کد خبر: ۳۰۲۶۱۶
تاریخ انتشار : ۲۵ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۸

چرا لیگ برتر چهاردهم در مرز ورشکستگی بود؟

منصور قنبرزاده مدیر باشگاه نفت تهران و شیعی ، مدیر باشگاه پیکان در میزگرد خبرآنلاین از لیگ برتر ایران گفتند.
آفتاب‌‌نیوز :
لیگ چهاردهم با همه فراز و نشیب هایی که داشت به پایان رسید. حالا مدیران دو تیم موفق و ناکام لیگ از تجربیات لیگ چهاردهم می گویند. از لیگی که در آن نفت یکی از بهترین ها شد و پیکان یکی از ناکامان.

فکر می کنید اگر بخواهید چند شاخصه برای لیگ بگویید، چه چیزهایی هستند؟

قنبرزاده: ما یک سری اصول اخلاقی و دینی داریم که طبق آنها در هر کار و فرآیندی باید اول تشکر کنیم و همیشه نیمه پر لیوان را ببینیم، یعنی اول نقاط قوت را ببینیم و بعد به منظور رفع نواقص حتما آسیب شناسی نقاط ضعف را در جهت اصلاح داشته باشیم. این را هم اصول اخلاقی و دینی می گوید، هم اصول جوانمردی. در این راستا کار سازمان لیگ بسیار حساس و سخت و تخصصی است و در عین حال با توجه به تعداد محدود نفراتی هم که در این راستا هستند، کار بسیار زمان بری است. اگر بخواهیم بعضی از رفتارها را قلم بگیریم، در مجموع سازمان دهی لیگ خوب بود. برای اولین بار برنامه یک ساله داده بودند، اگر چه در آن یک تغییراتی به وجود آمد، ولی اولین بار بود که یک برنامه یک ساله حداقل برای باشگاه ها تعریف شده بود و این برنامه یکی از نقاط خوب و قوت لیگ بود. کادر فنی می توانستند کارهایشان را بر اساس آن برنامه عملی کنند. از طرفی تعدادی داور جدید وارد چرخه داوری شدند،  -من کاری به عملکرد آنها ندارم- ولی همین که افراد جدیدی وارد این عرصه شدند، باتوجه به این که در هر برنامه رویش جدید یک نقطه مثبت است، این هم از نکات خوب لیگ بود. بحث اطلاع رسانی، زمان مسابقات و ... هم نکات خوب لیگ امسال بودند و بعد از آن بحث توجه به مناسبت های فرهنگی اجتماعی کشور که هر هفته لیگ به تناسب آنها طراحی شده بود و کار فرهنگی خیلی خوبی بود، هم به نظر من از نقاط خوب و مثبت بود و مساله دیگر هم جوان گرایی لیگ بود که آیین نامه ها طوری طراحی شد که اگرچه ممکن بود در سال اول یک آسیب هایی هم به بعضی از تیم ها وارد کند، ولی همین که مثل داستان سهمیه بندی بنزین که در ابتدا جرات انجامش را نداشتند، جرات پیدا کردند و سهمیه جوانان و امید را بیشتر کردند و سهمیه بزرگسالان را کم کردند، باز هم از نقاط مثبت بود و تیم هایی که از قبل جوان گرایی کرده بودند، توانستند بهره بیشتری ببرند. تیم هایی مثل نفت یا فولاد که البته گریبان گیر یک سری مشکلات شد ولی باز هم بهره برد یا ذوب آهن، تراکتور سازی و...  اکثر تیم ها از این نیروی جوانی بهره بردند و جوان های خیلی خوبی معرفی شدند و خروجی های لیگ افرادی مثل پورعلی گنجی، سامان نریمان جهان و طارمی و ... بودند. این هم واقعا یکی از بارزترین و شاخص ترین نقاط مثبت لیگ امسال بود، اگر چه می دانم فشارهایی هم به سازمان لیگ وارد کردند که این کار را عملیاتی نکند، ولی سازمان لیگ هم مقاومت خوبی کرد.

به نظر می رسد اگر در بطن لیگ خیلی موفق نبودند، ولی چیزی که خیلی آقای تاج به آن پرداخت، اهمیت به روبنای لیگ بود. امسال  لیگ زیبایی داشتیم. حتی جشن قهرمانی هم از همیشه بهتر برگزار شد.

قنبرزاده: سر تایم برگزار کردن، نوع قرعه کشی، نوع جلسات از نکات مثبت لیگ بود. تیمی که کار می کردند تیم عملیاتی و اجرایی سازمان لیگ، به نظر من تیم بسیار سالم، سلیم النفس و تیم بسیار خوبی بود. یعنی به سلامتی و اخلاق مداری شهره بودند و عملا در راس آقای بهروان و دوستانی که با او کار می کردند، از نقاط مثبت لیگ بودند.

شیعی: همه را آقای قنبرزاده گفتند و من چیز بیشتری ندارم. فقط برای اولین بار من احساس کردم سازمان لیگ دارای استراتژی و برنامه است. حالا چند درصد از آن را می تواند انجام دهد، بستگی به شرایط داشت. برای اولین بار بحث جوانگرایی را انجام داد و تقویم ورزشی بسیار مرتب و نزدیک به چیزی که مورد نظر همه باشگاه ها بود، برنامه ریزی شد و نقاط مثبتی هم که آقای قنبرزاده فرمودند در لیگ جاری بود و سازماندهی خوبی داشتند. ولی باید این سازماندهی خیلی قوی تر از این انجام شود، چون انتظارات خیلی بیشتر است و روز به روز مردم توقعاتشان فرق می کند. توقعات تماشاچی ها و مسئولین مربوطه فرق می کند، من همیشه یک مثال عام می زنم. می گویم ما یک زمانی در کارخانه ایران خودرو کار می کردیم، صبح که به سر کار می رفتیم همه با نان بربری و نان لواش می رفتیم. ولی الان همه با روزنامه و اطلاعات می روند. یعنی دیدگاه ها فرق کرده و ما باید از این شرایط بپریم. فوتبال ما تا 5سال، ده سال پیش هر جا بوده، الان نباید به آن فکر کنیم. باید کاری کنیم به سمتی برود که خیلی قوی تر برگزار شود. با این که خود ما یک سری آسیب ها از بعضی مسائل در این مسابقات دیدیم، ولی همانجور که آقای قنبرزاده گفتند ...

البته شما اول فصل نبودید و نباید به شما خرده بگیریم، ولی به نظر می رسد یکی از دلایلی که پیکان آسیب جدی دید، این بود که بر اساس محورهایی که برای لیگ امسال ترسیم شده بود، بسته نشد. امسال تیم ها کاهش هزینه دادند و جوانگرایی کردند، ولی پیکان روی الگوی پنج سال پیش پیش رفت.

شیعی: من فکر می کنم یک اشتباه استراتژیک اینجا اتفاق افتاد. پیکان هر سال می آمد و مثل آسانسور بالا پایین می رفت، ولی خب تقریبا نگاه و توجه متوسط به آن بود. امسال که این وضع پیش آمد، احساس من این بود که باید تیم تقویت شود تا به یک حالت استیبل برسد و بتوانیم برای آینده برنامه ریزی کنیم. شما وقتی به صورت آسانسوری بالا و پایین بیایی دیگر نمی توانی آن بیس را حفظ کنی. من فکر کنم یک اتفاق اینطور افتاد که به هر قیمتی شده این تیم شرایط استیبل را در جدول حفظ کند و بماند یا حداقل به رده های بالا برود و بعد بتواند برنامه ریزی هایش را انجام دهد. از نظر دیدگاه اولیه درست بوده، ولی چه جور اجرا شده، این دیگر دست مسئولین رده بالاست که خوب نتوانستیم آن را اجرا کنیم.

به نظر می رسد الگوی جوانگرایی چیزی بود که در این چند سال در سپاهان و فولاد با آکادمی و با هزینه های بیشتر انجام شد و الگوی نفت وقتی با ریاضت اقتصادی جواب داد، سازمان لیگ هم روی این الگو سرمایه گزاری کرد. مثلا تیمی مثل گسترش فولاد هم الگوی شما را داشت، جوانگرایی در پایین ترین سطح هزینه. حالا تراکتورسازی امسال بیسش بر اساس همان گسترش فولادی است که بالا آمده، بازیکن های جوان و کم هزینه. در حقیقت وقتی شروع کردید، باورتان می شد بشود؟ یعنی رفتن در یک چنین مداری در فوتبال ایران خیلی منطقی به نظر نمی رسد.

قنبرزاده: من فکر می کنم الگویی که نفت در این چند سال آورد براساس اصول علمی و شاخص های علمی که در دنیا در این چند سال شناخته شده هستند و تئوریک است، اجرایی شد. سایت باشگاه ما جدید نیست و دو سال است برنامه استراتژیک ما روی سایت است. همین الان شما روی سایت باشگاه نفت بروید برنامه ما تعریف شده که چه سالی باید در چه جایی قرار بگیریم، شما بیایید برنامه ده ساله لیگ را ببینید. چون من این را یک بار به واحد مطالعات استراتژیک تیم دادم؛ شما هیچ تیمی را پیدا نمی کنید که از دور اول لیگ تا الان که ما 5دوره است در لیگ هستیم، فقط سیر صعودی داشته باشد. ببینید قهرمان سال گذشته چه تیمی بوده؟ فولاد، الان پنجم است. نایب قهرمان پارسال پرسپولیس بوده و الان هشتم است. تیم سوم پارسال نفت بوده و جایگاهش را حفظ کرده. یعنی حداقل این است که ما در لیگ علاوه بر این که جایگاهمان را حفظ کردیم، شاید بشود گفت یک جوری با بدشانسی -گرچه نمی خواهم تعصبی صحبت کنم- ولی اگر علمی هم بحث کنیم، همه تیم هایی که درگیر جام باشگاه ها و لیگ و جام حذفی بودند، استراتژی آنها اینطور بود که یکی یا دو تا را کنار بگذارند. ما درگیر جام باشگاه ها بودیم و مرحله پلی آف را داشتیم، بعد از مرحله پلی آف به مرحله دوم صعود کردیم و استراتژیمان این نبوده که باشگاه های آسیا را نادیده بگیریم. در عین حال جام حذفی را هم حفظ کردیم. در حقیقت اولین تیمی هستیم که در این چند سال گذشته هم در کورس قهرمانی لیگ برتر بودیم و هم به فینال جام حذفی رسیدیم و هم در جام باشگاه ها به مرحله بعد رفتیم. پس ما در سه جبهه جنگیدیم. در دوره های قبل هم شما شاهد بودید، سپاهان با آن پتانسیلی که داشت درواقع در جام باشگاه های آسیا و لیگ هر دو را از دست داد. مثلا سال گذشته با این که پتانسیل بالایی داشت، در سه جبهه جنگید، ولی سهمیه جام باشگاه ها را هم نتوانست بگیرد. ما آمدیم فکر کردیم که سپاهان با آن پتانسیل در سه جبهه جنگید و هر سه را هم از دست داد. از طرفی هم تقویم ما طوری بود که زمانی که در جام باشگاه ها رفتیم، اتفاقا بعد از آن تعطیلی 50روزه بود که شرایط بسیار سخت می شد. ما دو باخت پشت هم داشتیم؛ با العین با یک بازی فیزیکی در یک شرایط هوای شرجی و اختلاف دمای 24-25درجه و همچنین با توجه به این که یک بازی بسیار پرسینگ و پرفشاری انجام دادیم، آن بازی را 3-1بردیم، ولی وقتی تیم از زمین بیرون آمد، من دقیقا یاد جبهه افتادم. انگار بچه ها از میدان جنگ آمده بودند. بعد از آن هم اعتقادات دینی ما بود. شایده همه می گفتند کار ما حرفه ای نیست، ما سه روز بعد با فولاد بازی داشتیم. فولاد بلافاصله از ریاض به تهران رفت و اردو زد و سه روز بعد با ما بازی کرد. اما ما بچه هایمان جوان بودند گفتند ممکن است در تمام عمر ما دیگر چنین اتفاقی نیفتد. آقای منصوریان هم آمد و از ما خواست که برای زیارت خانه خدا برویم و گفت ترجیح می دهیم این اتفاق بیفتد. الان هم ناراحت نیستیم. شاید از لحاظ اصول حرفه ای کار ما درست نبود، ولی از لحاظ اصول عاطفی خوشحال هستیم که سی چهل نفر جوان رفتند و حج را انجام دادند. آن روزها شاید به اندازه دو سه بازی فوتبال توان و انرژی از دست دادیم، زیرا از ریاض به جده از جده به مکه با اتوبوس و با آن مسیر، یعنی تقریبا دو روز بچه ها نخوابیدند و بعد که برگشتیم، در کمتر از 48ساعت با فولاد بازی سنگینی داشتیم. خیلی جاها هم شرایط داوری به نفع ماست، مثل بازی راه آهن، یک جاهایی هم به ضرر ما مثل همین بازی با فولاد که پنالتی ما را نگرفت که اگر آن پنالتی و آن سه امتیاز را می گرفتیم، فکر می کنم لیگ تمام شده بود. 72ساعت بعد هم بازی سنگینی در اصفهان با ذوب آهن داشتیم که خب این بازی را هم در شرایط بدی باختیم. خیلی ها فکر می کنند چون اسم نفت روی این تیم است، به لحاظ منابع مالی مشکلی ندارد. در صورتی که واقعا اینطور نیست و ما هم یک منابع مالی تعریف شده ای داریم. ما در نیم فصل بازیکن نگرفتیم یا اگر هم گرفتیم بازیکن جوانی مثل آقای بوعذار گرفتیم که با یک قرارداد 5ساله از استقلال اهواز به تیم ما آمد و شما دیدید در بازی با العین 90دقیقه بازی کرد و در بازی با پاختاکور هم بازی کرد. این بازیکن با یک رقم کم با 5سال قرارداد، به تیم ما آمد و آقای منصوریان اطمینان دارد ایشان در آینده یکی از بازیکن های شاخص تیم ملی خواهد شد. این را از قول آقای منصوریان به خاطر بسپارید. بازیکنی که از لیگ دو می آید، در تیمی که داعیه قهرمانی لیگ برتر دارد و در جام باشگاه ها هم بازی می کند.

یک گل هم برای نفت زد.

قنبرزاده: چند گل زد و چند پاس گل داد. با سپاهان یک کاشته گل کرد، با پاختاکور یک توپ را زد، بلوکه شد. چند پاس گل خوب و ... ما چنین بازیکنی را در نیم فصل گرفتیم و به جایش یک بازیکنی مثل پورعلی گنجی را ترانسفر کردیم. چون سیاست باشگاه ما ترانسفر بازیکن است. به خاطر اصول حرفه ای هم بود، ما رقم قابل توجهی هم از این بازیکن بابت انتقال سیو کردیم و این منابع مالی را نیاز داشتیم. من الان این را می گویم که فصل تمام شده، شرایط طوری بود که ما اصلا برای باشگاه های آسیا پولی نداشتیم که برویم و منابع مالی هم که برای ما تعریف شده بود به دلیل این که پخش تلویزیونی را ندادند و تبلیغات محیطی با مشکلاتی روبه رو شد و حداقل از این دو فرآیند با توجه به رتبه تیم نفت شش هفت میلیارد باید به باشگاه ما تزریق می شد. کل بودجه ما 14میلیارد بسته بودیم و هر وقت از این 14-15میلیارد، حداقل 6میلیاردش از جایی تامین نشود، ما به مشکل می خوریم.

آقای شیعی ایشان درباره هزینه فایده اتکا به جوانان صحبت کردند. شما فکر می کنید بهای تیم داری در این لیگ و ماندن در آن، چقدر از این بودجه ای بود که برای پیکان هزینه شد؟ چون شما مدیری هستید که هم فوتبال را می شناسید و هم توان مدیریتی دارید.

شیعی: من اگر بودم تیم را اینطور نمی بستم این را قبلا هم گفتم. منتها بحثی که آقای قنبرزاده گفتند، بحث این است که بستر باید آماده باشد که از جوان ها استفاده کنیم. وقتی تیم بالا پایین می شود، آن بستر برای استفاده از جوان ها آماده نیست. شما ببینید در یک تیمی شما یک بازیکن میلیاردی دارید، در کنارش می خواهید یک بازیکن جوان را بازی بدهید، نمی دانم اینها همخوانی دارد یا نه؟ در نتیجه جوان کار کردن هزینه دارد و باید هزینه اش را داد. منتها آن یک بستر آماده و یک دست می خواهد. چرا تیم آقای قنبرزاده موفق هستند؟ برای این که یک دست هستند. ولی شما نمی توانی یک بیس دیگری داشته باشی و بیایی یک جوان به تیم تزریق کنی و آن جوان هم این وسط بسوزد. بحث دیگری که هست ما جوانگرایی که انجام می دهیم تا این مقطع خوب است، ولی الان دارند سن جوانگرایی و سن بازی را کمتر می کنند. از نظر فیزیکی این بازیکن اگر با سن کمتری به لیگ بیاید، من فکر کنم  از نظر فیزیکی یواش یواش فاصله می افتد. از این نظر که قبلا سن ها به هم نزدیک بود و جواب می داد. ولی الان این فاصله بیشتر شده و شاید باعث طرد بازیکن های جوان شود.

من همچنان موافقم و فکر می کنم آقای قنبرزاده هم موافق باشند، به شرطی که کیفیت لیگ جوانان و امید را بالا ببرند که...

شیعی: احساس من این است که از نظر فیزیکی هم به هر صورت اینها با هم فرق می کنند و فکر می کنم این جوانگرایی ما را یک مقدار دچار اخلال کند. حتی در خود تیم ها وقتی یک بازیکن 21ساله بیاید در کنار بقیه بازی کند، جذبش سخت می شود.

این نگرانی شما درست است، ولی این مشکل به این دلیل به وجود می آید که بازیکن 21ساله را تیم های بزرگ از تیم های دیگر می خرند، اگر این از 17سالگی در آکادمی این تیم ها باشد،طبعا همه شرایطش را می دانند و این اتفاق نمی افتد.

شیعی این مسئله به مربی مربوط است. ما آن سالی که در پیکان بودیم این مصوبه را داشتیم که هر مربی که می آید، باید 5تا از بازیکن های ما را از امید و جوانان جذب کند. ولی یک نفر زیر بار این مساله نرفت. به این دلیل که اعتقادات خودشان را داشتند. این وقتی است که در باشگاه همگنی وجود داشته باشد. مثلا ما یک بازیکن به نام فراز امامعلی داشتیم، ایشان در نوجوانان 28گل زده بود و آقای گل تهران شده بود. او را به تیم جوانان آوردیم، مربی می گفت من 24بازیکن مثل این دارم! حالا شما بیا در مخ این فرو کن که 28 گل زده. بحث های فرهنگی چیزی است که باید همه با هم آن را حل کنیم، صرف این که بگوییم جوانگرایی و ... نمی شود. ما تصمیم گرفتیم مربی امیدها یکی از اعضای کادرفنی باشد و ضمنا هر بازیکنی که در لیگ بازی کند 5میلیون تومان به او بدهیم. منتها این زمانی است که بسترها آماده باشد و آرامش در تیم برقرار باشد. اگر تیم در جایگاهی باشد که بتواند از بازیکن های جوانش استفاده کند، خوب است. میلاد احمدیان ما رفت و با فولاد با آن شرایط عالی بازی کرد و چیزی کمتر از مهدی احمدی نشان نداد یا شهریار مقانلو با قد یک و نود و خرده ای برای ما فوروارد بازی می کند یا آقای نعمتی، سیاوش یزدانی، حسین کریمی و ... ما آن شرایط را اگر داشتیم، مسلما از اینها استفاده می کردیم. اما این شرایط باید آماده شود و دو اینکه من نگرانم شعار جوانگرایی می دهیم، از آن طرف بوم نیفتیم.

قنبرزاده: در بحث جوانگرایی اگر بی حساب کتاب و برای یک برنامه یک ساله جلو بروید، مسلما ضربه می خورید. چون جوان باید تجربه کسب کند، نمی شود که یک باره به او فیکس بازی بدهید. ما در نفت در این قضیه دو برنامه داشتیم، یک این که می دانستیم که باشگاه پولداری نیستیم که بازیکن آماده برداریم و بیاوریم، بنابراین برای 5سال باشگاه با دو هدف برنامه ریزی کردیم. یک گروه جوان را بیاوریم ممکن هم هست به آنها حتی دو سال بازی نرسد، ولی در آن سه سال آخر ده برابر آن دوسال بازی می کنند و سیو می کنیم. دو در یک مقطعی اینها را برسانیم و به عنوان یک سرمایه اینها را بفروشیم. بازیکنی مثل علیاری را گرفتیم که الان هم بازی می کند، ایشان بازیکنی بود که در حد لیگ دسته سه هم بازی نکرده بود. ولی با اینها کوتاه مدت قرارداد نمی بندیم، چون به عنوان یک استعداد کشف شده و ما یک قرارداد 5ساله با اینها می بندیم یا آقای بوعذار  این فرصت کمی نیست که بازیکن از لیگ دسته دو یا بازیکنی که حتی در حد لیگ دسته سه هم بازی نکرده بیاید و در جام باشگاه های آسیا بازی کند، این فرصت گیر هر کسی نمی آید و هر باشگاهی هم ریسک نمی کند. آقای منصوریان و قبل از ایشان آقای گل محمدی و قبل از ایشان هم آقای فرکی آرام آرام از اینها استفاده کردند. آقای بوعذار را ده دقیقه می گذارد با سپاهان ده دقیقه می گذارد با یک تیم دیگر و آرام آرام این بازیکن پخته می شود و جو لیگ برتر و حرفه ای را تجربه می کند یا خود آقای پورعلی گنجی 5سالی با تیم نفت بود. سال اول و سال دوم شاید زیر ده درصد از مجموع زمان بازی ها را بازی کرد، یعنی در مجموع سال اول و دومی که با تیم نفت بود شاید زیر 180دقیقه بازی داشت. ولی سال سوم تقریبا نصف لیگ را بازی کرد و سال چهارم پخته تر می شود و سال پنجم که سال گذشته بود یکی از بازیکن های موثر ما می شود و بعد فیکس تیم ملی می شود و بعد دو راه دارد یا به عنوان سرمایه تیم است، ما نمی خواهیم یک بازیکن 600میلیون تومانی بیاوریم با یک قراردادی که از بیس 30میلیون تومان شروع شده او را نگه می داریم یا بازیکنی است که قابلییت ترانسفر شدن دارد. ما دیدیم سال آخر قرارداد این بازیکن است و 8-9بازی هم بیشتر نمانده. از طرف دیگر ترانسفر این بازیکن جوان در نهایت به باشگاه های اروپا ختم می شود و هم او به عنوان یک سرمایه ملی مطرح می شود و هم این که از این فرآیند باشگاه ما اندازه دو سه برابر پولی که در این چند سال به این بازیکن داده بود را سیو کرد.

به هر تیمی هم که برود از الان شما بیست درصد حق رشد دارید؟

قنبرزاده: چون شش سال با ما بود، سالی 5درصد تا 5سال هر جا قرارداد بست برای باشگاه نفت است. یا سال گذشته بازیکن خوبی مثل یعقوب کریمی را در یک مقطعی گرفتیم که استقلال او را بازیکن مازاد اعلام کرد و یک دقیقه هم در کل لیگ به او بازی نرسیده بود، در تیم نفت سال اول ذخیره ای بود که چند دقیقه ای به او بازی می رسید مثل آرش رضاوند، بعد رشد کرد و به تیم ملی امید و بعد هم تیم ملی بزرگسالان رسید. در یک مقطعی ایشان تمایل داشت برود ما هم او را به سپاهان فروختیم. آن زمان روزنامه ها نوشتند بزرگترین نقل و انتقال تاریخ لیگ برتر فوتبال، ما 4-5برابر پولی که به این بازیکن داده بودیم سیو کردیم و دقیقا با پول آقای یعقوب کریمی آرش رضاوند و وحید امیری را از لیگ یک و علی قربانی و ... شاید نزدیک به چهار بازیکن گرفتیم که الان فیکس و تاثیر گذار هستند. الان آنهایی که در ذهن من هستند مثلا گوهری دروازه بان تیم ملی را داریم که شاید امسال یک دقیقه از او استفاده نشده باشد، ولی یک سرمایه است. میثم جودکی بازیکن تیم ملی جوانان را داریم. اینها بازیکنان جوانی هستند که اسامی آنها را برای جام باشگاه های آسیا رد کردیم. همین آقای احمد گوهری در تراکتورسازی دروازه بان دوم بود، اما جز 18نفر رفت و همین که ذخیره روی آن نیمکت بنشیند، یک تجربه بسیار گرانبها برای او است.

ممکن است شما مجبور شوید بیرانوند را ترانسفر کنید.

قنبرزاده: نمی خواهم خیلی به این بحث وارد شوم.

ولی قطعا فصل بعد خیلی از ستاره های شما خواهان دارند.

قنبرزاده: اشکالی ندارد طبیعی است. آنهایی که قرارداد ندارند که خب بحثشان جداست. با آنها هم که قرارداد دارند قطعا مذاکره می کنیم. بازی برد برد اینجاست. ما بازیکن هایی گرفتیم که خودمان می دانیم تا دو سال دیگر یا قابل استفاده نیستند یا خیلی کم بازی می کنند، ولی می دانیم سه سال دیگر بازیکن فیکس ما خواهند بود. بازیکنی مثل میثم جودکی که بازیکن نوجوانان ملی بوده یا بازیکنی مثل آقای گوهری که جوانان تیم ملی بوده، قطعا پتانسیل هایی داشتند. ما اینها را می آوریم و پرورش می دهیم و یک قرارداد 5ساله می بندیم که دو سال پرورش است و سه سال بهره وری. حالا اگر یک جایی هم ترانسفر بشود، باشگاه منتفع خواهد شد و بخشی از منابع مالی را تامین می کند. مثال می زنم بازیکنی مثل سامان نریمان جهان که با ما قرارداد داشت  را از تیم ملی جوانان در یک مقطعی گرفتیم. او مشکلاتی داشت و می خواست به تبریز برود، ما او را به فولاد گستر فروختیم و در واقع به عنوان یک سرمایه و پشتوانه بود. الان تعدادی از اینها مثل آقای علیاری در سال آینده در لیگ تاثیر گذار خواهند شد. بازیکنی مثل بوعذار یا آرش رضاوند؛ چون اینها در لیگ دو سال است پخته می شوند. آقای رضاوند در باشگاه های آسیا بازی می کند و آقای بوعذار هم. قطعا این تجربه بازی در جام باشگاه های آسیا گیر هر کسی نمی آید و تجربه ای است که بهای سنگینی برای باشگاه نفت می تواند داشته باشد و از طرفی هم می تواند یک سرمایه خوبی برای باشگاه باشد. ما روی برنامه پیش رفتیم و البته سال اول این ریسک را نمی کردیم، چون معقولانه نبود. ما سال اول با آقای فرکی با شرایط سختی آمدیم و سعی کردیم خودمان را نگه داریم و بازیکن با تجربه بگیریم. البته مثل بقیه تیم هایی که از لیگ یک آمدند و خیلی به تیم هایشان دست نزدند، چون فاصله زمانی شروع لیگ برتر با پایان لیگ یک کم بود و طبیعی است به لحاظ فوتبالی ظرف یکی دو ماه نمی توان تیم جدیدی بست و آنها را با هم هماهنگ کرد، مثل قضیه استیل آذین می شود. خیلی ابتدایی بود که نباید تیم های لیگ یکی خیلی در تیم تغییر بدهند، چون این تیم دو سه سال با هم کار کردند. کاری که ما کردیم این بود که 20درصد تغییر دادیم و 80درصد بدنه تیم را نگه داشتیم.

شیعی: این حر کت ها یک اراده ای می خواهد که همه از بالا تا پایین داشته باشند. منتها در فوتبال ما سلیقه ای عمل کردن خیلی رسم است. الان وقتی تیم ها را زیر ذره بین می گذاریم، تیم هایی موفق بودند که سلیقه ای عمل نکردند. من می گویم قانون بد بهتر از بی قانونی است. شما الان سلیقه مربیان را در مورد بازیکنان ببینید که خیلی متفاوت است. آنچه که مهم است یک استراتژی و همت و هدفی است که از بالا تا پایین آن را دنبال کنند. من الان از آقای قنبرزاده می پرسم چند سال است شما در این پست هستید؟

قنبرزاده:  من از سال 1366 مدیر تربیت بدنی مناطق نفت خیز جنوب بودم و از 1385 در باشگاه نفت بودم.

شیعی: یعنی ده سال است این باشگاه ثبات مدیریتی دارد و اهدافی که دارد توانسته پیاده کند.

قنبرزاده: ما دو برنامه 5ساله در این ده سال داشتیم که روی سایت ما هست و فکر می کنم دقیقا 90درصد آن اجرایی شده.

شیعی: یعنی یک مدیر حداقل باید بتواند یک برنامه سه ساله را داشته باشد. وقتی شما توانستی برنامه داشته باشی، دنبال اهداف هم هستی و جوانگرایی انجام می دهی و حتی می توانی دو سه بازیکن جوان از جاهای دیگر بیاوری که کمکت باشند. در نتیجه من عقیده دارم باید در فوتبال ما ثبات مدیریتی باشد تا مدیر بتواند آن افکاری که می خواهد و اعتقاد دارد را پیاده کند. ما به جوانگرایی اعتقاد داریم، ولی وقتی می بینیم برای تیم ما شرایطی ایجاد می شود که جوان های ما نمی توانند با آن شرایط جلو بروند، باید با داشته هایمان جلو برویم.

بحث دیگری که وجود دارد و شاید آقای شیعی خیلی این چالش را نداشتند، چون بودجه باشگاه مشخص بوده، این است که خیلی از تیم ها در بحث تبلیغات امسال ضربه خوردند.

شیعی: این را در بودجه ما به عنوان آورده تیم دیده بودند و آن طور نیست که ما آسیب نبینیم.

شاید اگر اول فصل آن وعده های بزرگ به تیم ها داده نمی شد...

قنبرزاده: این هم یک تحلیل است که در هیئت رئیسه هم خیلی در مورد آن بحث کردیم. وجدان و انسانیت باید حقایق را بگوید. یعنی حتی اگر اشکالی هست آن را در جهت رفع بگوید نه این که خدای نکرده در جهت مچ گیری و ... . در بحث اسپانسرینگ سازمان لیگ و تبلیغات محیطی و پخش تلویزیونی، چون مدتی هم ما هیئت رئیسه بودیم و در بطن کار قرار داشتیم، هم حسن هایی داشت، هم یک مقدار بی تدبیری شد. در مورد حسن ها اول این که بسیار قانونمند کار انجام شد. یعنی سازمان لیگ طی نامه رسمی به مجامع باشگاه ها (به طور مثال تیم پیکان مجامعش تا وزارت صنایع می رود، نفت تا وزیر نفت) سازمان لیگ طی نامه رسمی به وزیر ورزش و از طریق وزیر ورزش به وزاری صنعت معدن تجارت، ذوب آهن، پیکان، سایپا و فولاد همه مجامع اصلی این باشگاه ها آنجا بودند. درست است که از شرکت هایی تغذیه می شوند که در قالب قانون تجارت و قانون تجارت خصوصی اداره می شوند، ولی مجامع اصلی آنها آنجا هستند. آنجا هم بودجه را مشخص کردند. تیم های آسیایی 18میلیارد و تیم های غیرآسیایی 15میلیارد تومان و در آنجا هم به نوعی گفتند که از این مبلغ چیزی حدود 5-6میلیارد تومان براساس لول هر تیم، به باشگاه می رسد. ما چون خودمان را در رتبه سوم چهارم می دیدیم، 6میلیارد تومان پیش بینی کردیم که از این طریق گیرمان خواهد آمد. چون بحث جام حذفی و جام باشگاه ها را هم داشتیم. در این مسیر حسن این بود که شفاف و در واقع به مجامع و به بالاترین مقام وزارتخانه ها نامه نگاری شد که این درصد از پول با این قرارداد محیطی و این پخش تلویزیونی انجام خواهد شد. حسن دوم این بود که خیلی شفاف این قرارداد که با پخش محیطی بود، رسانه ای شد. آقای تاج صراحتا گفتند سه چهار شرکت بودند و برنده اول و برنده دوم و ... رقمش...  ما هم تعجب کردیم. برای خود هیئت رئیسه هم تعجب آور بود. قیمت پایه سی میلیارد بود، ولی واقعی بود. شرکت دوم دو سه میلیارد کمتر بود و هر سه رقیب هم نزدیک رقم  داده بودند.

برآورد اولیه اشتباه بوده؟

شیعی: شاید هم نبوده. آن شرکت ها قطعا براساس یک فرآیندی این رقم را انتخاب کردند. ممکن است چون من تخصص ندارم اگر یک تجارتخانه را در بهترین بخش بازار تهران به من بدهید، ضرر کنم. ولی یک آدم بازاری که در تجارت تخصص دارد، می بینید با یک حجره دو متری درآمد زیادی به دست می آورد. ما در جزئیات این مساله نیستیم، قطعا این شرکت ها هم با یک برآوردی این رقم را داده اند.

شرکت قبلی که فقط 700هزار تومان کمتر زده، او  سال گذشته هم در این کار بود. پس بنابراین ارزش همینقدر است.

قنبرزاده: ما نمی توانیم خیلی وارد این قضیه شویم به این دلیل که جزئیات را نمی دانیم. آن شرکت هم یک شرکت بخش خصوصی بوده که قطعا چرتکه زیادی می اندازد. ولی زمانی که ما جلو آمدیم خیلی چیزها خراب شده بود. شما وقتی با بالاترین مرجع باشگاه در وزارتخانه نامه نگاری می کنید، آنها هم محاسباتشان را جور دیگری انجام می دهند. به خود من در باشگاه گفتند مگر شما حدود 14-15تقاضا ندارید؟ 6-7 تا از اینها را از سازمان لیگ بگیرید، یک تومان هم خودت درآمد زایی کن، بقیه اش را هم ما می دهیم.  پس به استناد این مساله بودجه باشگاه را بستند. ولی در اجرا می بینیم که آن طور نشد. در مورد پخش تلویزیونی که به اعتقاد من بی تدبیری شد، اگر چه خود من هم بودم. یک جلسه آقای ضرغامی در حضور مدیران عامل باشگاه ها گرفت و مسائل را باز کرد، گفت ما در بودجه این مسائل را ندیدیم و این مشکلات را داریم. شما بیایید چون این مسئولیت را من تحویل می دهم و می خواهم دینی نباشد، این قرارداد را امضا کنید تا فرآیند آن مصوبه مجلس بشود و این قرارداد عملیاتی شود. به نظر من بعد از آن جلسه باید این تعامل صورت می گرفت و تدبیر می شد تا ما بین بد و بدتر، بدتر را انتخاب نمی کردیم.

آقای کفاشیان همچنان قرارداد را امضا نکردند؟

قنبرزاده: من نمی دانم. ولی به اعتقاد من اگر یک مقدار تدبیر می شد، همان موقع قبل از رفتن آقای ضرغامی با دو سه میلیارد کمتر این پول با احترام تقدیم می شد و عذرخواهی می کردند که بیشتر ندارند بدهند. الان درواقع ما زورمان را به التماس دادیم و التماسمان هم به جایی نمی رسد و در یک مقطعی هم بود که باشگاه ها نیاز داشتند. البته با تمام این تفاسیر همه باید کمک کنند. فدراسیون فوتبال به سازمان لیگ کمک کند چون این حق باشگاه هاست و آقای سرافراز هم لطف کنند پای قراردادی که از طرف صدا و سیما امضا شده را امضا کنند. یک کارخانه یک شرکت یا یک مملکت متولیانش باید تعهداتشان را اجرا کنند. خب قنبرزاده و آقای شیعی، ما قرارداد امضا کردیم، اگر فردا بنده نباشم مدیر بعدی نمی تواند زیر همه چیز بزند. این مساله را آقای لاریجانی قول دادند پیگیری کنند و واقعا به جد باشگاه ها از ایشان استمداد می کنند که بیایند این حق باشگاه ها را بگیرند و اگر این اتفاق نیفتد الان مطالبات بازیکن ها، تعهدات هتلینگ، هواپیمایی و ...یک بحران به وجود می آید. بعضی از تیم ها بازیکن خارجی گرفتند؛ اگر نتوانند پولش را بدهند، بحث به مجامع حقوقی فیفا کشیده خواهد شد. خود AFC در این زمینه حساس شده. چون در اطلاعات مستندی که باشگاه ها منابع مالی را برای AFC تعریف کردیم 6-7میلیارد تومان بابت تبلیغات محیطی و پخش تلویزیونی بودجه دیدیم. الان در دوره بازرسی بعدی اگر بگوییم پخش تلویزیونی محقق نشده... چون می دانید یکی از شاخص ها و منابع مالی فوتبال حرفه ای پخش تلویزیونی است که میانگین در کشورهای حوزه خود ما بین 60تا 65درصد است. این آب باریکه را هم نباید صدا و سیما از ما دریغ کند. در حقیقت اینجا یک چالش است و شاید حتی AFC به آن ورود کند. از طرفی هم دولت و در واقع مجلس طبق تبصره 13 ماده قانون پنجم به این دلیل هر گونه کمک به فوتبال حرفه ای را هم ممنوع کرده، در واقع شرکت های دولتی و دستگاه های اجرایی، حق این که پولی به باشگاه ها بدهند را ندارند. وقتی همین مبلغ جزئی را هم صدا و سیما گرفته قطعا باید رسانه ها هم در این زمینه کمک کنند. ما از طرفی می گوییم کی روش باید مالیاتش را بدهد، از طرفی هم بخشی از منابع فدراسیون فوتبال از طریق همین پخش تلویزیونی است که نمی گیرد و از طرفی هم وزارت اقتصاد و دارایی یقه فدراسیون را می گیرد که باید مالیات کی روش را بدهی، من از شما سئوال می کنم، در این بحران وقتی منابع فدراسیون فوتبال از طریق پخش تلویزیونی تامین نشده، چطور این پولش را نگرفته ولی مالیات او را بدهد؟ آن هم در جایگاه سرمربی تیم ملی که می گوید تا مالیاتش را ندهد، ممنوع الخروج است و این بحران و بی نظمی به کل دنیا انتشار داده خواهد شد. همچنین مربی های دیگر ما، اگر بحث مالی اینها اجرایی نشود، تعهدات دیگرشان را از کجا خواهند آورد؟

شیعی: این مساله برای ما هم مشکل ایجاد کرده. یعنی در بودجه ای که برای ما در نظر گرفته بودند، الان انحراف بودجه ای به وجود آمده که نتوانستیم آن را تامین کنیم. AFC هم می گفت حتی هزاردلار درآمد را هم نشان دهید که از کجا آمده؛ در نتیجه این بحث خواسته همه ماست و به جد هم به دنبال آن هستیم که امیدواریم به جایی برسد.

نماینده های مجلس گیرشان روی تیم هایی مثل پیکان و نفت است و می گویند اینها یک بار از دولت پول می گیرند و بار دوم دیگر منطقی نیست.

قنبرزاده: فرآیند های کارهای حرفه ای و علمی باید در یک فضای علمی هم بررسی شود. تیم هایی مثل نفت یک ریال از بودجه وزارت نفت نمی گیرد. بودجه ما از نفت جی و نفت سپاهان است که یک شرکت سهامی عام و کاملا غیردولتی است.

ولی تا مصوبه نداشته باشید نمی توانید این را بگویید؛ نفت جی را به هر تیمی نمی دهند روی لباسش بزند.

قنبرزاده: این طبیعی است. شرکت سایپا تبلیغات شرکت سایپا را قطعا به تیمی می دهد که همخوانی دارد. در تمام دنیا هم همین است. تیم نفت می تواند تبلیغات کارخانه پراید یا پیکان را بزند؟ شرکت ایران خودرو برای تبلیغات تلویزیونی زیرنویس ثانیه ای چقدر باید بدهد یا نفت؟ مثلا تبلیغات نفت که برای فروش نیست، تبلیغ مثلا صرفه جویی در مصرف بنزین یا هزینه و ... است که به مناسبت های مختلف در طی سال برای زیرنویس ثانیه ای هزینه می کنند. این بودجه دولتی است و درست هم هست یا در بحث تبلیغات تصویری چقدر هزینه دارد؟ حالا شما بیایید بازی هایی که تیم نفت در باشگاه های آسیا انجام داد را محاسبه کن. 6بازی و یک پلی آف یعنی 7بازی تیم نفت فراتر از مرزهای ایران انجام داده و در شبکه سه، شبکه جهانی جام جم و دوبی اسپورت پخش شده. 7بازی 90دقیقه ای و بعد از 90دقیقه تحلیل های بازی و تحلیل های برنامه های ورزشی. ما سی بازی لیگ را داشتیم؛ بازی تراکتورسازی و بازی با استقلال و پرسپولیس پخش سراسری داشتند و بقیه بازی ها هم پخش استانی داشتند. مثلا در خوزستان یا اصفهان یک شبکه هایی مثل شبکه ورزش پخش کرده. اگر یک تبلیغی را خود نفت سپاهان یا نفت جی که بالاخره ردیف بودجه برای کارهای تبلیغاتی دارد، بخواهد برای این زمان طولانی انجام دهد، قطعا پول خیلی بیشتری باید هزینه می کرد. مضافا بر این که کار خیلی خوبی شد و آنهایی که اسپانسر مالی در بحث ورزش می شوند با یک فرمول یک مقدار از تعرفه مالیاتی معاف می شوند. منتها دیدگاه بعضی از دوستان در مجلس این است که مثلا چون اسم ما نفت است مستقیما از وزارت نفت بودجه می گیریم.

شیعی: بحث مادی مهم نیست، ما چقدر باید هزینه کنیم که مثلا در شهر قدس شما 5هزار تماشاچی جوان را بیاوری و آنجا به عنوان یک پایگاه فرهنگی استفاده کنی؟ خود مجلس اگر قرار باشد چنین پایگاهی را آنجا بسازد، چند میلیارد باید هزینه کند؟ من می گویم صرفا بحث شرکت ها و مادی مسئله را نبینیم. بحث تاثیراتی که مثلا پیروزی های تیم نفت روی جوان ایرانی و روی فرهنگ ایرانی می گذارد را هم ببینیم. نمایندگانی که نشستند، ببینند اگر ده برابر صد برابر این هزینه کنند آیا همچین اتفاق خوبی برایشان می افتد؟ که از برکت فوتبال و این حرکت ها مستفیض شوند؟ به نظر من صرفا دیدگاه مادی داشتن به این مساله یک اشتباه است و نباید اینجوری فکر کرد. باید ببینیم  تاثیرات و آثار این سرمایه گزاری چیست.

البته از طرفی هم می گویند وقتی پیکان می افتد به برند ضربه می زند؟

شیعی: بله این هم هست. الان در بحث اسپانسر و در والیبال شما ببینید چرا بخش خصوصی این قدر زیاد شده؟  در بحث پخش تلویزیونی که مطرح می شود وقتی سه بازی از یک تیم پخش می شود، حداقل یک ساعت و نیم طول می کشد و وقتی این تبدیل به ریال می شود ... الان در خیلی جاهای دنیا همینطور است. مثلا در دوحه قطر ده درصد از محل برگزاری اسپانسرینگ را به عنوان هزینه برگزاری می گیرند. سال اول ایتالیا 13اسپانسر داشت، لهستان 8 تا و مااسپانسر نداشتیم و سه هزار دلار جریمه شدیم. به این دلیل که اینها یک بخشی از هزینه ها را در دریافتی هایی که از اسپانسرها می گیرند، دیده اند. بالطبع وقتی اینطور باشد هم برگزاری مسابقه راحت تر می شود، هم درآمد مسابقه بیشتر می شود. ما اینها را باید انجام دهیم، ولی گفتم بحث مالی چیزی است که بسیار عالی با این حرکت ها پوشیده می شود، در آن حرکت هایی که نفت در پیروزیش داشت و ...

یک موسسه ای مثل پیکان در والیبال موفق می شود و استمرار هم دارد و همیشه هم جز بهترین هاست و همان تشکیلات در فوتبال به چالش می افتد، آن هم نه یک بار بلکه همیشه؛ کجای این استراتژی غلط است؟

شیعی: من فکر می کنم فوتبال یک تعریف خاص است و تعریفی نیست که در چارچوب هایی که برای ورزش های دیگر تعیین می شود بگنجد و خود ما هم به دنبال این مساله هستیم. مدیریت و سیستم و کنترل ها همان هستند، ولی فوتبال هم ما خودمان ماندیم که چه مقوله ای ما را از موفقیت دور می کند.

الان نمی دانیم به شما می شود گفت یک مدیر موفق یا مدیر ناکام ؟

شیعی: ما از 5رشته والیبال در چهار مورد قهرمان ایران و تهران شدیم. در کارگری لوح تقدیر گرفتیم و در پایه ها جز بهترین تیم ها بودیم. من فکر می کنم بهترین راه این است که این تیم یک سال یک وضعیت استیبل پیدا کند و بعد بشود برای آینده آن برنامه ریزی کرد.

قنبرزاده: ما بنگاه اقتصادی داریم و می گوییم فوتبال یک صنعت است. برای این صنعت مواد اولیه که همان بازیکن ها هستند را داریم. در صنعت خودرو این مواد اولیه در و پیکر و ... در صنعت نفت مثلا تبدیل نفت به بنزین و ... است. اگر همین مساله را در فوتبال بیاوریم، مثلا باشگاه نفت در ارتباط با سلامت سازی و مسائل دیگر یک جایگاهی خودش دارد که ملموس نیست، چون کارهای فرهنگی و اجتماعی اینطور نیست که شما بگویید ما قرار بوده یک برجی بسازیم الان این مقدار آن ساخته شده و این هم شواهد آن، بحث مسائل فرهنگی اجتماعی ناملموس است و اصلا اینطور نیست که بتوانید پیشرفت آن را نشان دهید. غرب و امریکا رسما چه بودجه ای برای رسوخ در فرهنگ ما می گذارند؟ من عدد و رقم آن را ندارم ولی از بودجه ورزش کل کشور ما بالاتر است. آنها برای رسوخ در فرهنگ کشور ما و در یک پروسه میان مدت تغییر سلایق فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و مذهبی کشور ما یک بودجه های مستمری هر سال مصوب می کنند یا مثلا چقدر ما شبکه های تلویزیونی خارج از کشور داریم که مجانی هم اداره نمی شوند؟ اگر همین بودجه هایی که غرب در بحث رسانه تبلیغات تلویزیونی و موارد دیگر هزینه می کند و من فکر می کنم از کل بودجه ورزش کشور ما بالاتر باشد، ما در ورزش هزینه کنیم، آیا نباید پذیرفت درصدی از معضلات اجتماعی ما با این هزینه کم می شود؟ شما ببینید در مسجد سلیمان مسئولین اجرایی شهر آمار می دهند که در زمانی که مسابقه فوتبال برگزار می شود، مثلا اگر جمعه باشد روز چهارشنبه، پنجشنبه و روز شنبه چون قبل و بعد از بازی هم جوان های شهر سرشان گرم بازی است، بزه های اجتماعی، برخوردهای خیابانی، مواد مخدر و همه اینها کم می شود. ما چقدر باید کار کنیم که این ها را کم کنیم؟ الان ندامتگاه های ما مگر بودجه ندارند؟ آیا واقعا بخشی از ورزش روی کم شدن بزه های اجتماعی تاثیرگذار نیست؟ حالا از عدد و رقم می گوییم، من باشگاه نفت را مثال می زنم. ما برای تیم ملی که متولی آن مسئولین مملکتی ما هستند، می رویم یک مربی به نام کی روش می آوریم و سالی 30میلیارد برای او هزینه می کنیم. آقای کی روش اگر منابع اولیه در اختیارش نباشد، آیا می تواند در مسابقات موفق باشد؟ من باشگاه نفت را می گویم در جام ملت ها ما سه بازیکن داشتیم که دو نفر آن تقریبا فیکس بودند و بیرانوند هم دروازه بان دوم بود. در تیم ملی امید 5بازیکن داشتیم. ارسلان مطهری، رضاوند و ... در تیم جوانان 3-4بازیکن داشتیم. باشگاهی که روی 8-9بازیکن  کار کرده و اینها از سابقه نفت و از پرورش نفت به تیم ملی رسیدند، آیا ارزش 8-9بازیکن رده های مختلف که از یک باشگاه تزریق شده اند و به عنوان منابع مختلف به تیم ملی آمدند، اندازه 50درصد پول کی روش نیست؟ از شما به عنوان رسانه ورزشی سئوال می کنم؟

این هست ولی ردیف های بودجه اش فرق می کند.

این ها از طریق باشگاهی مثل نفت یا ذوب آهن یا پیکان و ... به تیم ملی می آیند. اینها را در یک کفه اقتصادی می گذاریم، کل بودجه نفت چقدر بوده؟ ما از کل بودجه نفت 8-9بازیکن هم به تیم ملی دادیم. بازیکنی مثل پورعلی گنجی شش سال با تیم ما بوده و پرورش پیدا کرده و همین یک ماه که به اردوی تیم ملی آمده پورعلی گنجی نشده، این بازیکن چقدر تاثیرگذار بوده؟ و برای یک سال او چقدر در خارج از کشور با او قرارداد بسته اند؟ پس این منابع اولیه ای که ما به عنوان خروجی یک بنگاه اقتصادی به تیم ملی تزریق کردیم، برایشان هزینه شده، تیم ملی همینطور که رفته مربی خریده و سی میلیارد هزینه کرده، آیا این 8بازیکن ما برای تیم های ملی اندازه 15میلیارد ارزش نداشتند؟ آیا اگر تیم ملی می خواست خدمات خرید کند، مثلا می آمد می گفت ما باشگاه نداریم 20مربی بازیکن ها را پرورش بدهند تا در تیم ملی شاغل شوند، آیا نباید این هزینه را می کرد؟ من اگر بخواهم خیلی ساده بگویم حداقل باشگاه نفت 8-9بازیکن به رده های مختلف داده یا باشگاه فولاد سهمی که در تیم های ملی جوانان، امید و بزرگسالان دارد، زیاد است. به هر حال اینها سرمایه نبودند؟ من خواهشم این است که رسانه ها هم روی این موضوع کار کنند.

اگر آقای تاج کفاشیان مجلس و ... همه به این اراده برسند که آن 60درصد سهم شما تامین شود و 5بازیکن هم بفروشید سودده می شوید.

قنبرزاده: اصلا فوتبال سودده است. شما ببینید یک طرح خوبی سازمان لیگ داد. فقط که نباید به سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال هجمه کنیم، طرحی داد و مصوب شد و به صدا و سیما گفتند از محل پخش تلویزیونی این مقدار باید بدهی.  اگر صدا و سیما بخواهد یک سریال بسازد، چقدر باید هزینه کنید؟ بیننده ای که فوتبال دارد خودشان هم اذعان دارند از سریال های تلویزیونی بیشتر است. بازی تراکتورسازی و نفت در ایران را چند نفر تماشا کردند؟ چیزی حدود 35-40میلیون به اضافه ایرانی های مقیم خارج از کشور و علاقمندان به فوتبال در خارج از کشور.

یعنی شما می گویید سریال ها اینقدر بیننده ندارد؟

قنبرزاده: شما سریالی سراغ دارید که 50میلیون بیننده داشته باشد؟

طبق آمارهایی که می دهند و مثلا می گویند سریال مهران مدیری 95درصد بیننده دارد؟

قنبرزاده: بازی تراکتور نفت و بازی استقلال پرسپولیس که در روز جمعه و در یک روز پخش شد، قبول دارید که حداقل جمع بیننده های این دو بازی 90میلیون نفر بود؟ سه ساعت تایم خود بازی ها، قبل از آن هم برنامه هایی در مورد آنها و بعد از آن هم برنامه هایی برای تحلیل داشتند، مثل برنامه نود و برنامه های تحلیلی دیگر، چقدر در زمان این بازی ها یا در تایم برنامه زنده نود تبلیغات پخش کردند؟ من این را می گویم سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال با مشورت باشگاه ها یک طرحی ارائه داد  که خودمان قرارداد پخش تلویزیونی را می بندیم و چیزی بالغ بر صد میلیارد تومان به شما می دهیم. یعنی صدا و سیما صد میلیاردتومان از فوتبال درآمد داشته باشد، ولی اجازه بدهد فوتبال خودش قرارداد تلویزیونی ببندد و ده دقیقه بین دو نیمه، 5دقیقه قبل و 5دقیقه بعد از بازی در اختیار سازمان لیگ باشد که خودش در این زمان ها قرارداد ببندد و به جای آن صد میلیارد تومان پول به صدا و سیما بدهد، این یک پیشنهاد بود و پیشنهاد دیگر این بود که قرارداد پخش تلویزیونی را برای صدا و سیما ببندند، بعد از محل درآمد این پخش 50درصد برای صدا و سیما باشد و 50درصد برای فوتبال.

یعنی آگهی های دور زمین و تبلیغات و ... یکی شود

قنبرزاده: همه چیز! به هر حال تبلیغاتی که قرارداد می بندد، اگر فوتبال نبود فایده ای نداشت. اگر این فرمول انجام می شد، تقریبا 80درصد بودجه باشگاه ها و شاید هم بیشتر تامین می شد و ما اصلا پولی نمی خواستیم. تازه دولت مالیات هم می گرفت. در تمام دنیا فرمول همین است. اگر جاهای دیگر به این شکل است ما باید تزهای عملیاتی دنیا را هم تجربه کنیم.

 منبع: خبرآنلاین
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پربحث ترین عناوین
پرطرفدار ترین عناوین