آفتابنیوز : چندی پیش مرد جوانی با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد و در خصوص علت آن به قاضی گفت: دو سال است که ازدواج کرده ام. همسرم به من گفته بود که دانشجوی رشته گرافیک بوده و یکی دو ترم به دلیل مشکلات خانوادگی اش از دانشگاه مرخصی گرفته است. من که به این مسایل اهمیتی نمی دادم به خواستگاری اش رفتم و بدون هیچ تحقیقی با او ازدواج کردم.
وی افزود: اما وقتی من و همسرم زندگی مشترکمان آغاز شد کم کم رفتاری های مشکوک همسرم توجه مرا به خودش جلب کرد. او مانند مردم عادی نبود و رفتارهایش مشکوک بود. من هر چیزی را باید چندین بار برایش توضیح می دادم تا متوجه شود. معمولا حتی ساده ترین مسایل را هم متوجه نمی شد. گاهی اوقات از اینکه او تا این اندازه عقل کمی دارد تعجب می کردم. حتی اطرافیانمان هم نسبت به حرف ها و رفتارهای او واکنش نشان می دادند و حتی گاهی اوقات علت را جویا می شدند. اوایل اصلا توجهی نمی کردم و با خودم می گفتم حتما همسرم کمتر از بقیه اطلاعات عمومی دارد و نمی تواند خیلی چیزها را درک کند.
مرد جوان ادامه داد: ولی وقتی مدتی گذشت واقعا به او شک کردم. این زن حتی کوچکترین و ساده ترین موضوعات را هم درک نمی کرد. همیشه صحبت هایش جوری بود که انگار اصلا متوجه دور و اطرافش نیست. حتی گاهی اوقات برای اینکه او را امتحان کنم یک جمع و تفریق ساده را از او می پرسیدم ولی در کمال تعجب می دیدم که جوابش را بلد نیست. کم کم از دستش خسته شدم و دیگر نمی توانستم با او جایی بروم. این رفتارهای کودکانه همسرم باعث شد تا من به فکر تحقیق و پیگیری بیفتم و تازه آنجا بود که متوجه شدم همسرم دختر کند ذهنی است و در مدرسه استثنایی درس خوانده است. در صورتی که به من گفته بود دانشجوی رشته گرافیک است و می خواهد بعد از ازدواج درسش را ادامه بدهد. ولی او تنها تا دوره دبیرستان آن هم در مدرسه استثنایی درس خوانده بود.
وی افزود: وقتی این موضوع را متوجه شدم به شدت ناراحت و عصبانی شدم. هرچه فکر کردم دیدم نمی توانم در کنار این زن زندگی کنم. اصلا نمی توانم رفتارهای او را تحمل کنم و از اینکه او همسرم است خجالت می کشم. برای همین تصمیم به جدایی گرفتم.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، وقتی صحبت های این مرد به پایان رسید، قاضی سعی کرد او را از طلاق منصرف کند، ولی وقتی اصرار او را دید، احضاریه ای برای همسر این مرد فرستاد.