آفتابنیوز : آفتاب: محمدجوادظریف به ویژه نامه نوروزی خراسان گفت:
* وقتی ما مذاکرات را شروع کردیم همکاری با ایران هزینه حیثیتی داشت یعنی اگر می خواستید با یک شرکت خارجی قرارداد ببندید می گفتند مانع قانونی وجود ندارد اما هزینه حیثیتی دارد. امروز مخالفت با ایران هزینه حیثیتی دارد زیرا اوباما در کنگره اعلام می کند که اگر شما تحریم جدید علیه ایران تصویب کنید ما را از متحدین خود منزوی می کنید. این به نظر من توفیقی است که از راه مذاکره به دست آمده و ما یک اجماع جهانی علیه ایران را که قطعنامه پشت سر قطعنامه و تحریم پشت سر تحریم علیه این مردم تصویب می کرد شکستیم.
*گروهی حیات خود را در تنش می دیدند و حیات خود را در ادامه سیاست های غیر انسانی رژیم صهیونیستی و سیاست های کوتاه بینانه خودشان را در مورد حامیان داعش در این می دیدند که یک بهانه یا نگرانی امنیتی یا تهدید ساختگی به اسم برنامه هسته ای ایران و خود ایران اصولا باشد که بتواند همه اینها را توجیه کرده و بپوشانند. امروز چون این پوشش کنار رفته آن سیاست ها رو شده ونگرانند.
*دومین دستاوردی که در این مذاکرات حاصل شده دستاورد فنی مذاکرات است. یعنی روزی غربی ها گمان یا تبلیغشان این بود که هدف ایران از غنی سازی رسیدن به تسلیحات هسته ای است. امروز اگرچه همین اتهام تکرار می شود اما تقریباً در سطوح سیاسی، فنی و علمی و آژانس همه به این واقعیت رسیدند که راه حل فنی برای اطمینان ازاینکه غنی سازی به ساخت بمب نرسد وجود دارد. در حقیقت با این دستاورد حالا همه منتظر اراده سیاسی به خصوص در طرف مقابل هستند.
*یک فضا سازی صورت گرفته بود که ایران دنبال راه حل نیست و ایران یک تهدید است. آن فضا چون شکسته همه معادلات به هم خورده است. در آن طرف که حتما به هم خورده و در داخل هم اعتقاد ندارم که هیچ کس باور کرده بود اما اگر کسی هم فکر کرده بود که ما می توانستیم به شکل دیگری تعامل کنیم، امروز کاملا مشاهده کردند که دولت ضمن اینکه دنبال حفظ دستاوردهاست و آمادگی ندارد که عزت ملی را مورد معامله قرار دهد، آماده تفاهم است. این الان در بین تمام اقشار جامعه ما وجود دارد. من انسجام داخلی را در این حوزه خوب می بینم. انتقاد هم وجود دارد. انتقادهایی که وجود دارد احساس می کنم از نگرانی هایی است که ما هم در آن نگرانی ها شریکیم. عدم اعتماد به کشورهای غربی و به خصوص آمریکا یک واقعیت تاریخی است و ریشه در رفتار آمریکا در قبال ایران دارد اما یک تفاوتی بین بنده و دوستان دلواپس وجود دارد که من اعتقاد دارم که ما این توان را داریم که با آمریکا مذاکره کنیم و دیدگاه های خود را به نتیجه برسانیم. حتماً نه هیچ کشوری و نه ما می پذیریم که یک طرف دیگر تمام دیدگاه هایش را به طرف مقابل تحمیل کند. بنابراین اینکه بتوانیم به خواسته های خودمان برسیم به نظر من ممکن است. البته هر ممکنی قطعی نیست اما ما می توانیم این کار را بکنیم.
*ما با این هدف وارد مذاکرات شدیم که مذاکرات موفق شود اما احساس می کنم که اگر مذاکرات موفق نشود حتما مردم ایران به این نتیجه رسیده اند که به خاطر زیاده خواهی طرف مقابل خواهد بود. افکار عمومی جهانی هم به این رسیدند که ایران دنبال راه حل و حل شدن موضوع است. نتانیاهو هم عملا نشان می دهد که با هر راه حلی مخالف است و دنبال راه حل نیست و می خواهد توافق را بر هم بزند. از دید او هر توافقی بد است و اینکه می گوید توافق بد بدتر از توافق نکردن است یعنی از دید او هر توافقی بد است زیرا او می داند توافق با تحمیل فرق دارد و مردمی که هشت سال مقاومت کردند هیچ تحمیلی نمی پذیرند.
*هیچ چیز به اندازه محبت های مسئولین کشور به ویژه مقام معظم رهبری قوت قلب به مذاکره کنندگان نداده است. ما هم از مردم که بسیار به ما محبت کردند و هم از مسئولین و هم از رهبری بسیار سپاسگزاریم. البته من یقین دارم که زمانی که ما به مذاکرات می رویم حتی منتقدین ما نیز ما را دعا می کنند و همین برای من قوت قلبی است که بدانم بعید است کسی در کشور باشد و برای این مذاکرات دعا نکند و توافقی را نخواهد و این برای من قوت قلب بالایی بود.
*من بارها گفتم که این طور نیست که فقط با آمریکا مذاکره داشته باشیم. آن چیز که برجسته شده آمریکاست که دو دلیل دارد یکی اینکه اولین بار است که ما به صورت رسمی با آمریکا مذاکره می کنیم و دومی که مهمتر است این است که مذاکره هسته ای تنها جایی است که ما با آمریکا مذاکره می کنیم. ما الان در فرانسه، آلمان، چین و روسیه سفیر داریم و با اینها تماس روزانه داریم و هر روز دیدگاه های ما را مطرح می کنند
*ما در حوزه هایی که به وزارت خارجه مربوط است حرف هایی که در خارج زده می شود را بی پاسخ نمی گذاریم. به صورت مورد نیاز و زمانی که نیاز است پاسخ می دهیم. البته احساس می کنم که برخی رسانه ها در داخل کشور خیلی تلاش می کنند که قسمت هایی را برجسته کنند که من در خارج نمی بینم که برجسته شود. مثلا آقای اوباما سخنرانی در مرکز سابان داشت و گفت: اگر می توانستم یک پیچ و مهره از برنامه هسته ای ایران باقی نمی گذاشتم اما به این نتیجه رسیدم که چنین چیزی غیر ممکن و غیرعقلانی است. این را همه به عنوان گستاخی نسبت به ایران عنوان کردند در حالی که این می توانست به عنوان ناگزیری آمریکا از کنار آمدن با مردم ایران مطرح شود. من صحبت آقای اوباما را این طور می خوانم ضمن اینکه من توهمی در مورد تغییر موضع آمریکا ندارم. آمریکا خصومتی با انقلاب ما داشته و دارد و ما این خصومت را حس کرده و با آن برخورد می کنیم. بهترین برخورد ما هم این بوده که اصرار کنیم که مواضع انقلابی و سیاستها و اصول خود را تغییر نمی دهیم. ما با همین صراحت که این حرف ها را به شما می گویم، حتی صریح تر این حرف ها را به آقای کری گفتم. من احساس می کنم که این خودباوری باعث حضور ما در صحنه بین المللی شده است. ضمن اینکه با برخوردهای نامناسب دیگران برخورد می کنیم، رهبری هم هر زمان که مصلحت بدانند خودشان وارد می شوند و اینکه ایشان ورود می کنند به معنای این نیست که وزارت خارجه ماموریت خودش را انجام ندهد یا نداده است.
*یقین دارم که حتی زمانی که جان کری داشت با بنده قدم می زد کاملا احساس می کرد که با فردی صحبت می کند که به نظامش و انقلابش باور دارد. من بارها که وقت نماز شده در کنار مذاکره گوشه اتاق ایستادم و نماز خواندم، بعد از نماز [به طرف های مقابل] گفتم من نماز خواندم که یادم باشد یک قدرت برتری در دنیا هست و قدرت های دیگر خیلی برتر نیستند لذا من احساس نمی کنم که در هیچ لحظه ای از این مذاکرات تصوری از بنده یا همکارانم در هیئت آمریکایی و یا دیگر هیئت ها مبنی بر اینکه ما از اصول و باورها و مبانی انقلابی خود کنار کشیدیم پیدا شده باشد ضمن اینکه طرف مقابل کاملا به این رسیده که ما دنبال تعامل، گفتگو و منطق هستیم و بر این اساس حقوق خود را می خواهیم. دنبال جنگ و درگیری و تنش نیستیم اما در برابر زورگویی هم مقاومت می کنیم.