آفتابنیوز : ...هرچه از مرکز به سمت پیرامون حرکت میکنیم، اقبال نسبت به کاندیداهای مورد حمایت احزاب کمتر میشود، گفتمان اصلاحات برنده انتخابات هفتم اسفند شد، رفتار مردم تهران برای تعیین سرنوشت 69 کرسی باقی مانده الهام بخش خواهد بود، اصلاحطلبان و اصولگرایان در دور اول هر یک 90 کرسی بدست آورند و 41 نامزد بینابین هستند، لاریجانی، مطهری و کاظم جلالی را جزو اصلاحطلبان حساب نمیکنیم، عارف در دور دوم به تمام حوزههای انتخابیه باقی مانده سفر کرده یا می کند، ائتلاف میان اصلاح طلبان و حامیان دولت تقویت خواهد شد، کاندیدا شدن عارف برای ریاست مجلس مطالبه عمومی است، مهمترین ضریه جریان اصولگرایی کاستن از سرمایه اجتماعی و امید به آینده بود، رونق اقتصادی، ایجاد امید و کاهش آسیب های اجتماعی باید اولویت مجلس دهم باشد، حصر و ممنوع التصویری نه از طریق مجلس بلکه باید از جای دیگری حل و فصل شود، درباره مسائل سیاسی نباید بگونه ای عمل کرد که آرامش مثال زدنی امروز ما در خاورمیانه تحت الشعاع قرار بگیرد، پیروزی در مسئله هسته ای آنقدر پر اهمیت است که اگر دولت تا پایان عمر 8 ساله خود کار دیگری انجام ندهد، باز هم موفق عمل کرده است، جبران خرابیهای دولت های نهم و دهم حداقل بیست سال طول می کشد، دولت فعلا در حال عادیسازی شرایط بحرانی و جلوگیری از گسترش بحران است، وجدان عمومی جامعه تشخیص می دهد که مشکلات امروز توسط دولت روحانی ایجاد نشده است، افسانه یک دورهای بودن دولت آقای روحانی خوابی است که تعبیر نخواهد شد، اصلاح طلبان برخی محدودیت ها را می پذیرند، بنیاد امید ایرانیان یک نهاد غیر سیاسی و به دنبال کادرسازی از نسل جوان است، تعداد زیاد حزب های ثیت شده باعث تضعیف جایگاه احزاب شود و اینکه قانون انتخابات به نفع حضور احزاب اصلاح شود؛ فسمت هایی از سخنان حسن رسولی استاندار سابق خراسان رضوی و عضو بنیاد امید ایرانیان است.
آنچه در ادامه میخوانید گفت و گوی مشروح با سید حسن رسولی است.
خبرنگار جماران: سوال اول مربوط به پیش از برگزاری انتخابات و موضوع رد صلاحیت ها می شود. نظران درباره د صلاحیتها و تلاشها و رایزنی هایی که برای به خداقل رساندن آن شد چیست؟
رسولی: بنا ندارم به صورت عمیق به موضوع بررسی و رسیدگی به صلاحیت های نامزدهای اصلاح طلب مجلس دهم بپردازم، و اکنون فقط به صورت ااختصار و به اشاره عرض می کنم که در گفتمان اصلاح طلبی و در این مرام و منش اصل انتخابات و تعیین کننده بودن رای و نظر آحاد مردم بر اساس اصل ششم قانون اساسی و همچنین فصل سوم قانون اساسی از نقش پر اهمیتی برخوردار است. بنابراین اگر یکی از حرکت های اصلاح طلبان را حرکت قانونمند همراه با آرامش و استفاده از ظرفیت های قانون اساسی و زمینه های اجتماعی برای کمک به تحقق توسعه پایدار در ایران بدانیم، همه مراحل مربوط به انتخابات از این منظر مهم پنداشته می شود. به طور طبیعی یکی از بخش های هر انتخاباتی، انتخابات شوندگان و یا نامزدهای شرکت کننده هستند و به استثتای مجلس های هشتم و نهم که به دلیل نوع برخوردی که با جریان اصلاحات شده بود و شاهد کاهش میل افراد اصلاح طلب برای ثبت نام در انتخابات بودیم، در بقیه انتخابات های همواره یکی از جریان های تعیین کننده برای تشویق حضور در انتخابات بوده است. در جریان انتخابات مجلس دهم این تاکیدات با غلظت بیشتری از ناحیه شورای عالی سیاستگذاری و سایر شخصیت های اصلاح طلب صورت گرفت و از کلیه زنان و مردان واجد شرایط دعوت شد در فرصت قانونی ثبت نام کنند. اینکه ما پیش بینی می کردیم یا نه بحث فرعی است و یکی از نشانه های اهتمام اصلاح طلبان حفط و نگهداشت جایگاه رای مردم بود و حضور این دسته از فعالین سیاسی در جایگاه رای دهندگان است و با توجه به فراخوانی که صورت گرفت تعداد قابل توجهی از چهره های واجد شرایط اعلام حضور کردند.
دامنه ی رد صلاحیت ها در مجلس دهم گسترده تر از دوره های قبل بود
ولی متاسفانه به طرز بی سابقه ای رد صلاحیت ها صورت گرفت و وقتی ما این انتخابات را با دو سه دوره قبل مقایسه می کنم میزان ریزش نیروهای اصلاح طلب بسیار بیشتر از دوره های هشتم و نهم بوده است. اما صرفنظر از قابل پیش بینی بودن با نبودن ما انتظار این حد از ریزش را نداشتیم، چون که رهبری فراخوان داده بود و گفته بودند که همه در انتخابات شرکت کنند و تاکید کرده بودند حتی کسانی که احیانا حتی رهبری و نظام را قبول ندارند بخاطر ایران و منافع ملی در انتخابات شرکت کنند. اما علی رغم این ردصلاحیت های گسنرده جریان اصلاحات از صندوق های رای قهر نکرد و همواره با حفظ آرامش و امید تلاش کرد فضای انتخابات گرم نگه داشته باشد و به نظر من از این منظر جریان اصلاحات نمره قبولی دریافت کرد.
بر اساس نظرسنجی ها پیش بینی پیروزی در انتخابات را داشتیم
آیا شما انتظاری چنین پیروزی بزرگی را در تهران داشتید؟ و دیگر اینکه همان مشکلی که درتهران بود در شهرستان ها هم وجود داشت که مربوط به ردصلاحیت هایی بود که اتفاق افتاده بود و در شهرهای دیگر از جمله شهر خود شما یعنی مشهد این پیروزی برای اصلاح طلبان کسب نشد و در آنجا به طور کامل اصولگرایان رای آورند. چرا موفقیتی که اصلاح طلبان در تهران بدست آورند در شهرستان ها تکرار نشد؟
رسولی: نظرسنجی هایی که قبل از 7 اسفند توسط مراکز حرفه ای انجام شده بود حکایت از آن داشت که افکار عمومی اقبال خوبی نسبت به کاندیداهای اصلاح طلب و حامیان دولت نشان خواهد داد و این نظرسنجی ها متناوبا تکرار می شد.
رفتارها و علائم آشکار انتخاباتی در این دوره نسبت به دوره های قبل کمتر بود
البته به صورت ظاهری، ما در انتخابات مجلس دهم کمتر شاهد عکس العمل های آشکار و دسته جمعی افکار عمومی بودیم. اگر روزهای منتهی به 7 اسفند را از این منظر رصد کنید، در مقایسه با روزهای منتهی به انتخابات سال 88 علائم و نشانه های بارزی که نشان دهنده اعلام آمادگی بخش های مختلف جامعه برای ورود به انتخابات باشد، کمتر است. به عبارتی می خواهم به این نکته اشاره بکنم که به نظر من یکی از تفاوت های رفتارشناسانه مردم حوزه انتخابیه تهران، شمیرانات، ری و اسلامشهر با انتخابات های دوره قبلی را بخواهیم بررسی کنیم این است که شاهد علائم آشکار رفتاری استقبال کننده از جریان تحول خواه اصلاح طلب و حامی دولت در مقایسه با گذشته نبودیم. اگر خاطرتان باشد در انتخابات سال 88، زنجیره راه آهن و تجریش را داشتیم و سایر نشانه هایی که بارز بود.
برای اثرگذاری در انتخابات مجلس از دو سال قبل فعال شده بودیم
اما در این سری از انتخابات در فضای مجازی وضعیتی وجود داشت که در دوره های گذشته وجود نداشت.
رسولی: بله. در این سری از انتخابات در فضای واقعی در مقایسه با سال 88 کمتر شاهد نشانه های بارز بودیم، اما در فضای مجازی و در فکر و ذهن مردم و به اصطلاح در زیر پوست جامعه همچنان که به نتیجه نظرسنجی ها اشاره کردم، واقف به این بودیم که وجدان عمومی جامعه به دنبال یک فرصت برای مداخله برای ایجاد تغییر در سیاست داخلی و چیدمان مجلس بعدی است. مولفه های دیگر هم نسبت به عملیاتی شدن این استقبال نسبت به اصلاح طلبان کمک کرد که می شود به چند مورد آن اشاره کرد. یکی از این موارد برنامه ریزی های منسجم دو ساله قبل از 7 اسفند که در اتاق های فکر اصلاح طلبان در چند بلوک انجام شد. احزاب عضو شورای هماهنگی اصلاح طلبان، شورای مشاورین رییس دولت اصلاحات ، شورای مشورتی اقای دکتر عارف هر کدام از دو سال مانده به انتخابات، با استفاده از امیدواری که پس از انتخابات 24 خرداد پیش آمده بود برنامه ریزی ورود موفقیت آمیز به انتخابات 7 اسفند را در دستور کار داشتند و در پنج ماهه منتهی به 7 اسفند با تشکیل شورای عالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاح طلبان، شاهد یک ابتکار عمل بی سابقه و بزرگی مبنی بر اجماع، ادغام هم افزایی و انسجام بخشی بین این سه بخش بودیم. چنانچه ترکیب 42 نفره اعضای شورای عالی سیاستگذاری را چناچه با دقت مورد کنکاش قرار بدهیم نه تنها این سه بلوک نمایندگانی در این شورا دارند که از سایر ظرفیت های اصلاح طلبی ها به نحو مطلوبی استفاده شد.
فرستادن صدای واحد از سوی رهبران اصلاحات به جامعه نقش تعیینکننده داشت
علاوه بر این عامل سازماندهی و برنامه ریزی مطلوب، اینکه رهبران اصلاحات و به طور مشخص رییس دولت اصلاحات به عنوان اصلی ترین رهبر در حوزه اصلاح طلبی و آیت الله هاشمی، آیت الله حاج حسن خمینی، آقای دکتر روحانی نه به عنوان رییس جمهور بلکه به عنوان پدر معنوی حزب اعتدال و توسعه و آقای دکتر عارف به عنوان شخصیتی که رفتار سال 92 ایشان در کناره گیری به نفع دکتر روحانی نقش بسیار تعیین کننده ای داشت؛ این رهبران صدای واحدی را به جامعه منتقل کردند. حاصل آن برنامه ریزی ها تبدیل به یک صدای واحد شد. البته دعوت از مردم عامل بسیار تعیین کننده ای بود. در سطوح میانی و در بخش عملیاتی و اجرایی نیز احزاب و گروه های سیاسی و شخصیت های سیاسی خوب موضوع انتخابات را پشتیبانی کردند. در بخش عملیات میدانی و منطقه ای نیز شوراهای هماهنگی اصلاح طلبان و حامیان دولت در سطح استان ها و مجمع اصلاح طلبان و حامیان دولت در تک تک 206 حوزه انتخابیه کشور باعث شد میان ما یکپارچگی ایجاد شود.
ویدئوی رییس دولت اصلاحات در 4 روز 9 میلیون بار دیده شد
یکی دیگر از عواملی که در مقایسه با گذشته باید به عنوان عامل پیروزی آفرین به آن توجه کنیم، نقش جوانان بود که امیدوارانه و صبورانه وارد این عرصه شدند. همچنین فضای مجازی ظرفیت بسیار خوبی بود. وقتی در شورای عالی سیاستگذاری مسئول فضای مجازی گزارش داد، ویدئوی رییس دولت اصلاحات که امروز همه نسبت به مفادش مطلع هستند، 9 میلیون بار در ظرف 4 یا 5 روز دیده شده است، خود این به عنوان یک عامل موفقیت بود.
همچنین حرکت خوب دولت به معنای عام، اعم از قوه مجریه، نهادهای نظامی و امنیتی رویکرد موثر و قابل دفاعی بود و فضای انتخاباتی یک فضای برخودار از آرامش و امنیت بود. هر چند برخی رفتارهای غیرقابل قبول را از برخی تریبون ها و از جمله از رسانه ملی شاهد بودیم، ولی در مقایسه با گذشته شاهد خویشتن داری بیشتری در این بخش بودیم. به نظر من همه این عوامل را می توانیم به عنوان عوامل پارامترهای تعیین کننده در این پیروزی نام ببریم.
هر چه از مرکز به سمت پیرامون حرکت می کنیم، اقبال نسبت به کاندیداهای مورد حمایت احزاب کمتر می شود
شما به شورای عالی استان های اصلاح طلبان اشاره کردید، ولی می دانیم موفقیتی نظیر شورای عالی سیاستگذاری بدست نیاوردند.
رسولی: البته نکته ای که جنابعالی اشاره کردید نکته مهمی است و آن اینکه برخلاف آخرین انتخابات قبل از 7 اسفند که ما در 24 خرداد در انتخابات ریاست جمهوری سال92 داشتیم، ما اقبال به آقای دکتر روحانی پس از کناره گیری اقای دکتر عارف را در همه جغرافیای ایران داشتیم. تفاوت های بومی، تفاوت های محلی و منطقه ای در آن نبود. میزان مشارکتی که در مرکز و به خصوص تعداد آرایی که در کلانشهرها به درصد به آقای دکتر روحانی داده شده بود، مثلا در مقایسه با شهر تایباد در خراسان رضوی خیلی تفاوتی نداشت. در غرب ایران در شهرستان ماکو هم همین درصد کسب شده بود. به عبارتی یکی از وجوه تمایز انتخابات 7 اسفند با انتخابات 24 خرداد تفاوت و ناهمگونی رفتار انتخاباتی مناطق مختلف کشور بود. البته یک قسمت از این موضوع طبیعی است و به تفاوت ذاتی این دو انتخابات برمی گردد. ماهیت انتخابات ریاست جمهوری ملی و کشوری است و نوع متغییرهایی که تعیین کننده است از جنس ملی است، اما انتخابات مجلس به استثنای کلان شهرها عوامل تعیین کننده آن بیشتر تاثیرپذیر از محیط و منطقه ای است و بنابراین امکان همپوشانی برای اینکه یک رفتار واحدی در رای دهندگان بین این دو انتخابات وجود داشته باشد، قابل تصور نیست.
البته در حوزه های انتخابیه ی تک نماینده ای که حدود 180 کرسی مجلس متعلق به این حوزه ها است و در مکان هایی که کاندیداهای اصلاح طلب و هوادار دولت توانسته اند از صد بررسی و رسیدگی به صلاحیت ها عبور کنند و چهره های رای آوری بوده اند، ما موفق بوده ایم.
استحضار دارید که انتخابات در حوزه های انتخابیه تک نماینده ای و اصطلاحا در مناطق پیرامونی شخصیت محور است. به عنوان نمونه در مشهد اگر یک چهره ای چه اصولگرا و چه اصللاح طلب که افکار عمومی با نام او آشناست و نسبت به او یک شناخت پیشاپیشی دارد، با یک چهره ای که برای اولین بار نامش مطرح می شود، حتی از یک پایگاه سیاسی و اجتماعی، میزان جذب و جلب رایی که می تواند از رای دهندگان داشته باشد کاملا متفاوت است. به عبارتی چه بسا که ما در بین نامزدهایمان در مناطق چهره های پرظرفیت، جوان و پر انرژی داشته باشیم که از یکسو اصلاح طلب، تحول خواه و طرفدار دولت و از سوی دیگر تحصیلکرده و از هر حیث مناسب برای خانه ملت باشند که دو وظیفه قانون گذاری و نظارت را دارد. اما این چهره ها کمتر برای افکار عمومی شناخته شده هستند و در مقایسه با مرکز کشور یعنی تهران که نوع رفتار مردم، رفتار سیاسی و تشکیلاتی است، نتیجه ای متفاوت گرفتیم.
علت این است که در انتخابات مجلس شورای اسلامی که ماهیت محلی دارد، هر چقدر از مرکز به سمت پیرامون حرکت می کنیم، سبقه چهره محوری، شهره پرستی و اقبال نسبت به چهر های مشهور و مورد اعتماد بیشتر می شود و از میزان اقبال نسبت به کاندیداهای مورد حمایت احزاب و تشکیلات کاسته می شود. به دلیل اینکه ضریب نفوذ احزاب و تشکل های سیاسی هر چقدر از مرکز به سمت پیرامون حرکت می کنیم، روند کاهشی پیدا می کند. بنابراین اگر بپذیریم در این 206 حوزه انتخابیه سیاسی ترین جامعه تهران است و پیام آورترین حوزه ی انتخابیه از منظر نتیجه تهران است، جریان اصلاحات به همراه حامیان دولت با چتر گسترده تری که در آرایش انتخاباتی 7 اسفند باز کرد و حتی چهره ای از جریان اصولگرایی را در لیست خود گذاشته بودیم که در سال 88 خواهان نابودی اش بود، توانست موفق عمل نماید. چون در رفتار تشکیلاتی و لیست محور تهران هواداران ما در این حوزه انتخابیه چرایی این عمل را نپرسیدند و به رهبران اصلاحات و احزاب و گروه ها و آن گروه های مرجعی که این لیست را به مردم معرفی کردند، اعتماد کردند. همین اتفاق در انتخابات خبرگان نیز رخ داد.
گفتمان اصلاحات برنده انتخابات هفتم اسفند شد
بنابراین عین این رفتار را که در انتخابات سال 92 نیز اتفاق افتاد و در این انتخابات در تهران تکرار شد، نباید برای کل کشور انتظار داشته باشیم . معتقد هستم اگر ما واقعیت اطلس قومی و اطلس فرهنگی کشور و وجوه تفاوت های محلی را بین حوزه های انتخابیه لحاظ بکنیم و به این نکنه توجه داشته باشیم که در حوزه های انتخابیه پیرامونی چهره هایی رای آور هستند که علاوه بر وظایف ذاتی اصلاح طلبی و تحول خواهی، مورد وثوق و شناخت جامعه باشند. رای دهندگان گنابادی برخلاف رای دهندگان تهرانی نمی پرسند که حامیان دکتر فلانی چه کسی هستند؟ بلکه می پرسند آقای دکتر فلانی چه کسی است؟ آقای دکتر را اگر بشناسند بیشتر به او اقبال نشان می دهند و اگر نشناسند ولو اینکه دکتر واجد همه آن شرایط بوده است، در عمل سیاسی و رفتار انتخاباتی خیلی نسبت به آن اقبال نشان نمی دهند. بنابراین من در جمع بندی از این قسمت از عرضم می خواهم بگویم ما خود را برنده انتخابات هفتم اسفند می دانیم ولو اینکه به لحاظ آماری و ارقامی واجد مثلا 200 کرسی نباشیم. پس ما گفتمان اصلاحات را برنده می دانیم و هر حوزه انتخابیه هم برای خودش برخلاف انتخابات ریاست جمهوری تحلیل خاص محلی دارد.
ما در انتخابات ریاست جمهوری به تعبیری کل ایران را می توانیم یک حوزه انتخابیه بدانیم، چون قرار است یک نفر را انتخاب کنند و حداکثر هم 8 نفر نامزد انتخابات ریاست جمهوری هستند و مثلا مشهد یا تبریز رییس جمهور جدا انتخاب نمی کند و همه ملت ایران یک نفر را به عنوان رییس جمهور انتخاب می کنند.
همه ملت برای تشکیل خانه ملت مداخله می کنند و رای می دهند، اما در 206 حوزه انتخابیه و برای انتخاب 290 نفر این کار صورت می گیرد که بطور طبیعی آن تفاوت ها و عدم مشابهت ها را بایستی لحاظ کنیم. اما ما باید به حدی از توسعه یافتگی برسیم که همین قدرت نفوذی که احزاب و شخصیت های طراز اول اصلاح طلب و اصولگرا در کلان شهرها دارند، از طریق تقویت سامانه های حزبی ، در همه جغرافیای ایران داشته باشند و می توان امیدوارم بود که رفتار شخص محور و چهره محور انتخاباتی مردم تغییر بکند و به رفتار لیست محور و حزب محور تبدیل شود.
رفتار مردم تهران برای تعیین سرنوشت 69 کرسی باقی مانده الهام بخش خواهد بود
آقای عارف در مشهد گفت که برنامه جبهه اصلاحات برای 69 کرسی باقی مانده این است که حداقل 60 درصد و یا به عبارتی 40 کرسی را بدست آورند و گویا استقبال خوبی هم از سوی افرادی که به دور دوم راه پیدا کردند برای امضای میثاق نامه اصلاح طلبان به منظور قرارگرفتن در لیست وجود داشته است، اما با توجه به شرایطی که الان وجود دارد اصلاح طلبان حدود 10 کرسی کمتر از اصولگرایان در این مرحله دارند. پیش بینی شما از اینکه اصلاح طلبان در نهایت بتوانند تععداد کرسی های بیشتری بدست آورند چیست؟ و با توجه به این مسئله چقدر احتمال ریاست آقای عارف را در مجلس دهم محتمل می دانید؟ ضمنا با توجه به هماهنگی هایی که بین جریان آقای لایجانی و اصلاحات رخ داد و به نوعی وارد همکاری با اصلاح طلبان شده و حتی نفر دوم تیم ایشان یعنی آقای کاظم جلالی هم در لیست اصلاح طلبان در تهران قرار داشته؛ آیا اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل و به طور خاص طرفداران آقای لاریجانی با یکدیگر ائتلاف می کنند؟ و مثلا یکی از بین آقایان لاریجانی رییس و دیگری نائب رییس می شود؟ و یا در صحن مجلس و در روز رای گیری تکلیف رییس مجلس مشخص خواهد شد؟
اگر این پیش فرض را قبول داشته باشیم که اولا سیاسی ترین رفتار انتخاباتی را مردم تهران داشتند و ثانیا نتیجه بی نظیری مردم تهران از این دوره انتخابات گرفتند و ظرف 9 دوره انتخابات مجلس قبل از این دوره دهم سابقه نداشته که یک جریان سیاسی یک لیست 30 نفره بدهد و هر 30 نفر آن هم در مرحله اول انتخاب شوند. اگر این دو پیش فرض را بپذیرم، در مرحله دوم که 69 کرسی باقی مانده است، رفتار انتخاباتی مردم تهران در مرحله دوم برای رای دهندگان این 69 کرسی پیام الهام بخشی خواهد بود.
اصلاح طلبان و اصولگرایان در دور اول هر یک 90 کرسی بدست آورند
نکته بعدی این است که با توجه به فضای بسته امنیتی در دوره هشت ساله آقای احمدی نژاد از یکسو و نیز عملکرد و تبعات بخش نظارتی در بررسی و رسیدگی به صلاحیت ها که بر اساس قانون نظارت استصوابی در همه مراحل انتخاباتی جاری است به نظر من به سادگی نمی توانیم یک آرایش نسبتا دقیقی از این 221 نفری که وارد مجلس دهم شدند ارائه بکنیم.
به صورت کلی اصلاح طلبان و حامیان دولت قریب به 90 کرسی بدست آورده و جریان اصولگرا مثلا با 4 الی 5 کرسی کمتر صرفنظر از جناح بندی های درونی 90 کرسی بدست آورند، بنابراین با کمی مسامحه اکر بگوییم مجموع این افراد 180 نفر هستند، حدود 41 نفر باقی می ماند که بینابین هستند.
لاریجانی، مطهری و کاظم جلالی را جزو اصلاح طلبان حساب نمی کنیم
مثلا افرادی چون کاظم جلالی و علی مطهری که در لیست اصلاح طلبان بودند را در کدام تقسیم بندی قرار می دهید؟
رسولی: آقایان لاریجانی، کاظم جلالی و علی مطهری که در لیست ما بودند ما خارج از این 90 نفر اصلاح طلب قرار می دهیم و در واقع این افراد اصولگرایان بودند که ما از آنها حمایت کردیم.
در سال 92 هم که جریان اصلاحات از آقای دکتر روحانی حمایت کرد، بدین معنا نبود که ایشان اصلاح طلب شدند. بنابراین در این طبقه بندی که انجام می دهیم آقای نعمتی هم جزو این 90 نفر اصلاح طلبان نیست و جزو اصولگراین هستند.
این 40 نفری هم این وسط هستند که جزو هیچ کدام نیستند، که نه این و آن هستند و البته نه این و نه آن معنا ندارد و حدس من این است که در آن فضای بسته امنیتی ایجاد شده در کشور پس از سال 88 که بازدارنده بود و هنوز هم هست، از ابزار عقیده پرهیز می کردند.
من به عنوان کارشناسی که 30 سال در حوزه سیاست داخلی حضور داشته ام، هر مقطعی که ما نگاه امنیتی به حوزه سیاست نداشتیم ابزار مواضع و هویت سیاسی آسان تر بوده است و هر زمانی که امنیتی ها بیشتر تعیین کننده در حوزه سیاست بودند، به تعبیر فقهی آن شاهد تقیه بیشتری بودیم و تعبیر سیاسی شاهد محافظه کاری بیشتری بودیم . بنابراین به نظر من این سه گانه ترسیم شده درباره آن 41 نفر به خصوص نمی تواند وجود خارجی داشته باشد و چنانچه به همین آرایش انتخاباتی 7 اسفند برگردیم لیست های مختلفی بود که مدعی نمایندگی جریان سوم بودند و مهمترین آنها لیست صدای ملت به رهبری دکتر مطهری بود. در حالیکه از آن لیست منهای خود ایشان کسی رای نیاورد و بعضی از شخصیت های لیست صدای ملت که مدعی جریان سوم بودند، تنها 5 الی 6 هزار رای آوردند و این در حوزه ای است که دکتر با 1 میلیون و ششصد هزار رای آورده است. ضمن اینکه جریان مستقلی که الان 41 رای دارند در لیست های آنها کسی وجود نداشته و کسی از لیست آنها رای نیاورده است. در لیست صدای ملت هم کسی از این افراد نیست.
این جمله اقای دکتر عارف که درباره پیام تعیین کننده رای تهران گفت، نه تنها در باره این 96 کرسی تعیین کننده است و ما با آن 60 درصد که ایشان گفتند خواهیم رسید، بلکه در جلب و جذب این 41 نفر هم موثر است.
عارف در دور دوم به تمام حوزه های انتخابیه باقی مانده سفر کرده و یا می کند
ما باید در مرحله دوم تلاش کنیم و ما از آقای دکتر عارف قول گرفتیم که به عنوان چهره شناخته شده و محبوب و نفر اول تهران به همه حوزه هایی که به دور دوم کشیده شده سفر کنند و به کمک مجمع اصلاح طلبان و حوزه های انتخابیه بشتابد.
اعضای شورای عالی سیاستگذاری که بنده هم افتخار عضویت در آن را دارم قول دادیم به همه حوزه ها برخلاف دوره قبل سفر کنند. در دوره پیش آقای دکتر عارف اصلا نتوانستند از تهران خارج شوند و نباید هم خارج می شد، ولی در مرحله دوم که فارغ بالی حاصل شده که ما می توانیم به دوستانمان در شهرهای دیگر کمک کنیم.
ائتلاف میان اصلاح طلبان و حامیان دولت تقویت خواهد شد
درباره قسمت آخر سوالتان درباره بحث ارکان مجلس، این ساز و کار ائتلافی شکل گرفته بین اصلاح طلبان و حامیان دولت پس از تشکیل مجلس دهم نه تنها تضعیف نخواهد شد، بلکه تقویت خواهد شد. در سال 92 این هم گرایی آغاز شد، در سال 94 در هفتم اسفند به یگانگی رسیدیم چون در تهران و در بسیاری از حوزه های انتخابیه توانستیم با هواداران دولت یک لیست بدهیم. مثلا در مشهد حزب اعتدال و توسعه و جریان اصلاحات یک لیست داشتند.
من فکر می کنم که این ائتلاف و همگرایی میان هواداران دولت و جریان اصلاحات ادامه پیدا خواهد کرد و من پیش بینی می کنم تعداد قابل توجهی از نیروهای اصولگرای معتدل راه یافته به مجلس دهم نیز نسبت به گفتمان اصلاحات در مجلس دهم اقبال بیشتری نشان می دهند.
اینک سخن واظهار نظر درباره ارکان مجلس آینده شامل رییس، نواب، کارپردازان و منشی ها و روسای کمیسیون ها و سازمان اداری مجلس به نظر من هنوز زود است و با یک نمای کاملی از هیبت مجلس دهم به لحاظ گرایش سیاسی روبرو نیستیم و دیگر اینکه تصمیم گیری در این باره به نظر من الا و لابد به نظر من خاص نمایندگان مجلس است.
کاندیدا شدن عارف برای ریاست مجلس مطالبه عمومی است
شما اصلاح طلبان از ریاست آقای دکتر عارف در مجلس دهم حمایت می کنید؟
رسولی: من می گویم آن نیرو و مرجعی که تعیین می کند که اینکه ارکان مجلس چگونه باشد به نظر من به عنوان یک کارشناس سیاسی، مرجع اصلی و صاحب صلاحیت آن تک تک 290 نفر نماینده مجلس دهم هستند که تا قبل از 7 خرداد 95 این ترکیب بر اساس قانون اساسی باید کامل شود و ما در 7 خرداد باید شاهد افتتاح مجلس باشیم و آن ترکیب نشان می دهد که چه کسی رییس می شود و چه ائتلاف هایی شکل می گیرد و چه نمایی را ما از این ارکان خواهیم داشت. اما اگر از من سوال بکنید که آقای دکتر عارف کاندیدا می شوند یا نه باید بگویم که پاسخ این پرسش را باید از خودشان بپرسید. من با اینکه به ایشان نزدیک هستم از موضع ایشان نظر نمی دهم. ولی به عنوان نظر شخصی فکر می کنم که اقای دکتر عارف بهتر است که کاندیدای ریاست مجلس بشود، به این دلیل که ایشان سال 92 با آن کناره گیری خود یک حرکت بی نظیر وتاریخی انجام دادند و از طریق این کناره گیری سهم بسزایی را در نوسازی سیاست داخلی ایران و دگرگونی قدرت سیاسی در قوه مجریه باعث شد. البته نه اینکه فقط بخاطر اقدام ایشان بلکه به عنوان یک اقدام تاریخی انجام شده. دکتر عارف نتیجه این رفتار عقلانی و اخلاقی خود را 7 اسفند 94 از سوی بیش از یک میلیون رای دهندگان تهرانی دریافت کردند و مردم تهران نه تنها به ایشان یکپارچه رای اول را دادند بلکه به همه لیستی که اقای دکتر عارف سرلیست آن بود اعم از اینکه می شناختند یا نه رای دادند. و لیست خبرگانی که از با عنوان لیست امید با شعار 30+16 ارائه شد و سرلیست آن آیت الله هاشمی رفسنجانی بود از 16 نفر ، 15 نفر آن رای آورد.
بنابراین اینکه من به عنوان یک رای دهنده می گویم که ایشان باید کاندیدای ریاست شوند به خاطر پاسخ دادن به این مطالبه است. حال اینکه ایشان رییس می شود یا خیر و یا اینکه چه ائتلاف هایی شکل خواهد گرفت اولا زود هنگام است و ثانیا این تصمیم گیری بر عهده من و دیگران خارج از مجلس نیست.
مهمترین ضریه جریان اصولگرایی کاستن از سرمایه اجتماعی و امید به آینده بود
نظرتان درباره اولویت های مجلس دهم و به خصوص اولویت های اصلاح طلبان در مجلس دهم چیست، برخی معتقدند باید در موضوعاتی همچون ممنوع التصویری رییس دولت اصلاحات وارد شود، به نظر شما اولویت اصلی لسلاسی چیست؟
رسولی: من فکر می کنم در عمل به وعده ها و شعارهای انتخاباتی اصلاح طلبان و حامیان دولت که به مردم دادیم که شامل امید، آرمش و رونق اقتصادی است، و اینکه این شعارگزینی و وعده هایی که به مردم داده شده سلیقه ای نبوده است، بلکه مبتنی بر انجام مطالعات علمی و میدانی بوده است و قریب 86 درصد از مردم ایران در سوالاتی که از آنها شده که اصلی ترین مشکل امروز ایران را چه می دانید پاسخ داده اند که رکود اقتصادی می باشد. یا در مورد موضوع "امید"، به نظر من بزرگترین لطمه ای که جریان اصولگرایی از طریق حضور سه دوره پیاپی در مجلس به عنوان اکثریت و دو دوره در قوه مجریه وارد شد، کاستن از سرمایه اجتماعی ایران بود.
رونق اقتصادی، ایجاد امید و کاهش آسیب های اجتماعی باید اولویت مجلس دهم باشد
من نیز به همراه خیلی دیگر بر این باورم که مهمترین سرمایه مورد نیاز برای پیشرفت و توسعه کشور قبل از سرمایه های زیرزمینی و رو زمینی، سرمایه اجتماعی است. سرمایه ا جتماعی نیز در راس آن اعتماد عمومی و امید به آینده است. بنابراین به نمایندگان مردم پیشنهاد می کنم در پاسخ به اعتماد مردم، اهتمام اولشان متوجه کمک به دولت و سایر بخش های حکومت برای غلبه پیدا کردن بر این رکود اقتصادی شکننده حاکم بر جامعه در حوزه اقتصاد باشد و درحوزه اجتماعی کمک به افزایش ایجاد اشتغال، کاهش بیکاری و محدودیت آسیب های اجتماعی مانند طلاق و اعتیاد باشد. واقع مسئله این است که امروز دغدغه اصلی مردم مسائل سیاسی نیست. ممکن است من به عنوان یک فعال سیاسی اصلاح طلب دغدغه های سیاسی خود را داشته باشم، ولی مسئله این است که مجلس، خانه ملت است و به نظر من مردم از نمایندگانش می خواهند کاری نکنند که به امید به آینده و آرامش کشور لطمه بخورد و رونق اقتصادی با کندی مواجه شود و بحث گشایش های سیاسی و به طور مشخص محدودیت هایی که برای عزیران ما ایجاد شده است و محدودیت های ضمنی که متوجه عزیر دل ما رییس دولت اصلاحات شده است و حتی شما دیدید که ما در دروان تبلیغاتی هم ما قانون را رعایت کردیم و تنها تصویری از دست ایشان را نشان دادیم؛ حتما این موارد جزو مطالبات است، ولی من فکر نمی کنم مجلس آینده با پایبندی بر آن سه شعار غافل از عمل ایفای وظایفش و وعده هایش باشد. بلکه این قبیل مسائل باید در جای دیگری مورد حل و فصل قرار بگیرد.
از این رو من در مجموع پیشنهاد نمی کنم که نمایندگان مجلس دهم اولویت اولشان را این مسائل قرار دهند، بلکه اولویت اولشان ایجاد و تقویت امید برای جوانان باشد. چون مردم اعتماد کردند و جوانان پای کار آمدند و ما امروز 50 درصد لیست تهرانمان جوان هستند و حدود 10 درصد آنها خانم هستند. خیلی از جریان های سیاسی ما در این لیست نیستند، بنابراین امروز جریان اصلاحات و حامیان دولت و اعتدالیون بلوغ بیشتری نسبت به گذشته دارند و با یک سعه صدر و با یک رواداری بیشتر و واقع بینی افزون تر در صحنه حضور پیدا کردند و ما باید از گذشته تجربه بگیریم و خواسته های سیاسی را در صدر اولویت های مجلس قرار ندهیم. عرض من کم اعتنایی به دوستانمان نیست. اینکه پیشنهاد می کنم اولویت اول مسائل سیاسی نباشد، معنایش بی اعتنایی و یا کم اهمیتی موضوع نیست. واقعیات این را می گوید ما باید فضایی را ایجاد بکنیم که مراجع امنیتی کشور حس کنند برخلاف تبلیغات های جریان رقیب، جریان اصلاحات برانداز نیست و این جریان علیه حاکمیت و رهبری نیست، یا اینکه انگلیسی و آمریکایی نیست. بلکه جریان اصلاحات در درون نظام و دلسوز نظام است و خواهان تقویت و تحکیم پایه های نظام است و یار وفادار رهبری کشور است.
نباید بگونه ای عمل کرد که آرامش ما در خاورمیانه تحت الشعاع قرار بگیرد
امروز اگر ما از یک امنیت مثال زدنی در منطقه پر آشوب خاورمیانه برخوردار هستیم، در حالیکه در اطراف ما حتی یک کشور آرام وجود ندارد؛ این یک نعمتی به این واسطه بوده و ما باید قدر این نعمت را بدانیم و باید بگونه ای رفتار بکنیم که طرح خواست های سیاسی با افزایش رونق اقتصادی و امید به صورت طبیعی و از طریق مرجع مربوطه انجام شود.
سوال بعدی درباره دولت آقای روحانی است که از مرداد ماه سال 92 بر روی کار آمد و نزدیک 3 سال از تشکیل این دولت گذشته است. برخی عملکرد دولت در میان اکثریت قابل توجهی از منظر سیاست خارجی را قابل قبول می دانند و برخی نظرمخالف آن را دارند، از سوی دیگر بسیاری معتقدند در حوزه داخلی هنوز مشکلاتی وجود دارد و اینگونه بیان میدارند که بسیاری از بازارها همچنان دچار رکود است. هر چند دولت سعی داشته کارهایی برای گشایش اقتصادی انجام دهد ولی آنچه برای مردم ملموس باشد و نشان از رفاه اقتصادی باشد، هنوز وجود ندارد. با توجه به همه این مفروض ها و اظهارات؛ ارزیابی کلی شما از عملکرد دولت چیست؟
رسولی: من فکر می کنم دولت طی دو سال و نیم اول دوره اقای دکتر روحانی، با یک نگاه واقع بینانه و بطور نسبی موفق بوده است. البته معنا این نیست که نقص و نقصانی نداشته و یا ندارد. پرونده هسته ای از حیث پیچیدگی، سنگینی و اهمیت به نظر من در تاریخ معاصر ایران بی سابقه است و اقرارآمیز نخواهد بود مهمترین موضوع و مساله ما در حوزه سیاست خارجی ظرف صد سال اخیر پرونده هسته ای بوده است و اقای دکتر روحانی هم یکی از وعده هایش را حل این مساله عنوان کرده بودند، چنانچه آن جمله معروف را عنوان کردند که سانتریفیوژها بچرخد و چرخ زندگی مردم هم بچرخد و این مهم اکنون تحقق پیدا کرده است. به نظر من اهمیت این موفقیت در حدی است که اگر در طول چهار سال و حتی تا هشت سال به فرض محال، دولت منهای این موفقیت هیچ موفقیت دیگری نداشته باشد، این دولت قابلیت دفاع دارد. بالاخره ما عبور کردیم از آن دوران سخت در سیاست خارجی که طرف های ما در این زمینه حداکثر بورکینافاسو و جزیره کومور و ... بود. امروز کافی است شما فقط آمد و شد شخصیت های بین المللی و حجم تقاضاهایی که است و نقش ایرانی و ایرانی در جایگاه بین المللی را رصد کنید.
جبران خرابی های دولت های نهم و دهم حداقل بیست سال طول می کشد
اما در عرصه داخلی دامنه جبران خرابی های صورت گرفته در دولت های نهم و دهم حداقل حدود بیست سال طول می کشد. من این گزاره را قبول ندارم که دولت در اجرای سیاست داخلی موفق نبوده است.
صحبت از عدم موفقیت نیست، هنوز برای مردم ملموس نشده است.
رسولی: بله؛ اگر بپذیریم که اگر مهمترین رسالت دولت در عرصه سیاست داخلی برگرداندن روند امور در بخش های مختلف از حالت غیر طبیعی و بحرانی به حالت طبیعی و نرمال باشد، در این زمینه موفق عمل کرده است. رییس کل بانک مرکزی چند وقت پیش اعلام کردند که نرخ تورم نقطه به نقطه بهمن ماه صفر و یا نزدیک به صفر است و در بازار حرص و ولعی مثلا برای شب عید وجود ندارد. اینها به معنای عادی سازی و حرکت در جهت عادی سازی است. عادی سازی در این مرحله معنایش حل بحران نیست بلکه جلوگیری از گسترش بحران است. مثلا درباره یک مصدوم در حوادث جاده ای مرحله اول این است که وسط جاده به کناری آورده شود و زخمش بسته شود، اکسیژن به او وصل شده و سوار آمبولانس شود، او را به بیمارستان برده و از یک مریض در حال موت او را احیا کرده و او به بخش بیماران عادی بیمارستان منتقل کند. دولت در این بخش موفق بوده است. امروز دیگر اگر بیست نفر دانشجو در یک خانه ای جلسه دعای ندبه می گذارند، دستگیر نمی شوند.
برگرداندن شرایط به حالت عدای و نرمال خود یک موفقیت است
امروز فضای عمومی نسبت به قبل از مرداد 92 فضای تنفسی بهتری است. حتما تا رسیدن به ایده آل فاصله داریم، امروز وزیر کشور در اجرای انتخابات و عمل به فتوای رهبری مبنی بر حق الناس بودن مردم پای رای مردم می ایستد. امروز دیگر کسی مخالفین خودش را خس و خاشاک نمی خواند. امروز در خطبههای نماز جکعه ندای ازسرگیری رفاقت، دوستی و آشتی سر داده می شود. هر چند بعضی افراد به روال سابق نسبت های ناروایی به مردم تهران دادند ولی فضا با خس و خاشاک خواندن مردم و حتی متاسفانه گوساله خواندن مردم خیلی تفاوت کرده است. بنابراین تغییر فضا از حالت غیرعادی به حالت عادی در هر عرصه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... خودش یک پیروزی بزرگ محسوب می شود. درست است که هنوز برخی مسائل حل نشده است، ولی مثلا در حوزه احزاب آنها صاحب یک خانه شدند. در این انتخابات دیگر شاهد نبودیم که افراد اصلی بخش نظارتی در انتخابات از یک کاندیدای خاص حمایت کنند.
بنابراین با یک نگاه واقع ببینانه من عملکرد دولت اقای دکتر روحانی را موفق می دانم و اینها در شرایطی است که مجلس نهم و اکثریت مجلس نهم بی سابقه ترین موانع را برای دولت در مهمترین رسالتش که حل پرونده هسته ای بود، در حالیکه از بالاترین پشتیبانی از سوی رهبری برخوردار بود؛ اعمال کردند.
البته آقای لاریجانی به خصوص در لحظه آخر برای تصویب برجام حمایت خوبی انجام داد.
رسولی: بله ولی منظورم جریان اصولگرا و به خصوص بخش افراطی آن ها است. ولی حتما اگر مجلس دهم تشکیل شود که به نظر من مجلسی کارآمدتر، خردگرا و معتدل خواهد بود و با تندروی کمتری و عقل گرایی بیشتری همراه خواهد بود ، در این صورت شاهد همراهی مستقلانه دولت و مجلس خواهیم بود که می تواند باعث شود بر دامنه موفقیت های دولت در عرصه سیاست داخلی در سال 95 اضافه کند. امیدواریم که این اتفاق بیفتد و ما نیز که حامی این دولت هستیم تلاش می کنیم که این اتفاق صورت گیرد.
وجدان عمومی جامعه تشخیص می دهد که مشکلات امروز توسط دولت روحانی ایجاد نشده است
خبرنگار جماران: برخی از اصلاح طلبان هم ابراز نگران می کنند و معتقدند حامیان دولت و کلا کسانی که در سال 92 حامی تغییر بودند، اگر تا پیش از انتخابات سال 96 دولت آقای روحانی نتوانند به طور ملموس فضا به لحاظ اقتصادی به صورتی تغییر دهند شاید رای آوری ایشان دشوار مشکل شود. اگر چه مثلا در اعداد و آمار و ارقام دولت مثلا توانسته رشد منفی -5 را 2 درصد برساند. راهکار شما به عنوان یک فرد اصلاح طلب به دولتی که از آن حمایت می کنید در این زمینه چیست؟
رسولی: اهتمام مجلس و دولت در اینده شتاب بخشیدن به رونق اقتصادی و مقابله با رکود که اولین خواسته و مطالبه عموم ملت از طبقات مختلف از کارگر، کسبه و بازاریان و... است، می باشد. همگرایی بیشتر دولت و مجلس می تواند از بار مشکلات فعلی که بر دوش مردم تحمیل شده است، بکاهد. البته به نظر من وجدان عمومی جامعه تشخیص می دهد که این مشکلات اقتصادی امروز و توسط دولت یازدهم ایجاد نشده است و آثار آن نیز تا مدت ها ادامه خواهد داشت و ما باید به سمت کاهش آن حرکت کنیم.
افسانه یک دوره ای بودن دولت آقای روحانی خوابی است که تعبیر نخواهد شد
همانطور که شما گفتید این دولت توانست رشد منفی5 درصد را به بالای 2 و 3 درصد برساند و در آینده به 8 درصد برساند که البته در گذشته در دوره اصلاحات ما رشد 8 درصد را داشتیم. اینها اهداف دراز مدتی است که ما باید به آنها برسیم ولی اینکه امروز رکود اقتصادی است به دلیل عملکرد دولت یازدهم نیست، بلکه این دولت باید اینها را درمان کند. برای درمان نیز مرحله اول مهار و عادی سازی و سد کردن گسترش آن است و در مرحله بعد درمانش است و من فکر می کنم با رایی که مردم در 7 اسفند دادند افسانه یک دوره ای بودن دولت آقای روحانی خوابی است که تعبیر نخواهد شد و البته اصلاح طلبان، حامیان دولت و اصولگرایان معتدل و به خصوص اصلاح طلبان که معتقد به تعامل با حاکمیت و به رسمیت شناختن بخش حاکمیتی هستند، باید به دنبال آن باشیم که مجموعه متولیان کشور مورد حمایت و یاری قرار بگیرند که شهروندان این کشور بتوانند از خدمات حاکمیت و دولت کارآمد بهره مند شوند.
اصلاح طلبان برخی محدودیت ها را می پذیرند
ادامه روند پیروزی ها به این دلیل است که اصلاح طلبان هم در انتخابات شرکت می کنند و هم از دولت حمایت می کنند و هم برخی از محدودیت های را می پذیریم و امیدواریم به تدریج شرایط یهتری داشته باشیم.
سوال آخر مربوط به بنیاد امید ایرانیان است، چرا به جای این بنیاد و یا در کنار آن آقای عارف اقدام به تشکیل حزب ندادند؟ و اینکه توضیحاتی درباره این بنیاد بدهید که سازکارو اقدامات آن به چه شکل است؟
رسولی: بنیاد امید ایرانیان یک سازمان مردم نهاد غیر دولتی غیر سیاسی است که علمی، فرهنگی، اجتماعی و پژوهشی است و اهتمام آن متوجه کادرسازی از بین نسل جوان و فارغ التحصیل و نخبه کشور و کمک به مدیریت بهتر سرمایه های اجتماعی کشور است و به هیچ عنوان کارکرد سیاسی نداشته و ندارد و نخواهد داشت و سیاسی بودن رییس آن به این معنا نیست که بنیاد کارکرد حزبی دارد. اینکه چرا اقای دکتر عارف و مجموعه ما به دنبال تشکیل حزب نرفتیم در یک جمله کوتاه به این قرار است که ما توسعه تحزب در کشور را با افرودن بر تعداد و کمیت احزاب و گروه های سیاسی مترداف نمی دانیم.
تعداد زیاد حزب های ثیت شده باعث تضعیف جایگاه احزاب شود
برعکس فکر می کنیم که این تنوع و تکثر در حالی که ما بالای 250 حزب در کشور ثبت شده داریم، این روند فارغ از نیت موسسان قدمی در جهت تضعیف جایگاه تحزب در ایران است. بنابراین ما نخواستیم که ما یک حزب دیگر به عدد 250 حزب اضافه کنیم. بلکه ما ارزو داریم که فعالین سیاسی و احزاب کشور همچنان که حداقل در حوزه اصلاح طلبی دیدیم که به تشکیل شورای عالی سیاستگذاری تن دادند، در سازمان دهی به تنوع و تکثر کمی احزاب هم به یک باور مشترک برسند و شرایطی را فراهم کنیم که در اینده نه چندان دور دو، سه یا نهایت چهار حزب داشته باشیم و احزاب چند صدگانه موجود ادغام شوند و احزاب فراگیر در سراسر کشور داشته باشیم که آن تفاوت و تمایزی که من بین حوزه انتخابیه تهران و حوزه های انتخابیه کوچک در رفتار انتخاباتی ذکر کردم، دیده نشود.
قانون انتخابات به نفع حضور احزاب اصلاح شود
چون دلیل این تفاوت فقدان احزاب فراگیر و کارآمد است و راه رسیدن به توسعه تحزب واقعی، توسعه سیاسی، اصلاح قانون انتخابات از حالت فرد محوری و چهره محوری به برنامه محوری و حزب محوری است. اینکه در خود جامعه احزاب این روند توسعه کمی را پایان دهند و به توسعه کیفی بپردازند، اولین قدم در توسعه کیفی، ادغام احزاب پرشمار کم توان فعلی در احزاب محدود ولی فراگیر است و به همین دلیل است که مجموعه اقای دکتر عارف به دنبال تاسیس حزب جدید نبوده است.
منبع: جماران