آفتابنیوز : نوژن اعتضادالسلطنه- «ترکیه امروز شاهد رژیمی نیمهاقتدارگرا و نیمهدموکراتیک است که در آن وضعیت برای گروههای مخالف به طور

فزایندهای دشوارتر و عرصه برایشان تنگتر میشود. با این حال، پیروزی کودتا میتوانست باعث برقراری یک دیکتاتوری تمامعیار شود که هیچ چیز بهتری را برای ترکیه به ارمغان نمیآورد و احتمالا بدترین نتیجهاش برای چپها میبود.»
به گزارش آفتابنیوز؛ این بخشی از نظر «اونور باکینر» استادیار دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه سیاتل است که در گفتوگوی اختصاصی با «آفتابنیوز» درباره تحولات سیاسی ترکیه و وضعیت آن کشور در دوران پس از کودتا مطرح شده است. این پژوهشگر دانشگاهی ترک باور دارد که اپوزیسیون ترکیه و نفوذ و قدرت لازم برای کنار زدن حزب عدالت و توسعه از قدرت دستکم در کوتاهمدت و میانمدت برخوردار نخواهد بود.
***
در نخستین راهپیمایی پس از کودتای نافرجام میشد پرچم دوران عثمانی را دید که در حمایت از اردوغان در دست هواداران او قرار داشت. علاوه بر اسلامگرایان تعداد زیادی از پانترکیستها نیز به راهپیمایی آمده بودند. آیا باید منتظر ظهور جنیشهای راستگرایانه افراطی باشیم؟ آیا به نظرتان باید نسبت به این موضوع نگران بود و ترکیه به سوی نوعی فاشیسم حرکت خواهد کرد؟
حزب عدالت و توسعه همواره چتری ائتلافی متشکل از نیروهای محافظهکار، میانهرو و مذهبی و برخی از ملیگرایان بوده است. در درجات خاصی میتوان گفت که ملیگرایی و مذهبگرایی همواره دو عنصر اساسی جریان راست ترکیه بودهاند و و در برهههایی از دوران تاریخ معاصر ترکیه، گروههای محافظهکاری بودهاند که از خشونت علیه مخالفان سیاسی و اقلیتهای قومی و مذهبی در طول تاریخ معاصر ترکیه استفاده کردهاند. در نتیجه، من فکر نمیکنم که تحولات اخیر شکل تازهای از فاشیسم باشند. این درست است که دولت از نمادگرایی ملیگرایانه و مذهبی آنهم بهطور رو به رشدی استفاده میکند با این حال، من بر این باورم که دلیل اصلی این موضوع سرپوشگذاشتن بر اشتباهات فرهنگی و ایدئولوژیکی دولت باشد که ناشی از رها کردن گفتمان اصلاحطلبانه لیبرالی توسط حزب عدالت و توسعه است.
نظر شما درباره قدرت نیروهای چپ در ترکیه در وضعیت فعلی چیست؟ ایا فکر میکنید آنان میتوانند وضعیت کنونی را تغییر دهند؟
چپ ترکیه هرگز نتوانسته از اثرات مخرب ناشی از کودتای سال 1980 میلادی بهبود یابد. گروههای مختلف چپگرا در حامعه مدنی ترکیه در حوزههای مختلفی، بهخصوص حقوق بشر، برابری جنسیتی و حفاظت از محیط زیست، دولت عدالت و توسعه را زیر سوال بردهاند. با این حال، از نظر احزاب سیاسی چپها در موقعیتی قوی قرار ندارند. حزب جمهوریخواه خلق (حزب اصلی اپوزیسیون متشکل از کمالیستها) جایگاه خود را به عنوان یک حزب چپ میانه تثبیت کرده است با این حال، تاکنون قادر به جذب رای کافی از میان رایدهندگان برای پایاندادن به سلطه حزب عدالت و توسعه نبوده است. حزب دموکراتیک خلقها نیز جنبش سیاسی کردی است که توانسته به جنبش چپ ترکی نزدیک شود با این حال، تنها قادر به کسب حدود 10 تا 13 درصد آرا بهنفع خود بوده است. من تغییر عمدهای را در درون جنبش چپ ترکیه در سالهای آینده پیشبینی نمیکنم. هرگونه تغییری مشروط به راهکاری ابتکاری از سوی دو حزب مذکور برای جلب رای بیشتر خواهد بود.
بهنظرتان علت همراهی اخیر حزب جمهوریخواه خلق با حزب عدالت و توسعه پس از کودتا چه بود؟ این در حالیست که حزب جمهوریخواه خلق نماینده سوسیال دموکراسی در ترکیه است. آیا میتوان از این موضوع به عنوان تغییر جهت آشکار آن حزب به سوی راست یاد کرد؟ آیا میتواند گفت کمالیسم پروژهای شکستخورده است؟
کمالیسم به عنوان یک ایدئولوژی سکولاریستی، توسعهگرا، ملیگرا و پوپولیستی هنوز هم با گرایشها راست و چپ به طور توامان همزیستی دارد. رهبری کنونی حزب جمهوریخواه خلق تلاش میکند تا نسخه چپ میانه از کمالیسم را با تاکید بر عدالت اجتماعی و انتقاد از سوءاستفادههای دولتی و رد سکولاریسم شبهنظامی گذشته ارائه دهد. تصمیم رهبری حزب برای پیوستن به راهپیمایی حزب عدالت و توسعه پس از کودتای نافرجام 15 جولای گذشته اقدامی تاکتیکی برای نشاندادن مخالفت آن حزب با تلاش برای کودتا به هواداران حزب عدالت و توسعه بود. من فکر نمیکنم که تغییر عمدهای در رویکرد و نگرش حزب جمهوریخواه خلق ایجاد شده باشد. این حزب به سمت جناح راست سیاسی حرکت نکرده است؛ بلکه با دشواری پیروزی در انتخابات از طریق موقعیت خود به عنوان یک حزب چپ میانه مواجه است آنهم در زمانی که میانگین رایدهندگان به سوی احزاب راستگرا گرایش دارند.
حزب دموکراتیک خلقها تنها حزبی بود که راهپیمایی پس از کودتای نافرجام شرکت نکرد؟ آیا فکر میکنید این موضوع تاثیر بدی بر مذاکرات صلح داشته باشد؟ آیا فکر میکنید این حزب میتواند نماینده جریان چپ ترکیه باشد؟
روند مذاکرات صلح از سوی حزب عدالت و توسعه در جولای 2015 میلادی متوقف شد. از آن زمان به این سو تلاش جدی و قابلتوجهی برای از سرگیری مذاکرات صلح میان کردها و دولت ترکیه صورت نگرفته است. من فکر میکنم که اردوغان و دولت او میخواهند که حزب دموکراتیک خلقها را به عنوان یک بازیگر بالقوه در آینده مذاکرات صلح از صحنه حذف کنند. این حزب با بیش از 100 حمله از سوی اراذل و اوباش مواجه شده و دستکم دو حمله از طریق بمب در فاصله ماههای مه و اکتبر 2015 میلادی علیه آن صورت گرفته است. این حزب تنها حزب اصلیای بود که از سوی حزب عدالت و توسعه برای راهپیمایی پس از کودتای نافرجام 15 جولای دعوت نشد. این در حالی بود که حزب دموکراتیک خلقها کودتا را محکوم کرده بود.
در فضایی که خشونت و جو غیردموکراتیک در ترکیه در حال گسترش است، حزب دموکراتیک خلقها خود را در وضعیت دشواری میبیند که بخواهد از مذاکرات صلح دفاع کند چرا که دولت به طور مداوم اعضای آن حزب را تروریستهایی در لباس شهروندان غیرنظامی قلمداد میکند. من باور دارم که حزب دموکراتیک خلقها میتواند حزبی کوچک اما شریکی مهم در سوسیال دموکراسی ترکیه باقی بماند؛ مانند احزاب چپ و سبز در کشورهای اروپایی که به ائتلافهای چپ میانه میپیوندند. با این وجود، در صورتی که منازغات خشونتبار ادامه پیدا کنند حزب دموکراتیک خلقها نخواهد نتوانست پیام خود را به اکثریت حمعیت ترکیه برساند. بار دیگر، این آنان نیستند که مقصر ایجاد وضعیت کنونی هستند بلکه آنان در زمره بزرگترین قربانیان خشونت هستند. با این حال، بازهم در نهایت رایدهندگان نه حزب عدالت و توسعه که در نوامبر 2015 میلادی اعضای حزب دموکراتیک خلقها را مقصر دانستند و آنان را نکوهش کردند.
آیا فکر نمیکنید که اخراج روزنامهنگاران، اساتید دانشگاهی و روشنفکران از نهادهای دولتی سبب شود تا آنان جذب گروههای چپ رادیکال شوند و به فعالیتهای زیرزمینی روی آورند؟
این درست است که محاظهکاری مذهبی اکنون بسیار برجستهتر از دهههای گذشته در ترکیه است و در مقابل گروههای مختلف مترقیتر از جمله چپگرایان، فمینیستها و فعالان محیط زیست با آزار و اذیت مواجه میشوند. حزب عدالت و توسعه آغازگر این روند نبود اما قطعا موجب سرعت بخشیدن آن شد. من فکر نمیکنم که اسلامگرایی ترکی در آینده نزدیک رادیکال شود؛ در عوض آنان به دنبال ایجاد یک هژمونی انتخاباتی پایدار براساس نسخه خود از محافظهکاری میباشند. آنان در حال حاضر در میان مردم بسیار محبوب هستند در نتیجه نیازی به رادیکالیزهشدن بیشتر ندارند.
برخی از گروههای چپ رادیکال در ترکیه بهصورت زیرزمینی فعالیت میکنند که آن هم یکی از پیامدهای منفی کودتای 1980 میلادی بود. من هیچ چیزی درباره ظهور گروههای تازه رادیکال یا رادیکالیزهشده چپ نخواندهام در نتیجه نمیتوانم به این پرسش پاسخ دقیقی دهم.
ایده و نظر اصلی فعالان چپ درباره شرایط پس از کودتا در ترکیه چیست؟ آیا فکر نمیکنید اگر کودتای نظامی موفق میشد تلفات و هزینههای آن بسیار کمتر از شکست آن و کودتای سیاسی اخیر اردوغان میبود؟
بسیاری از ترقیخواهان و مخالفان خود را بین دو گزینه بد گرفتارشده میبینند. اگر کودتا موفق میشد بدترین سناریو را شاهد میبودیم؛ چراکه کودتاگران فاقد مشروعیت انتخاباتیای بودند که اردوغان و حزب عدالت و توسعه دارد. علاوه بر آنان، با بیمبالاتیای که کودتاگران در روز کودتا نشان دادند به سرعت میتوانستند به دامنزدن خشونت بیشتر در ترکیه کمک کنند. با این حال، این درست است؛ اردوغان و دولت عدالت و توسعه از تلاش برای کودتا به منظور پاکسازی بسیاری از افرادی استفاده کردند که هیچ ارتباطی با کودتا نداشتند. برای مثال، ده هزار معلم که هیچگونه سمپاتیای به جنبش گولن نداشتند اخراج شدند؛ آنهم به این دلیل ساده که صرفا از اعضای اتحادیهها و سازمانهای چپگرا بودند که دولت مدعی است سمپاتهای پ ک ک هستند. یکی از روزنامههای اصلی چپ ترکیه (اورنسل) نیز تعطیل شد. به عبارت دیگر، ترکیه امروز شاهد رژیمی نیمهاقتدارگرا و نیمهدموکراتیک است که در آن وضعیت برای گروههای مخالف به طور فزایندهای دشوارتر و عرصه برایشان تنگتر میشود. با این حال، پیروزی کودتا میتوانست باعث برقراری یک دیکتاتوری تمامعیار شود که هیچ چیز بهتری را برای ترکیه به ارمغان نمیآورد و احتمالا بدترین نتیجهاش برای چپها میبود.