آفتابنیوز : سیدعلیرضا بهشتی در مراسم بزرگداشت شهید محمدحسن قدوسی که عصر امروز در محل باشگاه اندیشه بنیاد این شهید روحانی برگزار شد با بیان اینکه نام شهید قدوسی با نام مدرسه حقانی عجین شده، اظهار کرد: قضاوتهای مختلفی درباره مدرسه شهید حقانی شده؛ قضاوتهای خوب، قضاوتهای بد، قضاوتهای درست و قضاوتهای نادرست. همه این قضاوتها این سوال را در ذهن ایجاد میکند که شهید قدوسی و شهید بهشتی به دنبال چه چیزی در این مدرسه بودهاند و آیا به آن رسیدهاند یا نه؟
او با بیان اینکه لازم است مدرسه حقانی در یک بستر تاریخی بخصوص تاریخ فکری بررسی شود، اظهار کرد: از هنگامی که ایرانیها با پدیده تمدن غرب مواجه شدند واکنشهای مختلفی نسبت به آن نشان دادند. برخی راه نجات را تبعیت تمام و کمال از تمدن غرب اعلام میکردند، برخی معتقد بودند مقابل هر گونه نهاد از تمدن غرب باید مقاومت کرد. گروهی نیز معتقد بودند تمدن غرب بشریت را فرا گرفته و وظیفه ما این است به عنوان یک مسلمان با حفظ هویتاسلامی در این جهاننوین به حیات خود ادامه دهیم، بدون از دست دادن هویت اسلامیمان.
فرزند شهید بهشتی با اعلام اینکه این سه تفکر آثاری از خود به جا گذاشتهاند، افزود: مدرسه حقانی باید در این بستر تاریخی کنکاش شود تا متوجه شویم چه تلاشی برای تربیت نسل متفاوتی از طلاب علوم دینی انجام داده است. در حقیقت مدرسه حقانی قصد تربیت مرجع نداشت و مقصود این مدرسه این بود که طلابی پرورش دهد که هم علوم دینی و هم تحولات جهان حاضر را بشناسد و ابزار لازم را برای پرورش طلاب در این زمینه آماده کرده بود اما این نیز هدف نهایی نبود.
بهشتی ادامه داد: دغدغه امثال شهید قدوسی و شهید بهشتی در حقیقت دین و دینداری است اما اینکه چه فهمی از دینداری باید مدنظر باشد تلاشهای آنها را از دیگران متمایز میکرد. شهید بهشتی معتقد بود جز معصوم هیچ انسانی از خطا بری نیست. انسان مسلمان یک وجه ممیز ویژه دارد که او را از همه موجودات دیگر متمایز میکند و آن انتخابگری است.
او افزود: هیچگاه نباید امکان انتخاب از انسان گرفته شود و انسان باید آزادانه و آگاهانه انتخاب کند در غیر اینصورت با یک ماشین در جامعه در ارتباط خواهیم بود. انسان باید هم آزاد باشد و هم بتواند آگهی کسب کند تا انتخاب کند و در پی انتخابگری مسوول است و باید پاسخگو باشد.
او با اشاره به اینکه شهید بهشتی انسان را در 5 محور بررسی میکرد، گفت: این 5 محور شامل رابطه انسان با خود؛ رابطه انسان با خالق؛ رابطه انسان با جامعه؛ رابطه انسان با محیط زیست و مسئولیت انسان در قبال تاریخ است؛ آنچه که ما در ادبیات دینی به عنوان مبارزه حق علیه باطل میشناسیم.
بهشتی بیان کرد: بخشی از اینکه انسان بتواند انتخابگر باشد در نهاد تعلیم و تربیت، بخشی دیگر در خانواده و بخشی نیز در نهادهای اجتماعی یافت میشود و این نهادها در انتخابگر بودن انسان نقش بسزایی دارند.
او با اشاره به جریانهای فکری که درباره تربیت انسان نظریه دادهاند، گفت: یک جریان فکری معتقد بود تربیت مسلمان در فضای سیاسی امکانپذیر نیست بلکه باید در فضای مدنی انجام گیرد. این تفکر بعد از انقلاب مشروطه تلاشهای زیادی برای تربیت انسان انجام داده و مدارس زیادی با گرایشهای مختلف تشکیل شده بود. فلسفه وجودی این مدارس این بود که اگر انسان خوب تربیت شود جامعه نیز خوب خواهد شد.
بهشتی افزود: گروه دیگری معتقد بودند تا زمانی که حکومت فاجر و فاسق در کشور حاکم هستند امکان ندارد فرد مسلمانی تربیت شود. به تعبیر من اگر سیاست را علم، حرفه و فن اداره اجتماع تعریف کنیم دسته اول به سیاستورزی جامعهمحور معتقد بودند و دسته دوم به سیاستورزی حکومتمحور عقیده داشت. در این میان دسته سومی نیز بودند که عقیده داشتند ضرورتی ندارد فکر کنیم حکومت و جامعه کنار هم جمع نمیشوند چراکه هر کدام از این دو مکمل دیگری هستند.
او با بیان اینکه حزب برای شهید بهشتی و امثال او معبود نبود بلکه معبد بود، گفت: منظور معبد این است که حزب جایی است برای کشف استعدادها و پرورش آنها برای جامعه. چه حزب حکومت آن جامعه را در دست داشته باشد چه نداشته باشد، آنچه در مدرسه حقانی اتفاق میافتاد همین مساله بود. مدرسه حقانی شاگردانی داشت با گرایشهای مختلف و به غیر از این هم نمیتوان انتظار دیگری از این مدرسه داشت.
بهشتی به حق انسان با عنوان حق متفاوت زیستن اشاره کرد و گفت: برخی افراد ممکن است زمانی به گونهای رفتار کنند و زمانی دیگر متفاوت از آنچه بودند زندگی کنند؛ نباید دنبال سوابق افراد بود چراکه انسانها ممکن است در طول مسیر زندگیشان تغییر کنند و انسانیت انسان به تغییر و تحول است.
او با اشاره به اینکه در طول تاریخ ملتهای بسیاری را دیدیم که در اوج عظمت بودند اما بعد از مدتی نام و نشانی از آنها نیست، گفت: انسانها برای اینکه در این تغییراتشان به هدف آفرینش بیشتر نزدیک شوند باید مراقبه فردی داشته باشند و برای اینکه جامعه به فساد کشیده نشود باید مراقبه اجتماعی صورت گیرد و برای کاهش خطاها باید ساز و کارهای اجتماعی لازم تعیین شود.
بهشتی با تاکید بر اینکه تنها راه کاهش این آسیبها توسل به عقلانیت جمعی است، خاطرنشان کرد: عقلانیت جمعی چیزی فراتر از مشورت خواستن است. عقلانیت جمعی یعنی فرآیندهای تصمیمگیری کلان در سطوح مختلف جامعه، برآیند تحلیلها و برداشتهای عقلانی جامعه باشد. تاریخ به ما نشان میدهد میزان خطای جمع در مجموع از میزا خطای افراد کمتر است. به هر حال دو چشم بهتر از یک چشم میبیند و دو گوش بهتر از یک گوش میشوند و در نهایت دو عقل بهتر از یک عقل تصمیم میگیرد.
به گفته او تجربه بشر برای کمتر کردن میزان خطا به عقلانیت جمعی متکی شده و برای اینکه خطای عقلانیت جمعی نیز کمتر شود ساز و کارهای مراقبهای ایجاد شده است.
بهشتی با تاکید بر اینکه از رأس تا ذیل جامعه اسلامی باید تحت نظارت مستمر باشد، گفت: وقتی میگوییم جامعه اسلامی و پسوند اسلام را میآوریم منظورمان این است که خصلت اسلامی بودن در این جامعه وجود دارد. حال اگر جامعهای بخواهد بر فساد غلبه کند باید در آن جامعه قانون حاکم باشد و قانون برای رفع نواقص خود باید هر از چند گاهی تغییر کند حتی قانون اساسی که از ویژگی های اصلی آن تغییر ناپذیری است باید در مواردی تابع زمان و تغییراتی در آن صورت گیرد.
او با بیان اینکه حاکمیت قانون شرط لازم است، گفت: شرط کافی این است که الگوهایی در جامعه باشند که در عمل کردن به این قوانینی و نهادینه شدن آن در جامعه تلاش کنند. تلاشی که در مدرسه حقانی انجام میشد در این راستا بود.
به عقیده او ضرورت تربیت کادرهای ورزیده و نیروهای ساخته شده برای اصلاح جامعه کنار ساختن نهادهای اجتماعی مانند نهاد تعلیم و تربیت یا نهاد قانون کلید حل اصلی مشکلات امروز جامعه ماست. اینکه تصور کنیم اصلاح جامعه بدون اصلاح فرد و اصلاح فرد بدون جامعه امکانپذیر است خطایی بزرگ است
بهشتی با اشاره به افشاگریها و آبروریزیهایی که اخیرا در برخی حوزهها و جناحهای مختلف به راه افتاده، گفت: درپی این افشاگریها در شبکههای مجازی مشاهده میکنیم برخی افراد پیامهایی مانند «انقلابی سال 57 آیا پشیمان از انقلاب نیستید؟» را منتشر میکنند؛ به عقیده من انقلابی سال 57 پشیمان است اما نه از انقلابی که کرده بلکه از این پشیمان است که گمان کرده انقلاب نیاز به مراقبه ندارد و تصور کرده این کودک را باید رها کرد و به پاکدستی برخی مسئولان خود اعتماد کرده است.
فرزند شهید بهشتی بار دیگر با تاکید بر جمله طلایی این شهید والامقام مبنی بر اینکه هیچ کس جز معصوم(ع) مبری از گناه نیست، متذکر شد: نیروهای انقلابی 57 باید مراقب انقلاب میبودند و ساز و کارهای لازم را تعبیه میکردند تا اینگونه فسادها رخ ندهد. باید شفافیتسازی میکردند و اجازه فعالیت به رسانههای مستقل منصف میدادند؛ باید حزب میداشتند و مسئولان را در اتاق شیشهای نگه میداشتند تا بدانند همیشه زیر ذرهبین هستند. انقلابی 57 از غفلتی که کرده پشیمان است.
بهشتی در پایان گفت: راه حل مشکل ما بازگشت به اهداف و شعارهای انقلاب است، بازنگری که منصفانه است و با توسل به عقلانیت جمعی صورت گرفته است.
منبع: ایلنا