کد خبر: ۳۶۳۰۵
تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱۳۸۴ - ۱۲:۵۹

مشكل جاي ديگري است

آفتاب‌‌نیوز : اگرچه نقد ناميدن هجوم تبليغاتي و رسانه اي پرحجمي كه عليه انتخاب سوم تيرماه مردم جريان دارد- و مع الاسف همچون ساليان گذشته هماهنگي شگفت انگيزي با غوغاسالاري بيگانگان را به نمايش گذاشته- جزو لطيفه هاي دوران ماست، اما ادعاي جريان ياد شده اين بود كه لااقل سالي را به سكوت، تأمل در مباني و فرجام كار خويش، و بررسي عالمانه(!) عملكرد دولت نهم خواهند گذراند و آنگاه چراغ آگاهي بخش نقد سازنده و خيرخواهانه را بر سر دست خواهند گرفت تا همگان و بخصوص مردماني كه با «فقر تحليل» در انتخابات سوم تير نتوانستند «درست رأي دهند» بدانند چه گوهر شب چراغي را از كف داده اند!
طيف آگاهاني كه سال ها در خط مقدم نبرد رسانه اي پنجه در پنجه خوكردگان به جنجال داشت و ماهيت آنان را مي شناخت، از همان ابتدا به چنين ادعايي با ديده انكار مي نگريست و نمونه هاي بي شماري را گواه آن مي دانست كه افراد بي اعتناي به مردم و باورهاي انقلابي آنان را نشايد كه دم از صيانت از حريم هاي اعتقادي جامعه بزنند. آنان كه سرمست از غرور كاذب پيروزي در حماسه دوم خرداد از «راهپيمايي حتي عليه خدا» دم مي زدند كجا و دغدغه اين كه ايمان ناب اين ملت نستوه به شائبه تحجر و خرافه آلوده شود، كجا؟ از همان زمان كه مدعيان «قبح استفاده ابزاري از مقدسات» به هر حشيشي چنگ مي زدند تا به جامعه ديندار ايراني بقبولانند رزمندگان، بسيجيان، متدينان و هر آن كس كه نفوذ موريانه سكولاريسم غربي در خانه انقلاب را فهم كرده و انذار مي دهد يكسره در گرداب تحجر و خشونت غرقه است، براحتي مي شد فهميد كه به رغم هياهويشان، چندان هم استفاده از مقدسات را ناپسند نمي دانند؛ بشرط آن كه ابزاري مفيد براي تبليغ عليه جريان و افرادي باشد كه رقيب پنداشته مي شود. 

دولت نهم حتي پيش از تولد در معرض تبليغات دروغين و دور از مروتي قرارگرفت كه امروز نقاب زيباي نقد را بر چهره خود كشيده است. پيام هاي تلفني كوتاه كه در يكي دو ماه پاياني تبليغات انتخاباتي به طور متمركز براي هزاران تلفن همراه ارسال مي شد، تلاش مي كرد ملت را از آن بترساند كه با رأي دادن به اصولگرايان و بويژه يك كانديداي مشخص از ميان آنان، از فردا بايد در پياده روهايي راه بروند كه وسط آنها نرده و پرده كشيده اند! و... 

گيجي ناشي از ضربه كوبنده مردم در سوم تير چند روزي وقفه در اين بازي ملالت بار ايجاد كرد، تا آن كه بار ديگر داستاني اختراع كردند و گفتند؛ اعضاي دولت اصولگرا ميثاق نامه اي با امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف امضا كرده اند و وزير ارشاد به نمايندگي از بقيه در چاه مسجد مقدس جمكران انداخته است. در اين موج جديد تبليغاتي، كساني هم پيدا شدند كه نتوانستند دم خروس را پنهان كنند و لاجرم در همان حال كه محافل حزبي شان تحليل مي كردند بايد براي تجديد حيات سياسي به سراغ مساجد و تكايا و ساير تعلقات مذهبي مردم رفت، بي پرده به مردم گفتند ناراحتي مان از آن است كه چرا هر سال چند ميليون نفر به زيارت اين مكان مقدس مي روند و براي تعجيل در ظهور موعود منتظر استغاثه مي كنند، و يا اين كه چرا دولت مهرورزي و عدالت قصد دارد بودجه اي ولو اندك را به رفاه حال زائران حرم دوست اختصاص دهد. 

هرچه بيشتر در اين كوره هيزم ريختند و دميدند، كمتر آتشي برايشان روشن شد؛ كه نه ملت را با اين زنجموره هاي دروغين كاري بود و نه دولت سر آن داشت فرصت زودگذر خدمت صادقانه را به بهاي در غلتيدن در دام جوسازي ها، از كف بدهد. بي توجهي كريمانه ملت و دولت، عقب نشيني گام به گام مدعيان را به همراه داشت تا مگر بتوانند سازي ديگر كوك كنند و باز روز از نو. 

سرانجام از متهم كردن كليت جريان اصولگرا و سپس دولت و شخص رئيس جمهور به توليد خرافه و ترويج خرافه پرستي، به جايي رسيدند كه اصلي ترين سؤالشان اين شد: چرا اصولگرايان روشنتر و قاطعتر از اين در برابر خرافات موضع گيري نمي كنند؟! 

از اين آتش بي جان كه آبي گرم نشد، به ياد تحجر افتادند و سنگ آن به سينه زدند كه آفت تحجر بر پيكره تنومند انقلاب افتاده و مي رود تا بنياد آن را بپوساند. گويي اينان نبودند كه سال ها شاهدي خاموش بر همسفرگي ناميمون واپس گراترين متحجران با دو آتشه ترين سكولارها بوده اند؛ و نتوانسته و نخواسته اند ببينند نزديكترين ياران سياسي شان يا از به موزه فرستادن خميني كبير«ره» و رسيدن جمهوري محض دم مي زنند و يا عذر توبه به درگاه انجمن حجتيه مي برند. 

حال فروافتادگان از ديده اعتماد مردم، به حال آن كسي شبيه است كه خلايق را سر كار گذاشته بود و مي گفت در فلان جا آش مي دهند، اما وقتي ديد جماعتي به آن سو روان شده اند خودش هم به صرافت افتاد كه نكند واقعاً آشي در كار باشد و ما بي نصيب بمانيم. آنان براي آن كه هم به اصطلاح روي آنتن بمانند و هم سنگي به سوي رقيب بپرانند، سوژه اي را مي سازند، رسانه هاي كم شمار و پرعنوانشان روي آن مانور مي دهند، و آنگاه باورشان مي شود كه مشكل اصلي كشور و ملت همين است. اما دو پرسش مقدر را پيش رو دارند كه به هر تقدير بايد پاسخ دهند: 

1- آيا سپهر عمومي جامعه و كشور، حتي بخش هاي باسواد و فرهيخته كه در معرض امواج تبليغي رسانه اي قرار دارند، به آنچه كه دغدغه اصلي شماست مي انديشند و از آن در تب و تابند؟ پيش از اين هم آنان را آزموديد و از حاكميت فضاي وحشت و اختناق ترسانديد؛ آيا نتيجه دلخواه را گرفتيد؟ 

2- آيا ميزان عظيمي از وقت و پول و انرژي كه صرف داستانسرايي درباره خرافه گرايي و تحجر و امثال آن كرديد، توانست دولت اصولگرا را به غرقاب نبرد تبليغي و غفلت از كار و خدمت به مردم بكشاند؟ آيا اين همه بازي كه آرام آرام خودتان هم آن راجدي فرض مي كنيد، توانسته گرهي از كار فروبسته جريان اصلاح طلبي غيرانقلابي بگشايد و آن را دوباره به كانون توجه مردم بازگرداند؟ 

در جريان اصلاح طلبي گروه ها و چهره هاي موجهي حضور دارند كه انقلاب و نظام همواره با آغوش بازپذيراي آنان هستند، به شرط آن كه عبرت گرفتن از خطاها و بيراهه هاي گذشته هم در كار باشد و اين ميسر نمي شود جز با به رسميت شناختن مردم و اعتقادات پاك آنان. مشكل اينجاست.
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین