آفتابنیوز : محمد عطریانفر در مصاحبه با روزنامه اعتماد در باره انتخابات ریاست جمهوری سخن گفت.
بخشهایی از اظهارات او را می خوانید
* چندين بار در طول ماههاي گذشته و در مصاحبههاي مختلفي به صورت شفاف بيان كردهام كه گستره اصلاحطلبان در سطوح مختلف از جريانات سياسي و احزاب گرفته تا نحلههاي فكري گوناگون، شخصيتهاي موثر و نامآور در خانواده بزرگ اصلاحات يكپارچه و يكصدا بر حضور و ادامه فعاليت آقاي روحاني براي دوره دوم رياستجمهوري معتقدند و از آن سخن گفتهاند و احدي از چهرههاي شاخص اصلاحطلب در اين راستا ترديدي به خود راه نداده است.
*اصلاحطلبان به مقتضاي حال استدلال ميكنند ادامه رياستجمهوري آقاي روحاني مصلحت ملي است. برگزيده ملتي كه ظرف سه سال كارنامه موفقي داشته است، كارآمد بوده است؛ نقش توانمندي در پيشبرد اهداف و منويات مردم داشته است؛ بزرگترين دلنگراني كه درپي تحريم، احتمال حمله نظامي بر سر كشور سايه انداخته بود را با تدبير سياسي وبا بهرهگيري از همراهي رهبري نظام و نقشآفريني ارزنده دكتر ظريف، وزير خارجه و دكتر صالحي، دانشمند برجسته در حوزه فيزيك هستهاي به ثمر رسانده است.
*ردصلاحيت رييسجمهور مستقر توسط شوراي محترم نگهبان امري ممتنع است. به اين معنا كه از نظر حقوقي ارزيابي صلاحيت رييسجمهوردردوره استقرار، مادام كه رياستش پابرجاست، توسط شوراي محترم نگهبان فاقد وجاهت است. در مقام استدلال اين موضوع چند نكته قابل بيان است. رييسجمهوري كه بر سر كار است راي مردم و تنفيذ رهبري را در اختيار دارد. پس تا زماني كه اين راي و تنفيذ به قوت خود باقي است، رييسجمهور واجد صلاحيت است و صلاحيتش محل خدشه، مناقشه، اشكال و انكار نيست. صلاحيت يك رييسجمهور در دوران انجام وظيفه، تنها از سه زاويه ممكن است مخدوش شود.
اول اينكه رييسجمهور مستقر دچار تخلفات قانوني جدي شود و ديوان عالي كشور اتهاماتي را متوجه او كند و در دادگاه عالي راي بر محكوميت عملكرد رييسجمهور صادر شود. طبعا با راي محكوميت، رييسجمهور معلق ميشود. چنين چيزي تا به حال رخ نداده ورخ نخواهد داد، چرا كه دولت آقاي روحاني تمام همت و توان خود را به كار بسته تا درچارچوب مقررات و قوانين و با كمك مجلس و نهادهاي مسوول در كشور مشكلات را حل و موضوعات را پيش برد.
دوم بحث عدم كفايت سياسي است. به اين معنا كه چنانچه رييسجمهوري دچار ناهنجاريها و مشكلاتي در حوزه صلاحيت سياسي شود، به نحوي كه شروط اوليه قانوني را از دست دهد، پارلمان ميتواند صلاحيت و كفايت سياسي رييسجمهور را بررسي كند و به عدم كفايت وي راي دهد و اگر رهبري هم تنفيذ كند، رييس جمهور بركنار ميشود. اين وجه هم كه در مورد آقاي روحاني نه رخ داده است و نه رخ خواهد داد. سوم اگر رهبري از موضع فراتر از قانون، بنا به مصلحت ادامه كار رييسجمهور مستقر را صلاح ندانند و تنفيذ خود رابردارند. هيچكدام از اين سه احتمال در مورد آقاي روحاني اتفاق نيفتاده و نخواهد افتاد. لذا اين امتناع قطعي در مورد رييسجمهور مستقر وجود دارد و شوراي محترم نگهبان قهرا نميتواند نسبت به صلاحيت وي ترديدي وارد كند.
*در انتخابات پيشين با وجود صلاحيت آقاي هاشميرفسنجاني و نظرسنجياي كه در سطح كشور براي ايشان صورت گرفته بود كه با ٣٠ميليون راي به قدرت خواهند رسيد، با توجه به اينكه احتمال ردصلاحيت ايشان داده ميشد، چون به ايشان پيام داده بودند كه ثبتنام نكنند!ثبتنام افراد «فالاعلم»ي چون آقايان روحاني و عارف را در عرصه انتخابات لازم دانستيم. اين مساله را هم صيانت كرديم. متاسفانه چون آقاي هاشمي ردصلاحيت شدند از گزينه ديگري كه در طول آقاي هاشمي بود، استفاده شد.
*منطق سياسي و رفتار درست اصولگرايان بهعنوان رقيب حكم ميكند تا در عرصه رقابت براي كسب پيروزي حضور پيدا كنند. با اين حال در مقام واقع بايد ببينيم چه اتفاقي خواهد افتاد. در اين راستا چند نكته را بايد در نظر گرفت. با توجه به تصوير ٣٧ سالهاي كه از انقلاب داريم، در دورههايي از انتخابات كه رياست جمهور مستقر ميتواند در انتخابات شركت كند، اقبال مردم همواره به رييسجمهور مستقر زياد بوده است. چنين سنتي در جمهوري اسلامي هنوز شكسته نشده است. محتملترين دورهاي كه احتمال داشت رييسجمهور يكدورهاي شود، سال ٨٨ بود كه حتي آن زمان نيز چنين اتفاقي نيفتاد. برداشت ما اين بود كه عملكرد آقاي احمدينژاد به حدي پر مشكل است كه مردم از او روي برميگردانند و چهبسا اين احتمال هم وجود داشت كه مردم به شخصيت ديگري متمايل شوند اما در سال ٨٨ هم رييسجمهور مستقر انتخاب شد. پس تاكنون روساي جمهور ما دو دورهاي بودهاند. به همين خاطر اصولگرايان معمولا به سمت يك فعاليت تمامعيار نميروند. رقيب بنا به ضرورت حضور سياسي و كنشگري حزبي حتما بايد در صحنه شخصي را معرفي كند، اما بعيد است كه شخصيت تراز اولي را معرفي كند. شخصيت تراز اول معمولا در چنين عرصههايي خودش هم مايل نيست در رقابت حضور پيدا كند، چون ميداند فقط براي گرم كردن بازار انتخابات ميآيد. نكته ديگر اينكه اصولگرايان هم چهرههاي ملي و موثر خود را با چنين آزموني به محك تجربه درنميآورند تا شكست بخورد.چرا كه اگر در محك تجربه آزمايشي شكستي براي چهره تراز اول به وجود آيد ممكن است در دوره ديگري كه او را به عنوان عنصر اصلي معرفي ميكنند بهدليل سابقه عدم توفيق پيشين، مجدد شكست بخورند. بنابراين در انتخابات ٩٦ اصولگرايان ممكن است چهره دوم يا سومي را مطرح كنند. چهرههاي دوم و سوم هم با تمايل كافي دوست دارند در عرصه ملي ديده و مطرح شوند. از اين جهت فكر ميكنم اصولگرايان هم منطق رقابت را با همين ادبياتي كه مطرح شد، ميپذيرند.