و مساجد آن.
این که این روایت چقدر سندیت دارد، امری تخصصی است که متخصصان باید درباره اش توضیح دهند. اما این که از این روایت نتیجه گرفته شده که نباید در مشهر کنسرت برگزار شود، از عجائب است!
استدلال امام جمعه محترم مشهد، بر دو پایه استوار است:
- کل مشهد حرم امام رضا(ع) است
- کنسرت یعنی بی بند و باری
و نتیجه گرفته که در حرم که نباید مرتکب بی بند و باری شد!
در این باره می توان گفت که اگر کل مشهد، حرم مطهر فرض شود، نباید کلی کارهای دیگر نیز در مشهد انجام داد و باید کلی جاها تعطیل شود و کنسرت فقط یکی شان است: از اماکن ورزشی مانند زمین های فوتبال و استخرها گرفته تا دستشویی و حمام های خانگی و عمومی؛ حتی کسی نباید در صدا و سیمای خراسان رضوی نیز موسیقی ضبط کند چرا که -طبق اظهار نظر امام جمعه- داخل حرم است!
چنین استدلالی ، عقلاً مطرود است.
گذشته از این، کنسرت، همان طور که پیشتر نیز گفتیم، بی بند و باری نیست و این فرض نیز مانند فرض قبلی، نادرست است.
بنابراین، اتفاق افتادن امری مشروع و قانونی در شهری که مردمانش مانند همه مردم دنیا، نیاز به موسیقی دارند، نه تنها هیچ حرمتی را هتک نمی کند بلکه به مردم و جوانان این اجازه را می دهد که در مجاورت حرم مطهر، خواسته هایشان را تحقق بخشند و لذت مشروع ببرند.
با این اوصاف از ایشان انتظار می رود به خاطر دین هم که شده، اندکی با خود خلوت کنند و ببینند که این سخت گیری بر جوانان مشهدی، آن هم به اسم دین و حرم و امام رضا(ع)، آیا آنان را به دین و حرم و امام رضا(ع) نردیک تر می کند یا دورتر؟!
7 - متهم کردن کسانی که خواهان تحقق یک حق قانونی و شرعی در شهرشان هستند به همدستی با دشمنان و مشخصاً به همدستی با آلمان، رویکردی غیرمنصفانه است که از امام جمعه ای که باید متصف به وصف "عدالت" باشد بعید است.
البته که برگزاری کنسرت در "گوشه ای از مشهد" ، ربطی به آلمان ندارد ولی آیا برگزاری کنسرت در "گوشه ای از مشهد" به مردم این شهر نیز ربطی ندارد که آقایان بر اساس سلائق خاص خودشان درباره شان تصمیم می گیرند و مردم را از حق قانونی و شرعی شان محروم می کنند؟
بعد از تحریر:
تصور کنید که اگر پیامبر اعظم حضرت محمد(ص)، می خواستند اسلام را با سخت گیری بر مردم عرضه کنند ؛ آیا در چنان فرضی دین اسلام از محدوده مکه خارج می شد؟!
منبع: عصرایران
کزنگاه غیر می جویم نشان خویش را
کهن دیارا...
عالمی که فکر جوانان را بخواند و پاسخگوی نیاز آنان باشد
و البته مسله مهم دیگه مطابقت حرف و عمل عالمان ماست که
متاسفانه اکثریت آنها و بیشتر فرزندانشان راهشان با حرف هایشان کاملا متضاده
فلان حاج آقا چون ماهانه حقوق مناسب داره خانه و ماشین و امکانات در اختیارش میزارند اصلا درد و رنج مردم رو حس نمیکنه و
وقتی پای تریبون میاد تنها چیزی که ازش خبر نداره بی پولیه گرانیه تورمه
و من جوان که پای صحبت های ایشان میشینم فکرم درگیر مسایل مالیه ولی
حاج آقا خوش و خرم و سخنان شیرین و ...و بعد مدتی دیگه بیخیال مسجدم میشم...
و این بزرگترین درد جامعه ماست