نوبخت، چه زمانی که در کسوت قضاوت و مدیریت دستگاه قضائی بود و چه در دورانی که از دستگاه قضائی خارج و مدرس دانشگاه و وکیل دادگستری شد، همیشه به اجرای مُر قانون در مورد تمام مراجعان به دادگستری و بلکه همه مردم تأکید میکرد.
او زمانی ریاست دادگاههای صلح و حقوقی ٢ را در تشکیلات دادگستری تهران با بیش از ٨٠ شعبه و حدود ٥٠٠ نفر از قضات و پرسنل اداری برعهده داشت که این دادگاهها نخستین درگاه ورود مردم به دادگستری جمهوری اسلامی ایران بود. روشن بود که همه مراجعان با اکرام پذیرفته نمیشدند و برخوردهای ناخوشایند هم وجود داشت.
نوبخت معتقد بود جایی که علم و تحقیق وجود داشته باشد، ناروایی و تبعیض وجود ندارد و با همین ایده زیبا، نهادی برمبنای روح توافق و تفاهم را اداره کرد. قضاتی که در این نهاد و تحت مدیریت او فعالیت میکردند، بعدها استادان، قضات و وکلای نامآوری شدند که در جایگاه خود چون نگینی میدرخشیدند. نوبخت در این مسیر برای حل معضلات و مسائل پیچیده دست به ابتکاری بدیع زد. او برای اولینبار تنها به نظر خود یا استعلام از اداره کل حقوقی قوهقضائیه اکتفا نکرد، بلکه با برگزاری نشستهایی با رؤسای دادگاههای حقوقی، این مسائل را مطرح کرد. در این جلسات قضات دادگاهها آزادانه نظرات خود را بیان میکردند و این نظرات بهعنوان نظر اکثریت و اقلیت و نظر معارض استخراج شد. در نهایت هم به دلیل استقبال حقوقدانان، مجموعه این نظرات در کتابی منتشر شد که هنوز هم یکی از منابع ارزشمند برای حقوقدانان است. این جلسات میدانی بود برای شناخت استعدادها و در ادامه در اولین دوره آزمون کارشناسیارشد حقوق که بعد از تعطیلی دانشگاهها برگزار شد، اکثریت قاطع پذیرفتهشدگان از قضاتی بودند که در این جلسات حضور داشتند و امروز هم در جایگاههای مختلف چون نگینی میدرخشند.
نوبخت در دوران بازنشستگی هم تحقیق و آموزش را رها نکرد و در بسیاری از مراجع قضائی و آموزشی، قضات و دانشجویان از دانش و تجربه او بهره بردند. محور حل همه اختلافات در دادگاههای حقوقی ٢ در زمان ریاست نوبخت، قانون بود. او نه زیادهخواهی مراجعان را میپذیرفت و نه اجازه میداد قضات یا پرسنل این دادگاه با اربابرجوع، اعم از مردم عادی یا وکلا برخورد غیرقانونی یا غیرمحترمانه داشتهباشند. او به همه پاسخ اقناعی میداد و از مقام و موقعیت خود یا دیگران برای دادن پاسخ اسکاتی به مراجعان و حتی معترضان به رفتارهای ناروای پرسنل تحتامرش خودداری میکرد.
او به همان اندازه که با مهربانی و لبخند با مراجعان و وکلا مواجه میشد، با قاطعیت با کارمندانی که رفتار نامناسبی با اربابرجوع داشتند، برخورد میکرد. او مهربانی را شناخته بود و میدانست در این دنیا به قول فریدون مشیری: «خوببودن، بهخدا، سهلترین کار است».به همین دلیل هم بود که در مراسم تشییع پیکر او بهجز مقامها و مسئولانی که به احترام برادران عزادار و خانوادهاش حضور یافته بودند، بسیاری از حقوقدانان و وکلای مشهور و قضات سابق در صبحگاه روز جمعه حاضر شده بودند تا این شعر حافظ را تداعی کنند که: بیمعرفت نباش که در من مزید عشق، اهل نظر معامله با آشنا کنند. اکنون که یوسف نوبخت که سالها بود از سمتهای قضائی دور مانده بود، دیگر در بین ما نیست، یاد و خاطره رفتارها و گفتارهای نیک او ماندگار است. او قاضی شریفی بود که دل در گرو اجرای عدالت داشت و این نوشتار درباره او را با همان شعر مولانا به پایان میبرم که گفت:
بار دیگر خود بمیرم از بشر، تا برآرم از ملائک بال و پر
بار دیگر از ملک پران شوم، آنچه اندر وهم ناید آن شوم