آفتابنیوز : بخش عمده ای از جشنها و آیینهای ایرانی را در کتابها باید جستجو کرد مردم امروز کمتر به برگزاری آن میپردازند از جمله جشن مهرگان که البته سابقه رکود و به حاشیه رفتن این جشن به دوره مغولها برمی گردد و در سال های اخیر اتفاق نیفتاده برای بازشناسی و بازیابی این جشن ها چکار میتوان کرد؟
منسوخ شدن تدریجی جشن مهرگان از آن روست که این جشن بر خلاف نوروز که از همان ابتدای کار در اسلام پذیرفته شد، در ایران بیشتر به زرتشتیان منسوب میشده است. این را هم باید در نظر داشت که احتمالا تا عصر ایلخانی یعنی تا قرن هفتم هجری همچنان بخش عمده جمعیت ایران زمین از کشاورزان و دهقانانی تشکیل میشده که بیشترشان زرتشتی بودهاند.
آنچه از سرودههای شاعران بر می آید این است که مهرگان را جشن شاهان و خسروان دانسته اند اما بر اساس داشته ها و یافته های اساطیری و تاریخی این جشن به صورت عمومی در بین مردم و کشاورزان هم برگزار می شده چگونه می توان این موضوع ها و تقسیم بندی هارا از هم تمیز داد؟
چنان که گفتم جشن مهرگان جنبهای مردمی داشته و به ویژه با کشاورزان زرتشتی پیوند داشته است. اما چون این طبقه جمعیت بزرگی از ایران را تشکیل میدادهاند، شاهان هم این جشن را با شکوه فراوان برگزار میکردهاند. طوری که انگار جنبه شادخوارانه و خوشباشی مهرگان از نوروز جدیتر بوده و به همین خاطر در زبان عربی جشن را مهرجان مینامند و نه نوروز. نوروز انگار ماهیتی بیشتر آیینی و درباری و ملی داشته و وحدت اقوام ایرانی را نشان میداده، در حالی که مهرگان مردمیتر و رهاتر بوده و تا حدودی بازماندهی آیینهای کهنسال خسروان باستانی قلمداد میشده است.
گاهی میتوان رد پای مهرگان را در مناسک باورها و جشنهایی که امروز هم برگزار میشود جستجو کرد مانند آیین قالیشویان مشهد اردهال کاشان یا جشن انگور در ارومیه، تاکستان، ملایر و جشن انار با چنین برداشتی موافق هستید؟
تردیدی نیست که بسیاری از این آیینها پیشینهای بسیار طولانی دارند. اما با توجه به مردمی بودنشان و این که طی فرهنگی نانویسا تداوم یافتهاند، به نظرم باید دربارهی پیوند دادن الگوهای امروزین و دیرینه احتیاط به خرج داد. چون به دلایلی سیستمی و کارکردی اصولا شباهتهایی عمومی میان مراسم جمعی وجود دارد و این را نباید با همتباری و پیوستگی تاریخی یکی دانست. عناصر و نمادها و آیینهایی که منحصر به فرد باشند و غیرعادی بنماید و در متون کهن بدان اشاره شده باشد، اگر در مراسم امروزین هم مشاهده شود میتوان تا حدودی به تداوم و پیوستگی آیینی کهن حکم کرد. خارج از آن احتیاط علمی به نظرم سزاوارتر است.
اسطورههایی که جشنهای کهن ایرانی به همراه دارد مانند کشته شدن ضحاک به دست فریدون در جشن مهرگان را چگونه می توان ارزیابی کرد؟
به طور کلی به نظر می رسد که جشن مهرگان و نوروز دو مرحله متفاوت از تاریخ اساطیری هستی را در دید ایرانیان رمزگذاری کرده باشد. نوروز که با ماه فروردین آغازمیشود وبه فروشی/ فروهر (یعنی نیرویی در روان انسان) اشاره دارد، به فرشگرد و نوسازی هستی در آخرالزمان اشاره میکند و نوروز و احیای زندگی گیاهی را نمادی و سرمشقی ازآن در نظرمیگیرد. درمهرگان با چیرگی تدریجی سرما بر گرما و تاریکی بر نور و پایان تابستان و آغاز پاییز روبرو هستیم. اصولا در اسطوره مهر زایش نور ازدل ظلمت اهمیت دارد واین همان است که باعث شده جشن زادروز مهر را در تاریکترین شب سال برگزارکنند. مهری که در تاریکترین شب سال زاده میشود و به تدریج نیرومندتر میشود، به فریدونی شبیه است که در تیرهترین برش تاریخ بر ضحاک غلبه میکند، و به همین ترتیب اینها با اسطورههای مشابه دیگری مثل چیرگی کیخسرو بر افراسیاب یا غلبه اردیبهشت بر آز در آخرالزمان شباهت دارند. یعنی ما دو اسطوره داریم: یکی نوروز که هستیشناختی و آخرالزمانی و فلسفی است و روان انسانِ کامل و نقش فرشگردسازی او تاکید دارد، و دیگری مهرگان که حماسی و جنگاورانه و اخلاقی است و به چیرگی نیروهای نور بر ظلمت در نامحتملترین شرایط اشاره میکند.
ارتباط جشن مهرگان و آئین مهر را چگونه می بینید؟
تردیدی نیست که آیین مهرگان از جریان دینیِ مربوط به ایزد مهر به یادگار مانده است. رمزگذاریهای آن، نامهای منسوب بدان، و آیینهای کهنش همگی این حدس را تایید میکنند. اما باید توجه داشت که آیین مهر در دوران پیشازرتشتی دینی مستقل نبوده و تنها جریانی در دل دین چندخدایی کهنسال ایرانیان محسوب میشده است. یعنی مهر در دوران پیشازرتشتی هرگز ایزد یکتا نبوده و تنها نزد طبقه جنگاور نیرومندترین ایزد درمیان شبکهای از خدایان قلمداد میشده است. چنان که در نوشتارهای دیگری مفصل شرح دادهام، آنچه امروز از آیین مهر میبینیم شکلی دگرگون شده از آن است که همچون گرایشی عرفانی در دل دین زرتشتی باقی مانده و به کلی از نظر چارچوب نظری با فلسفه زرتشتی گره خورده است. یعنی آیین مهرگان یا هر رمزپردازی دیگر مهر را نمیتواند از کیش زرتشتی جدا ساخت. هرچند شاید بتوان تبارنامههایی برای برخی از عناصر آن به دست داد. مثلا میدانیم که زمان برگزاری این که در مهرروز مهرماه است و حدس من در کتاب «داریوش دادگر» آن است که در ابتدای کار هفتمین روز از هفتمین ماه سال خورشیدی بوده و بعدتر با افزوده شدن ایزدان زرتشتی به ابتدای ماه سی روزه، به روز شانزدهم منتقل شده است. همچنین تقدس عدد 7 که خاستگاهی مهری دارد و در جشن مهرگان زیاد تکرار میشود خود در مفهوم 7 اختر ریشه دارد و میراثی اخترشناسانه است که به نظرم در ایران شرقی ابداع شده و کهنترین متنی که بدان اشاره دارد برخی از یشتهای اوستاست.