کد خبر: ۳۵۰۵۹۵
تعداد نظرات: ۲ نظر
تاریخ انتشار : ۰۲ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۳:۴۸

فرهنگ ایرانی، گنجینه گرانبهای مشرق زمین

آنچه که به جرات می توان ادعا کرد، طراوت، جامعیت، زیبایی و لطافت فرهنگ ایرانی-اسلامی، به دور از هرگونه تعصب ایرانی بودن نگارنده است. بسیاری از کشورهای جهان دارای فرهنگ اسلامی هستند اما سابقه درخشان فرهنگ اصیل ایرانی را در کنار آن ندارند و بسیارند کشورهایی که دارای فرهنگ کهن هستند اما از داشته های غنی و آسمانی دین مبین اسلام بی بهره اند و از این رو، ما ایرانی ها قدر این فرهنگ بی بدیل را به خوبی می دانیم.
آفتاب‌‌نیوز :
 محبوبه بیات- روزگاري پيش، در عصر كشاورزي منبع قدرت و حركت، «زور بدني و نيروي بازو» بود. در دوران اوليه صنعتي و مدرن اما، «پول، ثروت، قدرت اقتصادي و نظامي» عامل تعيين‌كننده سرنوشت بشر شد و در جهان كنوني ديگر نه از زور براي نقش‌آفريني بنيادي كاري ساخته است و نه از زر، بلكه آنچه مي‌تواند منشأ و پايه تمام تحولات بشري واقع بشود «فرهنگ» است.
 
فرهنگ، مجموعه‌اي از آداب، رسوم، هنجارها، باورها، اخلاق، ايدئولوژي، تكنولوژي و رفتارهايي است كه ما در جامعه مي‌آموزيم و به آن عمل مي‌كنيم.  آن چیزی است که به ‌صورت شفاهي، مكتوب يا در قالب ارزش‌ها به ديگران يا نسل بعد انتقال مي‌دهيم و اين رفتارهاي اجتماعي اكتسابي است و فطري و ذاتي نيست. 

در همین راستا، فرهنگ ایرانی به باور همگان یکی از ماندگارترین و اثرگذارترین فرهنگ‌های تاریخ بوده است. قدمت و اصالت این فرهنگ از یک سو و غنا و زیبا‌یی‌های برگرفته از آموزه‌های آسمانی دین اسلام از سوی دیگر، میراثی گرانبها برای این سرزمین به بار آورده است.  لذا، در این نوشتار به بررسي ویژگی‌های فرهنگ ایرانی در سه بخش مجزا مي پردازیم.

الف: تعریف کلی فرهنگ 

ب: مشخصه هاي فرهنگ ايراني 

ج: ویژگی‌های فرهنگ ایرانی - اسلامی

الف: تعریف فرهنگ 

فرهنگ عبارتست از مجموعه ارزش‌هاى مادى و معنوى که توسط انسان‌ها در طى تاريخ انسانى خلق شده است. هر فرهنگى در هر دوره‌اى مبين ميزان، سطح پيشرفت و ترقيات فني، تجربيات توليدى در کار، وضع آموزش و پرورش، علوم، ادبيات، هنرها، آرمان‌ها و نهادهاى اجتماعى معين از زندگى انسان‌ها است.

ادوارد تايلور انسان‌شناس انگليسي فرهنگ را مجموعه‌اي از دانش‌ها، باورها، قوانين، اخلاقيات عادات و هرچه را كه فرد به عنوان عضوي از جامعه خويش فرا مي‌گيرد را در برمي‌گيرد، می‌داند.

فرهنگ، ماوراء پديده‌هاى غريزى است و دربرگيرنده تمام عواملى است که فرد از گروه‌هاى انسانى يا به‌وسيله رفتار آگاهانه آموخته و يا توسط تکنيک‌ها، شيوه‌هاى گوناگون، نهادهاى اجتماعي، باورها، اشکال مختلف تماس و غيره تحت تأثير قرار گرفته است.

فرهنگ راه و روش زندگى است که هر قومى براى خود دارد. ”فرهنگ“ عبارت است از کليه ساخته‌ها، پرداخته‌ها، اندوخته‌ها، آداب و رسوم، مقررات عقايد، هنرها و دانستنى‌هاى عامه که از نسلى به نسل بعد منتقل مى‌شود.

در یک جمع بندی کلی از تعریف فرهنگ باید گفت: 
- فرهنگ آموختني است و وراثتي نيست، لذا باعث رضايتمندي فرد مي‌شود. عمل به ارزش‌ها و هنجارهاي جامعه باعث خشنودي فرد مي‌شود. 
- فرهنگ ايجاد وحدت مي‌كند فرهنگ موجب مي‌گردد افراد يك جامعه رفتاري يكسان داشته باشند. 
- فرهنگ يك امر اجتماعي است و در ميان جمع بوجود مي‌آيد. 
- فرهنگ امري ذهني است و بسياري از بخش‌هاي فرهنگ قابليت سنجش و پياده شدن را ندارد و فقط در ذهن انسان جاي دارد. 

- فرهنگ خود را با محيطي كه در آن جاي دارد، وفق مي‌دهد و در عين حال اختياري و الزامي است و مستقل از حيات افراد به زندگي خود ادامه مي‌دهد و فراتر از قانون است.

ب: مشخصه هاي فرهنگ ايراني 
از آنجائي كه فرهنگ يك معناي عام وكلي دارد از اين رو فرهنگ ايراني نيز شامل آداب و رسوم و اخلاقيات و هنر و دين و... مي شود و شايد هر يك از اين زمينه ها مشخصه خاص خود را داشته باشد كه بررسي همه آنها از مجال اين نوشتار بيرون باشد؛ لذا به اهم مشخصات فرهنگ ايراني به صورت كلي اشاره مي كنيم.

1.‌ عجين بودن با دين و مذهب: از مشخصات بارز فرهنگ ايراني عجين بودن آن با روحيه ديني و مذهبي است، اين ويژگي فرهنگي كه در تمام تاريخ ايران شاهد هستيم موجب اقبال و استقبال ايرانيان از دين مبين اسلام گشت. از اين روست كه دين اسلام در كليه شئون زندگي ايرانيان نفوذ كرده است. استاد شهيد مطهري در اين زمينه مي فرمايند «از ابتداى دوره هخامنشى كه تمام ايران كنونى به اضافه قسمتهايى از كشورهاى همسايه , تحت يك فرمان در آمد تقريبا دو هزار و پانصد سال مى گذرد از اين بيست و پنج قرن، نزديك چهارده قرن آن را، ما با اسلام به سر برده ايم و اين دين در متن زندگى ما وارد و جزء زندگى ما بوده است، با آداب اين دين كام اطفال خود را برداشته ايم، زندگى كرده ايم، خداى يگانه را پرستيده ايم، مرده هاى خود را به خاك سپرده ايم ... و تاريخ ما، ادبيات ما، سياست ما، قضاوت و دادگسترى ما، فرهنگ و تمدن ما، شؤون اجتماعى ما، و بالاخره همه چيز ما با اين دين توأم بوده است». 

لذا داشتن اين جهان بيني خاص ديني و مخصوصا اسلامي از مشخصات عمده فرهنگ ايراني است: «همين فرهنگ اسلامى و توحيدى براى آنها قهرمانان و شهدايى تربيت كرده و خاطره ها و حماسه هايى به جا گزارده است.

2. جست وجوي انسان كامل و راه يافتن به ايده و آرمان متعالي: این موضوع، از مشخصات فرهنگ ايراني در همه ادوار است. اين كه ايرانيان متوسل به آستان مقدس حضرت نبوي (ص) مي شوند و خاندان بزرگوار آن حضرت را اسوه و الگوی خود قرارمي دهند از همين زاويه قابل تفسير است.

3. پيوستگي آن با معنويات: صدیق عیسی در کتاب تاريخ فرهنگ ايران آورده است: «از مطالعۀ كتيبه ها، سنگ نبشته ها، الواح، كتب تاريخ، اخلاق، تذكره ها و ديوان هاي شعر كه در زمان پيدايش خط در ايران در دست است اين حقيقت جلوه گر مي شود كه با وجود شورشها و خونريزي هاي فراوان و تاخت و تاز دشمنان و قبايل وحشي و استيلاي بيگانگان بر ايران، تمدن معنوي و فرهنگ ملي ما با هم پيوستگي خاص دارد و اين پيوستگي منحصر به دوره و عصر معيني نيست بلكه تمام ادوار قبل از اسلام و بعد از اسلام ارتباط كامل دارند.»
 
4. عجين بودن آن با علم و هنر: اين مشخصه دانشمندان و هنرمندان و نويسندگان ايراني را نامي و شهرۀ آفاق ساخته است، چه از كسب فرهنگ همسايگان و ملل متمدن ديگر فروگذار نكرده و از هر جا توانسته به دانش و هنر خويش افزوده است. شهید مطهری در این باره می‌گوید: «به طورى كه تاريخ شهادت مى دهد، ما ايرانيان در طول زندگانى چندين هزار ساله خود با اقوام و ملل گوناگون عالم، به اقتضاى عوامل تاريخى، گاهى روابط دوستانه و گاهى روابط غیردوستانه داشته ايم.

 يك سلسله افكار و عقايد در اثر اين روابط از ديگران به ما رسيده است، همچنانكه ما نيز به نوبه خود در افكار و عقايد ديگران تأثير كرده ايم. هر جا كه پاى قوميت و مليت ديگران به ميان آمده مقاومت كرده و در مليت ديگران هضم نشده ايم، و در عين اينكه به مليت خود علاقه مند بوده ايم اين علاقه زياد تعصب آميز و كور كورانه نبوده و سبب كور باطنى ما نگشته است تا ما را از حقيقت دور نگاه دارد و قوه تميز را از ما بگيرد و در ما عناد و دشمنى نسبت به حقايق به وجود آورد.»

5. برخورد اخلاقي با جامعه و انسان؛ در شهرهاي مختلف ايران مسيحيان، زرتشتيان، كليميان، يهوديان، شيعيان، سني ها و . . . صدها سال پيش از آنكه سازمان حقوق بشري ايجاد گردد در كنار يكديگر زيسته اند. هيچ گاه در فرهنگ ايراني مردم براي همسان نبودن دينشان به ديگر هم ميهنانشان شمشير نكشيدند. هيچگاه نبردهاي ديني در ايران رخ نداد و هزاران سال است كه دهها آئين و باور و مذهب مختلف در كنار يكديگر زندگي كرده اند . امري كه ميان اعراب و حتي اروپاييان تا پيش از رنسانس رايج بود و هست. اگر تبعيض ديني ..گاه ديده شده است حاصل حكومتهايي است كه بر پايه فرهنگ ايراني استوار نبوده اند .

برخورد اخلاقي با جامعه، برخورد اخلاقي با جهان، برخورد اخلاقي با انسان، برخورد اخلاقي با طبيعت، احترام به آب و باد و خاك و آتش و مبنا قراردادن اخلاق در همه مناسبات و روابط فردي و جمعي؛ همدلي، نيكي كردن، عشق و مهر ورزيدن ظلم ستيزي و دادگري، ايمان و يكتاپرستي، هنر و موسيقي غني، يكپارچگي، احترام به باورها و گويشها، دفاع از كشور و ميهن دوستي، اهميت پيشرفت، علم، دانش و تربيت…ياري به مستمندان، خيرات، اطعام كردن و بخشش از خصوصيات ذاتي و بنيادين فرهنگ ايراني است … نيكي كردن و انسان محوري نيز از نامورترين خصلتهاي ملت ايران است. 

براساس تحقيقي كه توسط دكتر منوچهر محسني از اساتيد جامعه‌شناسي به عمل آمده، در حوزه فرهنگ ملي، ايرانيان داراي عناصر فرهنگي خاص خود هستند كه از يك تاريخ پرفراز و نشيب و يك پيشينه تمدني طولاني نشأت مي‌گيرد. دو عنصر فرهنگ غربي و اسلامي در مواجهه با يكديگر در فرهنگ ايران تأثيرگذار بوده‌اند. يك خصوصيت مميزه فرهنگ ايراني در طول تاريخ، جذب فرهنگي آن و به عبارت ديگر فرهنگ‌پذيري آن است. ايرانيان توانسته‌اند همواره بهترين‌ها را در عرصه فرهنگ از هر جا كه هست كسب كنند و جذب فرهنگ مردمي خود نمايند. در عين حال اين فرهنگ داراي نوعي قابليت مقاومت فرهنگي هشيارانه در برابر عناصر تحميلي بوده است و توانسته است در برابر عناصر ناهمگون مسلط فرهنگي با خلق ارزش‌هاي تازه، اصول فرهنگي خود را حفظ كند. نمونه چنين قابليتي رواج عرفان، سنت عياري، سنت پهلواني و ادبيات ستيز در هنگام تسلط قدرت‌هاي خشن بيگانه بر ايران بوده است. شايد بتوان گفت خصيصه اصلي فرهنگ ايراني،‌ حفظ و صيانت جوهر فرهنگ و به تحليل بردن عناصر بيگانه بوده است.

در بيان مطالعات مربوط به دينداري مشخص شد که سطح دينداري در ميان ايرانيان بالاست و ظهور اجتماعي اين تدين قابل توجه است. مشاهدات نشان مي‌دهد كه بسياري از افرادي كه ظاهر آنان با انتظارات جامعه از منظر مذهبي هماهنگ نيست در عرصه‌هاي اعتقادي همچون زيارت، مراسم عزاداري مذهبي، نماز عيد فطر، مراسم تاسوعا و عاشورا، شب‌هاي قدر پا به پاي سايرين حاضر مي‌شوند در حقيت ما داراي مذهبي هستيم كه تأثيرات آن در عمق شخصيت افراد جامعه ريشه دوانيده و از آن جدايي‌ناپذير شده است.


ج:‌ ويژگي‌هاي فرهنگ ايراني- اسلامي

فرهنگ مجموعه‌اي از اخلاقيات، باورها، هنجارها، سنت‌ها، دين ايدئولوژي و همه آن چيزهايي است كه انسان در زندگي اجتماعي كسب كرده و به صورت تكرار آن را انجام مي‌دهد و از نسلي به نسل ديگر انتقال مي‌دهد. اما ابزارهاي انتقال فرهنگ در هر زمان متفاوت است. در دوره‌‌اي با صحبت و چهره به چهره و زماني به صورت مكتوب و زماني به صورت نما و شاهكارهاي معماري و هنري و ادبي و الگوهاي ديني و مذهبي انتقال مي‌يابد. در دين اسلام الگوهاي فرهنگي ديني مترادف با زهد، گوشه‌نشيني و ترك دنيا و رهبانيت نيست، بلكه يك مؤمن در جستجوي كسب روزي حلال در جهت اعتلا فرهنگي و باورهاي اجتماعي مي‌كوشد. براساس تحقيقي در شوراي عالي انقلاب فرهنگي، عوامل فرهنگي و انگيزه‌هايي كه در اسلام توسعه فرهنگي را ايجاد مي‌كند و به تحقق آن كمك مي‌كند. عبارتند از: 
- توصيه به كار و توليد در اسلام
- باور به پيوستگي بين ماديت و معنويت
- دعوت اسلام به آراستگي، زيبايي و دعوت به تجمل
- توصيه مسلمين به آباد كردن زمين
- حرمت اسراف و تبذير
- مزمت فقر مالي
- مبارزه با خرافات
- دعوت به تعفل
- ملاك بودن خرد بشري
- فراخوان اسلام به علوم، فنون و صنايع
- تشويق به روش‌هاي تجربي
- رعايت نظم و برنامه‌ريزي در كليه امور
- دعوت اسلام به محكم‌كاري
- دعوت مسلمانان به داشتن روحيه اقتباس خلاق از ديگران
- اعتقاد به جامعه آماري
- انعطاف فقه نسبت به توسعه
- اعتقاد مسلمانان به قدرت و عزت
- وجود عناصر مساعد ديگر در فرهنگ اسلامي مانند دفاع از حقوق، آزادي‌ها، عدالت، برابري، صلح و همزيستي 

در پایان، آنچه که به جرات می توان ادعا کرد، طراوت، جامعیت، زیبایی و لطافت فرهنگ ایرانی-اسلامی، به دور از هرگونه تعصب ایرانی بودن نگارنده است. بسیاری از کشورهای جهان دارای فرهنگ اسلامی هستند اما سابقه درخشان فرهنگ اصیل ایرانی را در کنار آن ندارند و بسیارند کشورهایی که دارای فرهنگ کهن هستند اما از داشته های غنی و آسمانی دین مبین اسلام بی بهره اند و از این رو، ما ایرانی ها قدر این فرهنگ بی بدیل را به خوبی می دانیم.    

* تعيين ويژگي‌هاي فرهنگ اسلامي و ايراني، نویسنده: مسعود موحدي
* تاريخ فرهنگ ايران، جلد 1، نویسنده: دكتر سيدابوالقاسم هاشمي
* دورنماي فرهنگ ايراني و اثر جهاني آن، نویسنده: ذبيح‌الله صفا
* خدمات متقابل اسلام وايران ج 1و2 

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
انتشار یافته: ۲
محمود
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۰۹:۲۸ - ۱۳۹۴/۱۲/۰۳
0
1
سلام
بابت مطالب زیبا و آموزندتون کمال تشکر را دارم
موفق و موید باشید
ناشناس
|
Iran (Islamic Republic of)
|
۱۹:۴۰ - ۱۴۰۰/۰۴/۱۸
0
1
کنار خیابان میرفتم ماشینی ایستاد راننده ان جوانی بود خیلی مودبانه سوال کرد فکر کردم ادرس میخواد گفت میخواهم این کت و شلوار را بشما هدیه کنم گفتم از طرف شما به نیازمند میرسانم گفت به خودت هدیه میکنم از شغلم پرسید و کلی تعریف از صنف ما کرد و بعد گفت این هدیه را 500 بشما میدم گفتم ندارم گفت هرچه در کارتت باشه قبول دارم گفتم نیاز ندارم و مرتب اصرار تا اخر سر کلی فحشهای رکیک داد و رفت.
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین