کد خبر: ۳۶۰۰۵۹
تاریخ انتشار : ۲۳ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۵:۳۵

رابطه بين شخصيت و موفقيت شغلي در سازمان

توجه به ابعاد شخصيت افراد باعث مي شود تا كاركنان متناسب با توانمندی ها و روحیات خود در كارهايي فعاليت داشته باشند كه علاقه دارند. بدين طريق بر كارايي خود و اثر بخشي سازمان مي افزايند.
آفتاب‌‌نیوز :
حمیدرضا مرادی ؛ سیده سپیده موسوی- سازمانها معمولاٌ براي افزايش اثر بخشي و عملكرد كاركنان خود سرمايه گذاريهاي متفاوتي از قبيل جذب نيروهاي متخصص، حقوق و مزاياي مكفي، تأمين امنيت شغلي، آموزش و بهسازي، مشاركت دادن در تصميم گيريها، جذاب نمودن شغل، پاداش براي عملكرد خوب، تنبيه براي عملكرد ضعيف... درمقاطع مختلف انجام ميدهند. براساس تحقيقات انجام گرفته مشخص شده است كاركناني كه از كار خود راضي هستند نسبت به افراد ناراضي، كار بيشتري از خود  نشان ميدهند و نیز شخصيت افراد بعنوان اهرمي مؤثر در انجام صحيح وظايف و مسئوليتها نقش دارد. در اين تحقيق سعي بر آن است که رضايت شغلي کارکنان، بر مبنای شخصیت فردی مورد اشاره قرار گیرد. 

توانائي هاي پرسنل درانجام وظايف تعيين شده و تطبيق پذيري آنها با محيط، در پیشبرد اهداف سازمان نقش قابل توجه ای ایفا می کند. در اين بين، توجه به ابعاد شخصيت افراد باعث مي شود تا كاركنان، متناسب با توانمندی ها و روحیات خود در كارهايي فعاليت داشته باشند كه علاقه دارند. بدين طريق بر كارايي خود و اثر بخشي سا زمان مي افزايند. لذا سازمانها اهميت خاصي را براي افزايش رضايت شغلي قائلند تا بتوانند به ثبات درون سازماني و بهره وري بيشتر دست يابند. 

شخصیت
شخصيت مجموعه يا آميزه اي از ويژگي هاي رواني است كه بدان طريق افراد طبقه بندي ميشوند. تعريف شخصيت مانند اكثر مفاهيمي كه به ويژگي هاي انساني مربوط ميشود، كار آساني نيست زيرا مفهومي كه روانشناسان براي آن قائل شده اند با مفهومي كه اين كلمه در زبان عاميانه پيداكرده تفاوت زيادي دارد.  

شخصيت به عنوان سازماني درون سيستم هاي عاطفي ، احساسي ، شناختي ومفهومي فرد تعريف شده كه تعيين كننده واكنش هاي منحصر به فرد انسان به محيط است  وبه الگوي نسبتآ ثابت حالت هاي ثابت ورفتارهايي كه بيانگر تمايلات فردي شخص ميباشد ، اشاره دارد . شخصيت متاثر است از عناصر دروني (افكار، ارزش ها وخصيصه هاي وراثتي ) وعناصر بيروني (رفتار هاي قبل مشاهده ). هنگامي كه از شخصيت افرا د بحث مي شود، در واقع اشاره به مجموعه نسبتآ ثابتي از احساسات و رفتارهایي داريم كه اساسآ توسط عوامل محيطي و ژنتيكي شكل گرفته اند. شخصيت افراد به طور ناگهاني و يا تصادفي شكل نمي گيرد بلكه محصول تعدادي از عوامل است كه هر فرد را ازديگري متمايز مي سازد .

تعریف عملیاتی شخصیت
در تعریف عملیاتی شخصیت می توان گفت: شخصیت، مجموعه ویژگیهایی است که با ثبات و پایداری، مشخص هستند و باعث پیش بینی رفتار فرد می‌شوند. ویژگیهای شخصیتی روان رنجوری ، انعطاف پذیری، برون گرایی، تطابق پذیری ، وجدان کاری  هستند که به تعریف آن ها پرداخته می شود.

روان رنجوری: روان رنجورها افرادی که داراي ثبات عاطفي پايين،  نگران،  عصبي،  مايوس،  نااميد،  داراي استرس، خجالتي، آسيب پذير و شتابزده هستند. آنها عموماً نگرش منفي به كار و محيط زندگي خود دارند. 

برون گرايي: ويژگي خُلقي است كه با ديدگاه عيني و خارجي مشخص شده و با فعاليت عملي بالاتري همراه است .

انعطاف پذیری: انعطاف پذیری به میزان تجربه پذیری فرد در مقابل محرکات گفته می‌شود .
تطابق پذیری: تطابق پذيري در واقع به تفاوت بين انسان ها در همكاري هاي بين فردي و هارموني اجتماعي دلالت مي كند. آنها در بين ديگران «اعتبار»به دست مي آورند.  بنابراين آنها محتاط،  دوستانه و بخشنده هستند. 

وجدان کاری: اين صفت به نشان دادن خود انطباقي،عمل به وظايف و نائل شدن به موفقيت دلالت مي كند. 

رضایت شغلی: درجه ای از خشنودی که فرد از ارضای نیازهای خود به وسیله شغلش تحصیل می کند.

موفقیت شغلی: درجه ای از رضایت شغلی که فرد از ارضا به وسیله شغلش تحصیل می کند.

 نظریه ویژگی های شخصیت 
نظریه ویژگی های شخصیت یکی از مهم ترین محدوده های نظری در مطالعه شخصیت است. 

براساس این نظریه، شخصیت افراد از خصوصیات وصفات گسترده ای ترکیب یافته است. برای مثال، در نظر بگیرید که خودتان چگونه شخصیت یک دوست نزدیکتان را توصیف می کنید. به احتمال زیاد، از تعدادی از ویژگی های او مانند اجتماعی بودن، مهربانی و خونسردی نام می برید. منظور از «ویژگی» یک خصوصیت نسبتاً پایدار است که باعث می شود افراد به شیوه های خاصی رفتار کنند.

 نظریه ویژگی های شخصیت بر خلاف سایر نظریه های شخصیت مانند نظریه های روانکاوانه و انسان گرایانه، بر تفاوت های بین افراد تمرکز دارد. ترکیب و تعامل ویژگی های مختلف است که شخصیت یک فرد را تشکیل می دهد و این برای هر شخص، یگانه و منحصر به فرد است. نظریه ویژگی های شخصیت بر تعیین و اندازه گیری این خصوصیات فردی شخصیت تمرکز دارد .

نظریه گوردون آلپورت :  در سال ۱۹۳۶، گوردون آلپورت، روان شناس، متوجه شد که تنها در یک فرهنگ لغات انگلیسی، بیش از  ۴۰۰۰ واژه برای توصیف ویژگی های مختلف شخصیت وجود دارد. او این ویژگی ها را در سه سطح رده بندی نمود:

- ویژگی های اصلی: ویژگی هایی که بر کلّ زندگی فرد غالب است، تا جایی که آن شخص معمولاً به خاطر این ویژگی ها شناخته می شود. در واقع، شنیدن نام فرد، این ویژگی ها را به ذهن شنونده متبادر می کند. برای درک بهتر این موضوع، عبارت هایی نظیر فرویدی، ماکیاولی، دون ژوان، مسیح گونه و ... را در نظر آورید. به نظر آلپورت، ویژگی های اصلی نادرند و در طول زندگی ساخته می شوند.

- ویژگی های مرکزی: خصیصه های عمومی که پایه های اصلی شخصیت را شکل می دهند. این ویژگی های مرکزی، هر چند به نفوذ و اقتدار ویژگی های اصلی نیستند، امّا خصیصه های عمده ای هستند که ممکن است برای توصیف یک فرد دیگر به کار آیند. عبارت هایی چون هوشمند، امین، کمرو و مضطرب نمونه هایی از ویژگی هاي مركزي هستند .

- ویژگی های ثانویه: ویژگی هایی که گاهی به نگرش ها یا اولویت ها مربوطند و غالباً تنها در وضعیت های خاص یا تحت شرایط خاص پدیدار می شوند. به عنوان نمونه می توان به مضطرب شدن به هنگام صحبت در میان جمع یا بی صبری در هنگام انتظار در صف اشاره کرد.

نظریه ریموند کاتل (۱۶ عامل شخصیت): ریموند کاتل، یکی از نظریه پردازان ویژگی های شخصیت، تعداد ویژگی های اصلی شخصیت را از بیش از ۴۰۰۰ مورد که در لیست اولیه آلپورت وجود داشت به ۱۷۱ مورد تقلیل داد. او این کار را عمدتاً از طریق حذف ویژگی های غیرمتداول و ترکیب خصوصیات مشترک انجام داد. کاتل سپس نمونه بزرگی از افراد را برای این ۱۷۱ ویژگی مختلف مورد ارزیابی قرار داد. وی آنگاه با استفاده از یک روش آماری به نام «تحلیل عوامل» ، ویژگی های نزدیک به هم را معین کرد و سرانجام لیست خود را به تنها ۱۶ ویژگی شخصیت کاهش داد. به گفته کاتل، این ۱۶ ویژگی، منبع و منشاء شخصیت تمام انسان ها می باشند. او همچنین یکی از پرکاربردترین آزمون های ارزیابی شخصیت به نام پرسشنامه ۱۶ عامل شخصیت ( پی اف 16) را طراحی کرد .

نظریه آیزنک (سه بعد شخصیت): آیزنک، روان شناس انگلیسی، مدلی برای شخصیت، بر پایه تنها سه ویژگی عمومی بنا کرد:

۱)درون گرایی/ برون گرایی: درون گرایی مستلزم جهت دهی توجه و تمرکز بر روی تجربیات درونی است در حالی که برون گرایی به تمرکز و توجه بر سایر مردم و محیط ارتباط دارد. بنابراین، یک فرد درون گرا معمولاً فردی ساکت و خوددار است و یک فرد برون گرا بیشتر خونگرم و اجتماعی.

2) تهییج پذیری/ پایداری هیجانی: این بعد از نظریه ویژگی های شخصیت آیزنک به دمدمی مزاجی در مقابل خونسردی و آرامی مربوط است. فرد تهییج پذیر، زود ناراحت یاهیجان زده می شود در حالی که منظور از پایداری هیجانی یعنی از نظر هیجانی، ثابت و یکنواخت باقی ماندن.

۳)روان پریشی گرایی: آیزنک بعداً پس از مطالعه افرادی که از بیماری روانی رنج می بردند، بعد دیگری از شخصیت را به نظریه خود افزود. او این بعد را روان پریشی گرایی نامید. کسانی که این ویژگی در آن ها برجسته است در برخورد با واقعیت ها مشکل دارند و معمولاً جامعه ستیز، مخالف، غیرهمدل و عوام فریب هستند .

نظریه پنج عامل شخصيت (کاتل و آیزنک): نظریه کاتل و آیزنک موضوع پژوهش های بسیاری قرار گرفته است و برخی از نظریه پردازان عقیده دارند که کاتل بر روی تعداد زیادی ویژگی تمرکز کرده است و آیزنک بر روی تعداد کمی. در نتیجه، یک نظریه جدید ویژگی های شخصیت به نام نظریه پنج عامل شکل گرفت. این مدل پنج عامل شخصیت نشانگر پنج ویژگی اصلی است که در تعامل با یکدیگر، شخصیت انسان را شکل می دهند. با وجودی که پژوهشگران غالباً با یکدیگر بر روی نامگذاری دقیق این ابعاداختلاف نظر دارند امّا نام های زیر بیشتر متداول است:

▪ برون گرایی
▪ خوشایندی (مقبولیت)
▪ وظیفه شناسی (وجدان)
▪ تهییج پذیری
▪ آزاداندیشی

ارزیابی نظریه ویژگی های شخصیت

با وجودی که اغلب روان شناسان قبول دارند که می توان مردم را بر حسب ویژگی های شخصیتی شان توصیف کرد امّا نظریه پردازان همچنان به بحث در مورد تعداد ویژگی های اصلی سازنده شخصیت انسان ادامه می دهند. در حالی که نظریه ویژگی های شخصیت دارای واقع بینی هایی است که برخی دیگر از نظریه های شخصیت (مانند نظریه روانکاوانه شخصیت فروید) فاقد آن هستند، امّا دارای نقاط ضعفی نیز هست. برخی از متداول ترین انتقاداتی که به نظریه ویژگی های شخصیت می شود بر این واقعیت تمرکز دارد که ویژگی ها غالباً پیش بین های ضعیفی برای رفتار هستند. مثلاً در حالی که یک فرد ممکن است امتیاز بالایی در ارزیابی یک ویژگی خاص به دست آورد امّا او شاید همیشه و تحت هر شرایط، به همان شیوه رفتار نکند. مشکل دیگر این است که نظریه ویژگی های شخصیت مشخص نمی سازد که چگونه و چرا تفاوت های شخصیتی افراد شکل می گیرد یا پدید می آید.

در پایان می توان گفت، هرچند تایید یا رد فرضیه ها و نظریات مختلف در این حوزه، مستلزم انجام تحقیقات جدی است اما به نظر می رسد صرف نظر از نتایج به دست آمده، انجام چنین تحقیقاتی در سازمان های بزرگ با هدف بهره وری و کارآمدی بیشتر ضروری است و در این راه می بایست از ظرفیت علمی و پژوهشی جامعه دانشگاهی کشور بیشترین بهره را برد.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین