آفتابنیوز : کشوری که سیاست نگاه به منافع نوک دماغی اش تا فروش سرزمین آلاسکا به آمریکا را در پرونده اش دارد، نباید امتیاز بالایی در اعتماد ایران به همسایه ی دریایی اش به خود اختصاص می داد. چه برسد به این که مساله ای حیاتی چون انرژی هسته ای برای کشورمان در قمار سیاست آموزی روسیه بر داو ریخته شود.
اگر ایرادهای فنی تکنولوژی هسته ای روسی که چرنوبیل را به عنوان نخستین بمب هسته ای خانگی جهان در پرونده دارد، مشکل قابل توجهی نباشد، همراهی آن با چنین سیاستی مطلقا اعتماد عقل را نمی شایست.
در حالی که از دیرباز یکی از آرزوهای سیاست این سرزمین دست رسی به آب های گرم خلیج فارس بوده و حتی اکنون نیز خیال پرورانی در میان برخی سیاست مردان فسیل خود دارد، پس از گردش دیگرگون چرخ و گذشت روزهای سستی ایرانیان و منسوخ شدن قلدری های نظامی ممکن بود با روابط سیاسی و اقتصادی متقابل با همسایگان خود از جمله ایران عملا از منافع و امتیازات آنها بهره مند شود، کماکان برگ خور سیاست های امریکایی است که برای به دست آوردن همان خوان نعمت از آن سوی جهان تو گویی برای کشف دوباره ی هند شرقی ناوگان راهی می کند.
اکنون که به اذعان کارشناسان روس یکی از مراحل تعیین کننده ی سرنوشت پرونده ی هسته ای ایران مذاکرات روز 16 فوریه ی ایران و روسیه بر سر طرح روسیه شمرده می شود، پر واضح است که مقصد دسته گل روسی که بر آب شناور شده برای خود آنها هم نامعلوم است.
شاید از این روست که کارشناسان روس با القای پی در پی این نکته که یک ماه باقی مانده آخرین فرصت ایران برای حل مساله ی هسته ای به شیوه ی دیپلماتیک است و طرح روسیه «منجی» این روند است، می کوشند با فوت کردن این دسته گل لااقل مسیر آن را اندکی تغییر دهند. نکته ی دیگری که از آن برای پرهیز هر دو طرف یعنی ایران و غرب (گویی روسیه خود نیز می داند در برابر امریکا اعشاری هم از ابهت پوشالی دوران شوروی برایش میراث نمانده باقی نمانده) از وارد شدن در روندی غیر دیپلماتیک استفاده می کنند، بزرگ نمایی نتایج ارجاع پرونده ی ایران به شورای امنیت سازمان ملل است. به این ترتیب که ایران با در نظر گرفتن زیان های تحریم جهانی انعطاف نشان دهد و غرب با احتیاط از این امر که ایران می تواند در مدتی بین 3 تا 5 سال پس از اعمال تحریم ها با دانش هسته ای که تا کنون اندوخته وارد لیگ قدرت های هسته ای شود.
نکته ی دیگری که این کارشناسان به آن اشاره می کنند احتمال ماجراجویی سر خود اسراییل است که غیب گویانه تاریخ «تقریبی» آن را 28 مارس اعلام می کنند! ماجرا از این قرار است که طبق همان حساب های نوک دماغی، روسیه از چنین فاجعه ای در کوتاه مدت سود می برد. چه از راه آب کردن سلاح هایش، چه به واسطه ی گران شدن کوتاه مدت نفت. اما بدیهی است که نتایج دراز مدت این حادثه از جمله قرار گرفتن در محاصره ی تعدادی کشور ضعیف یا تحت نفوذ امریکا بسیار فراتر از کوته بینی سیاستمداران روسیه است.
گویی در کنار نویسندگان روسیه که همه از زیر «شنل» بیرون آمده اند، سیاستمداران روسیه نیز الگوی قهرمان این اثر ادبی بزرگ را برگزیده اند که مدت زیادی را با ریاضت برای به دست آوردن شنل یعنی شیئی در واقع بی اهمیت صرف می کند و پس از دزدیده شدن باقی عمرش را تا زمان مرگ به دنبالش می گردد.