به گزارش فارس، مدتی است در پخش هر شبی «معمای شاه» شاهد حضور شخصیت امام خمینی (ره) هستیم و از قاب تلویزیون اتفاقهای جزئی سال 42 را با حضور ایشان شاهدیم. شکرخدا گودرزی بازیگر و کارگردان تئاتر، ایفای این نقش را به عهده دارد و در روزهایی که به شدت مشغول ضبط سکانسهای پایانی حضور خود در این سریال بود، در لوکیشنی که فضای نوفل لوشاتو را یادآوری میکند، درباره نگرانی از ایفای چنین نقشی و گلایههایی که از خانواده امام (ره) داشت، با ما هم صحبت شد.
با توجه به اینکه شما در حوزه تئاتر پیشینه قویتری به نسبت تصویر دارید، چطور برای حضور در شخصیت امام خمینی (ره) انتخاب شدید؟
سال 90 در نمایشی به نام «ساقی» نقش شاعر و شیدای حضرت علی (ع) را بازی میکردم و آقای ورزی حدود سه بار به تئاتر شهر آمد و نمایش ما را دید و بعد از چند جلسه گفتوگو برای ایفای این نقش انتخاب شدم.
ایفای نقش رهبر یک کشور به طور قطع مهم ترین نقشی است که یک بازیگر در دوران بازیگری خود می تواند ایفا کند. آن زمان که نقش امام به شما پیشنهاد شد نگران نتیجه کار نبودید؟
با حرفتان موافقم. به هر حال این نقشی است که صرف نظر از جنبههای بیرونی ماجرا (مباحث اجتماعی و سیاسی) در اصل چالش بزرگ بازیگری است و در وهله بعدی اینکه ایشان در اصل خاطره یک ملت هستند. امام فردی است که طیف گستردهای از مردم دنیا ایشان را میشناسند و قرار گرفتن در نقششان ترس و لرز خودش را برای یک بازیگر دارد آنهم از این لحاظ که نتیجه بازیاش چه خواهد شد. از طرفی به این دلیل که نقش خیلی خاصی بود، به همان نسبت پذیرش آن نیز هم سخت بود. در حقیقت بازی کردن در این نقش یک توفیق است که در طول بازیگری یک بازیگر نصیبش میشود که نقش رهبر انقلابش و فردی را بازی کند که قرن بیستم را تحت تاثیر خود قرار داده است. در کل حضورم در «معمای شاه» توفیق و چالش بزرگ بازیگری است و بهترین نقشی است که تا به حال بازی کردم چراکه نقشی تعیین کننده و سازنده است.
منظورتان از چالش، نگرانی از نتیجه کار است؟
بخشی از ماجرا این است و بخشی هم اینکه شما به عنوان یک بازیگر میتوانی اندازههای خاص را رعایت کنی و اینکه بازیات را کنترل کنی. از همان اول میدانستم نقش امام از آندسته نقشهایی است که باید حین ایفایش با حافظه یک ملت همسو باشم و این خیلی مهم بود. بازیگری چیزی جز کنترل و ارائه نقش نیست و این موضوع به صدا، بدن و رفتار بازیگر برمیگردد و حاضر شدن بازیگر در این چالشها مهم است. در نهایت به این میرسیم که بازیگر باید خیلی رهاتر و آزادتر از آن باشد که تصور میشود. یکی از چیزهایی که مانع بزرگ بازیگری است انقباض و ممانعتهایی است که راحتی بازیگر را سلب میکند. اگر بازیگر سبُک باشد و هیچ چیز او را روی زمین نگه ندارد، به راحتی بتواند به جای نقش زندگی کند و بتواند بهتر با نقش ارتباط بگیرد.
این سبک بودن چطور بدست می آید؟
این سبکی به معنی معرفت و نگاه کردن از دریچه او به جهان است.
شما برای رسیدن به این جهان بینی چه کردید؟
برای رسیدن به این جهان بینی در دو سال ابتدایی مطالعه میدانی و مشاهده فیلمها را در راس امورم قرار دادم. بعد از آن تا همین الان هیچگاه ارتباطم با نقش قطع نشد. معتقدم همیشه آنچه بازیگر در پروسه تحقیق برای نقش پیدا میکند، او را به نهاد شخصیت پیوند میزند و حفظ آن خیلی اهمیت دارد. من هنوز هم از گفتههای ایشان وام میگیرم. یادم است دولت موقت دیداری با امام داشت و ایشان درباره خاطره خود از فرانسه و چگونگی آمدن از عراق به کویت و از کویت به عراق و فرانسه گفتند. در این بین جملهای کلیدی داشتند که سر نخ عجیبی برای شناختشان بود: «ما هر جور فکر میکردیم کار جور دیگری میشد و بنابراین معلوم بود که اصلا خواست خدا دخیل است، من هیچ چیز را برای خودم قائل نیستم و برای شما هم قائل نیستم.» این جمله نشان دهنده این است که ایشان به جایی رسیده بود که از زمین کنده و به ملکوت نزدیک شده بود. در اصل این جمله نگاه ایشان درباره معرفت شناسی را بیان میکند.
جهان بینی امام چقدر روی شما تاثیر داشت؟
من با این شخصیت زندگی کردم و این که چقدر در من تاثیر میگذارد همین بود که به تمامی جملههایشان فکر میکردم و از خودم میپرسیدم که خاستگاه تمامی این جملات از کجا نشات میگرفت.
شما با یک پیشینه تئاتری وارد سریال «معمای شاه» شدید. اما بخش مهمی از ماجرا به چهره شما برمیگردد که حالا توسط گریم به خوبی اتفاق افتاده است. خودتان فکر میکنید کدام یک از این دو گزینه در انتخاب ورزی مهم بود؟
به هر حال وقتی بازیگری را برای نقشی انتخاب میکنند، به پایه صورت او نیز به خوبی دقت کردهاند. برای آقای ورزی مهمترین بخش صورت من چشمهایم و نوع نگاه کردنم بود که حالت درونی را بیان میکند. او نیز تشخصیص داده بود که نوع نگاه من میتواند در بین افرادی که برای این نقش کاندیدا شده بودند، نزدیکترین نگاه به نگاه امام باشد و در آن زمان تمامی عناصر کنار هم قرار گرفت و بعد از تست گریم دیدند که به آنچه در ذهن داشتند نزدیک شد. یکی از بزرگان بازیگری میگوید چشم بیانگر درون یک بازیگر است و هر آنچه درونت را باور کنی همان به چشمهایت میآید. اگر یادتان باشد در کودکی اگر کار اشتباهی میکردید، مادرتان به شما میگفت بگذار به چشمهایت نگاه کنم، چراکه چشم هیچ وقت دروغ نمیگوید.
افرادی که این سریال را دیدند نظر مثبتی درباره بازی و شباهت شما به امام داشتند؟
به نظرم هر فردی که این شباهت و باورپذیری را دیده بر این عقیده بوده که نتیجه کار خوب شده است. به غیر از افرادی که وجوه سیاسی و ... را مدنظر قرار دادهاند. آنهایی که بدون غرض ورزی به ماجرا نگاه کردند، به من تبریک و خسته نباشید گفتند.
نوع صحبت کردن امام خمینی یکی از مهمترین ویژگیهای خاص ایشان بود. شما حین بازی در این نقش چقدر به درست درآمدن لحن امام خمینی فکر میکردید؟ با توجه به اینکه از همان ابتدا قرار بر این بود تا این شخصیت دوبله شود، تا چه میزان بدون در نظر گرفتن و درست شدن لحن بازی کردید؟
- من شخصا باید این جملات را با همان لحن امام میگفتم که بعد از آن صدای مناسب آن را دوبله کند. زمانی که مشغول بازی هستم اصلا به این فکر نمیکنم که قرار است فردی بعد از پایان بازیام روی این شخصیت دوبله کند و تمامی اتفاقاتی که بعد از بازی کردن من میافتد دیگر مربوط به کارگردان است. من برای بازی در این نقش صدا سازی نکردم، اما سعی کردم لحنم را به ایشان نزدیک کنم. هر شخصیتی برای خودش جایگاه صدایی و صدای خاص خود را دارد و این صداها است که آدمها را متفاوت میکند. از تقلید فاصله گرفتم و سعی کردم به باور و معرفت شخص نزدیک شوم که همان مجموعه شخصیت یک کاراکتر را با خود حمل میکند. حال اینکه نتیجه کار تا چه میزان به حقیقت نزدیک باشد، دیگر دست کارگردان است و در نهایت ورزی به این نتیجه رسید که بهتر است از لحاظ شنیداری دوبله شود. از طرفی جدای از اینکه سالها است با ورزی رفاقت دارم فکر نمیکنم هیچ کارگردانی دوست داشته باشد تا کاری بد را روانه آنتن کند. بنابر این به عنوان یک بازیگر این بار به نوعی وظیفه گروهی روی دوشم بود، چراکه شخصیتی را بازی میکنم که علاوه بر بازخورد اجتماعی و سیاسی گسترده، نشان دهنده زحمتهای تعداد بیشماری از آدمهایی است که طی 5 سال به طور شبانه روزی فعالیت میکنند.
از دوبله شخصیت امام راضی بودید؟
- حتما اگر ورزی راضی بوده من هم راضی بودم چراکه او از بیرون به همه جزییات احاطه دارد.
بخش مهمی از سکانسهای امام به سخنرانیهایشان مربوط میشد، که همه آنها بازسازی شده است. این خواسته کارگردان بود که تمامی این سکانسها بازسازی شود و یا اینکه در آینده شاهد پخش برخی صحنههای سخنرانی به صورت مستند خواهیم بود؟
- طبیعی است که در مجموع مردم میدانند که فیلمی مستند و واقعی تماشا میکنند و من تلاشم را کردم که در این اثر به خوبی ظاهر شوم. مردم میدانند که من نه حضرت امام هستم و نه میتوانم باشم و نه آن جایگاه را دارم، اما مهمترین بخش این است که مخاطب من را باور کند.
علاوه بر رفتارهای ظاهری این شخصیت، چقدر به حالات درونی و منویات امام رسیدید؟
- امام یک ویژگی مهم داشتند و آن این بود که در همه کارها خودشان را به خدا میسپردند و به خدا توکل میکردند. حتی در جملهای درباره فرعون میگویند: فرعون وقتی دید عذاب نازل شد ایمان آورد. اگر آدم تا قبل از اینکه در جریان و اتفاق بدی بیفتد، نسبت به آن معرفتی پیدا کرد، درست است نه اینکه بعد از آن به این فکر بیفتد که ایمان بیاورد. میخواهم بگویم امام به آن دریافت رسیده بودند و جمله تعیین کنندهای داشتند: «عالم محضر خداست و در محضر خدا معصیت نکنید».در هر حال امام فیلسوف بودند و اولین فردی هستند که فلسفه را به حوزه بردند و همین یک موضوع قدرت و توانایی میخواهد.
تعدادی از کارگردانها آثاری درباره تاریخ معاصر ساختند و بازیگرانی مثل جمشید هاشم پور، عبدالرضا اکبری، مرحوم ولی الله مومنی و ... نیز در نقش امام خمینی بازی کردند. شما آن آثار را دیدید؟ و فکر میکنید آنها همگی توانستند در کلیت (شباهت و ...) نقش ایشان را به خوبی بازی کنند؟
من آن فیلمها را ندیدم، اما به نظرم اگر آنها شبیه امام بودند، ورزی برای «معمای شاه» نیز سراغ آنها میرفت. کارگردان معمای شاه غیر از من انتخاب،های دیگری هم داشت که در آخر به من رسید.
در تحقیقهای میدانی به چه کتابهایی مراجعه کردید؟
بیشترین آثاری که میخواندم،کتابهای خود حضرت بود،مثل صحیفه نور و تفسیر سوره حمد که بهترین مرجع برای فردی است که بخواهد ایشان را بشناسد.
بعد از تست گریم و قبل از اینکه بخواهید مقابل دوربین قرار بگیرید، با خانواده امام دیداری داشتید؟
زمانی که گریم قطعی شد، ورزی در دیداری عکسهای گریم را به مرحوم صادق طباطبایی و همسر حاج احمد آقا، فاطمه خانم طباطبایی نشان داد. بعد از آن ورزی دیدارهایی با دیگر بستگان امام نیز داشته اما من در آن دیدارها نبودم.
نظر خانواده امام درباره بازی شما چه بوده؟
چیزی نشنیدم، اما در مجموع اتفاق خوبی افتاده و امیدوارم بتوانم کارم را درست انجام داده باشم که آنها نیز رضایتی از من داشته باشند. اما از نزدیکان امام در آن سالها بازخوردهای مثبتی دریافت کردم.
خانواده امام در ضبط سکانسهای امام (ره) حضور داشتند؟
خیر، اما زمانیکه در بیت امام در قم بودیم خیلی از نزدیکان امام از جمله آقای کریمی که کاتب امام بودند و الان هم در قم هستند نیز آمدند. شنیدهام قرار است فرزندان آیت الله اشراقی نیز به پشت صحنه سریال بیایند.
با نزدیکان امام مشورت میکردید؟
فیلمهای زیادی درباره امام دیدم. فیلم «روح الله» محمد دبوق که ده قسمت بود مستندی است که خیلیها هم درباره آن صحبت کردند. این فیلم به من خیلی کمک کرد. بسیاری از بزرگانی که الان هستند مثل آقای دعایی و دیگران درباره این فیلم صحبت کردند. اما سید حسن و سید علی در آن زمان کودک بودند و شاید چیز زیادی از امام در خاطر نداشته باشند. در هر حال برایم مایه افتخار بود که حین بازی در نقش جدشان کنارم باشند و دلگرمی برای ما باشند. اینکه چرا نیامدند را دیگر نمیدانم، اما دوست داشتم که ایشان بیایند و برخی از دوستان حتی به ایشان گفتند که بیایند، اما خب نیامدند. من خودم شخصا دوست داشتم ایشان را از نزدیک ببینم و این درخواست شخصی خودم است که به پشت صحنه «معمای شاه» بیایند.
اینطور که پیدا است گریم سنگینی دارید، آیا این گریم سنگین شما را کمک کرد و یا مانع از بازیتان شد؟
گریم از 6ساعت شروع شد تا الان که به 4ساعت رسیده است. به هر حال بازیگر باید گریم را هر چند سنگین بپذیرد و هیچگاه بازدارنده از بازی یک بازیگر نیست. از طرفی حضرت امام اکت خاصی نداشتند و من نیز به طبع همان رفتار جلو رفتم. برخی مسائل را به صورت تکنیکی پیش بردم و مابقی خودش به صورت ناخودآگاه اتفاق افتاد. حین بازی نمیتوان به همه رفتارها توجه کرد و اگر در یک بازیگر نهادینه شده باشد مقابل دوربین نیز انجام میشود.
پیشترها خودتان چقدر درباره شخصیت امام اطلاعات داشتید؟
من بچه انقلاب هستم و زمان انقلاب 17سال داشتم و نکاتی از امام میدانستم. اما در هر حال بازی در این نقش شناختم را از ایشان بیشتر کرده است.
سختترین سکانسی که در «معمای شاه» بازی کردید کدام سکانس بود؟
همه سکانسهایم سخت است. دیگر به کوتاهی و بلندی سکانس نیست. زمانی باید چندین صفحه مونولوگ را از حفظ میگفتم و در فضایی هم جمله دو خطی باید میگفتم. طبیعی است که سخنرانی دو صفحهای انرژی خاص خودش را برای بازیگر میطلبد، از جمله سخنرانی درباره کاپیتولاسیون و نصیحتی که به شاه در مدرسه فیضیه میکنند، سخنرانی در مسجد اعظم و بیت امام و نوفل لوشاتو و ... نمیتوان گفت کدام سخت و کدام راحت بوده و هر مرحلهای سختیها و راحتیهای خود را دارد. من به عنوان بازیگر نمیتوانم بگویم که دقیقا کدام سکانس بوده است. اما تمام تلاشم را به کار بستم تا هر سکانس را به بهترین شکل اجرا کنم. همه سکانسها به دلم چسبید و اگر اینطور نبود از کارگردان میخواستم تا علاوه بر حساسیتی که خود داشت، سکانس را تکرار کند خصوصا برای شخصیتی که به عنوان قهرمان این سریال اهمیت داشتند.
تا چه زمانی بازیتان در سریال ادامه دارد؟
به امید خدا همین هفته بازیام تمام میشود.
بخشهایی از بازی امام خمینی را میشد به شکل تلفیقی از مستند و بازسازی شده ساخت، آیا بعدها شاهد این موضوع هستیم؟
-تا جایی که به فیلمنامه مربوط میشود سعی شده تا به آن سمت و سو و همراه با مستندهای تاریخی باشد. نمیدانم شاید صلاح بوده است.
چه کسانی روی بازیتان نظارت داشتند؟
- طبیعی است که آدمهای زیادی بودند و من واقعا نمیدانم چه اتفاقهایی افتاده است و بیشتر روی کار خودم متمرکز هستم و به حاشیه کاری ندارم.
با بازیگر نقش آیت الله خامنهای سکانس مشترک داشتید؟
در مدرسه علوی در تصاویری مشترک در کنار هم بودیم.