آفتابنیوز : خودکشی از آسیب های مهم فردی و اجتماعی است و فردی که دست به خودکشی می زند ، بر این باور است که در زندگی به اهداف و امیال خود نرسیده و زندگی مفهوم خود را از دست داده است .
هدف اصلی ازاین گفت وگو که در ادامه مطالعه خواهید کرد ، واکاوی و پرداختن به پدیده خودکشی و پاسخگویی به سوالات و دغدغه هایی از این دست که آیا انزوای اجتماعی علت خودکشی دربین نوجوانان و جوانان است ؟ و اینکه مولفه نابرابری های اجتماعی عامل مهم خودکشی به ویژه در جوانان محسوب می شود ؟
ایرنا در گفت و گویی با دکتر علیرضا شریفی یزدی ، روانشناس اجتماعی به تحلیل و بررسی پدیده خودکشی پرداخته و دیدگاه های وی را جویا شده است .
شریفی یزدی دانش آموخته روانشناسی اجتماعی از دانشگاه سوربن فرانسه ، با سابقه تحقیق و تدریس در حوزه روانشناسی و علوم رفتاری و اجتماعی ، آثار متعددی در حوزه خانواده ، جوانان و آسیب های اجتماعی تالیف کرده است .
متن گفت وگو به این شرح است :
** س : برخی نظریه پردازان روانکاوی در تبیین و تحلیل مسئله خودکشی ، آن را به عنوان یک بیماری روانی در نظر می گیرند که از اختلالات شخصیتی یعنی نهاد ، خود و فراخود ناشی می شود و برخی به تاثیر محیط در وضعیت رفتارتوجه دارند و در روانشناسی اجتماعی هر دو مولفه مورد نظراست . دیدگاه شما در مورد این مولفه هاچیست ؟
- پدیده خودکشی از آغاز حیات بشر بوده است و علم روانکاوی با تیپ های شخصیتی متفاوتی مواجه می باشد ، از جمله تیپ های شخصیتی نرمال ، تیپ شخصیت ها یی که علائمی از بیماری در آنان دیده می شود و همچنین تیپ شخصیت هایی که در آنان اختلال مشاهده می شود .
بنابر تحلیل های فردی درتبیین مسئله خودکشی، برخی از تیپ شخصیت ها که دو قطبی و مرزی اند امکان گرایش آنان به سمت مقوله خودکشی بیشتر است . همچنین خودکشی در انسان هایی که دچار افسردگی عمیق اند و یا درون گرا هستند بسیار شایع است و یکی از علامت های بسیار معمولی که دراین افراد دیده می شود تفکر به خودکشی و حذف فیزیکی خود است . اما باید گفت که خودکشی یک عمل ژنتیکی نیست بلکه عوامل زمینه ساز درخودکشی را به لحاظ ژنتیکی می توان در افراد یافت .
بر اساس نظریه جامعه شناسی امیل دورکیم ، خودکشی یک پدیده اجتماعی است و پیش زمینه های اجتماعی ، انسان را به خودکشی ترغیب می کند چنانکه این تحلیل اجتماعی با تحلیل های فردی فروید و یونگ که به عوامل روانی وفردی توجه دارند، متفاوت است .
اما تحلیل من درمورد پدیده خودکشی این است که در بررسی فرد، فرد انسان ها ویژگی های ژنتیکی و روحی ، روانی آنان مورد توجه است اما زمانی که در یک جامعه عوامل زمینه ساز فردی مانند اختلالات شخصیتی ، ژنتیکی و ویژگی های روانی با معضلات همه گیر اجتماعی گره می خورد ، فردی که شانس خود کشی در آن بیشتر است ترغیب به این عمل می شود و دراین مرحله است که خودکشی به یک پدیده اجتماعی تبدیل می شود ومتاسفانه خودکشی در تحلیل اجتماعی قابل تقلید است .
یک نوع خودکشی برای سعادت فرد و سعادت جامعه است و پایگاه ایدئولوژیکی دارد یعنی زمانی که فردی از سرزمین خود دفاع می کند، می داند که احتمال کشته شدن او زیاد است. بنابراین وقتی نگاه فرد به خودکشی جنبه ایدئولوژیکی پیدا می کند تحلیل خودکشی یک تحلیل اجتماعی می شود.در تحلیل اجتماعی وقتی که جامعه مشوق و زمینه ساز عمل خودکشی می شود و در این زمینه ایدئولوژی می سازد شانس نوع دگر خواهانه خودکشی نیز افزایش می یابد .
در برخی موارد هم فردی برای سعادت جمعی جان خود را ازدست می دهد و تحلیل او از مرگ خود این است که یک فرایند فرهنگی مثبت انجام می شود و جامعه از منجلاب فرهنگی بیرون می آید . به عنوان مثال ممکن است فردی برای درست کردن وضعیت حجاب در جامعه به صورت زنان اسید بپاشد با وجود آنکه می داند مجازات او اعدام است یا آن افرادی که در شهر مشهد و کرمان اقدام به قتل های زنجیره ای برخی می زنند امید دارند که جامعه نجات پیدا کند که تمام این موارد هم یک نوع خودکشی محسوب می شود . معتقدم که خودکشی یک پدیده اجتماعی است تا یک پدیده فردی و آسیب های اجتماعی در این پدیده بسیار اثرگذار است .
** س : برخی جامعه شناسان؛ علت خودکشی دربین نوجوانان و جوانان را انزوای اجتماعی آنان می دانند . دیدگاه شما چیست ؟
- مولفه انزوای اجتماعی در پدیده خودکشی بسیار مهم است .اگر جامعه اجازه دهد که نوجوان ، نوجوانی کند وجوان، جوانی کند ، میزان پرت شدن ، گوشه نشینی ، در خود فرورفتن و انزوا آنان به شدت کاهش پیدا می کند . به عبارت دیگر اگر جامعه در حوزه ورزش ، هنر ، تحصیلات برای یک نوجوان و جوان زمینه ای فراهم کند که بتواند به خوبی انرژی خود را به صورت مثبت پیاده کند ، امکان خودکشی در این افراد به شدت کاهش پیدا می کند .
همچنین افرادی که دارای مشکلات روانی و ژنتیک خا ص اند، جامعه باید سازو کار مناسب برای آنان داشته باشد ودرمدارس نیز با حمایت های اجتماعی ، آنان جدا سازی و ایمن سازی شوند و زمینه های گرایش به خودکشی در این افراد کم یا خشکانده شود . اگر این افراد در روابط با خانواده خود مشکل دارند باید از طریق روانشناسی در سطح خرد و جامعه شناسی در سطح کلان مداخله موثر صورت گیرد و جان آنان نجات یابد .
شرایط درمورد جوانان متفاوت است زیرا وقتی درمورد نوجوان صحبت می کنیم در تعریف جمعیت شناختی تا سن نوزده سال و جوان از سن 18 تا 29 سال مدنظر است . در دوره جوانی مباحث جدیدی از جمله ارتباط با جنس مخالف ، وابستگی و نبود وابستگی به خانواده مبداء ، اشتغال ، امید به آینده ، تحصیلات مطرح می شود که این مقولات در سرخوردگی ها یا نشاط فرد موثر است .
آنچه که برای نوجوان وجوان اهمیت دارد، مقوله «نشاط اجتماعی» است یعنی هر چه در جامعه نشاط اجتماعی بیشتری وجود داشته باشد سرچشمه های خودکشی ها در آن خشکانده می شود . البته نشاط اجتماعی را با شادی های زودگذر باید متمایز کرد ، شادی های زودگذر مانند تماشای یک فیلم یا تئاتر کمدی ... است که این شادی های هم مثبت اند اما آیتم های نشاط اجتماعی، شامل امید به آینده ، امید به اشتغال ، توانمندی در شکوفایی استعدادها ، ... بسیار عمیق تر و دائمی تر از شادی های زود گذر است .
نکته مهم دیگر در مورد نوجوانان و جوانان به رسمیت شناختن آنان به عنوان یک انسان است به ویژه در دوره نوجوانی زیرا دراین دوره نوجوانان یک نوع احساس گیجی و تمایل به خودکشی دارند اما متاسفانه والدین و کادر آموزش و پرورش شیوه برخورد درست با این گروه سنی را نمی دانند .
**س : بنابر بر نظریه روانشناسی خودکشی این مسئله اجتماعی به عنوان عملی برای بیان و انتقال خواسته ها است. آیا شما با این نظریه موافقید ؟
- بخش بزرگی از کسانی که اقدام به خودکشی می کنند و خوشبختانه موفق هم نمی شوند و در مرحله اقدام باقی می ماند ، متوجه می شویم که از این ابزار برای کمک خواهی و فریاد زدن استفاده می کنند . در واقع خودکشی دماسنجی اجتماعی است که وضعیت جامعه را نشان می دهد به عنوان مثال در شوک اقتصادی که در چند سال گذشته در کشور اتفاق افتاد تمایل به خودکشی در مراجعین مشاهده می شد زیرا دچار یک شوک اجتماعی شدند .
**س : برخی آسیب شناسان اجتماعی در تحلیل مسئله خودکشی نابرابری های اجتماعی را عامل مهم خودکشی به ویژه در جوانان می دانند. نظر شما درمورد این مولفه چیست ؟
- مولفه نابرابری های اجتماعی را با توجه به آمارهای اعلام شده در جامعه ایران به عنوان یک نظریه نمی پذیرم به این دلیل که فراوانی خودکشی به همان اندازه که در لایه های طبقات فرودست است در طبقات فرادست هم مشاهد ه می شود به عبارتی دیگر کسانی که به لحاظ اقتصادی در لایه های فرادست جامعه قرار می گیرند گاهی دیده می شود میزان خودکشی درآنان بیشتر است .در واقع ذهن و مغز انسان طوری بسته شده است که با مشکلات درگیر و انگیزه ای برای حل مسائل داشته باشد و وقتی شخصی همه امکانات در اختیار او باشد گرایش و اقدام به خودکشی در او بیشتر می شود.
نکته دیگر آن است که به علت قوی بودن باورهای دینی در طبقات فرودست این میزان خودکشی بالا نیست و معمولا در طبقات متوسط تحصیلکرده که اعتقادات نیهیلیستی وپوچ گرایی دارند میزان بالای خودکشی مشاهده می شود.
به هرصورت خودکشی در هرسه طبقه براساس ویژگی های روانی رخ می دهد ، با در نظر گرفتن این واقعیت که آسیب های اجتماعی نیز در فراوانی خودکشی در درون یک جامعه نسبت به زمان های مختلف نیز موثر است .
**س: بهترین شیوه کمک به افرادی که آشفتگی های ذهنی آنان موجب بروز افکار خودکشی آنان می شود چیست ؟
- نکته اول «هشیار کردن خانواده ها» است چنانکه بنابر مطالعات ، افرادی که گرایش به خودکشی دارند والدین دلسوز اما ناآگاه دارند، پدرومادرهایی که به موقع نفهمیدند با فرزندان خود چگونه برخورد کنند.
نکته دوم « فرهنگ سازی در نظام آموزش و پرورش » است ، متاسفانه نظام آموزشی ما در زمینه پدیده خودکشی ساکت است وهیچ اقدامی نمی کند درحالی که باید دراین نظام فرهنگ سازی و پدیده خودکشی تفهیم شود و دیگر آن که افرادی که در معرض خطرند و تفکر خودکشی در آنان است بدون آن که این افراد متوجه شوند ، نظام آموزشی این دانش آموزان را به سرعت شناسایی وغربال کند واز سازمان هایی مثل بهزیستی و انجمن اولیا ومربیان برای حمایت ازآنان کمک بگیرد .
نکته سوم «نقش رسانه ها» در اطلاع رسانی است امروزه رسانه ها به ویژه رسانه های دیجیتالی یا به عبارتی شبکه های اجتماعی می توانند با تشکیل گروه وکمپین های ویژه ، مردم را درمورد خودکشی آگاه کنند . اگر این اطلاع رسانی وفرهنگ سازی به موقع انجام شود و افراد دچار آشفتگی های ذهنی با گرایش به خودکشی برای درمان به مراکز مربوطه برده شوند ، میزان خودکشی در کشور ما به شدت پایین خواهد آمد .
نکته چهارم « رسانه ای کردن خودکشی ها » است ، یعنی وقتی خودکشی رخ می دهد شیوه رسانه ای شدن این خبر با خبر تصادفات رانندگی خیلی متفاوت است یعنی باید با ظرافت و در چهارچوب خاص وبا تحلیل های درست رسانه ای شود .