آفتابنیوز : علی هدیه لو این شعر طنز را در روزنامه قانون منتشر کرد.
از حسرت برجام تو من خواب ندارم
برجام رقیبانی و من تاب ندارم
هی دست بده با «کری» و هی تلفن کن
من غیرتی ام، طاقت این باب ندارم
فرضا ادب مرد به از دولت او هست
دولت که تویی، بنده هم آداب ندارم
با خصم ظریفی و به ما سخت ضخیمی
قطاب رقیبانی و تیتاب ندارم
در جمع حریفانی و من ضرب نکردم
در عکس رقیبانی و من قاب ندارم
«قانون» رفیقانی و «کیهان» حریفان
فابریک رقیبانی و من فاب ندارم
«تَکرار» رقیبانی و من رای ندارم
«ممنوع» رفیقانی و ایجاب ندارم
تو گنج عیانی که خریدار نداری
من جنس نهانم که فلزیاب ندارم
دادیم دو میلیارد دلاری به دُم گاو
من قصد دل آزاری احباب ندارم
تقصیر شما بود و دم گاوه و برجام
تردید به یک فرد ز اصحاب ندارم
تقصیر شماهاست، کلیدم به کلیدت
بگریز سریعا، که من اعصاب ندارم
باید بروم، وقت کم و تپه زیاد است
دیدند رفیقان بس و من آب ندارم