آفتابنیوز : به گزارش شرق، مرد موادفروش که متهم است مأمور پلیسی را به قتل رسانده است، در جلسه رسیدگی به پروندهاش اتهام را رد کرد و گفت اعترافات قبلیاش از روی اطلاعاتی بوده است که از یک برنامه تلویزیونی به دست آورده است.
این مرد متهم است یک سال قبل مأمور پلیسی را با شلیک گلوله به قتل رسانده است.
مهرماه سال گذشته، کارآگاهان پلیس آگاهی تهران در جریان زخمیشدن یکی از مأموران کلانتری مرزداران در درگیری با مرد مسلحی قرار گرفتند.
مأموران لحظاتی بعد خود را به محل حادثه که در حاشیه بزرگراه حکیم بود، رساندند و با جسد خونین سروان محمدجلال کاشانی، سرگشت کلانتری مرزداران مواجه شدند.
نخستین بررسیها نشان داد سروان کاشانی بر اثر اصابت گلولههای اسلحه ساچمهزنی کشته شده است.
سرباز وظیفهای که همراه مأمور گشت بود، به کارآگاهان گفت: با خودرو در حال گشتزنی بودیم که به یک نفر که در تاریکی شب در تپه خاکی کنار بزرگراه پرسه میزد و یک چراغقوه هم در دستش بود، مظنون شدیم.
سروان کاشانی از خودرو پیاده شد و مظنون را دنبال کرد و دستور ایست داد اما از سوی مرد ناشناس هدف گلوله قرار گرفت.
ضارب هم در تاریکی شب از محل گریخت.
یکی از شاهدان هم به کارآگاهان گفت: در حال عبور از خیابان کنار بزرگراه بودم که یک افسر پلیس را دیدم که مرد جوانی را تعقیب میکند و دستور ایست میدهد. مرد جوان را دیدم که بستهای را به طرفی پرتاب کرد و بعد به سمت مأمور پلیس شلیک کرد. وقتی افسر پلیس روی زمین افتاد، به کمکش رفتم. بعد هم سربازی از خودرو پیاده شد و با کلانتری تماس گرفت.
تحقیقات برای شناسایی متهم ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی، با کمک راهنماییهای سرباز وظیفه و شاهدان صحنه درگیری، موفق به شناسایی هویت قاتل شدند اما با توجه به اینکه جمعآوری اسناد و مدارک زمانبر بود، پیگیری ماجرا به طول انجامید.
بررسیها نشان داد که متهم در محدوده بزرگراه حکیم اقدام به فروش مواد مخدر میکند و هر روز از حاشیه شهر به این محل میآید اما پس از وقوع حادثه دیگر به پاتوقش برنگشته است.
کارآگاهان سرانجام موفق به شناسایی مخفیگاه و محلهای تردد متهم پرونده شدند و او را در یکی از شهرهای حاشیهای کرج دستگیر کردند.
متهم پس از دستگیری و قبل از رسیدن به پلیس آگاهی بلافاصله به جرم خود اعتراف کرد.
کارآگاهان پس از دستگیری متهم یک قبضه اسلحه با ٢٠ فشنگ، یک کیلو کراک، شیشه و همچنین لباسهایی را که شب حادثه بر تن داشت، کشف کردند.
متهم در بازجوییها گفت: میخواستم از پاتوقم که هر روز در آنجا مواد میفروشم، پایپ بردارم و یک کیلو شیشه را هم جاساز کنم که مأمور گشت کلانتری به من مظنون شد و دنبالم کرد. من هم از ترسم فرار کردم اما او بیخیالم نمیشد به همین دلیل من هم به او سه گلوله شلیک کردم.اسلحه را از پسرداییام که در شهرستان است، گرفتم. بیشتر به خاطر موادفروشهای دیگر که وارد پاتوقم میشدند و من را تهدید میکردند، با خودم اسلحه حمل میکردم.
با پایان تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد و متهم روز گذشته پای میز محاکمه رفت. بعد از اینکه نماینده دادستان تهران کیفرخواست علیه او را خواند و خواستار مجازات متهم شد، اولیای دم در جایگاه قرار گرفتند و درخواست صدور حکم قصاص کردند. وقتی نوبت به متهم رسید، او اتهام قتل را رد کرد و گفت: من این اتهام را قبول ندارم. چون اصلا قتل به دست من انجام نشده است و هرچه اعتراف کردم اطلاعاتی بود که از یک برنامه تلویزیونی به دست آوردم.
متهم گفت: شبهنگام در خانه بودم و داشتم تلویزیون نگاه میکردم که در یک برنامه اعلام کردند یک مأمور پلیس به دست فردی کشته شده و مجری تشریح کرد که چطور این اتفاق افتاده است من هم اطلاعاتی را که داشتم بعد از بازداشت به مأموران گفتم. من خیلی تحت فشار بودم بههمیندلیل اعتراف کردم.
در این هنگام رئیس دادگاه به متهم گفت: مأموران از طریق دختری در جریان قرار گرفتند که تو این کار را انجام دادی، تو به آن دختر که ظاهرا اعتیاد هم داشته است، گفتهای یک مأمور پلیس را با تیر زده و به قتل رساندهای و مقداری پول لازم داری. پیامکی که به آن دختر فرستادی، یکی از اسناد است.
متهم جواب داد: قبول دارم این پیامک را به آن دختر فرستادم، شب حادثه وقتی برنامه تلویزیونی را دیدم تصمیم گرفتم به آن دختر که به من ٢٠٠ هزار تومان بدهکار بود پیامک بدهم و بگویم من این کار را کردم تا شاید بتوانم طلبم را از او بگیرم.
قاضی گفت: شاهدی در پرونده وجود دارد که با تو نسبتی نداشته و فقط یک عابر بوده است. او اطلاعاتی به مأموران داده و بعد از اینکه بازداشت شدی، تو را میان چندین متهم دیگر شناسایی کرده و گفته است ضارب تو بودی.
متهم گفت: من این گفتهها را قبول ندارم؛ این فرد دروغ گفته است. البته من قبول دارم در آن منطقه موادفروشی میکردم و دوستانی هم داشتم اما ضارب مأمور پلیس من نبودم.
با پایان جلسه رسیدگی، هیأت قضات برای تصمیمگیری درباره این پرونده وارد شور شدند.