آفتابنیوز : ساعتی بعد هم تحقیقات جنایی دراین باره آغازشد.درنخستین بررسیها مشخص شد مرد جوان ساعتی قبل از پشت بام خانهای چهار طبقه در یکی از کوچههای خیابان هنگام به بالکن طبقه دوم سقوط کرده است و باتوجه به وخامت حالش به بیمارستان منتقل شده است. اما تلاش تیم درمانی بینتیجه مانده و مرد جوان تسلیم مرگ شده است.
به گزارش ایران، صاحبخانه طبقه دوم که رضا در بالکن خانهاش سقوط کرده بود، به مأموران گفت: داخل خانه بودم که ناگهان متوجه صدای مهیبی شدم. خودم را باعجله به بالکن رساندم که با پیکرخونین مرد جوان روبهرو شدم. البته اورا چندین باردر ساختمان دیده بودم وفکرمی کردم برادر خانم همسایه طبقه سوم است. برای همین با دیدن او بلافاصله خودم را به طبقه بالا رساندم و به بهرام- همسایه طبقه سوم- گفتم که برادرهمسرش داخل بالکن ما افتاده است.
به دنبال این اظهارات، تحقیقات از بهرام و همسرش آغازشد اما کارآگاهان دریافتند که رضا، هیچ نسبتی با مرد جوان و همسرش ندارد و به همین دلیل بهرام بازداشت شد.
همسر وی نیز به کارآگاهان گفت: «رضا از دوستان همسرم است ولی چون رفت و آمد خانوادگی داشتیم و برای اینکه همسایهها کنجکاوی نکنند به دروغ به همسایهها گفته بودم که او برادرم است. ساعتی پیش همسرم به خانه آمد و از او خواستم آشغالها را سر کوچه ببرد. بعد از انجام این کار به خانه آمد و خریدی را که کرده بود داخل خانه گذاشت و به پشت بام رفت اما ناگهان صدای مهیبی شنیدم.لحظاتی بعد همسرم وارد خانه شد. به دنبال او نیزهمسایه طبقه دوم سراسیمه به مقابل خانه ما آمد و خبر سقوط رضا را داد. آن زمان بود که متوجه شدم صدای مهیبی که به گوشم رسیده مربوط به افتادن رضا بوده است. صبح دیروز، بهرام برای تحقیقات فنی به شعبه ششم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شد و زمانی که در مقابل بازپرس محسن مدیر روستا ایستاد، مدعی شد که رضا را شب حادثه ندیده است. اوگفت: ازحدود یک سال قبل به همسرم شک کرده بودم. تصور میکردم او با رضا رابطه پنهانی دارد. دو هفته قبل هم متوجه سر و صدایی از پشت بام شدم و وقتی برای پی بردن به علت سر و صدا از خانه خارج شدم همسایهها را دیدم که رضا را گرفتهاند. میگفتند او را در پشت بام خانه پیدا کردهاند.اما همان موقع همسرم با اصراراز من خواست به همسایهها بگویم رضا برادر خانم من است!
مرد جوان ادامه داد: شب حادثه حدود ساعت 10:15 شب بود که به خانه آمدم، خانهمان در انتهای کوچهای باریک قرار دارد و زمانی که زنگ خانه را به صدا درآوردم دخترم از من خواست آشغالها را سر کوچه بذارم. من به طبقه سوم رفتم آشغالها را برداشتم و به سر کوچه رفتم تا هم آشغالها را بیرون بگذارم و هم از مغازه سر کوچه خرید کنم. زمانی که برگشتم ناگهان صدای مهیبی شنیدم و چند لحظه بعد همسایه طبقه دوم زنگ خانه ما را به صدا درآورد.وقتی گفت برادر خانمم داخل بالکن آنها سقوط کرده است با تــــــــــعجب گفتم:« برادر خانمم که تهران نیست، شهرستان است.»با این حال خیلی سریع خودم را به خانه همسایه رساندم و با پیکر نیمه جان رضا روبهرو شدم.بهرام ادامه داد: در این مدت به رفت و آمدهای مشکوک به خانهام شک کرده بودم اما نمیخواستم همسرم را طلاق بدهم چون زندگیام و بچه هایم را دوست داشتم. از طرفی ما دو برادر هستیم که دو خواهر را گرفتهایم و اگر من زنم را طلاق میدادم زندگی او هم نابود میشد. حتی به مادرزنم زنگ زدم و از او خواستم با همسرم صحبت کند ولی بعد از آن دیگر او جواب تلفنم را هم نداد.
به دنبال اظهارات مرد جوان، دو فرضیه از سوی بازپرس جنایی تهران مطرح شد.نخست اینکه قربانی ماجراوقتی متوجه حضورمردصاحبخانه شده، خودش را به پشت بام رسانده تا از آنجا فرار کند که ناخواسته تعادلش را از دست داده و سقوط کرده است. دومین فرضیه هم ازقتل مرد جوان به دست صاحبخانه حکایت دارد. درحال حاضربازپرس جنایی برای افشای رازاین معما، دستورتحقیقات ویژه راصادرکرده است وکارآگاهان درتلاش برای رازگشایی ازمرگ مرموزهستند.