آفتابنیوز : به گفته علی ربیعی آمار دقیقی از تعداد ختران فراری وجود ندارد. مسئولان مربوطه در بهزیستی نیز نسبت به تعداد مشخص دختران فراری ابراز بیاطلاعی کردهاند. حبیبالله مسعودیفرید –معاون امور اجتماعی بهزیستی- در این رابطه گفته است "از تعداد کل دختران فراری آماری در دست نیست. ما چندبار از پلیس امنیت اخلاقی این آمار را خواستهایم، اما این اتفاق نیافتاده است".
آماری از دختران فراری وجود ندارد
نداشتن آمار مشخص در این زمینه خود یکی از مشکلات در مورد دختران فراری است. به گفته کارشناسان عوامل متعددی میتوانند در پنهان شدن آمار دخیل باشند، که یکی از آنها عدم پذیرش خانوادهها است؛ بسیاری از خانوادهها در هنگام اطلاع از نبودن فرزندشان عنوان میکنند که دختر آنها دزیده شدهاست.
با این وجود، و با تخمینهای احتمالی، کارشناسان از بازگشت بیشتر این دختران به خانه پس از دورهای خبر میدهند. مجید ابهری _آسیبشناس- میگوید 80 درصد دختران به خانه بازمیگردند و 20 درصد باقیمانده ممکن است به آسیبهای بیشتری نظیر اعتیاد، تنفروشی و... کشیده شوند.
چرا دختران فرار میکنند؟
بازگشت و عدم بازگشت دختران فراری بیش از همه به دلایل فرار آنها ازخانه بازمیگردد. خشونتهای خانگی، اعتیاد والدین، برآورده نشدن خواستهها، آزار و اذیت، عشقهای مجازی و... را از این دلایل میدانند. معاون امور اجتماعی بهزیستی 90 درصد دلایل فرار از خانه را تابع عوامل درونی و 10 درصد آن را تابعی از عوامل بیرونی نظیر دوستی با جنس مخالف و ساختن یک زندگی مستقل میداند.
خانههای سلامت چه میکنند؟
پیش از این، خانههای سلامتِ بهزیستی در جمعآوری و کمک به دختران فراری مراکزی را تاسیس کرده بودند و به گفته موسویچلک –رئیس انجمن مددکاری- مراکز نگهداری دختران فراری در کشور سابقهای 16 ساله دارد. وی گفته است سال 1378 مراکز اورژانس اجتماعی در ایران راهاندازی شدند و در حال حاضر 4 مرکز مداخله در بحران اورژانس اجتماعی به صورت سرپایی و شبانهروزی از 22 تا 40 روز به نگهداری از دختران فراری میپردازد.
خانههای سلامت که سابقهای نسبتا طولانی در کشور دارند، مراکزی هستند که در سراسر کشور تاسیس شده و دخترانی که از خانه فرار کرده و به شهرهای دیگر رفتهاند را پوشش میدهد. بهزیستی در این خانهها نسبت به برگرداندن دختران به نزد خانوادههایشان مسئول است و در جهت ارائه خدمات مشاورهای و روانشناختی به آنها اقدام میکند. این مراکز بدون تابلو مشخصه (برای حفظ امنیت) و هرکدام گنجایشی 10-12 نفری دارند.
ولیالله نصر –مدیرکل امور آسیبهای سازمان بهزیستی- سن ورود دختران فراری به این مراکز را از سنین 12-13 سالگی میداند و گفته است در حال حاضر 450 دختر فراری در خانههای سلامت نگهداری میشوند. 38 درصد دختران خانههای سلامت زیر 15 سال، 79 درصد آنها زیر 19 سال و متوسط سن آنها نیز 18.5 سال است.
آنچه در مورد حضور این دختران در این مراکز اهمیت دارد، سلامت اخلاقی آنهاست. به گفته مسئولان این سازمان اگر در فاصله فرار از خانه و آمدن به بهزیستی این دختران رفتارهای نامشروع و روابط جنسی برقرار کرده باشند، بهجای خانه سلامت به مراکز بازپروری فرستاده میشوند که زنان آسیبدیده در آن هستند.
باتوجه به ویژگیهای خانههای سلامتِ بهزیستی، علی ربیعی –وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی- خبر تاسیس مرکز جدید حمایت از دختران فراری را در حالی داده که معتقد است اگر بتوانیم برای راهاندازی مراکز ویژه دختران فراری کار را با خیرین پیش ببریم بدون شک در این راه موفقتر خواهیم بود. آنچه در این میان اهمیت دارد، آنکه ببینیم موفقیت خانههای سلامت بهزیستی تا چه حد بوده و آیا مرکزی که وعده آن داده شده میتواند خلاءهای خانههای سلامت را جبران کند یا خیر.
تاسیس مرکز برای دختران فراری چقدر مفید است؟
یک جامعهشناس در اینرابطه میگوید تاسیس چنین مرکزی به خودی خود میتواند مفید باشد، به شرطی که شرایط و ویژگیهای منفی زیادی که در خانهسلامت وجود دارد را نداشته باشد.
افسر افشارنادری –جامعهشناس، استاد دانشگاه و عضو انجمن جامعهشناسی ایران- در گفتگو با فرارو گفت: مراکز نگهداری دختران فراری تاکنون در قالب خانههای سلامت بهزیستی وجود داشته و فعالیت میکرده است. اما حقیقت آن است که این مراکز مراکزی با اشکالات و ایرادات زیاد هستند. متاسفانه نگاه به دختران در این مراکز از نگاه قالب جامعه، یعنی نگاه به انسانی ضدهنجار و ضداخلاق ریشه میگیرد. طبق بازدیدی که من از یکی از خانههای سلامت داشتم، برخورد مناسب و انسانی در این مراکز مشاهده نکردم. آنچه در بازدید از این مراکز بهنظر میآید نگهداری از تعدادی دختر خلافکار است و این بزرگترین ایراد در چنین مراکزی است.
به گزارش فرارو، این جامعهشناس در ادامه و درباره دلایل فرار دختران از خانه اظهار کرد: متاسفانه ساختارها و هنجارهای فرهنگی جامعه ما سبب میشود که برخی از دختران به دلیل فشارهای خانگی، محدودیتها، خشونتها و طلب آزادی از خانه بگریزند. اما آیا برخورد یکسانی از جانب خانوادهها با دختری که از خانه فرار کرده در مقایسه با پسری که از خانه گریخته وجود دارد؟ پاسخ منفی است. بسیاری از پسران پس از فرار از خانه و گذراندن زمانی بیرون از آن، بار دیگر مجدد با آغوش باز خانواده مواجه میشوند، اما در مورد دختران اینگونه نیست و خانوادهها یا آنها را نمیپذیرند و یا به سختی میپذیرند.
وی در ادامه تصریح کرد: بنابراین تا کلیشههای رایج نسبت به دختران در جامعه تغییر نکند، نمیتوان انتظار داشت مراکزی که خود حامل این نگاه هستند، چندان موفق عمل کنند. این مراکز باید از حالت صوری بیرون آمده و رویکرشان را تغییر دهند و به دخترانی که به حمایت آنها احتیاج دارند، مسائل اجتماعی را بیاموزند، چرا که این دختران لطمههای زیادی خوردهاند و اگر نتوانند به خانه و یا جامعه بازگردانند، لطمه بیشتری خواهند خورد.