آفتابنیوز : سرویس فرهنگی- دیوید گالووی امریکایی به همراه دانا استاین، کامران دیبا و کریم پاشا بهادری در زمره افرادی بود که به عنوان کارشناس
هنری و زیر نظر مستقیم دفتر فرح دیبا مسئول خرید آثار هنری بود. پول خرید این آثار از شرکت ملی نفت ایران و سازمان برنامه و بودجه تامین میشد. او نخستین نمایشگاه گردان موزه هنرهای معاصر بود. او پیشتر گفته بود که موزه هنرهای معاصر پلی میان شرق و غرب بود و تلاش او و سایر همکارانش این بود تا پلی میان هنر معاصر ایرانی و هنر معاصر غربی ایجاد کنند.
به گزارش آفتابنیوز؛ نشریه آلمانی «زیت» اخیرا با او مصاحبهای داشته است. این نشریه مینویسد: در خانهاش میتوانید آثار هنری عجیبی را ببینید. این نمادی از زندگی استاد بازنشستهای است که تمام عشق و علاقهاش را وقف هنر کرد. گالووی با اندی وارهول، لئونارد برنشتاین آشنایی داشت. در سال ۱۹۷۷ میلادی عشقاش به هنر او را به تهران کشاند و سرپرست ارشد در موزه هنرهای معاصر برای کشف و خریداری آثار هنرمندان غربی شد. او کاری کرد که مجموعهای منحصربفرد از آثار هنرمان غربی در خارج از ایران اکنون در تهران پایتخت ایران در خاورمیانه جای دارند؛ نقاشیهایی از پابلو پیکاسو و جکسون پولاک از مهمترین اثار هستند.
گالووی در پاسخ به این پرسش که چگونه با فرح دیبا همسر محمدرضا پهلوی آشنا شد، میگوید: «در اواسط دهه هفتاد میلادی اغلب به تهران میرفتم چرا که در آن زمان نمایشگاههایی با عنوان هنر روز امریکا برگزار میشد. در آن زمان هنرمندان ایرانی زیادی به آنحا میآمدند؛ یک روز در بهار سال ۱۹۷۷ میلادی فرح دیبا برای بازدید از نمایشگاه آمد. او زن جذابی بود و با نگاهی باز به آثار توجه داشت. سوالات زیادی از من میپرسید. او مشتاق بود درباره فرهنگ غربی بیشتر بداند. در آن زمان در ایران بسیاری از موزهها به میراث فرهنگی پیش و پس از اسلام ایران اختصاص داده شده بودند و جشن شیراز هم برگزار میشد که بیشتر در محل موسیقی اوانگارد رقص و تئاتر بود. موزه هنرهای معاصر جواهر کوچکی بود اما تلالویی فوقالعاده در یک تاج بزرگ داشت.
او در ادامه میگوید که تنها مشکلاش این بود که به عنوان استاد در دانشگاه بوخوم اجازه ترک مقام خود و رسیدگی همزمان به کار موزه را نداشت. او میگوید در آن زمان ارتباط نزدیکی میان ایران و نوردراین وستفالن ایجاد شده بود. در آن زمان شاه حدود ۲۵ درصد از سهام تجاری و اقتصادی آن منطقه را خریداری کرده بود. رایزنیهای شاه به طور مستقیم به نتیجه رسید و ظرف چند هفته کار انتقال او فراهم شد. گالووی اشاره میکند که در انجمن ایران و امریکا در تهران چندین بار به عنوان استاد مطالعات امریکا سخنرانی کرده بود. گالووی میگوید کارش بسیار فشرده بود چرا که تنها سه ماه و نیم زمان برای افتتاح موزه به او داده شده بود. او میگوید: «وظیفه اصلی من برنامهریزی برای افتتاح نمایشگاه و گسترش مجموعه آثار بود. کار دشواری بود. او میگوید در ابتدا بیشتر اثار هنرمندان جوان ایرانی و به منظور حمایت از آنان خریداری شده بودند و از آثار خارجی نیز بخشی از آثار پیکاسو خریداری شده بودند. او میگوید حجم کارها به قدری زیاد بود که گاهی ۱۸ ساعت در روز کار میکرد و میافزاید: «اگرچه کفشهای مناسبی داشتم اما گاهی اوقات با پای خونین از سر کار باز میگشتم. علاوه بر مسائل هنری، واردات لامپ و دستگیره در توالت برای موزه نیز برعهده من بود! در آن زمان کیفیت کاعذ در ایران برای چاپ رنگی برای کاتالوگ خوب نبود و چندین تن کاغذ را از آلمان سفارش دادیم و خریداری شد. تمام این وسایل مورد نیاز در فرودگاه فرانکفورت جمعآوری میشدند و به همراه آثار هنری با هواپیماهای ایران ایر به ایران آورده شدند.
او میگوید در ابتدا کارهایی از پیکاسو و گوگن را خریداری کرده بود. گالووی اشاره میکند که به نظرش این آثار زیباترین در نوع خود بودند. فرح دیبا در ابتدا در کلکسیون خصوصی خود آثار را جمعآوری کرد و به تدریح این ایده مطرح شد که با افتتاح موزه، این آثار در معرض نمایش قرار داده شوند. گالووی در ادامه اشاره میکند که در ابتدا بودجهای برای خریداری آثار اختصاص داده نشد. او میگوید که فرح و شاه به قیمتها نیز توجهی نداشتند. به نظر میرسد در آن دوران با رونق فروش نفت ایران منابع مالی کافی در اختیار گالووی قرار داده شده بود. او درباره میزان پول صرفکرده برای خریداری آثار میگوید: «به یاد دارم اثری از فرانسیس بیکن را به مبلغ ۳۵۰ هزار پوند خریداری کردیم و پس از آن حدود ۱.۴ میلیون مارک پرداخت شد. پس از آن من بودجهای ۱۳.۵ میلیون دلاری برای کارم دریافت کردم.»
خبرنگار زیت اشاره میکند که فایننشال تایمز ارزش آثار هنری جمعآوریشده در دوران ریاست او در موزه هنرهای معاصر را سه میلیارد دلار تخمین زده است. گالووی در اینباره میگوید: «نمیدانم چگونه تخمین زده شده است. البته در چهار دهه قطعا قیمتها افزایش یافتهاند. تنها در سال ۲۰۱۳ میلادی یک از نقاشیهای بیکن در حراجی کریستی به ارزش ۱۴۲ میلیون دلار فروخته شد.
خبرنگار از گالووی میپرسد که شاه به شدت به دلیل نقض حقوق بشر از سوی قدرتهای غرب مورد انتقاد قرار میگرفت. او اشاره میکند که آیا وی از سوی همکارانش در دانشگاه به دلیل همکاری با رژیم پهلوی مورد انتقاد قرار گرفته بود؟ و او در پاسخ میگوید: «برخی کاملا آشکار به من میتاختند؛ برخی دیگر سکوت میکردند. رویدادهایی وحشتناکی در دوران شاه اتفاق افتادند؛ ظلم و ستم بیرحمانهای در زندان اوین تهران در آن زمان بود. اما من همزمان میدیدم که ایران در حال مدرن شدن است. من عاشق فرهنگ و مردم بودم و میخواستم هر کاری که میتوانم برای بهبود وضعیت موزه انجام دهم. من از کارم میلیونها دلار پول جمعآوری نکردم. کارم را صادقانه انجام دادم و چیز بیشتری به من پرداخت نشد.»
او در ادامه اشاره میکند تنها یکبار و آن هم زمانی که خانواده سلطنتی در تعطیلات بودند فرح به او اجازه داد که از کاخ شاه دیدار کند. او میگوید: «کاخ مدرن با معماری غربی و شیکی بود که بر روی دیوار آثار هنرمندان جوان ایرانی نصب شده بود. تنها نشانه از هنر باستانی ایران فرشهای موجود در آنجا بودند. در اتاق خواب شاه اثری از رنوار نقاش امپرسیونیست فرانسوی را دیدم. یک تصویر صمیمی بسیار زیبا که در آن زنی با یک بلوز یقه باز حضور داشت.»
او درباره روز افتتاح موزه هنرهای معاصر میگوید: «حمامی از شامپاین به راه افتاده بود. حشن سه روز به طول انجامید. کنسرت و گره رقص از نیویورک امده بودند و رقصندگان سنتی ایرانی نیز حضور داشتند. افراد مهمی دعوت شده بودند از جمله نلسون راکفلر ثروتمند معروف.»
گالووی درباره حال و هوای تهران پیش از انقلاب میگوید: «تفاوت بین شمال و جنوب شهر بسیار زیاد بود. جنوب شهر سنتیتر بود. من عاشق بازار بودم. در آن منطقه زنان باحجاب بیشتر بودند در شمال اما زنان با آخرین مد روز پاریس لباس میپوشیدند و به عینک آفتابی علاقه داشتند.»