آفتابنیوز : روزنامه «اعتماد» با انتشار مصاحبهای تفصیلی از عضو مجمع روحانیون مبارز، آورده است: عبدالواحد موسوی لاری انتخاباتهای مهمی را در ایران در جایگاه وزیر كشور برگزار كرده است، نخستین انتخابات شوراهای شهر و روستا و مهمترین انتخابات مجلس شورای اسلامی (مجلس هفتم) . در دوران وزارتش روزهای پرتلاطمی را دیده. وقایع كوی دانشگاه و حوادث بعد از آن ... حالا موسوی لاری عضو مجمع روحانیون مبارز است و بر انتخاباتهایی كه اصلاحطلبان در آن شركت میكنند تاثیرگذار ... برای انتخابات یازدهم ریاستجمهوری بود كه تلاشهایی در راستای رسیدن به ائتلاف در جریان اصلاحطلبان انجام داد و این فعالیتها در انتخابات مجلس دهم هم ادامه داشت.
او حالا برای انتخاب دوازدهمین رئیسجمهور معتقد است كه باید جریان مطبوعش به ارزیابی از عملكرد دولت برسد، ارزیابی منطقی كه در فضایی تعاملی به رئیسجمهور ارایه شود. موسوی لاری معتقد است كه باید به شورای پنجم نگاهی جدی داشت نه اینكه مانند گذشته این انتخابات تحتالشعاع انتخابات ریاستجمهوری قرار گیرد. او میگوید كه جریان اصلاحات نیروهای متخصص و كارآمدی برای شوراها در سراسر كشور دارد.
لاری از وجود اختلافات میان اعضای حاضر در شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان هم میگوید. او اینها را تنها اختلاف سلیقه میداند كه قابل حل است و در نهایت منتج به نتیجه میشود. وضعیت اردوگاه اصولگرایان از نظر لاری بسیار آشفتهتر از آن چیزی است كه به چشم میآید. وزیر كشور دولت اصلاحات از نظرات اقتضایی آقایان ناطق نوری، خاتمی و هاشمیرفسنجانی برای انتخابات خبر میدهد در عین حال تاكید میكند كه این افراد جلسات مدونی برای انتخابات ندارند بلكه به اقتضا نظراتشان را ارایه میكنند. آنچه در ادامه میخوانید مشروح مصاحبه با عبدالواحد موسوی لاری است.
به نظر میرسد كه اصلاحطلبان برای رسیدن به وحدت در روند انتخابات كار راحتتری نسبت به جریان رقیب در پیش دارند اما شنیدهها مبنی بر وجود اختلافات داخلی در شورایعالی سیاستگذاری نگرانیهایی را ایجاد كرده است، سیاست خاصی برای جلوگیری از این اتفاق از سوی بزرگان مد نظر قرار گرفته است؟
تا امروز اصلاحطلبان نشان دادند كه قدرت تصمیمگیری در شرایط سخت و دشوار را دارند و میتوانند از بدترین شرایط، مناسبترین وضعیت را برای خودشان خلق كنند. این موضوع در انتخابات ٩٢ و ٩٤ حتی برای مخالفین هم محرز شد. جریان اصلاحطلب یك طیف با احزاب و چهرهها و نگاههای متفاوت است و انتظار كاركرد حزب از یك جریان جبههای و طیفی انتظاری غلط است. اگر انتظاری غیر از این باشد، شدنی نیست. این یك شعار نیست و تاكید میكنم كه این جریان قطعا در تصمیمگیریهای كلان ولو اختلاف سلیقهای هم كه در زیر مجموعهها و در مسائل فرعی وجود داشته باشد، به نقطه توافق میرسد.
برخی معتقدند كه تركیب فعلی شورایعالی سیاستگذاری فرد محور شده و با پیشبرد نظام حزبی سازگاری ندارد، قایل به این موضوع هستید؟
خیر. همه احزابی كه در جرگه اصلاحطلبی تعریف شدهاند از شورا خارج نیستند و همگی حق رای دارند ضمن اینكه معتقدم تقویت احزاب به كاركرد حزب آنها مربوط میشود و هر حزبی كه واقعا خود را در شرایط حزب آراسته باشد بیشتر میتواند نقشآفرینی كند و احزابی كه كمتر واجد اوصاف حزبی هستند قطعا نقش آنها كمتر خواهد بود. البته باید بپذیریم كه هم در وزن احزاب و هم نقش چهرههای منفرد نواقصی وجود دارد كه باید برطرف شود.
پس این بیانیهها و اعتراضات از روند تصمیمگیری شورایعالی سیاستگذاری به چه خاطر است؟
اینها اختلاف سلیقههاییاست كه به شكلی طبیعی وجود دارد البته عدهای هم درون و بیرون به این مساله دامن میزنند.
بله... اتفاقا برخی رسانههای جریان رقیب هرروزه دنبال جریانسازی و پررنگ نشان دادن این اختلافات هستند. یعنی با این وجود نیاز به سازوكار خاصی در این باره نیست؟
این موضوعات حل میشود. این حرف و حدیثها را در انتخابات مجلس دهم هم داشتیم. اما به هر حال به توافق رسیدیم و من به شخصه نگران نیستم چراكه همه نیتشان خیر است و در نهایت نقطه افتراقی باقی نمیماند. به هر حال همه احزاب در شورایعالی حضور دارند به علاوه یكسری چهرههای ملی هم هستند كه مورد وفاق خود آنها هم قرار دارد بنابراین مشكلی غیرقابل حل وجود ندارد. البته این را هم باید بپذیریم كه متاسفانه احزاب ما در استانداردسازی رفتارهای حزبیشان هنوز كم دارند بالاخره یك حزب از تشكیل تا برگزاری كنگرهها و... باید به شكلی فعال كار كند. هنوز بسیاری از احزاب ما نتوانستند به استاندارد لازم برسند تازه اگر هم برسند باز به یك جبهه ائتلافی نیاز داریم. توصیه همیشگی من این بوده كه احزاب در پروژههایی مثل انتخابات كه موفقیت موردی دنبال میكنند باید به یك پروسه دایمی خودسازی حزبی برسند. یعنی به صورت حزب زنده عضوگیری و فعالیتهای گسترده داشته باشند. تمام حضور و فعالیت احزاب كه نباید فقط مختص به یك انتخابات باشد! به اعتقاد من انتخابات فرصتی برای عضوگیری و تقویت تشكیلات احزاب است و باید از این فرصت در جهت ارتقای هویت حزبی خود استفاده كنند.
فعالیتهای انتخاباتی شوراها اگرچه در شورایعالی سیاستگذاری آغاز شده اما (به شكلی طبیعی) هنوز سازمان یافته نیست. سیاستهای خاصی برای تقویت برنامههای انتخاباتی سراسری در نظر گرفته شده است؟
قدم اول برای ورود به انتخابات، ارزیابی شرایط فعلی شوراها یا هر مقوله مرتبط دیگر است. برای این منظور باید كارگروهی از طرف شورایعالی تعیین تا با لحاظكردن شاخصهایی، میزان موفقیت یا عدم موفقیت شورای موجود مورد بررسی قرار گیرد و سپس به تدوین برنامه و معرفی نامزدها بپردازد. برای اینكه از جریان زمانی عقب نمانیم كارگروهی با مسوولیت دكترمحمدعلی نجفی تشكیل شد تا شاخصها و چارچوبهای مورد نظر را تهیه كنند و تا آنجا كه شنیدهام این كارگروه كارش تمام و ارزیابی شوراهای فعلی تا حدی دنبال شده و آماده ارایه به شورایعالی است كه با آغاز جلسه رسمی شورا، این كارگروه اعلام گزارش میكند حالا یا تصمیم بر این میشود كه كارگروه با همان تركیب امور را پیش ببرد یا تركیب جدید به وجود آید. اما با توجه به اینكه افرادی كه در آن كارگروه حضور داشتند افراد خبره و توانمندی هستند، احتمالا خروجی این كارگروه خوب و مناسب باشد.
در خصوص ریاست شورایعالی سیاستگذاری، آقای عارف به عنوان رئیس انتخاب شدند. در این خصوص نظر شما چیست؟
برخی موارد فرع زاید بر اصل میشود، اینكه شورا را چه شخصی از اعضا اداره كند موضوع ثانویه ما قرار دارد. مساله اصلی ما این است كه با برنامه و انسجام پیش برویم. تاكید میكنم اداره جلسات موضوعی نیست كه عامل اختلاف و چنددستگی شود.
با وجود ضعفهای فعلی در شوراها، دور پنجم انتخاباتی را چگونه میبینید؟ میتوان به بهتر شدن شورا با ورود كامل و جامع اصلاحطلبان امیدوار بود؟
به عنوان كسی كه برگزاركننده نخستین انتخابات شوراهای شهر و روستا در كشور (زمان دولت اصلاحات) بودم، شرایطی كه هیچ احدی باورش نمیشد چنین انتخاباتی در ایران پابگیرد، ایستادم و انتخابات را برگزار كردم و شوراها در سراسر كشور شكل گرفت. معتقدم كه ما اصلاحطلبان در سال ٩٢ به گونهای كه شایسته و بایسته نهاد شورا است وارد عرصه نشدیم. در انتخابات دوره گذشته، شوراها تحتالشعاع مقوله ریاستجمهوری قرار گرفت و این امر باعث شد تا موضوع شوراها كمرنگ شود. باید در سال آینده مقوله شوراها با همان اهمیتی كه دارد، مطرح شود. در سراسر كشور جمعیتی نزدیك به ١٠٥ هزار نفر از طریق شوراها وارد عرصه تصمیمگیری و تصمیمسازی میشوند. این مجموعه را با این اهمیت نمیتوان در ذیل یك مقوله دیگر قرار داد. باید دنبال این باشیم كه انتخابات آینده ریاستجمهوری و شورا هركدام جداگانه در جایگاههای خود تعریف شوند به گونهای كه هیچكدام تحتالشعاع دیگری قرار نگیرند.
با این وجود اصلیترین تمركز اصلاحطلبان برای انتخابات شوراهای شهر و روستا با این همه گستردگی به چه شكلی خواهد شد تا اینكه وزن شوراها بهتر و كیفیتر شود؟
اصلاحطلبان باید كسری عدم اهتمام دوره گذشته انتخابات شوراها را در دور پنجم سال ٩٦ جبران كنند. در دوره گذشته اهتمام جدی وجود نداشت باید چهرههای خدمتگزاری به عرصه بیایند و كسانی كه حرفی برای گفتن در اداره شهروروستا دارند. خوشبختانه نیروهای تحصیلكرده و باتجربه در همه مناطق شهر و روستا در سراسر كشور داریم تا حدی كه همین الان تصمیم بگیریم كه اعضای شورای شهر و روستا دارای حداقل مدرك كارشناسی ارشد در رشته مرتبط با اداره شهری باشد، میتوانیم نامزد واجد شرایط داشته باشیم و دستمان از لحاظ نیروی انسانی خالی نیست. میتوان نگاه كارشناسانه كرد به مسائل مربوطه و وزن شوراها و قدرت تصمیمگیری و نقش آفرینی آنها را بالا برد و به كمك مجلس شورای اسلامی دهم یكسری اختیارات برای شوراها تصویب كرد. در دوره اصلاحات تلاش كردیم كه شوراها به جایگاهی بهتر از آن چیزی كه هست از نظر حوزه و حیطه تصمیمگیری قرار دهیم كه اینگونه نشد و شورای نگهبان یك طرف بود و موانع دیگری بر سهراه قرار داشت. حتی لوایحی كه به مجلس هفتم میدادیم همیشه با مشكل مواجه بود. اما میتوان از حالا كارگروه قوی و باتجربه از خود اعضای شوراهای سابق و كارشناسانی كه آشنا به مساله هستند، تشكیل داد و با همكاری همین مجلس درباره تقویت تصمیمگیریهای شوراها كار كرد. در انتخابات آینده هم در رابطه با دولت و شوراها با عزم قویتر و آگاهی نسبت به كارها و وظایف دولت و شوراها وارد عمل میشویم و تلقی خود من این است كه اختلاف سلیقه دوستان مانع انسجام و وحدت نظر در كلیت قضیه نخواهد شد.
اصلاحطلبان تلاش خود را برای حمایت مجدد از دولت روحانی اینبار برای دور دوم ریاستجمهوری چگونه پیش میبرند؟
اصلاحطلبان بعد از چهار سال یكی از رسالتهای خود را ارزیابی كاركرد منتخب انتخاباتی خود میدانند نه به این معنا كه كاركرد را چماقی كنند به سر دولت بزنند یا به تعریف و تمجید غیرواقعی بپردازند و بهبه و چهچهی كنند و از كاركردهای دولت مدینه فاضله درست كنند. چهار سال پیش آمدیم و گفتیم این دولت باشد و فلان دولت نباشد به هرحال اصلاحطلبها ایدهها، آرمانها، توقعات و انتظاراتی در اداره كشور داشتند، اینكه چقدر محقق شده و چه میزان تحقق نیافته و كم و كاستیها تا چه اندازه معلول كمكاری دولتمردان و تا چه اندازه ناشی از فشارهای خارجی و تا چه اندازه آقایان بلد نبودند راه را بروند قطعا این موارد باید مورد ارزیابی و بررسی اصلاحطلبان قرار بگیرد و بالطبع نتیجه خودش را در انتخابات نشان میدهد. این امر به معنای مشروط شدن به حمایت اصلاحطلبان از دولت نیست. این ارزیابیها به دولت تدبیر و امید كمك میكند كه اگر در چهار سال گذشته در جاهایی كاری میباید انجام دهد كه نداده یا بالعكس، برای چهار سال آینده اصلاح شود. نمیشود همینطوری بدون نگاه به آنچه در گذشته رخ داده راه آینده را در پیش بگیریم. در واقع انتخابات ریاستجمهوری از منظر اصلاحطلبان با یك نگاه نقادانه و ارزیابی روشن از آنچه اتفاق افتاده همراه خواهد بود. در ریاستجمهوری دوستان اصلاحطلب حرف و حدیثهایی دارند. آنها نمیتوانند بدون ارزیابی كاركرد دولت وارد صحنه عمل شوند. بالاخره این دولت به نحوی منتسب است به جریان اصلاحطلب و طیفی از افرادی كه خودشان را اعتدالی مینامند و مجموعه حامیان دولت و آنهایی كه در شكلگیری دولت یازدهم نقش داشتند.
ارزیابیها از عملكرد دولت یازدهم به وسیله اصلاحطلبان به چه صورت خواهد بود؟
در انتخابات آینده شوراها و دولت، اصلاحطلبان قطعا بدون ارزیابی وارد نمیشوند. یعنی اگر دولت و شوراهای شهر و روستا در جایی كم كاری كرده یا راه برایشان باز نبوده باید مورد بررسی قرار بگیرند. اصلاحطلبان بر مواضع خود استوارند و انتظار هم نیست نگاه دولت صد درصد منطبق با این جریان باشد اما انتظار این است دولت در كارنامه خود وفای به عهد، عمل به برنامههای انتخاباتی و... را پایبند باشد و اگر در جایی هم موفق نشده بیاید علت و از تلاشهایش در رابطه با آن موضوع بگوید. این یك انتظار بجا و یك تعامل همراه با گفتوگو است.
اگر دولت ضعفهایش را نپذیرفت چه پیش میآید؟
خیلی بعید است چرا كه در محیط دوستانه بحث میشود.
در مباحث خود اشاره داشتید كه جمعی خدمتگزار را برای شوراها انتخاب میكنید. بعضا دیدیم افرادی كه تجربه مدیریت شهری ندارند هنرمندان و ورزشكاران به واسطه شهرت و عنوان خود به لیستها ورود پیدا میكنند. آیا این دوره صرفا به قصد پیروزی در صحنه به این گروه هم توجه خاصی میشود بهخصوص از سوی اصلاحطلبان؟
همه مقولات اجتماعی نسبی است. آرمان و هدف ما این است كه شورای كارشناس و زبده تشكیل دهیم و اینكه مقولات مربوط به حوزه شوراها مشخص و تركیب شورا باید به گونهای باشد كه وقتی شورا تصمیم گرفت با نگاه كارشناسی و حرفهای باشد و همین طور بیحساب و كتاب تصمیمگیری نكنند. در تهران یكی از مقولاتی كه شهر را فشل میكند همین مقوله فروش تراكم و برجسازی در كوچه پس كوچههای شش متری با برجهای چندین طبقه است. اگر شورای شهر آشنا به كار و متخصص در مدیریت شهری و متعهد به وظیفه باشد از همان ابتدا از بروز این مسائل جلوگیری میكند. طرح تفصیلی شهر با محوریت شورای عالی شهرسازی كه رئیسش وزیر راهوشهرسازی است تصویب و ابلاغ میشود اما تغییراتی كه در كمیسیون و ماده پنج داده میشود گاهی اوقات در تغییر كامل طرحهای تفصیلی شهر موثر است. مثلا در تهران گفته شده با ضوابطی میتوان بین سه تا پنج طبقه ساخت و ساز كنید. اینها میآیند با استفاده از كلیاتی، پنج طبقه را به هشت تبدیل میكنند و... این برای رفع نیاز درآمد شهرداری است. بسته شدن راه درآمد شهرداری و اتصال به فروش و تراكمسازی یكی از ضایعات است كه در این مدت رایج شده، چه دوره آقای قالیباف و چه قبل او. باید تلاش كنیم كه وقتی ٢٠ نفر و در صورت اصلاح قانون ٣١ نفر به مردم برای شوراها در تهران عرضه میكنیم بگوییم كه با این تركیب مدنظر، شهر را از این بلبشو و بههم ریختگی نجات خواهیم داد.
برای عدم تكرار اشتباهات انتخابات مجلس ٩٤ و عدم پایبندی برخی از اعضای لیست امید در انتخاب رئیس مجلس و حتی عدم شكلگیری الهه راستگوها در شورای چهارم چه سازوكاری اتخاذ شده، آن هم با توجه به گستردگی انتخابات شوراها در سطح كشور؟
فراموش نكنیم در انتخابات گذشته سال ٩٤ ما كاندیدای از پیش معرفی شده نداشتیم و تمامی كاندیداهای احتمالی ما را از گردونه خارج كرده بودند و ما از بین كسانی كه داوطلبانه خودشان ثبتنام و از فیلترهای مختلف عبور كرده بودند افرادی را گزینش كردیم و این ما نبودیم كه به آنها گفته باشیم بروید ثبتنام كنید و كاندیدای ما هستید. بین ٢٠٠ و ٣٠٠ نفر كه نامزد انتخاباتی شدند در تهران سی نفر را انتخاب كردیم. این ٣٠ نفر میثاقنامهای امضا كرده و مورد حمایت قرار گرفتند و من این را شهادت میدهم كه اكثریت اینها در مجلس پایبند به میثاقنامه هستند. ممكن است افرادی تفسیرهای متفاوتی از وظایف خود و میثاقنامه داشته باشند. اگر مقداری كار بیشتر شود و فراكسیون امید مجلس فعالتر حضور پیدا كند، انسجام و وحدت نظر بیشتر خواهد بود. آنچه تاكنون در مجلس رخ داده را كاملا منفی تلقی نمیكنم هرچند بعضی تصمیمات را در چارچوب میثاقنامه و اصل حركت جمعی نمیبینم و قبول دارم كه داشتن سلیقه متفاوت به معنای جدا شدن از جمع نیست. ممكن است اعضا در برخی مسائل اختلاف نظری داشته باشند و اما اگر به یك اصل یعنی حركت جمعی التزام داشته باشند و اعلام كنند با وجود اختلافنظر، در یك موضوع تابع جمع هستیم، مشكلی نیست. اگر این موضوع را در فراكسیون امید نهادینه كنیم مشكلی نخواهیم داشت و این موضوع شدنی است. چرا به دنبال این هستیم كه آدمها همه مثل هم فكر كنند مگر شدنی است؟ این حرف غلطی است. اینها كه ماشین نیستند كه از یك كارخانه بیرون آمدند باید مثل هم باشند، تازه ماشینها اگر مثل كارخانجات ماشینسازی ایران باشد كه هر كدام یك جور كار میكنند! در شورای شهر آن خانمی كه به دعوت حزب اسلامی كار (اصلاحطلب) به صحنه ورود پیدا كرد بر خلاف نظریه حزب در شورا عمل كرد خب بسیار كار بدی بود البته با برخوردهایی كه با وی شد هم موافق نبودم. هرچند این مقوله با مقوله مجلس دهم متفاوت است.
اما در مجلس هم انتظارات و برنامهها منتج به نتیجه نشد. میخواستیم عارف رئیس مجلس شود و اینگونه عمل نشد؟!
خب نشد. دلیلش این بود كه تعدادی از اعضای حاضر در لیست تهران اصلاحطلب و تعدادی هم با حزب اعتدال و توسعه ائتلاف كرده بودند و آنها در انتخاب ریاست مجلس همراه نبودند. اگر اینها همینطور كه در مرحله انتخابات به شكل ائتلافی عمل كردیم در مجلس هم عمل میكردند و تابع جمع باقی میماندند مشكلی پیش نمیآمد. منتها اینها آمدند خرج خود را در مجلس جدا كردند. طبیعی است كه اصلاحطلبان باید در دوره آینده راجع به این نوع ائتلافها ارزیابی روشن داشته باشند. به هرحال ائتلاف میكنند برای رسیدن به نقطهای دیگر. اگر افرادی كه وارد ائتلاف میشوند و ٥٠ درصد كار رای آوردن و نماینده شدن را قبول دارند و ٥٠ درصد دیگر الزامات بعدی را قبول ندارند كه خب دیگر همچنین آدمهایی نمیتوانند مورد تایید جریان اصلاحات قرار بگیرند. اگر بنا باشد چنین روندی ادامه پیدا كند، كار مشكل میشود.
با توجه به گلایههایی كه بعدها از سوی آقای عارف در این باره و عدم پایبندی برخی به میثاقنامه امید صورت گرفته بود، رایزنی از سوی فراكسیون امید و شورایعالی اصلاحطلبان برای انتخاب رئیس مجلس دهم شده بود؟
اگر گلایه بوده از اعضای فراكسیون امید صورت گرفته و شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان، مقوله مجلس و موضوعات آن را به خود نمایندگان و شخص آقای عارف واگذار كرده بود و هیچ دخالتی از بیرون انجام نداد و شاید گفته شود این روش اشتباه بود و باید از سوی شورا كمك و مساعدت صورت میگرفت اما در نهایت آنطور كه باید، نتوانستند تصمیم بگیرند.
برخی معتقدند شاید آقای عارف توانایی لازم را برای رایزنی در مجلس نداشته كه نتوانسته كرسی ریاست را به دست آورد؟
نه چنین نبود. مسائل اینچنین تكعلتی نیست و به هرحال برخی مجلس را نمیشناختند و تعریفی روشن از اعتدال و اصلاحات و اصولگرایی نداشتند و خاستگاه اجتماعی خودشان را هم نتوانسته بودند تحلیل كنند و برخی هم از جریان اصولگرا كه در ائتلاف با ما به صحنه آمدند نه اینكه جزو ما بوده باشند. وقتی كه خط تفكیك اصولگراها با حامی دولت كشیده شد، رفتند سمت اصولگراها خب این موضوع طبیعی هم بود.
وضعیت فراكسیون امید در مجلس دهم به چه شكلی خواهد شد آیا به همین روال باقی میماند یا میتوان به تقویت كاركردی آن امیدوار بود؟
كاری را در شورا آغاز كردیم و به تعطیلات مجلس خورد و تعطیل شد؛ نشستهایی مشترك میان هیات رئیسههای فراكسیون امید و شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان گذاشته شد كه اتفاقا خیلی هم موثر بود و بحث شد كه بالاخره این فراكسیون به هرحال مولود جریان اصلاحات است و این جریان در مقوله انتخابات، متبلور در شورایعالی سیاستگذاری است كه همه اعضا و افراد در آن عضویت دارند پس با این وجود فراكسیون امید باید به شكل تنگانگ مرتبط با این مجموعه باشد تا در تصمیماتی كه در مجلس میخواهد گرفته شود از همراهی، همفكری و مشورت شورا و احزاب و شخصیتهای عضو آن استفاده كند. مجلس هویت و شأن و جایگاه خاصی دارد و نمایندگان در تصمیمگیریها مستقلاند و این به معنای این نیست كه بینیاز از مشورتاند. باید از پتانسیل و ظرفیتهای بیرونی هم استفاده كنند، ظرفیت اصلاحطلبی یك ظرفیت ماندنی است و در حدود ٦٥ درصد جامعه ما با همچنین گرایشی همراه هستند لذا در هر انتخاباتی كه رقابتی باشد مردم به سمت این جریان میآیند. این ظرفیت را مجلسیها باید قدر بشناسند و از آن كمك بگیرند همانطور كه دولت باید قدر بشناسد. این جلسات مشترك میان فراكسیون امید و شورایعالی سیاستگذاری موجب تقویت فراكسیون در مجلس میشود.
گمان میكنید در حال حاضر فضا برای شخص آقای روحانی به چه صورت است؟ امكان حضور رقیب سرسخت برای رقابت با رئیس دولت یازدهم در سال آینده وجود دارد؟
من اردوگاه اصولگراها را كاملا غیرمنسجم میبینم اصلا شرایطشان به گونهای نیست كه بتوانند خودشان را جمعوجور كنند و منسجم شوند و بر كاندیدایی مشخص به توافق برسند اصلا هم چنین اتفاقی نخواهد افتاد. ثانیا روحانی با توجه به مجموعه آنچه رخ داده موقعیت خوبی دارد اگر انتقاداتی هم به دولت وارد باشد، شخص رئیسجمهوری باید بپذیرد و این طبیعی است وی باید واقع بینانهتر وارد عرصه شود و روحیه امید به آینده را باید در بین مردم زنده نگه دارد و این امر با تغییر برخی همكاران، رفتارها و روشها شدنی است. اصولگراها كسی را ندارند كه بتوانند در مقابل روحانی رو كنند و فرد رای آوری برابر او داشته باشند ممكن است رای دكتر روحانی را با معرفی كاندیدایی بشكنند. به ویژه در شرایطی كه جریان اصلاحطلب بتواند قدرتمندانه از او حمایت كند. البته تلاشهایی شده بود كه بین ایشان و اصلاحطلبان فاصله ایجاد كنند اما با هوشیاری ایشان و اصلاحطلبان آن تلاشها به جایی نرسید. به همین دلیل فكر كنم برای انتخابات آینده تكلیف تا حدود زیادی روشن است مگر اینكه اتفاقی بیفتد.
البته اصولگراها هم نیم نگاهی به شخص روحانی دارند و احتمالا حمایت خود را از ایشان اعلام میكنند...
بله، چون گزینهای ندارند. اشكال كار این است كه آنها توان مقابله ندارند، ظرفیت افكار عمومی با آنها همراه نیست و در انتخابات گذشته حداكثر سی درصد جامعه به آنها جواب مثبت داد. همه كاندیدا هستند باید یك جوری جمع كنند. در این میان آقای باهنر هم میخواهد میدانداری كند و در صحبتهایش بگوید، نیم نگاهی به حسن روحانی داریم و نیمنگاهی به هر شخصی دیگر تا بتواند شرایط را به گونهای جمع كند كه نمیتواند هم، این كار را بكند.
در صورت محقق شدن، حضور آقایان هاشمیرفسنجانی، روحانی و ناطق نوری در جامعه روحانیت مبارز چقدر در وحدت اصولگرایان میتواند موثر باشد و اینكه اصلاحطلبان به چه شكل میتوانند از ظرفیت این افراد برای تكرار پیروزی انتخاباتی خود استفاده كنند؟
اینها مسائلی است كه تكلیفش روشن است. اگر آقای هاشمی و روحانی و امثال آقای ناطق نوری در جامعه روحانیت مبارز تهران نفوذی داشته باشند، میتوانند مسیرشان را اصلاح كنند اما ندارند. آنها هم اگر میتوانستند از ظرفیتهای این افراد در جامعه روحانیت مبارز تهران استفاده كنند خیلی به نفعشان بود اما نتوانستند چنین كنند. آقای هاشمی كه روزی حرف اول را در جامعه روحانیت مبارز میزد و حتی آیتالله مهدوی كنی نگاه میكرد كه بالاخره ایشان چه میگوید، دیگر به رقیبی برای آنها تبدیل شده كه در هر شرایطی باید او را بكوبند. متاسفانه جامعه روحانیت تصمیمگیر ندارد آقایان هاشمی و روحانی عضو این تشكل بودند اما آنها در مقابل این دو نفر قرار گرفتند در حالی كه میتوانستند به شكلی معقول و بهتر با این افراد رفتار كنند.
فكر میكنید آیات موحدی كرمانی، یزدی و مصباحیزدی نمیتوانند لیدری اصولگراها را عهدهدار باشند؟
لیدری بخشی را میتوانند نه همه جریان اصولگرایی را. چیزی كه آقای باهنر هم به صراحت گفت آقای مصباح مثل دیگر شخصیتها نماد فقط بخشی از این جریان سیاسی هستند و آنها نتوانستند با یكدیگر جمع شوند.
یعنی نمیتوانند به نتیجهای دراینباره برسند؟
بعید است. بالاخره منافع و جهتهای آنها متفاوت است.
علت این موضوعات را تكروی برای قدرت میدانید؟
اگر فرد یا گروهی خود را حق مطلق دانست با هیچ كس دیگر نمیتواند همراه شود این خود مطلقپنداری یكی از آفاتی است كه متاسفانه در جریان اصولگرایی وجود دارد. بنابراین به گونهای رفتار میكنند كه گویا اصلاحطلبان از همه آن چیزی كه میگویند جدا هستند. اگر اصلاحطلبان هم مثل آنها رفتار میكردند كه فضای تندی در جامعه شكل میگرفت. اما، ما قبول داریم كه نمیتوان صددرصدی به مسائل نگاه كرد و باید سهمی هم برای رقیب قایل شد و دعوا دیگر خیلی تند نمیشود. به سوابق مدیریتی احمدینژاد نگاه كنید دربان دم در را هم به دلیل اینكه با او همراه نیست عوض كرده چرا چون فكر میكردند كه او حق مطلق است و هركسی غیر او باطل است و در واقع مشكل اصلی اصولگراها خودمطلق پنداری است كه به اینها لطمه میزند.
چندی پیش آقای باهنر اعلام كرده بود كه برای انتخابات سال ١٤٠٠ برنامههای خود را تهیه میكنیم.
ما تشویقشان میكنیم میگوییم كه اگر اهل برنامه باشید بهتر. دعا میكنیم به نتیجه برسند.
این فرد (احمدینژاد) سبد رأیی در جامعه داشت تكلیف این سبد رأی برای انتخابات آینده چه میشود؟
آقای احمدینژاد به صفت شخصی خود و با رفتارهای پوپولیستیاش عدهای دور و برش جمع شدند اما به جد معتقدم كه وی هیچوقت تهدید انتخاباتی نبود. خیلی راضی بودم احمدینژاد به صحنه میآمد تا تكلیفش در جامعه مشخص شود اما متاسفانه اینگونه نشد. گفتیم بیاید همه توش و توانش را به كار بگیرد بعد تمام میشد، اما با تدبیر مقام معظم رهبری، احمدینژاد رفت كنار.
فكر میكنید این رفتن دایمی باشد یا موقت؟
احمدینژاد دوره و تاریخ مصرفش تمام شد.
یعنی معتقدید اگر میآمد به صحنه تا آخر باقی میماند؟
بله او كسی نبود كه بكشد كنار. میآمد باقی میماند و در نهایت شكست میخورد. احمدینژاد به سفرهای استانی كه اخیرا میرفت از شهرهای مختلف آن استان با خود آدم میبردند در شهر محل حضور و سخنرانیاش. خب هر شخصی كه همچین امكاناتی در اختیارش باشد با اتوبوس و مینیبوس افراد را با خود همراه كند قطعا جمعیت هزار نفره شكل میگیرد. چرا باید بگوییم كه وی به شهری رفته و شش نفر برایش شعار دادند معلوم میشود پایگاهی دارد! كدام پایگاه؟ با كدام كارنامه؟! احمدینژاد آن زمانی كه رقابت كرد و پیروز شد یكی از دلایلش این بود كه آقای هاشمیرفسنجانی بهشدت تخریب شده بود و هر كسی در مقابل هاشمی میآمد برنده انتخابات میشد چون ایشان را بهشدت در آن زمان تخریب كرده بودند. دوم اینكه احمدینژاد هندوانه چاقو نخورده بود كسی نمیدانست كه وی چه هست؟! الان با كدام كارنامه میخواهد خودش را عرضه كند؟ با این همه اختلاس، با این همه بههم ریختگی و كج فهمی در سیاست خارجی. چه كارنامه قابل دفاعی دارد كه به صحنه بیاید؟احمدینژاد هیچ خطری برای انتخابات نبود.
انتخابات آینده ریاستجمهوری را چند ضلعی پیشبینی میكنید؟
اگر رقابت میان اصلاحطلب و اصولگرا باشد شكست مفتضحانهای را اصولگرایان میخورند. اگر موفق شوند انتخابات را سه و حتی چهار ضلعی كنند نتیجه آن كاهش رأی كاندیدای اصلی خواهد بود. كه اگر هدف آنها این باشد احتمالا رقابت انتخاباتی چند ضلعی خواهد شد. هنوز نتوانستند به جمعبندی برسند و اینكه نتایج كارهایشان به ساماندهی اصولگراها منتج شود.
اصلاحطلبان و دیگر حامیان دولت به نقطه توافق به راحتی میرسند اما طرف مقابل خیلی مشكل دارد اگر كاندیدایی بیاورند كه حزبی باشد وزن سیاسیشان در جامعه مشخص و قطعا شكست میخورند. اگر مثل دور دوم آقای خاتمی فقط كاندیدا بیاورند به امید اینكه رأی او را بشكنند و آقای روحانی را هم با رای پایینتری در سال ٩٦ بخواهند پیروز كنند یا حتی دو مرحلهای شود باید بروند افرادی را پیدا كنند كه اینهم معلوم نیست به نتیجه برسد. اردوگاه اصولگراها در انتخابات سال ٩٦ بسیار آشفتهتر از آن چیزی است كه متصور هستیم.
امكان ائتلاف اصلاحطلبان با اصولگراهای معتدل در انتخابات آینده وجود دارد؟
اصولگراها دنبال كاندیدای خودشانند و چون میدانند توانایی عرضه یك نفر را به عرصه ندارند میگویند كه ما نیم نگاهی هم به حسن روحانی داریم.
برخی برای پیشبرد برنامهها و اهداف تشكیلاتی، اهانتهایی را به چهرههای مختلف نظام از جمله شخص رئیسجمهور میكنند آن هم به بهانه و به اسم انتقاد، تا چه اندازه این رفتارهای سیاسی میتواند برای آنها موفقیتآمیز باشد؟
افرادی كه فحاشی و توهین میكنند با آنها برخورد نمیشود، منظور این نیست كه به زندان بروند باید آنها را طرد كنند. باید اخلاقیات رعایت شود مگر توهین به هر فرد عادی در جامعه نه الزاما شخص رئیسجمهور مجاز است؟!
چند ماه پیش خبری منتشر شده بود از دیدار خصوصی برخی اصلاحطلبان و شخص شما با آقای دكتر روحانی در منزل ایشان. این دیدار را تایید میكنید؟
خیر. هیچ دیداری صورت نگرفته است.
آقای خاتمی و ناطق نوری تاكنون درباره انتخابات سال آینده با یكدیگر دیدار و رایزنی داشتهاند؟
خیر. خود آقای خاتمی هم خیلی وارد مقوله انتخابات نشدهاند. حتی اعضای شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان كه از او خواستند در مورد تركیب شورا مستقیماً نظر بدهند اما نپذیرفتند و ورود مستقیم به تصمیمات نداشته و ندارند. خیلیها معتقدند ممكن است استراتژیهای انتخاباتی برای سال آینده از سوی چهرههایی همچون آقای خاتمی و آیتالله هاشمیرفسنجانی اتخاذ شود. بالاخره آقایان ناطق نوری، هاشمی و خاتمی دیدگاههای خود را منتقل میكنند اما اینكه به شكل خاص نشسته باشند كه برنامههایی را تدوین و راهبردهای انتخاباتی را اعلام كنند، خیر تاكنون چنین چیزی نبوده است.
یعنی بیشتر نظرات این افراد جنبه مشورتی دارد؟
نمیتوان گفت مشورتی است. اگر نظری داشته باشند به صورت اقتضایی ممكن است اعلام كنند. آقایان خاتمی و هاشمی به عنوان دو چهره اصلی اصلاحات و اعتدال با یكدیگر نشست و برخاست دارند و ممكن است نكاتی گفته شود اما اینكه رفته باشند و بنشینند صرفاً درباره انتخابات و فلان موضوع خاص حرف بزنند، اصلاً صحت ندارد.
خبری در فضای مجازی پس از نامه احمدینژاد به رهبر انقلاب منتشر شد كه آقای خاتمی نامهای به رهبری نوشتهاند و درخواست دیدار با ایشان داشته است؟ وجود چنین نامهای صحت دارد؟
من تاكنون نشنیدهام. آقای احمدینژاد همیشه در جلسات عمومی با رهبری حضور دارند. این مورد خاص كه رهبری نظرشان این بوده و اعلام كردند كه شما بساط انتخاباتی خود را جمع كن بحثی جداست. ضمناً بحث آقای خاتمی و احمدینژاد دو مقوله جدا از هم با دو شخصیت و كاراكتر جدا است. آقای خاتمی كه من میشناسم هیچ زمانی از رهبری خودش را جدا نمیدانسته است و با وجود همه تهمتها و شایعهپراكنیها، همیشه از ایشان به نیكی یاد كردند.
تكلیف پروندهتان در حمله افراطیون به شما برای سخنرانی در ورامین به كجا رسید؟
من هیچوقت شاكی نبودم و آنها را هم كه هیچوقت كسی دنبال نمیكند و جرم كه مشهود بود و دادستانی میتوانست ورود پیدا كند. به هر حال اگر بخواهند رسیدگی كنند، میتوانند. اما نشد دیگر. من اصلا پیگری نكردم. دولت هم ورود پیدا نكرد و همهاش فقط شعار بود.