آفتابنیوز : آنچه در ادامه میخوانید، متن پرسش و پاسخها پیرامون مسائل حوزه جوانان با وزیر ورزش است.
در سالهای گذشته اقداماتی برای حضور زنان در ورزشگاهها و بهویژه در بازیهای والیبال انجام شد که برخی مؤثر و برخی هم در راستای برهمزدن فضای موجود بود و سؤال این است که آیا این اقدامات همچنان هم دنبال میشود؟
شما بهعنوان رسانهها، از آن زمان تاکنون تغییرات بهوجودآمده را حس میکنید؟
بله، دستکم در این مدت حضور خبرنگاران زن آزاد شده و خانوادههای ورزشکاران بهراحتی وارد میشوند؛ اما سؤال این است که این اقدامات در راستای همان اهداف قبلی بوده و آیا ادامه مییابد؟
قطعا در همان راستا بوده است. من معتقدم که هر قدر به سمت رادیکالیزهکردن این فضا پیش برویم، به ضرر بانوان عمل کردهایم. باید به آرامی و با تأمل حرکت کنیم و مطمئن باشیم نتایجی که میگیریم، خیلی بهتر خواهد بود. مدیری که یکباره بدون مسئله حادی، دستور داد تا فضا را برای زنان باز کنند و تأکید بر دولتیکردن این حضور داشت، چه نتیجهای گرفت؟ سالیان سال تبعات آن تصمیم غیرصحیح را میپردازیم؛ اما با بیان مطالبات مردم و بانوان در چارچوب قانون و رایزنی متنوع طبعا میتوانیم نتیجه بهتری بگیریم. ما در کشوری با جامعهشناسی سیاسی پیچیده قرار داریم و این جامعهشناسی سیاسی اجازه نمیدهد بسیاری از اتفاقات رخ دهد، مگر اینکه از مسیرهایی که بخردانه هستند، وارد شویم و تأکید کنیم که مسیرهای تند و رادیکال در این شرایط جواب نمیدهد. من همچنان بر این نظر هستم که باید با آرامی و گفتوگو تعامل با افراد و موقعیتهای افراد ذینفوذ و توضیح مزیتها چنین درخواستهایی و البته منافع برای مردم، ورزش و سلامت بانوان اتفاق بیفتد.
برخی از اقداماتی که شروع شده، ازجمله مجوزها برای ورزش حرفهای بانوان در برخی از رشتهها ازجمله موتورسواری، اتفاقات خوبی است؛ اما آیا درباره برخی از ورزشهای عمومی در جامعه مثل دوچرخهسواری برای بانوان هم میتوان امید به شرایط بهتری داشت؟
درباره دوچرخهسواری برای زنان هم مثل بسیاری از امور ورود یکباره، آن هم از سوی برخی افراد خاص، شرایط را سختتر و مقابله را بیشتر کرد. طبق قانون و شرع هر اقدامی که زمینه تحرک و سلامت در آحاد جامعه شود، پذیرفته و مباح است و دوچرخهسواری از این منظر اشکالی ندارد و یک ارزش محسوب میشود؛ اما نوع بیان و ورود به آن مهم است؛ درحالحاضر در اغلب بوستانها و فضاهای عمومی، بخش عمده افراد، زنانی هستند که از دوچرخه استفاده میکنند؛ خانواده هستند یا بهتنهایی و بدون مشکلی مشغول ورزش هستند و همین افراد میتوانند در ورزش قهرمانی و حرفهای هم حاضر شوند. شرایط زنان در دوچرخهسواری سختتر از تکواندو که نیست و حتما برای آنها هم میتوان زمینههای رشد خوبی را فراهم کرد. برهمیناساس معتقدم اصولا دراینباره مشکلی وجود ندارد؛ اما عدهای هم هستند که تأکید دارند بانوان باید با ظاهری مشخص و بدون نشو و نما در انظار عمومی ظاهر شوند و عدهای دیگر هم اصلا نظری دیگر دارند؛ اما این نگاه اگر مصلحانه و سالمسازانه برای جامعه باشد، حتما تأثیر خودش را میگذارد.
درباره تفکیک دو حوزه جوانان از ورزش در وزارتخانه همچنان نظر قبلی خود را دارید؟ نمیتوان برای این تفکیک کاری کرد؟
نمیگویم جمع نقیضین است؛ اما هیچ رابطه معناداری با هم ندارند، جز اینکه مثلا بگوییم بالاخره جوانان هم ورزش میکنند. به نظرم درباره جمعکردن موضوع جوانان و ورزش در یک وزارتخانه از ابتدا تصمیمگیران راه را اشتباه رفتهاند و این دو حوزه باید از یکدیگر منفک شوند؛ چراکه موضوع جوانان موضوعی فرابخشی است. آحاد جامعه و خانوادهها با آن درگیر هستند و حل مشکلات جوانان هم بستگی به حل مشکلاتی بزرگتر در جامعه دارد.
درباره وزارت ورزش و جوانان نوعی بیتوجهی دیده میشود و حتی خود شما بیشترین توجه و برنامهریزی و حتی بودجه را به سمت ورزش بردهاید و نه جوانان. این را قبول دارید؟
توجه داشته باشید درباره جوانان تخصص مشخص و ارگان مشخصی وجود ندارد. جوانان مقولهای است که نمیتوان گفت اگر کسی کامل ورزشی بود، حتما به آنها عنایت و توجهی نداشته است. هرکدام از ما وجهی از این وظایف را داریم و یک فرد متخصص جمیعالاطراف نداریم و درعینحال جوانان هم مطالبات متنوعی دارند که در همه حاکمیت پخش شده و تعداد بسیاری از وزارتخانهها و سازمانها بهنوعی با موضوع جوانان مرتبط هستند و بههمیندلیل تمام حاکمیت باید درباره جوانان ورود کنند.
پس با همین استدلال بودجه بخش جوانان اینقدر اندک است؟ چون این نظر وجود دارد که ارگانهای دیگری هم بودجه مرتبط با جوانان دارند؟
بله، همین مسئله است که از نظر ما بسیار کم است.
در مجموع در زمینه عملکرد خودتان در این دوران قبول دارید که زمان کمی را به این حوزه پرداختهاید؟
قبول ندارم؛ چراکه بهعنوان نمونه ماهانه یک جلسه با رؤسای فدراسیونها دارم؛ اما با مدیران حوزه جوانان دو بار در ماه جلسه دارم. من هفت معاون دارم که یکی از آنها بهطور مشخص در امور جوانان است؛ اما چند معاون دیگر، در امور پشتیبانی سازمان هستند که اتفاقا معاونت جوانان را هم پوشش میدهند. درعینحال ستاد ساماندهی امور جوانان ما در استانها با حضور استاندار و مسئولان استانی برگزار میشود؛ اما در یک وزارتخانه به نام وزارت ورزش و جوانان سهم جوانان در مجموعه کم است؛ اما ما وقت کم نمیگذاریم.
پرسش دیگر ما در زمینه وامهای ١٠میلیونی ازدواج به جوانان و نارضایتی و ناهماهنگی پیشآمده در این زمینه است، مشکل چیست؟
بدهی به بانکها را نمیتوان نادیده گرفت و بالاخره، پرداختها به آنها اول باید انجام شود تا بتوانند اقدام کنند.
مگر قبل از اعلام این، برآورد و هماهنگی صورت نگرفته بود؟
من فکر میکنم هماهنگی بود؛ اما من در این شورا نیستم و درباره مقدار و تعداد و شرایط دیگر متأسفانه در جریان قرار نگرفتم و اطلاعات کمی دارم. درواقع ما مسئولیتی در این زمینه نداریم؛ زیرا نه بانک داریم، نه خزانه هستیم.
اما مطالبه عمومی در جامعه شما را مرجع ارائه این وام میداند و در نهایت نتیجه کار به پای شما نوشته میشود؟
(با شوخی) نوعی تقسیم کار وجود دارد. مسئولیت دست برخی مدیران و اختیار در دست برخی دیگر است؛ اما جوابش را ما باید بدهیم. ما با معادلهای مواجه هستیم که در یک سوی آن اختیار و در سوی دیگر مسئولیت قرار دارد. دراینباره اگر تساوی بین مسئولیت و اختیار رخ بدهد، شرایط نرمالی ایجاد میکند؛ چون اختیار برابر مسئولیت قرار میگیرد؛ اما در حالت دیگر وقتی اختیار کوچکتر از مسئولیت باشد، در نهایت به فساد میرسد. حالا حکایت ما این است که اختیارمان از میزان مسئولیتی که بر دوشمان گذاشته شده، بسیار کمتر است. درباره این وام هرگاه پول کلان در اختیار وزارت ورزش قرار گرفت و بابت آن مجوزهای لازم هم داده شد، میتوان دید که نتایج کار مفید میشود یا خیر و آنموقع میتوانیم پاسخگوی این سؤالها و انتظارات باشیم؛ اما حالا به عبارتی ما شیر بی یال و دم و اشکم هستیم.