آیت الله خامنه ای در بیاناتی دیگر مقامات را به پیگیری جدی این فاجعه مامور ساخته و فرمودند: «این حادثه به هیچ وجه نباید فراموش شود و دستگاه دیپلماسی و سازمان حج موظف هستند که این موضوع را به صورت قاطع دنبال کنند.»
سعید اوحدی، رئیس سازمان حج و زیارت و آزاده ای که قبل از فاجعه منا
غیر از اهالی رسانه، کمتر نامش میان زبان ها بود از ساعات اولیه به وجود
آمدن آن اتفاق به صورت مستمر روی آنتن زنده شبکه های مختلف رسانه ملی و
خبرهای خبرگزاری ها بود و صبورانه تلاش می کرد ضمن رفع نگرانی مردم،
پاسخگوی افکار عمومی باشد.
تا الان مطالب مختلفی درباره فاجعه منا ذکر شده، عده ای معتقدند این فاجعه به دلیل اختلافات سیاسی درون کشور عربستان رخ داده و عده ای نیز این مسئله را ناشی از سومدیریت مقامات سعودی و نه اقدامی عامدانه می دانند، شما به عنوان فردی که از نزدیک در جریان این فاجعه بودید نظرتان چیست؟
اوحدی: البته درباره فاجعه منا باید بگویم که عمق فاجعه خیلی وسیع بود، زائران ما مظلومانه شهید شدند و نگاه مان این بود که حداقل وظیفه مان صادقانه حرف زدن با مردم است و خداوند توفیق این کار را داد.
طبیعتا در چنین مسائلی ساختارها و تشکیلات هم تحت الشعاع قرار می گیرند و آن انسجامی که قبلا در نظر گرفته ایم با چالش مواجه می شود. معمولاً هم فاجعه های بزرگی که ابعاد گسترده ای دارند با گمانه زنی ها و شایعات مختلف مواجه می شویم که در روزهای اول این فاجعه هم نظرات مختلفی را شاهد شدیم. عده ای این فاجعه را عمدی می دانستند و عده ای دیگر هم اختلافات درون حاکمیت عربستان را زمینه بروز این فاجعه می دانستند که بر اساس شواهد و مستندات جامعی که جمع آوری شده است دلایل و مستنداتی متقن برای عمدی بودن این فاجعه وجود ندارد، حتماً اطلاع دارید که بیش از 7400 نفر زائرین کشورهای مختلف در این فاجعه جان خود را از دست دادند که 461 نفر از این عزیزان را شهدای ما بودند این هزینه بسیار سنگین برای دولت عربستان که ادعای خادمی حجاج را دارد بدنبال داشت.
تقریبا از اکثر کشورهای اسلامی در بین شهدای مظلوم فاجعه منا وجود داشتند ضمن انکه بر اساس آمار دقیق بیش از هزار نفر هم اتباع کشور عربستان در بین مصیبت دیدگان این فاجعه بودند. اما در اصل موضوع که قصور، کوتاهی ، بی کفایتی و سوء مدیریت موجب بروز این فاجعه و بدتر از آن افزایش شهدا و مصدومین فاجعه تلخ منا شد نباید شک کرد. آشفتگی مدیریتی، بهم ریختگی سیستم بیمارستانها و مراکز درمانی، نبودن امکانات اولیه احیاء، تاخیر جدی در امداد رسانی نبودن سیستم تمرکز تصمیم گیری همه و همه باعث افزایش آمار شهدای این فاجعه تلخ بعنوان بزرگترین حادثه و فاجعه در طول تاریخ اسلام شد.
اتفاقی که روی داد بسیار سنگین و تلخ بود، آن فاجعه برای شما که در متن و بطن قضیه بودید چگونه بود؟
اوحدی: در همان لحظات اولیه بصورت طبیعی همه در یک بهت و حیرت عمیقی فرورفته بودیم. باور این فاجعه با ابعاد گسترده آن بسیار مشکل بود، بهر حال تلاش شد تا اولاً انسجام مجموعه حج و زیارت و ستادها حفظ شود. ستاد بحران را تشکیل دادیم و بعد هم موضوع بسیار مهم اطلاع رسانی این فاجعه بسیار سنگین و غمبار بود که باید مدیریت می شد لذا مجموعه رسانه ها از جمله خبرگزاری «نسیم آنلاین» به صورت لحظه ای خبرها را پیگیری می کردند؛ گاهی از داخل سردخانه مجبور بودم به تماس های تلفنی خبرنگاران پاسخ دهم.
روز دوم که پیام مقام معظم رهبری را دریافت کردیم؛ دو فراز برجسته پیام این بود که ایشان به زائران و خانواده ها و اعضای بعثه و سازمان حج و زیارت فرمودند که زائران ما در زیباترین و بهترین حالت که برای یک انسان ممکن است رخ دهد، تسلیم پروردگار شدند و این فراز خیلی آرامش بخش بود؛ همچنین فرمودند اینها "مهاجران الی الله" هستند، خیلی زیبا است که زائر ما بعد از عرفات به سمت منا حرکت کرده و این فاجعه رخ داده است؛ ما حدیث قدسی داریم که می گوید کسی که عرفات را انجام داده، گویی تازه از مادر متولد شده است و از گناه پاک می شود و این زیباترین حالت برای انسان است.
چه آرامشی بالاتر از این است که انسان بعد از دعای عرفات به صورت مطلق پاکی از گناه باشد و در لباس حرام در مسیر جمرات باشد که یکی از مصادیق زیبای قرآن که می فرماید «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعی إِلى رَبِّکِ راضِیَةً مَرْضِیَّةً» شاید همین زائرانی بودند که در فاجعه منا شهید شدند چرا که واقعا کمال آرامش را داشتند و این مهم یکی از فرازهای پیام مقام معظم رهبری بود.
ایشان همچنین در فراز دیگری از پیام هایشان به موضوع مهم اطلاع رسانی اشاره و تأکید نمودند که بنده بعد از شنیدن آن خدمت آقای قاضی عسگر رفتم و گفتم که این فراز برای ما یک تکلیف است چرا که رهبری عنوان کردند این نوع اطلاع رسانی مستمر و شفاف را همچنان ادامه دهید و به همین دلیل هم خدمت ایشان عرض کردم که اطلاع رسانی این فاجعه برای ما یک تکلیف است اگر چه واقعاً کار و مأموریت بسیار سختی هم بود.
روزهایی که فاجعه منا تازه روی داده بود و داغ مردم تازه بود خبرهای مختلفی از نحوه برخورد عربستان با این موضوع می آمد. شما که آنجا از نزدیک شاهد بودید رفتار مقامات سعودی را چگونه دیدید؟
اوحدی: عربستان، 7 هزار و 400 پیکرهای مطهر و اجساد را در کانتینرها نگهداری می کرد که تمامی پیکرها پاک شهدا متلاشی شده بود؛ قصور، بی ادبی و بداخلاقی ای که عربستان نسبت به همه شهدای کشورهای مختلف داشت بر هیچ کس پوشیده است که این هم ناشی از دو موضوع بود یکی ریشه های تفکری وهابیت نسبت به اموات و دوم آشفتگی مدیریتی عربستان؛ به گونه ای که سردخانه بزرگ مکه در مجموع قابلیت پذیرش 970 پیکر را داشت ولی شمار جانباختگان 7 هزار و 400 نفر بود؛ به همین علت در هر تریلی 200 پیکر را قرار داده بودند و جمعاً 25 تریلی حامل این پیکرهای مطهر برای مدت بیش از چهار روز در زیر گرمای شدید مکه منتظر تخلیه بودند.
برای ما سخت بود که از سردخانه بیرون بیاییم و با رسانه ها صحبت کنیم؛ بارها بعد از انجام مصاحبه و در تنهایی خودمان برای حال خودمان گریه می کردیم. هیچگاه در اتاق کار با رسانه ها مصاحبه نکردم بلکه هر گاه می خواستم مصاحبه ای انجام دهم به اتاق خودم در هتل می رفتم چرا که بعد از انجام مصاحبه در خلوت خودمان به حال خودمان اشک می ریختیم که چقدر مصیبت زده شده ایم که هر لحظه باید به مردم آمار پیدا شدن اجساد تازه را بدهیم.
در عربستان دو تصمیم گرفتیم اول اینکه از همان روز فاچعه به چادرهای زائران آسیب دیده در منا سر بزنیم و این کار بسیار سختی بود چرا که در بعضی کاروانها تعداد شهدا و مفقودین بالا بود مثلا در کاروان نیشابور از 130 یا 140 زائر 53 زائر را در فاجعه منا از دست دادیم و قطعا کار بسیار سنگینی بود و هنوز که آن روزها را تصور می کنم برایم بسیار سخت است.
غروب روز دهم آرزو کردم که ای کاش ما هم جزء همین جانباختگان بودیم اول اینکه این فاجعه را شاهد نمی شدیم و دوم همه زائران در لباس احرام بودند و ما نیز اگر در بین آنها بودیم همانند آنها به فیض شهادت می رسیدیم.
ما به عنوان تنها کشوری از میان 60 کشوری که در حج شرکت کردند توانستیم وضعیت همه زائران را مشخص کنیم؛ 419 پیکر را به درخواست خانواده ها با همه مشکلاتی که وجود داشت، به کشور بازگردانیم و 42 پیکر هم به درخواست خانواده ها و وصیت خود جانباختگان در مقبره الشهدا مکه دفن شده اند.
زمانی که فاجعه منا رخ داد همان روز ستاد بحرانی را در منا تشکیل دادیم که یکی از تصمیمات آن حضورمان در چادرهای زائران بود؛ پنج کمیته اصلی داشتیم یکی کمیته تفحص و دیگری کمیته ساماندهی مجروحان ، البته کمیته سوم هم کمیته اطلاع رسانی بود که بسیار هم کار مهمی بر عهده داشت.
کمیته اطلاع رسانی وظیفه اطلاع رسانی به خانواده های زائران در مکه و اطلاع رسانی به رسانه ها را بر عهده داشت، همچنین کمیته مستندسازی هم تشکیل دادیم تا عکس و تصویر از صحنه ها بگیریم که برای ادعای حقوقی که نسبت به عربستان داشتیم و کمیته پشتیبانی هم مسئولیت تشریفات انتقال پیکرهای پاک شهدا را عهده دار شد.
در خصوص علت بروز فاجعه منا توضیح دهید. عده ای این مساله
را مطرح می کنند که عدم اطلاع کافی زائران و مسئولین کاروان های ایرانی
زمینه ساز این فاجعه شد.
اوحدی: به هیچ وجه این گونه نیست.زائران و مدیران کاروان ها و روحانیون کاروان ها از قبل آموزش دیده بودند، ما دو همایش برگزار کردیم یکی خاص روحانیون و ویژه مدیران و معاونین کاروان ها قبل از تشرف به عرفات و منا برگزار کردیم همچنین همایش دیگری ویژه امدادگران برگزار کرده بودیم که ما به یکصد نفر امدادگر و امدادیار با لباس در مکه داشتیم و در این سه همایش اعلام کردیم که مسیر حرکت زائران ما به سمت رمی جمرات خیابان های سوق العرب و جوهره است که به موازات همدیگر است این دو خیابان زائران ما را به طبقه همکف جمرات می برند؛ چرا که ما طبق فتوای مراجع باید جمرات را در طبقه همکف انجام دهیم ولی جانمایی چادرهای ما در منا به گونه ای است که زائران برای رسیدن به خیابان های سوق العرب و جوهره باید از دو ردیف پله به سمت پایین حرکت کنند و این پله ها درست مقابل خیابان خیابان 204 قرار دارد که زائران بعد از پایان آمدن از پله ها باید حدود 50 متر به سمت چپ حرکت کنند تا به خیابان سوق العرب برسند و بعد هم خیابان جوهره است.
در روز فاجعه منا در یک مقطعی از صبح پلیس عربستان راه دسترسی زائران ما به خیابان سوق العرب و جوهره را می بندد و 33 کاروان از 453 کاروان را به اجبار در خیابان 204 هدایت می کند، خیابان 204 اصلا مسیر رفت و آمد زائران ما نبود و به همین دلیل همه ما امدادگر و امکانات پزشکی در این خیابان نداشتیم البته اجازه این کار را هم نمی دادند، ولی در مسیرهای سوق العرب و جوهره و مسیر برگشت جمعا 80 نفر امدادگر داشتیم در هر خیابان هم 4 مقر پزشکی داشتیم و یکی از ضعف های خیابان 204 این بود که دو طرف این خیابان چادرهای زائران آفریقایی، مراکشی و الجزایری وجود داشت و نرده های بلند در اطراف خیابان 204 کشیده اند که زائرانی که در این خیابان دچار مشکل می شدند به هیچ طریقی نمی توانستند از این خیابان بیرون بیایند.
با مقامات امنیتی و وزارت حج عرستان که صحبت کردیم و عنوان کردیم چرا مسیر سوق العرب و جوهره را بستید و زائران را به خیابان 204 هدایت کردید؟ گفتند در حال بررسی این موضوع هستیم ولی در آن ساعات ترافیک در خیابان سوق العرب و جوهره هم سنگین بوده است و چون خیابان 204 باز بود تصورمان این بود که هدایت جمعیت به خیابان 204 به کاهش ترافیک کمک می کنند، از سوی دیگر وقتی پلیس مسیر دیگری را به افراد نشان دهد قطعا همه ما به پلیس اعتماد می کنیم و از مسیری را که نشان می دهد، عبور خواهیم کرد.
مسئله دیگر این است که احکام شرعی کشورهای دیگر مانند ایران نیست، یعنی ما بعد از طلوع آفتاب وارد منا می شویم ولی زائران کشورهای دیگر بعد از نماز صبح و قبل از طلوع آفتاب به سمت رمی جمرات حرکت می کنند. زائران کشورهای آفریقایی و دیگر کشورهایی که چادرهایشان در مسیر رمی جمرات بود صبح زود برای انجام رمی جمرات حرکت کرده بودند و در مسیر برگشت به جای اینکه مسیر را دور بزنند و از پشت چادرها خودشان را به چادرهایشان برسانند، درست مقابل جمعیتی قرار گرفتند که بعد از طلوع آفتاب برای رمی جمرات حرکت کرده بودند؛ یعنی از ابتدای خیابان 204 هدایت پلیس برای حضور زائران در این خیابان را داشتیم و از سوی دیگر با قصور نیروهای پلیس عربستان هم روبه رو بودیم و علاوه بر آن جمعیتی هم که رمی جمرات را انجام داده بودند در راه بازگشت از خیابان 204 بودند و حدود 300 هزار نفر در یک فضایی به طول 800 متر و عرض 13 یا 14 متر با یکدیگر برخورد می کنند و بر اساس این ازدحام و تقابل جمعیت که عمق فاجعه هم در فضای 300 متری رخ داد.
آیا این امکان که زائرانی که رمی جمرات را انجام داده اند و در خیابان 204 حضور داشتند، از خیابان بیرون بروند، وجود نداشت؟
اوحدی: یکی از بی تدبیری های غیرقابل گذشت سعودی ها همین مسئله است که وقتی در انتهای خیابان 204 تقابل جمعیت رخ می دهد به جای اینکه راه را باز کنند که جمعیت عبور کند، خودروهای پلیس و نیروهای دفاع مدنی را قرار می دهند و انتهای جمعیت را به این تصور که اگر جلوی جمعیت گرفته نشود، امکان مدیریت خواهند داشت، می بندد که باعث بروز فاجعه شد.
روز فاجعه منا دمای هوا 55 درجه بود و تراکم جمعیت هم در برخی نقاط خیابان بسیار زیاد بود به همین دلیل بسیاری از جانباختگان فاجعه منا به صورت ایستاده به شهادت رسیدند.
زائران الجزایری که در چادرهای اطراف خیابان 204 حضور داشتند هم برای کمک به افرادی که در این خیابان گرفتار شده بودند، بطری های آب معدنی به سوی آنها پرتاب می کردند که این مسئله خودش یکی از مشکلات بود؛ چرا که وقتی یکی از زائران به ویژه زائران بلند قد آفریقایی برای گرفتن بطری های آب بلند می شد، خود باعث ایجاد فشار، پس زدن جمعیت و موج جدیدی در میان جمعیت ایجاد می شد که وضعیت را بدتر می کرد.
در تصاویر و عکس های منتشر شده هم مشخص است که خیابان 204 چون خیابان استاندادری نبوده، پلیس بی تجربه عربستان علی رغم ابلاغ هایی که از سوی مقامات عربستان صورت گرفته بود که زائران با ویلچر و همراه با بار حق تردد در مسیرهای رمی جمرات را ندارد ولی شاهد این بودیم که تعداد زیادی از زائران کشورهای دیگر با ویلچر و چمدان با هدایت پلیس عربستان به این خیابان آمده بودند که قطعا وقتی جمعیت متراکم شد همه اینها باعث بروز مشکلاتی شده بود.
درباره روز اول فاجعه منا صحبت کنید و اینکه چگونه از عمق فاجعه و آمار بالای جانباختگان مطلع شدید؟
اوحدی: فاجعه ساعت 8:45 رخ داد، بنده و آقای شهسواری و جناب آقای
محمدی معاون سازمان حج محرم نبودیم به همین دلیل همان زمان در حال سرکشی از
هیئت پزشکی بودیم که از طریق اولین تماس هایی که از سوی اعضای سازمان حج و
زیارت به ما انجام شده بود متوجه فاجعه شدیم.
البته امسال از مجموع عوامل ستادی مان در حج تنها 7 درصد یعنی حدود 15 نفر محرم شده بودند که آنها هم اولین سالی بود که به مکه آمده بودند، از این میان هم تعدادی در حوزه حمل و نقل و تدارک بودند بعد از مطلع شدن از فاجعه از آقای محمدی و مجردی خواستیم که برای رسیدگی و کمک به خیابان 204 بروند؛ ساعت 9:30 آقای محمدی اولین تماس را گرفتند و با صدای بغض آلود عنوان کرد که فاجعه ای رخ داده است و به نظر می رسد که 10 تا 15 نفر از زائران ما در این فاجعه جان باخته اند.
البته آقای محمدی بدلیل اینکه راهی برای رسیدن به خیابان 204 نداشتند و ازدحام جمعیت اجازه ورود به این خیابان را نمی داد و در حقیقت این خیابان را دور زده و از انتهای جمعیت وارد شدند و اولین تماس ایشان هم زمانی بود که تعدادی زائر عزیز ایرانی را که به شهادت رسیده بودند را شناسایی و اطلاع دادند.
البته این را هم بگویم که از دست دادن یک نفر از زائران هم برای ما مخصوصا بعد از اتفاق سقوط چرثقیل، مسئله بسیار سنگینی بود از ایشان سوال کردم که واقعا 15 نفر را از دست دادیم و وقتی آقای محمدی این خبر داد ما 20 اکیپ پزشکی را به همراه تجهیزات پزشکی و آب از بیمارستان منا ارسال کردیم به خیابان 204.
ساعت 10:30 که آقای مجردی دومین تماس را با من گرفتند که با ضجه صحبت می کرد و با فریاد درخواست کمک می کرد و در این لحظه متوجه شدیم که عمق فاجعه بسیار زیاد است؛ اکیپ های پزشکی مان هم به خیابان 204 رفتند و حدود ساعت 11:30 و بود که هر چه با آقای محمدی و مجردی تماس می گرفتیم جوابگو نبودند و همان موقع بود که آنها توسط نیروهای عربستان دستگیر شدند و یکی از مسائلی که سعودی ها به شدت دنبال آن بودند کتمان این فاجعه بود و به همین دلیل آقای محمدی، دانشیار و مجردی را به خاطر عکاسی آنها از اجساد ایرانی دستگیر کردند و حتی تلفن های همراه آنها را دیگر هیچ وقت پس ندادند.
ساعت 15:30 بود که در چادرهای بعثه و سازمان حج جلسه گذاشتیم و اکیپ های 10 نفره برای کمک فرستادیم؛ ساعت 16:30 همه اکیپ ها بازگشتند و اعلام کردند که ارتش عربستان وارد شده و منطقه را امنیتی اعلام کرده و اجازه حضور هیچ فردی از هیچ کشوری را نمی دهد، البته عربستان هم دچار آشفتگی مدیریتی شده بود؛ چرا که خیابان 204 اصلا خیابان استانداردی نبود و راه دسترسی نداشت؛ در حالی که در خیابان سوق العرب و جوهره 5 تا 6 راه دسترسی به بیمارستان منا دارد و قطعا اگر سعودی ها در خیابان 204 امکانات اولیه احیا را داشتند شاید 50 درصد زائران ما و زائران کشورهای دیگر زنده می ماندند؛ چرا که همه زائران به دلیل نارسایی های تنفسی جان باختند.
تا ساعت دو نیمه شب روز فاجعه صدای آمبولانس ها را می شنیدیم و تصور می کردیم که سعودی ها مجروحان را با آمبولانس جابه جا می کنند؛ در حالی که آنها بعد از ورود ارتش و بدلیل آشفتگی مدیریتی و تلاش برای مهیا کردن مسیر رمی جمرات برای روز یازدهم از 25 دستگاه تریلی بدون امکانات استاندارد برای حمل اجساد استفاده کردند و تریلی ها را به خیابان آورده بودند و اجساد را بدون هیچ ملاحظه ای جابه جا می کردند که بعد از اطلاع از این موضوع با رسانه ها مصاحبه کردیم و گفتیم که عربستان 25 تریلی که هر کدام متوسط 200 پیکر را حمل می کند ، اجساد را جابه جا کرده اند. در حقیقت می خواستیم از این طریق به مردم اطلاع بدهیم که حدود 5 هزار نفر با این وضعیت نامناسب جابجا شده اند.
روز چهارم فاجعه منا بود که وزارت بهداشت عربستان آمار جانباختگان را 4 هزار و 730 یا 733 نفر اعلام کرد که بعد از گذشت دو روز این آمار به دستور حکومتی از سایت وزارت بهداشت این کشور حذف شد؛ چرا که تا قبل از آن عربستان اعلام می کرد که تنها 700 زائر در این فاجعه جان باختند؛ البته بعد از حذف آمار 4 هزار و 730 نفری جانباختگان از سایت وزارت بهداشت عربستان، این سایت هک شد و اسامی 7 هزار و 453 از جانباختگان منتشر شد که اسامی دقیق زائران جانباخته ما نیز در این لیست وجود داشت. همانطور که اشاره شد از روز اول اطلاع رسانی بر اساس عهدی که با مردم کردیم که شفاف و با صداقت واقعیتهای این فاجعه را اعلام خواهیم کرد در مصاحبه های مختلف بارها عزان کردیم که عمق فاجعه بسیار وسیعتر از آنچه که گفته می شود بوده است.
وضعیت مجروحین فاجعه چگونه بود؟ خود اعضای تیم تفحص در چه وضعی به سر می بردند؟
اوحدی: اعضای ستاد چون محرم نبودند از همان روز اول فاجعه منا در
بیمارستان ها و سردخانه ها به دنبال مجروحان و جانباختگان گشتند و مجروحان
مان را به دلیل آشفتگی مدیریتی حتی تا طائف هم برده بودند، البته گرفتن
مجوز برای تردد در بین شهرهای عربستان هم خوب مشکلی دارد چرا که اجازه تردد
بدون مجوز بین شهرها را به زائران نمی دهند.
مسئله مهم مظلومیت شهدا و مجروحین در فاجعه منا است، چرا که زائرانی که در خیابان 204 حضور داشتند، اولین وسیله ای که از دست دادند موبایل هایشان بود، حال تصور کنید که زائری که زبان عربی بلد نیست، تلفن همراه خود را نیز گم کرده و در بیمارستان طائف بستری شده است که این نهایت مظلومیت آنها را نشان می دهد و تعداد زیادی از مجروحانی که مظلومانه از دست دادیم هم به خاطر نبود امکانات کافی در بیمارستان های عربستان بوده است؛ چرا که در عربستان جمعه و شنبه تعطیلات پایان هفته به شمار می رود و فاجعه منا نیز روز پنجشنبه رخ داد که به دلیل تعطیلات پایان هفته پزشک متخصص هم در بیمارستان ها حضور نداشت.
وقتی روز جمعه و شنبه به بیمارستان منا، نور و فیصل رفتیم و دیدیم مجروحان در راهروهای بیمارستان ها بودند، در حالی که اتاق های بیمارستان ها خالی بود و این مسئله نیز به دلیل نبود نیروی انسانی برای پذیرش بیماران و آشفتگی مدیریتی و سوء تدبیر به وجود آمده بود که منجر به شهادت بسیاری از زائرین شد.
گاهی اوقات بچه های تفحص ما در روز 15 ساعت را در سردخانه ها به سر می بردند و هر کدام از آنها یک دست لباس اضافه در ماشین داشتند تا وقتی از سردخانه ها بیرون آمدند حتما لباس هایشان را عوض کنند؛ چرا که لباس هایی که با آن به سردخانه ها می رفتند بوی تعفن می داد و حتی شیارهای کفش هایمان را زیر آب جوش با فرچه می شستیم تا بوی تعفن آن از بین برود تا چند روز اتاق های هتل هم بوی تعفن گرفته بود.
پیکرهایی که در تریلی های غیراستانداردی جابه جا شده بود بدلیل وضعیت نامناسب نگهداری متلاشی شده بودند و در سردخانه معیصم شاید 5 میلی متر خونابه از اجساد متلاشی شده روی زمین وجود داشت که روی خونابه هم آهک ریخته بودند که مثلا آنجا را ضدعفونی کنند و وقتی می خواستیم به این سردخانه برویم باید روی این خونابه حرکت می کردیم.
نحوه تحویل پیکرهای جان باختگان نیز در آن ایام بسیار تلخ و اسفناک بود. عربستان در این زمینه چگونه برخورد می کرد؟
اوحدی: در حقیقت هر سوء مدیریت سعودی ها و قصور آنها در این فاجعه غمبار غیر قابل انکار است ولی نکته ای که باید ماندگار بماند در ارتباط با فاجعه منا این است که تا روز یکشنبه که هیئت ایرانی با مسئولیت وزیر بهداشت و حضور قشقاوی، معاون وزارت خارجه و ضیایی مدیر عامل سازمان هلال احمربه عربستان آمده بود ما 118 پیکر ایرانی را شناسایی کرده بودیم ولی عربستان آنها را تحویل نمی داد.
روز سه شنبه صبح وقتی بچه های تفحص به سردخانه عربستان رفتند مسئولان سردخانه برگه ای را برای امضا به بچه های تفحص دادند آقای شرافتی که رئیس گروه تفحص بود به طرف سعودی اعلام کرد این برگه چیست و وقتی برگه را خواندند متوجه می شود که در این برگه نوشته شود "موافقت خودمان را با دفن پیکرها اعلام می کنیم" و اگر این برگه را امضا می کردیم یعنی با دفن تمامی پیکرهای شهدا موافقت کرده بودیم، ولی آقای شرافتی به مسئولان سردخانه اعلام می کنند که ما می خواهیم اجساد را به کشور خودمان بازگردانیم که مسئولان سردخانه از این حرف عصبانی می شوند و بچه های گروه تفحص از سردخانه باز می گردندند و بعد از برقراری تماس بچه های تفحص دوباره به سردخانه بازگشتند که عربستان کارهای آنها را بسیار محدود کرد.
این نکته را هم باید بگویم که تا این لحظه بعد از گذشت بیش از 5 ماه هیچ کشوری نتوانسته اجساد خود را از عربستان تحویل بگیرد؛ سرکنسول اندونزی عنوان می کرد که تنها 8 جسد از 365 جانباخته را تحویل گرفتیم و سفیر بنین نیز که تنها 5 میلیون جمعیت دارد چند روز پیش عنوان کرد که 100 نفر در فاجعه منا جانباخته داشتیم که بعد از گذشت 3 ماه از فاجعه منا تنها آدرس دفن 46 جانباخته را در مقبره الشهدا به ما اعلام کردند و از سرنوشت 54 نفر دیگر هیچ اطلاعی نداریم مقامات سیاسی کشور هندوستان و پاکستان هم مشابه همین مطالب را مطرح کرده اند.
چهار شنبه ساعت 12 ظهر بعد از آمدن هیئت ایرانی اولین جلسه رسمی را با مقامات سعودی در جده برگزار کردیم و روز قبل از آن سعودی ها برگه اجازه دفن اجساد ایرانی را در اختیار گروه تفحص ما قرار داد که امضا نکردیم؛ در این جلسه طرف سعودی چون می خواست بداخلاقی کند، وزیر بهداشت این کشور به جلسه نیامد، در حالی که طبق پروتکل سیاسی با توجه به حضور وزیر بهداشت ما در جلسه باید وزیر بهداشت عربستان هم به جلسه می آمد ولی این اتفاق نیفتاد.
در این جلسه از سوی سعودی ها دستیار ارشد امیر مکه، معاون وزیر حج و معاون وزیر بهداشت و 3 سرلشکر حضور داشتند که آقای هاشمی، وزیر بهداشت نکات خود را درباره این فاجعه عنوان کرد و ما نیز که در عمق فاجعه حضور داشتیم نکاتمان را عنوان کردیم.
همان لحظه، متن سخنان تاریخی مقام معظم رهبری به گوشی آقای قشقاوی که شماره همراه شان شماره ایرانی بود، پیامک شد. اقای قشقاوی بعد از خواندن متن پیام گوشی همراهشان را به من داد و بعد از خواندن پیام گوشی دست به دست به اعضای هیئت ایرانی فرستادیم تا همه اعضا این پیام را بخوانند و بعد از خواندن پیام همه مان از لحاظ فکری درگیر این مسئله بودیم که آیا منویات رهبری را در این جلسه بیان کنیم یا خیر و باید چه سیاستی را در این جلسه پیش بگیریم برایمان مشخص نبود که آیا طرف سعودی هم از این نهیب تاریخی و طوفانی مقام معظم رهبری خبر دار شده اند یا خیر؟ در همین درگیری ذهنی بودیم که درب اتاق جلسه باز شد و یکی از افراد سعودی به اتاق آمد و کاغذی را جلوی نماینده وزارت خارجه خودشان که در جلسه حضور داشت، گذاشت و وقتی نماینده وزارت خارجه عربستان کاغذ را خواند از تغییر چهره این فرد به آقای قشقاوی گفتم که نماینده وزارت خارجه عربستان پیام رهبری را خوانده است.
نماینده وزارت خارجه عربستان وقتی آن کاغذ را خواند از اتاق بیرون رفت و مدتی بعد برگشت و کاغذ کوچکی را جلوی دستیار ارشد امیر مکه گذاشت که وی هم بعد از خواندن این کاغذ انسجام صحبت هایش بهم ریخت ولی سعی می کردند که اصلا مسئله را بروز ندهند وقتی جلسه تمام شد و ما در حال بیرون رفتن از ساختمان بودیم دستیار ارشد امیر مکه خودش را به ما رساند و عنوان کرد که وزیر بهداشت عربستان از ریاض تماس گرفته و عنوان کرد که به خاطر احترام به هیئت ایرانی ساعت هشت همان روز به جده می آید و در ساختمان وزارت بهداشت عربستان با وی جلسه خواهیم داشت که این اولین آثار پیام مقام معظم رهبری بود.
وقتی ساعت 20 با وزیر بهداشت عربستان جلسه گذاشتیم فضای جلسه کاملا با فضای جلسه صبح متفاوت بود؛ چرا که در جلسه صبح عنوان می کردیم که 118 پیکر را شناسایی کرده ایم ولی آنها عنوان می کردند که حتی این تعداد تابوت هم ندارند که در اختیار ما بگذارند، ولی در جلسه عصر گفتند که اصلا در این زمینه مشکلی ندارند و تنها باید تشریفات قانونی عربستان را انجام دهیم تا بتوانیم پیکرها را منتقل کنیم.
ساعت 22 جلسه با وزیر بهداشت تمام شد و ما بعد از جلسه ای کوتاه در کنسولگری به سمت مکه حرکت کردیم، ساعت یک و نیم بعد از نیمه شب به ورودی مکه رسیدیم که دستیار ارشد امیر مکه با ما تماس گرفت و عنوان کرد که 4 هواپیمای رایگان در اختیار ایران می گذارند تا همه اجساد را را منتقل کنیم و حتی تشریفات قانونی را هم برای زائران ایرانی استنثا قائل می شویم و تنها ما باید اسامی زائران و پاستورت ها را در اختیار آنها بگذاریم و همان شب عنوان کرد که هواپیماهای آنها ظرفیت حمل 115 پیکر را دارد که اولین گروه جانباختگان ما 104 یا 114 پیکر بودند که به ایران منتقل شدند و مشکلی نداریم اگر نبود آن دفاع تاریخی مقام معظم رهبری از زائرین و شهدای ما امروز قطعاً در پیشگاه مردم شرمنده بودیم و باور کنید که یک پیکر از شهدا را هم نمی توانستیم منتقل کنیم.
26 پیکری که عنوان کردید بعد از قطع رابطه سیاسی ایران و عربستان هنوز در عربستان بودند،خاطرم هست که در بازگشت تعدادی از آنها مشکلاتی به وجود آمد.
اوحدی: انتقال 26 پیکر از شهدای عزیزمان هم مصادف شد با شهادت آیت الله نمر و قطع رابطه سیاسی ایران و عربستان؛ البته این پیکرها هم شناسایی و نبش قبر شده بودند و پیکرها در سردخانه قرار داشت که رابطه سیاسی مان با عربستان قطع شد.
بعد از قطع رابطه سیاسی قرار بود روز 16 دی ماه وزارت خارجه پروازی را با هواپیمای معراج برای بازگشت دیپلمات های ایرانی انجام دهد که یک روز قبل از آن با امیرعبداللهیان تماس گرفتم و گفتم 26 پیکر ایرانی در عربستان است که اگر نتوانیم آنها را با این پرواز به کشور منتقل کنیم معلوم نیست در آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد؛ چرا که این 26 پیکر با حضور اعضای خانواده هایشان شناسایی و نبش قبر شده بودند و این مسئله مصیبت عجیبی بود که ایشان موافقت خودشان را اعلام کردند و فرمودند بسیار پیشنهاد خوبی است همین کار را بکنیم.
برای شناسایی این پیکرها از فرزند دختر، پسر یا خواهر و برادر جانباخته DNA گرفته می شد و گاهی در اعزام اعضای خانواده ها همسران شهدا نیز به عربستان می رفتند؛ البته این نکته را هم بگویم که عربستان از همه اجسادی که دفن کرده بود، عکس تهیه می کرد و وقتی DNA مشخص می شد و محل دفن شناسایی می شد، سعودی ها عکس اجساد را به خانواده ها نشان می دادند تا از این طریق هم شناسایی کنند بعد از آن نبش قبر صورت می گرفت و بعد از انتقال اجساد به سردخانه ها نیز خانواده ها باز جسد را شناسایی می کردند و قطعا این مسئله بسیار سخت و غمباری برای خانواده ها بوده است.
وقتی خانواده ها جانباختگانشان را شناسایی کردند و به کشور بازگشتند قطعا منتظر آخرین مرحله یعنی انتقال پیکر شهدا به کشور بودند که در همین مقطع رابطه سیاسی قطع شد و زمانی که به امیرعبداللهیان گفتم اجازه دهید که پیکرها با پرواز دیپلمات ها به کشور بازگردانده شود، وی اجازه این کار را صادر کرد.
هواپیمای معراج به عربستان رفت؛ البته یک روز قبل از پرواز هواپیما یعنی 15 دی ماه آقای رضایی، مسئول دفتر نمایندگی ما در مکه به بنده اعلام کرد که تمام 26 پیکر را به جده منتقل کرده است و ساعت 12 نیمه شب همان روز بود که وی طی پیامکی به من اعلام کرد که تمام 26 پیکر روی باند فرودگاه جده هستند و 10 تابوت را هم به داخل هواپیما منتقل کردیم ولی دیگر اجازه نمی دهند که هواپیما برای پرواز تاخیر داشته باشد و باز هم 16 پیکر روی باند فرودگاه مانده بود و وقتی این مسئله را شنیدیم احساس خیلی بدی داشتیم؛ چرا که پیکرها را به جده منتقل کرده بودیم و حتی دیگر امکان دفن آنها هم وجود نداشت و اصلا نمی دانستیم قرار است چه اتفاقی برای این 16 پیکر رخ دهد.
آقای رضایی طی آخرین تماسی که با من گرفت، عنوان کرد که به یکی از اعضای سعودی که به زائران ایرانی و متوفیان ایرانی خدمات ارائه می کرد، مقداری پول داده و از وی خواهش کرد و تعهد گرفته که نگذارد این پیکرها را مجدد دفن کنند و باید این پیکرها را به سردخانه منتقل کند که این اتفاق هم افتاد؛ البته شب 15 دی یکی از بدترین شب های زندگی بود که اصلا به خاطر سرنوشت این 16 پیکر آرامش نداشتم اگر سعویها مجددا اقدام به دفن این پیکرهای مطهر شهدا آنهم در جده می کردند چه باید می کردیم؟
روز 16 دی ماه پرواز دیپلمات ها به ایران بازگشت که بعد از نشستن پرواز آقای رضایی به فردی که در جده بود تماس گرفت و وی به آقای رضایی گفت که پیکرها را به سردخانه جده منتقل کرده و مطمئن باشید که پیکرها را دفن نخواهیم کرد، هواپیمای ایرانی چهارشنبه به ایران بازگشت و ما تا چهارشنبه بعد که توانستیم 16 پیکر را با هواپیمایی از کشور امارات به کشور بازگردانیم، باور کنید که این یک هفته تقریبا 7 ماه بر ما گذشت، با این حال امروز در مقابل مردم شرمنده نیستیم و خوشبختانه توانستیم تمام پیکرهایی که قرار بود به کشور بازگردانده شود را به ایران منتقل کنیم.
این نکته را هم باید تاکید کنیم که واقعا خانواده های عزیز این شهدا بسیار نجیب و صبور هستند و در این 28 شهرستانی که برای بازدید رفتیم خانواده هایی بودند که سرپرست خانواده شان را از دست دادند و مادر با چند فرزند تنها مانده است و وقتی می خواهند تنها دارایی شان که یک ماشین و یک خانه است را به نام خودشان بزنند، اولین مسئله ای که به آنها می گویند بحث مالیات است؛ در حالی که این خانواده ها مصیب زیادی کشیدند و امروز با مشکلات عدیده ای مواجه هستند که همچنان امید داریم با اطلاق واژه مقدس شهید بصورت رسمی برای این عزیزان بخشی از مسائل برطرف شود اگر چه خانواده های نجیب این عزیزان با صبوری و بردباری مشکلات را تحمل می کنند.
به مشکلات مالیاتی خانواده های جانباختگان اشاره کردید، تا الان سازمان حج و زیارت چه اقداماتی برای رفع آن انجام داده است؟
اوحدی:
در خصوص بحث مالیات خانواده های شهدای فاجعه منا با آقای دکتر سید کامل
تقوی نژاد، رئیس سازمان مالیاتی کشور صحبت کردم و وی نیز در این زمینه
مساعدتی کردند که البته این مسئله باید پیگیری شود تا ساماندهی مالیاتی این
خانواده ها که یکی از مشکلات جدی آنها به شمار می رود، به نتیجه برسد.
یکی از شهدای مظلوم فاجعه منا یک دختر 3 ساله، پسر 19 ساله و 24 ساله داشت که شغل پدر نیز رانندگی خودروهای سنگین بود، بعد از شهادت پدر، پسر 24 ساله روی ماشین پدر کار می کرد که در حین کار دچار مشکل بینایی شد و حدود 90 درصد بینایی اش را از دست داد که ما وی را از سبزوار به تهران منتقل کردیم و در بیمارستان خاتم الانبیاء بستری شد که تنها 3 پزشک در ایران عمل پیوند قرنیه را انجام می دهند که کارهای مربوط به عمل جراحی وی در حال انجام است.
ببینید این خانواده باید چه کاری انجام دهد؛ در حالی که پسر دوم این خانواده هم در زاهدان دوران سربازی اش را می گذراند که خوشبختانه سردار کمالی 45 روز پایانی خدمت این پسر را مرخصی داد و الان وی در کنار خانواده اش در سبزوار زندگی می کند و قطعا باید به این خانواده ها با توجه به مشکلاتی که دارند، رسیدگی شود.