آفتابنیوز : نشست مطبوعاتی ظریف برای خبرنگاران ایرانی قرار بود ساعت ۱۹:۳۰ به وقت تهران آغاز شود ولی طبق معمول دیر کردن های خبرنگاران باعث شد تا این جلسه با حدود نیم ساعت تاخیر در ساعت ۱۹:۵۴ شروع شود. ظریف به همراه افخم وارد جلسه می شوند. لبخند مثل همیشه روی لبانش نقش بسته اما خستگی را هم به وضوح می توان در چشمانش دید.
بعد از تشکرهای معمول، ظریف مقدمه ای درباره مذاکرات و وضعیت توافق شرح می دهد و نوبت به پرسش و پاسخ خبرنگاران می رسد. از او درباره پیش بینی اش از مدت زمان باقیمانده تا شروع رفع تحریم ها می پرسم. آقای کری از بازه زمانی ۴ تا شش ماهه سخن گفته ولی در عین حال این موضوع را به ایران وابسته دانسته، پیش بینی خود شما چیست؟ بعد از کلی گویی ها مرسوم درباره این پاسخ که تحریم ها چه سرنوشتی پیدا کرده اند و روز توافق کی است و روز اجرا کدام است، می گوید: «پیش بینی ایران زمانی کمتر از این است. هر چند اقدامات ایران بیشتر از گام هایی که طرف مقابل باید انجام دهد طول می کشد.»
آخرین سوال را هم غرقی می پرسد به صحبت های جان کری در کنفرانس خبری اشاره می کند و می گوید آیا نباید از اظهارات وزیر خارجه آمریکا نگران بود. جزئیات چندانی از توافق، از این جلسه بیرون نمی آید و ظریف تقریبا همه را به خواندن متن کامل ارجاع داده می شوند. به مرور عراقچی و روانچی هم به جلسه اضافه می شوند تا تیم اصلی ظریف کامل شوند. بعد از حدود ۴۰ دقیقه جلسه تمام می شود. جلسه ای که در سالنی کوچک در یکی از گوشه های لابی هتل کوبورگ قرار داشت. درهای شیشه ای این سالن را از لابی اصلی جدا کرده بود.
به گزارش خبرآنلاین، ظریف میگوید باید یکی دو مصاحبه دیگر هم انجام دهد و بعد از آن راهی فرودگاه خواهد شد. افخم از خبرنگاران می خواهد که خیلی زود آماده حرکت به سمت فرودگاه شوند. تعلل برخی از همکاران بالاخره کاسه صبر نوریان (یکی از مسئولین مرکز دیپلماسی رسانه ای وزارت خارجه که در این دور وظیفه ارتباط با رسانه ها را در وین عهده دار بود) را لبریز می کند. پس از تعلل های فراوان حدود ساعت ۲۱:۲۰ به وقت تهران سوار ون ها می شویم و به سمت فرودگاه حرکت می کنیم. در طول مسیر بچه ها با وین وداع می کنند. خیلی از آنها می گویند این شاید آخرین باری باشد که در طول عمرشان به این شهر سفر می کنند. بعد از طی کردن مسیری حدودا نیم ساعته به قسمت وی آی پی فرودگاه می رسیم. گل های آفتاب گردان در زمین های اطراف فرودگاه خبرنگاران را به گرفتن آخرین عکس های یادگاری در وین ترغیب می کند.
نوریان واقعا عصبانی شده: «دوستان، عزیزان، به خدا تو ایران هم از این گل های آفتابگردان زیاده، توروخدا بیاید بریم دیر شده. آخرش من از دست شما سکته می کنم.» کوچکترین لحن درخواستی در بیان او دیده نمی شود. بچه ها که فهمیده اند حق با کیست خیلی زود قید عکس گرفتن را می زنند و وارد سالن وی آی پی می شوند. بعد از طی مراحل مرسوم اداری برای عبور از گیت های امنیتی و چک پاسپورت سوار آخرین ون می شویم تا به هواپیما برسیم. یکی از خبرنگاران می گوید قرار است از اینجا به مشهد برویم. بعضی ها جدی نمی گیرند، بعضی ها شوکه می شوند و عده کمتری استقبال می کنند. هواپیما خیلی کوچکتر از آنی است که فکر می کردیم یا حداقل بخشی که برای ما در نظر گرفته بودند اینطور بود. هفت ردیف سه تایی از صندلی. هواپیمایی تاریخ ساز که حامل عاملین مهمترین قرارداد ۲۰۰ سال اخیر تاریخ ایران است.