آفتابنیوز : عصر ایران نوشت: ریشه ماجرا را باید در سه سال پیش جُست. هنگامی که یک تهیهکننده ایرانی مدعی رایزنی با خانم آنجلینا جولی برای ایفای نقش در یک فیلم سینمایی شد و در پی آن کارگردان سریال «یوسف» در یک گفتوگو با واژههای تندی از این بازیگر یاد کرد و نسبتهای مختلفی به او داد. موضوع به همین جا هم ختم نشد و به این بهانه بازیگران زن ایرانی را مورد حمله قرار داد و جمعی را رنجاند و کار به تهدید به شکایت هم کشید.
آن ماجرا تمامشده به نظر میرسید و خصوصا با توجه به دست و پنجه نرم کردن فرجالله سلحشور با سرطان ریه، رسانههای منتقد، این پرونده را بسته بودند تا اینکه جهانگیر الماسی در «آیین نکوداشت 33 سال فعالیت هنری سلحشور» در تجلیل از او از «تاثیر سخنان کارگردان ارزشی بر زندگی آنجلینا جولی و تغییر نگاه او در انتخاب فیلمهایی که بازی میکند و پوشش در این فیلمها» گفت و به همین خاطر سلحشور را ستود.
این سخنان اما مایه شگفتی شد چون خیلیها بعید میدانند آنجلینا جولی اساسا سلحشور را بشناسد تا تحت تاثیر سخنان او قرار گرفته باشد یا نه و برخی هم تصور کردند قصد مطایبه داشته تا لبخندی بر چهره کارگردان ایرانی در این روزهای دشوار بنشاند و به همین خاطر سراغ جهانگیر الماسی رفتند تا ببینند جدی می گوید یانه و در مصاحبه بعدی همان حرفها را با غلظت بیشتر تکرار کرد.
انتشار تصاویر تازه خانم بازیگر اما نشان میدهد که ذهنیات بازیگر ایرانی درست نبوده و خود سلحشور هم گفت: «آنجلینا جولی یک صهیونیست است و تمام کره زمین هم گناهآلود بودن و فساد این زن را هم میدانند و هم دیدهاند؛ آن وقت به نظر شما این فرد میتواند آدم شود؟ حرفهایی که آقای الماسی گفتند نظر ایشان است؛ شاید برای اینکه اصلا فکر نمیکنند در سینما فساد وجود دارد اما تفکر من این نیست.»
فارغ از الفاظی که سلحشور درباره بازیگر سینمای هالیوود به کار برده، واقعبینی او در نفی سخنان الماسی و اینکه تحول خانم جولی به خاطر سخنان خودش را باور نکرده، جالب است تا جایی که میگوید: «اصلا ایشان چطور میتواند حرفهای من را خوانده باشد و برایش مهم بوده باشد؟ یا اصلا حرفهای من چند درصد از شخصیت ایشان را شامل میشود که بخواهند جواب بدهند؟ آن نامهای را که به نام ایشان در پاسخ به من منتشر شد هم چند نفر از بازیگران سینمای خودمان نوشته بودند و اصلا از طرف ایشان نبود.»
واقعا چرا باید آنجلینا جولی مصاحبه آقای سلحشور را خوانده باشد و اگر هم خوانده باشد چرا باید الزاما تحت تاثیر قرار گرفته باشد و نامهای بنویسد یا به قول آقای الماسی موضوع را به «برد پیت» منتقل کند تا شوهرش غیرت به خرج دهد؟!
بهانه اصلی این نوشتار اما موضوعی دیگر است. 40 سال قبل فرجالله صبا روزنامهنگار ایرانی در مجله روشنفکر، متنی را منتشر کرد که به «نامه چارلی چاپلین به دخترش» مشهور شد. با اینکه این نامه از اساس غیر واقعی است اما هر چه گفته میشود واقعی نیست و خود نویسنده هم بارها تصریح کرده زاده خیال اوست، خیلیها باور نکردهاند و هنوز هم آن را یک نامه واقعی میدانند!
تفاوت نسل کنونی با نسل قبلی و دنیای رسانههای دیجیتالی و مدرن با مطبوعات دهه 50 خورشیدی شاید در همین باشد. تکذیب نامه منسوب به چارلی چاپلین 40 سال به درازا کشیده اما تکذیب ماجرای آنجلینا جولی به 40 روز هم نکشیده است!
خالی از لطف نیست که نوشته فرجالله صبا را که هنوز هم خیلیها تصور میکنند یا اصرار دارند آن نامه را نامه چارلی چاپلین بدانند، دوباره بخوانیم: «به خاطر هنر میتوان عریان روی صحنه رفت و پوشیدهتر و باکرهتر بازگشت اما هیچ چیز و هیچ کس در جهان نیست که شایسته آن باشد که دختری ناخن پاهایش را هم به خاطر او عریان کند ...»
و جالبتر این که این بخش از نامه خیالی هم باور شد: «نیمهشب هنگامی که از سالن پرشکوه تئاتر بیرون میآیی حال آن راننده تاکسی که تو را به منزل میرساند بپرس، حال زنش را هم بپرس و اگر هم آبستن بود و پولی برای بچهاش نداشت چک بکش و پنهانی توی جیب شوهرش بگذار. به نماینده خودم در بانک پاریس (!) دستور دادم این نوع خرجهای تو را بی چون و چرا قبول کند ...»