آفتابنیوز : آرمان امروز در ادامه نوشت: «این روزها وقتی به پاساژهای بزرگ و لوکس که بیشتر در بالا یا مرکز شهر جا خوش کردهاند، پا میگذاریم با انبوهی از شهروندان مواجه میشویم که بدون داشتن برنامهای برای خرید به این پاساژها آمده و به هر دلیلی ساعاتی از روز خود را در آنجا سر میکنند. پاساژگردی پدیدهای است که در جامعه مدرن شکل یافته و جوانان و نوجوانان بسیاری را به طرف خود جذب میکند. این مکانها میتوانند نوعی ژست اجتماعی هم در پی داشته باشند؛ چرا که بسیاری از افراد با رفتن به این مراکز عکس خود را از آنجا منتشر میکنند و از این راه میتوانند خود را درون یک ژست جا کنند. بر اساس گزارش مرکز آمار تنها در سال ۱۳۹۱ کار احداث ۳۲۱ ســاختمان با کاربری تجاری در مجموعه شهری تهران به پایان رسیده و در سال ۹۲ از آنها بهرهبرداری شده است. تعداد زیادی مجوز نیز در فاصله سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۵ صادر و مالهای زیادی در شهر تهران ظاهر شده که اکثر آنها در غرب تهران ساخته میشود. بر اساس گزارشها در سطح کشور ۲۸۰ مگامال وجود دارد که در این راستا مشهد با داشتن ۱۳۰ مگامال حتی از تهران هم پیشی گرفته است. به عقیده کارشناسان، این مراکز مغایر با فرهنگ جامعه ماست. پروژههای شهری باید دارای پیوست فرهنگی باشند اما این مساله بیشتر در مجتمعهای وابسته به شهرداری رعایت شده است و سرمایهدارانی که مستقل کار میکنند، توجه چندانی به عناصر فرهنگی ندارند.
پاساژگردی، تفریح بدون هزینه
ثنا فردی است که در هفته سه تا چهار بار به پاساژ میرود. او معتقد است که میتواند بدون هیچ هزینهای چند ساعت وقتش را در این مکانها بگذراند و اگر بخواهد این مدت را در جای دیگری باشد، باید مبلغ زیادی هزینه کند. البته ثنا خریدهای مورد نیاز خود را هم از این مکانها انجام میدهد. خانم محجبهای هم در یکی از پاساژهای تهران دلیل جذابیت این مکانها را در امنیتشان میداند و معتقد است در اینجا میتواند بدون دغدغه به دنبال اجناس مورد نیاز خود بگردد. علی هم پای ثابت مراکز خرید است و چون زیاد به سینما میرود، دوست دارد از سالنهای سینمای تعبیه شده در این مراکز استفاده کند و کمی بیشتر وقت بگذراند. البته باید توجه داشت که پاساژها کاربرد دیگری پیدا کرده و به مکانی برای قرار و مدار تبدیل شدهاند. چندی پیش تعداد زیادی از جوانان و نوجوانان تهرانی طی قراری که در شبکههای مجازی داشتند، در یکی از پاساژهای معروف تهران ملاقاتی ترتیب دادند و همه این مسائل گواهی است بر تغییر کاربرد این مراکز در کلانشهرهای کشور.
پاساژگردهای پیر
با این که پاساژگردی و پرسه زدن در مراکز خرید به عنوان تفریح جوانان شناخته شده است اما عباس کاظمی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران با یادآوری تعدادی از مراکز خرید در سطح تهران به این نکته اشاره میکند که این تفریح تنها مختص جوانان نیست بلکه افراد در سنین بالا هم به این تفریح گرایش نشان دادهاند، به شکلی که باید گفت از این قافله جا نماندهاند: «این تفریح تنها مخصوص جوانان نیست. زنان و مردان میانسال و پیر هم ساعات زیادی از روز را چه داخل پاساژها و چه روی پلههای ورودی مراکز خرید میگذرانند. نکتهای که نباید در مورد پرسهزنان فراموش شود تفاوت بین آنها و زنانی است که برای خرید پاساژها را زیرو رو میکنند. زنان بیشتر از دیگران خرید ویترینی میکنند یعنی کالاهای پشت ویترین را میبینند و راجع به آن صحبت میکنند، قیمتها را میپرسند و گاهی لباسهای مورد علاقهشان را پرو میکنند و آن را میخرند. بنابراین پرسهزنها به طور حتم به خرید نمیپردازند و از کسب اطلاعات راجع به قیمت اجناس، مدها و کالاهای جدید بیشتر لذت میبرند.»
مگامالها و ترافیک
در شرایطی که گفته میشود عصر مراکز تجاری بزرگ در کلانشهرهای ایران آغاز شده، به اعتقاد کارشناسان در طراحی این مجتمعها به ویژه در تهران بررسیهای ترافیکی چندان جدی گرفته نمیشود. بنا به گفته مسئولان، ساخت مراکز تجاری بزرگ در مناطق ۱، ۳، ۵ و ۶ پایتخت رشد قارچگونهای را طی یک دهه اخیر داشته است و شهروندان از ورود این مهمانان ناخوانده به محله خود ناراضی هستند. مگامالها در شرایطی نقاط مرکزی تهران را اشغال کردهاند که کارشناسان میگویند در همه جای دنیا برای جلوگیری از افزایش حجم ترافیک، مجتمعهای تجاری، خارج از شهرها ایجاد میشود. عضو شورای شهر تهران، کمبود پارکینگ در مجتمعهای بزرگ تجاری را بزرگترین مشکل این مجتمعها میداند و معتقد است وضعیت ترافیکی معابر پیرامونی مگامالها، به طور کامل متاثر از انبوه سفرهای اضافی ناشی از فعالیت این مراکز به ویژه در ساعات عصرگاهی و شبانگاهی است که شهروندان محلهایی که مگامالها در آن ساخته شدهاند را با معضلات زیادی روبهرو کرده است. به اعتقاد محمد حقانی مگامالها، حیات مدنی مناطقی که در آنجا ایجاد میشوند را تحت تاثیر قرار داده و زندگی اجتماعی و فرهنگی را در آن مناطق متحول میکنند و از این رو میتوانیم بگوییم مگامالها حقوق شهروندی را لگدمال میکنند.
تفریحگاه نداریم
یک جامعهشناس در گفتوگو با «آرمان» میگوید: به طور کلی پاساژها و مالها تبدیل به مکانی برای خودنمایی و مصرفگرایی شدهاند. در بسیاری از موارد مراجعهکنندگان به این مراکز به دنبال گردش و تفریح هستند و کمتر برای خرید به این مکانها میروند. آن چه بیشتر در این مکانها اتفاق میافتد پدیده ویترینگردی است و افراد با تماشای ویترینها از مدهای روز آگاه میشوند. این مراکز بیشتر از آن که کاربرد تجاری داشته باشند، به مکانی برای سرگرمی و گذران وقت بدل شدهاند.
امیرمحمود حریرچی در مورد رابطه طبقه و پاساژها عنوان میکند: بیشتر مراجعان از طبقه متوسط هستند و این مکانها نیز بر این اساس طبقهبندی شده است. پاساژهایی در تهران وجود دارد که افرادی خاصی به آن میروند و اجناسی با برندهای معروف دنیا در آنها عرضه میشوند که قیمتهای بالایی هم دارند. طبقه پایین جامعه کاری با این مکانها ندارد و اگر هم مراجعه کنند، ناکامیهایشان دوباره بیدار میشود. البته طبقه متوسط هم به ۲ بخش تقسیم میشود. طبقه متوسط طبقهای است صاحب اندیشه که به طور معمول تحصیلکرده هستند، ساده زندگی میکنند، بیشتر به خودشان میرسند و تحولات جوامع هم از این طبقه ناشی میشود اما همان طور که گفتم این طبقه به ۲ دسته تقسیم میشود و گروه دوم نوکیسهها هستند که وضعیت درآمد آنها نیز نامعلوم است. تجملگرایی و مصرفگرایی از آن همین طبقه نوکیسه است اما طبقه متوسطی که ما میشناسیم کسانی هستند که خودشان را حفظ کردهاند؛ نه درگیر فرهنگ فقر طبقات پایین هستند و نه فقر فرهنگی نوکیسهها را دارند.
او در مورد گرایش بیشتر دختران به این مکانها بیان میکند: دختران معتقدند جامعه فرصت به نمایش گذاشتن تواناییها را از آنها میگیرد و این امر باعث میشود که بیشتر به ظاهرشان توجه کنند. واقعیت امر این است که امکانات برای دختران در جاهای دیگر فراهم نیست و تنها راه برای آنها پاساژگردی است تا بتوانند وقتگذرانی کنند. پاساژگردی به تفریح مدرن دختران ما بدل شده است.
حریرچی با تاکید بر ضعیف بودن مراکز تفریحی کشور خاطرنشان کرد: تفریح در جامعه ما به نوعی زیرزمینی شده یا در شکلهایی مثل پاساژگردی خود را نشان میدهد. تفریح و شادی حق مردم است و باید به صورت جمعی باشد چون افراد میتوانند در کنار هم شاد باشند، البته این شادی نباید برای کسی مزاحمت ایجاد کند. زمانی که جامعه نیازهای مردم را نادیده بگیرد، افراد خودشان راه را پیدا میکنند تا بتوانند نیازهای خود را برطرف کنند. در کشورهای دیگر قدم به قدم کافههایی وجود دارد که صندلیهایی در کنار خیابان تعبیه شده و افراد به این شکل وقت میگذرانند. تعداد کافه تریا از فروشگاهها بسیار بیشتر است. از سوی دیگر باشگاههای ورزشی در محلهها وجود دارد که با قیمتی پایین افراد به آنها مراجعه میکنند. زمانی که راه تفریح بسته شود، افراد آن را به داخل منزل میکشانند و زمانی که این مساله به داخل خانه میآید، احتمال بروز مسائل دیگری که صحیح نیست هم بالا میرود. تفریح در ملاءعام نیازمند توجه است و میتوان از پارکها نام برد که خوب عمل کردهاند. کشورهای توسعهیافته تفریح را به رسمیت شناخته و از هر امکانی برای آن استفاده میکنند اما ما تفریحگاه نداریم بلکه جایی داریم که گاهی در آن تفریح میکنیم.»