آفتابنیوز : باب دیلن موسیقی فولکلور را که معمولا فرم سادهای دارد و انسان را ساده تعریف میکند با ترانههایی همراه کرد که پیچیده و فلسفی بودند.
او در اوج محبوبیتی که در موسیقی فولک داشت، به راک روی آورد؛ «هو» شد اما باز در صحنه ماند و با وجود تمام افتخاراتش باز «همچون یک خانه به دوش» بوده و جوابش به تمام سوالات این است که «در باد میوزد».
یک استاد زبان و ادبیات انگلیسی در گفتوگو با ایسنا، درباره اعطای جایزه نوبل به باب دیلن گفت: علیرغم واکنشهای منفی به اعطای نوبل ادبیات به باب دیلن و در روزگاری که دیگر غولهای ادبی وجود نداشته و پرتو ادبیات فاخر بسیار کمفروغ است، من این اتفاق را واقعهای شکوهمند و درخور یک هنرمند راستین میبینم.
او افزود: اگر میلان کوندرا موفق به گرفتن نوبل ادبیات نشده دلیل نمیشود باب دیلن را لایق گرفتن نوبل ندانیم. اگر به آلفرد هیچکاک اسکار داده نشده، نمیتوان به جیمز کامرون و اسکار او خرده گرفت.
قهرمان ادامه داد: مضاف بر این که نمیتوان تعریف دقیقی از شعر و به طور کلی ادبیات ارائه کرد؛ لذا این همه سر و صدا و هجمه برای بیرنگ کردن نوبل باب دیلن و قرار دادن او در چهارچوب هنر موسیقی به غایت امری ناصواب است. من به این گروه از منتقدان توصیه میکنم اگر به اشعار و ترانههای دیلن گوش ندادهاند، حداقل آنها را یک بار به دقت بخوانند.
این استاد زبان و ادبیات انگلیسی اهدای این جایزه را اتفاقی نادر دانست و آن را راهگشایی برای تفکر و اندیشیدن درباره تعاریف دیگر ادبیات و افقهای جدیدتر دانست و گفت: بعد از جنگ جهانی دوم، روح و زبان ادبیات در غرب عوض شد و این تغییر در سالهای منتهی به سال ۲۰۰۰ به شکل چشمگیری پیشی گرفت.
او افزود: الان دیگر وقت آن رسیده که با تکتازی تکنولوژی و ظهور و نشر ادبیات دیجیتال از یک سو و تغییر ماهیت و محتوای ادبیات منظوم و منثور در غرب از سوی دیگر، معنی و تعریف ادبیات بار دیگر در بوته نقد و تحلیل قرار بگیرد.
قهرمان عنوان کرد: به قول جان کیتس، شاعر رمانتیک انگلیسی، «زیبایی حقیقت است، و حقیقت زیبایی». ترانههای باب دیلن شعرند و اشعار او ترانه.
انسان در ترانههای دیلن
این استاد ادبیات انگلیسی سپس درباره انسان در ترانههای دیلن گفت: او ما را به کشف و شهود فرامیخواند. او انسان را دعوت میکند تا خانه و انفعال را رها کرده، به دل بزرگراههای بیانتها بزند و در شهرهای ناآشنا اطراق کند. او از انسان میخواهد تا در لحظه زندگی کند و از شانس خود برای بهرهگیری از موهبتها و دردهای زندگی استفاده کند.
قهرمان در ادامه خاطرنشان کرد: دیلن از انسان میخواهد که رویاها و کابوسهایش را جدی بگیرد. او نه تنها انسانهای غافل، ترسو و متخاصم را نکوهش میکند، بلکه انسانهایی را که تظاهرات میکنند، آدم میکشند و بدتر از همه آنهایی را که پس از مواجه شدن با واقعیات روی خود را برمیگردانند نیز شماتت میکند. غفلت و جهل بشر است که او را از دیدن و لمس حقیقت بازمیدارد.
راک؛ زبانی جدید برای احساسات جدید
قهرمان درباره رو آوردن باب دیلن به موسیقی راک گفت: دیلن به عنوان یک هنرمند آزاده، به محض اینکه احساس کرد در نقش یک ترانهسرای معترض دارد کم کم کلیشه میشود، به عبارتی هنگامی که احساس کرد به عنوان یک وسیله در دست جریان موسیقی فولک اعتراضی به بازی گرفته شده، بلافاصله از شمایل و سبک خود فاصله گرفت و موسیقی خود را به موسیقی راک نزدیک کرد تا برای بیان احساسات جدید زبانی جدید داشته باشد.
او افزود: چنین تغییر سبکی در واقع تغییری ققنوسوار بود. دیلن در سال ۱۹۶۵ خود سنتیاش (ترانهسرای فولک) را در هم شکست تا شخصیت و چشمانداز هنری جدیدی را به عرصه ظهور برساند.
وی با بیان اینکه دیلن از تکرار خود و تصویری که دیگران برازنده او میدیدند بیزار بود، گفت: آنچه او را از هویت قدیمی خود دور میکرد نه تنها از میل او برای تجربهگرایی و کشف دروازههای جدید موسیقی فولک راک ناشی میشد، بلکه در تعصب کورکورانه منتقدین و علاقهمندان موسیقی فولک سنتی نیز نهفته بود.
این استاد زبان و ادبیات انگلیسی صحبت از خدمت دیلن به موسیقی فولک و راک را زود دانست و درباره سبک او گفت: او از بینش و ذوق هنرمند بزرگی چون وودی گاتری برخوردار است؛ او از نسل شاعران بلندمرتبهای چون آرتور رمبو و والت ویتمن است.
وی صدای دیلن را منحصربه فرد و غیرقابل تقلید خواند و اظهار کرد: شاید بتوان خواندن و صدای او را با سبک وودی گاتری و یا خوانندههای بلوز دلتا مقایسه کرد، اما صدای دیلن در نهایت صدای دیلن است. صدای او کاملاً بر ترانههایش مینشیند و یادآور خنیاگران و شاعران دورهگرد باستانی است که حقایق تکاندهنده زندگی را با آرامشی طعنهآمیز و شوخطبعی منحصر به فردی در دل تصنیفهای به ظاهر ساده خود زمزمه کرده و به راه خود میرود.
قهرمان دنیای امروز ما را به دنیای کابوسوار فیلمهای دیوید لینچ تشبیه کرد و جهانی را که دیلن در ترانههایش خلق میکند دیروز، امروز و فردای ما دانست و افزود: او اسطورهای است که در طی بیش از ۵۰ سال حقیقت عهد عتیق را در دل راک اند رول جای داده و سوار بر امواج رادیویی سرتاسر جهان را درنوردیده است.
وی افزود: او با هوشیاری مثالزدنی و تغییر سبک و هویت خود همیشه سعی کرده تا بسیار جلوتر از مخاطبین خود قرار بگیرد تا همیشه همچون مراد به دنبال او باشند. او خالق ترانههای جاودانه است.
دیلن؛ صدای بیدار نسل خود
قهرمان، دیلنِ شاعر و ترانهسرا را غیرقابل تفکیک دانست و گفت: باب دیلن ترانهسرا و باب دیلن شاعر در هم تنیدهاند و نمیتوان مرزی بین آن دو قائل شد. ترانههای او هم از اصالتی کهن برخوردارند و هم کاملاً مدرن، هم شاعرانه و هم به حق سینمایی هستند.
او درباره ساختار ترانههای دیلن گفت: دیلن در ترانههایش از ساختار تصنیفهای (ballad) ادبیات پیش از رنسانس استفاده میکند و با بردن شاعرانه آنها به فضایی اکسپرسیونیستی و سوررئال، جهان خاکستری، مأیوسکننده و پراضطراب امروز را به تصویر میکشد.
وی با ذکر مثالی بیان کرد: «یه چیزی داره اتفاق میافته / ولی نمیدونی چیه / اینطور نیست آقای جونز؟» شاعر یا ترانهسرا، باب دیلن است.
قهرمان با بیان اینکه دیلن با انتشار دومین آلبومش به موسیقی اعتراضی روی آورد، خاطرنشان کرد: نسل آگاه بعد از جنگ ویتنام به از بین بردن سلاحهای اتمی اصرار ورزیده و به نقض حقوق مدنی و شهروندی خود اعتراض میکردند. دیلن با آگاهی از مسئولیت اخلاقی خود در عین مخالفت با شرایط حاکم اجتماعی به صدای بیدار نسل خود مبدل شد. او نمیتوانست نسبت به اوضاع اسفبار کشاورزان و معدنچیان و تبعیض نژادی در جامعه آمریکا بیتفاوت باشد.
این استاد زبان و ادبیات انگلیسی درباره بازگشت ژانر به معنی اصلی خود در کارهای این هنرمند تصریح کرد: دیلن از آن دسته هنرمندانی است که «ژانر» را به مفهوم اولیه و هندواروپاییش، یعنی ریشه کلمه (engender) به معنی زایش و خلق کردن، بازگرداند. باب دیلن بیمحابا و بدون توقف خلق کرده است.
او در پایان گفت: باب دیلن بلوز دلتا را با شعر سمبولیستی فرانسوی، موسیقی فولک اعتراضی، عهد عتیق و عهد جدید، و جوش و خروش شعر (Beat) درهم میآمیخته تا هم ترانه و هم شعر خلق کند.