کد خبر: ۴۲۷۲
تاریخ انتشار : ۱۷ خرداد ۱۳۸۴ - ۱۱:۴۲

ديدگاه دوگانه بوش در مورد دموكراسي عربي

آفتاب‌‌نیوز :   الجزيره در جمع بندي نتايج كنفرانس جهان اقتصاد- 2005- در دوحه قطر كه در مقاله «گزارش رقابت جهان عرب-2005» ارائه شد، نوشت: جهان عرب با يك بمب ساعتي جمعيتي رو به روست و نياز فوري به رفرم حكومتي، سيستم آموزشي و قوانين فرهنگي اي دارد كه زن ها را خارج از حوزه نيروي كار قرار داده است.

«گزارش رقابت» اذعان دارد كه دولت هاي كوچك عربي نظير قطر مي توانند از جمله دولت هاي ثروتمند نفتي باشند، اما ديگر ملل عرب در دهه آينده بايد «80 ميليون شغل ايجاد كنند» تا بتوانند پاسخگوي شمار فزاينده جويندگان كار باشند. مصطفي نابيل، رئيس بانك جهاني در بخش خاورميانه، رهبران عرب را «مانع تغييرات» مي نامد و آنها را سدي در مقابل دستيابي گسترده به اصلاحات ذكر مي كند.

گزارش 2004 توسعه انساني اعراب (AHDR) به سوي آزادي جهان عرب، نظرات نابيل را در مورد «طبيعت مستبد» رهبران عرب منعكس كرد، اما در عين حال خشم واشنگتن را نيز با محكوم كردن نقش ايالات متحده در عراق و فلسطين- اسرائيل، برانگيخت. به طوري كه ناخشنودي واشنگتن تكذيب رئيس UNDP (بخش توسعه سازمان ملل)، مارك مالوخ براون را به دنبال داشت كه اعلام كرد در مورد «گزارش امسال... بعضي از نقطه نظرات اعلام شده توسط نويسندگان، مورد تأييد UNDP و سازمان ملل نيست.»

نادر فرگاني، سردبير ادعا كرد كه دولت بوش در پاسخ به اين انتقاد، UNDP را به قطع كمك 100 ميليون دلاري خود تهديد كرده است. UNDP هرگونه تهديدي را انكار كرده است. اما اين خبر به رسانه ها و محافل روشنفكري عرب در واشنگتن درز كرده بود.

بوش پيش از اين، بي اعتنايي خود را نسبت به تصميمات سازمان ملل در مورد مخالفت اين سازمان با حمله به عراق نشان داده بود، اقدامي كه عملا به مشروعيت شوراي امنيت كه وي را از اقدام نظامي منع كرده بود لطمه وارد آورد. بوش با انتصاب معاون وزارت نيروهاي مسلح، جان بولتون، به عنوان نماينده واشنگتن در سازمان ملل، باز هم استخوان لاي زخم سازمان ملل گذاشت.

بولتون در مجمع ساختارهاي جهاني در 1994 در نيويورك گفته بود «سازمان ملل چيزي نيست ساختمان آن در نيويورك 38 طبقه دارد. اگر 10 طبقه اش هم از بين برود، كوچكترين فرقي نمي كند.»

اطرافيان بوش كه تكيه بر افكار عمومي كرده اند، از ياد برده اند كه در سال 1945، پول و كارمندان آمريكايي بود كه اين پيكره بين المللي را به وجود آورد.

طرفداران بوش در به كارگيري آن دسته از مصوبات سازمان ملل كه با سياست هاي آنان مطابقت دارد ترديد نمي كنند. آنها گزارش 2002 و 2003 توسعه انساني اعراب را كه بر فقدان آزادي در كشورهاي عرب تأكيد داشت، ستايش كردند، با اشاره بر اين نكته كه مقامات رسمي كاخ سفيد سعي در اجراي طرح هاي «دموكراسي» موردنظر خود براي بازسازي خاورميانه را دارند. اما تهيه كنندگان سند AHOD 2004 با حمله به اسرائيل كه «به تخريب آزادي هاي فردي و اجتماعي فلسطيني ها» ادامه داده است، تابوها را شكستند و تصميم بوش در حمله به عراق و اشغال آن كشور را مورد انتقاد قرار دادند كه «مردم عراق از تسلط يك رژيم خودكامه رها شدند تا تحت اشغال يك دولت خارجي درآيند و رنج بيشتري ببرند.» تهيه كنندگان سند نتيجه گيري مي كنند كه هر دوي اين سياست ها «تأثيرات نامطلوبي بر توسعه انساني اعراب» داشته است.

چنين قضاوت هايي از سوي دانشمندان عرب كه گزارش اخير را تهيه كرده اند، بدبيني عميقي را منعكس مي كند. آنها خاطرنشان كردند كه فقدان آزادي بر منطقه، به ويژه بر كشورهاي غني نفتي خليج (فارس) نظير عربستان سعودي و كويت سايه افكنده است.

گزارش 2004 AHDR همچنين بر تزوير واشنگتن در كشورهاي هم پيمانش از جمله مصر، اردن، مراكش و تونس به عنوان كشورهاي «دموكراتيك» تمركز مي كند و اين حكومت ها را فاقد ابتدايي ترين معيارهاي دموكراسي مي داند.

اما حاميان بوش واقعيت را در چندين مورد انكار مي كنند. مورد اول آن كه رژيم هاي مستبدي كه آنها هم پيمان خود مي دانند خواهان تقسيم قدرت يا ثروت نخواهند بود. مورد دوم كه در عين حال شاخص هاي آزادي موردنظر بوش را بيشتر تهديد مي كند آن است كه اعرابي كه از سوي تيم AHDR مورد مصاحبه قرار گرفته اند، خواهان «آزادي از اشغال خارجي، آزادي عقيده، آزادي بيان و حق اعتراض هستند.» چنين حقايقي «طرفداران سمج دموكراسي» را آزار نمي دهد. چنانچه چارلز كرات هامر روزنامه نويس مي نويسد: «ما در برابر طلوع يك لحظه انقلابي شكوهمند و حساس در خاورميانه قرار داريم كه اشغال عراق، سرنگوني صدام و پخش تصاوير تلويزيوني هشت ميليون عراقي رأي دهنده در يك انتخابات آزاد آن را به وجود آورده است...»  

آوادا داكيل يك شيعه عراقي، نظري كاملاً مخالف با اشتياق بي محتواي كرات هامر ابراز مي دارد و مي گويد: هيچ چيز عوض نشده، تنها تفاوت آن است كه قبلا ما تحت سلطه يك ديكتاتور قرار داشتيم و حالا تحت سلطه يك دلقك.  

داكيل ضربان نبض خيابان هاي اعراب را به گونه اي واقع بينانه تر اندازه گيري مي كند. خيابان هايي كه به طور متوسط 15 درصد بيكار در آنها سرگردان هستند. گزارش اخير AHDR پس از مطالعه بر روي 15 كشور عربي خاطرنشان مي سازد كه «32 ميليون نفر به سوءتغذيه مبتلا هستند، تخريب هاي مستمر، عراق و افغانستان را نابود مي كند و اين در حالي است كه لبنان با جنگ داخلي احتمالي رو به روست. جنگي كه فتيله آن با ترور نخست وزير سابق لبنان، رفيق حريري مشتعل شده است.»

به هر صورت، اعتقادات خشك مذهبي بوش، مانع بحث منطقي در مورد حقايق منطقه است. كمي پس از اشغال عراق توسط سربازان ايالات متحده، دون ايوانز وزير بازرگاني گفت: بوش معتقد است از سوي خداوند انتخاب شده تا در اين زمان ملت را رهبري كند.
  رئيس جمهور در دوم آوريل 2005 به يكي از حضار انجمن كالج آن آروندل مريلند گفت: «من چشم به راه ادامه كار با دوستان و هم پيمانان براي پيشبرد آزادي- نه آزادي آمريكا بلكه آزادي در كل جهان هستم. آزادي كه توسط يك موجود برتر اهدا شده است.» 

از زمان گزارش هاي الجزيره  ، سرمايه گذاران ثروتمند عرب، سرمايه هاي خود را خارج كرده و در عوض پول خود را به مستغلات محلي انتقال داده اند. اين فعاليت ها فرصت هاي شغلي موقتي را به وجود آورده اما نمي تواند اقتصادي بر پايه صادرات را بنيانگذاري كرده، سرمايه هاي كلان خارجي را جذب نمايد. درواقع اصلاحات واقعي اقتصادي بايد بوروكراسي كنوني فاقد مسئوليت و شفافيت يا حاكميت قانون را نابود كند. بوروكراسي كه اصلاحات درازمدت بنيادي را غيرممكن ساخته است.

با اين حال، در فرمول ساده رئيس جمهور بوش براي اصلاحات، «خصوصي سازي» راه حل گرفتاري هاي اقتصادي خاورميانه به شمار مي آيد كه بيشتر شبيه يك جوك براي منطقه اي است كه سودهاي كلان نفتي آن به جيب شهروندان معمولي سرازير نمي شود.

براي بيشتر مردم جهان عرب، خصوصي سازي درواقع به معناي غارت دارايي هاي عمومي است. به علاوه بوش، فقر خاورميانه را با اقتصاد آزاد ارتباط مي دهد. او اظهار مي دارد «در سراسر جهان، بازار و تجارت آزاد به نابودي فقر منجر شده و عادت به آزادي را به مردان و زنان آموخته است. به همين دليل پيشنهاد مي كنم در همين دهه، يك حوزه تجاري آزاد خاورميانه- ايالات متحده به وجود آيد تا خاورميانه را به چرخه وسيعي از فرصت ها انداخته و موجب اميدواري مردم منطقه شود. 
امپرياليست هاي روشن بين تر قرن بيست و يكم نسخه جديدي از طرح مارشال را همراه با احياي پيمان پيشرفت و طرح سرمايه گذاري انبوه در صنعت و مسائل زيربنايي، به علاوه اصلاح سيستم آموزشي در مبارزه با بيسوادي و پيشرفت اجتماعي- اقتصادي براي توده اعراب- به عنوان زمينه هاي اصلي دموكراسي براي خاورميانه پيشنهاد مي كنند.

«گزارش رقابت» نتيجه گيري مي كند كه جهان عرب نياز به چنين برنامه هاي تغييرات ريشه اي دارد و نه الفاظ تو خالي نظير «دموكراسي» كه تعبير آن در عراق و افغانستان عبارت است از سازماندهي انتخابات توسط يك گروه خودبين از نامزدهاي مورد تأييد ايالات متحده.

در اين حال، رئيس جمهور كه بر مدلي جهاني از اشتياق به مطالعه اصرار دارد، خود هيچ شناختي از تاريخ اعراب ندارد. گذشته و حال، در مساجد و خيابان ها به عنوان عناصر پوياي زندگي روزانه در تداخل با يكديگر هستند. مكان هاي مذهبي بجا مانده از اعصار گذشته و سنت هاي ديرپا و دستگاه هاي مدرن تلفن و وسايط نقليه گازي كه در همه جا يافت مي شود، در كنار هم مورد استفاده قرار مي گيرند. در ما الاولي نزديك دمشق، مردم هنوز به زبان آرامي يعني زبان مسيح، صحبت مي كنند.

و سرانجام آن كه، اعراب دلايل محكمي براي سوءظن خود نسبت به پرگويي هاي غرب در مورد بازسازي كشورهايشان دارند. فرانسه و انگليس پس از جنگ جهاني اول منطقه را مستعمره و غارت كردند. وقتي عراقي ها در سال هاي اوليه دهه 1920 براي بازپس گرفتن كشور خود از اشغال انگليس قيام كردند، لندن بر سر آنها گازهاي سمي پاشيد. سوريه اي ها هنوز سركوب هاي بي رحمانه مقاومت خود را در برابر اشغال كشورشان توسط فرانسه در سال هاي 27-1925 و بار ديگر در سال 1945 از خاطر نبرده اند.

دفاع پرحرارت واشنگتن از اشغال 38 ساله فلسطين توسط اسرائيل خبر از تفسير يكجانبه از كلمه «دموكراسي» مي دهد.

حكومت ها بايد از گزارش هاي انتقادآميز متخصصين براي اتخاذ سياست هاي خردمندانه بهره برده و آنها را به عنوان اسناد روشنفكرانه، بنيان نظرات خويش قرار دهند. اما بوش «ديدگاه»هاي خود را از طريق افراد متملق و فرصت طلبي كسب مي كند كه طرفدار رياكاري هاي حسابگرانه هستند. تحليلگران سيا بايد به جاي تكيه بر بله قربان گوها و رياكاران از خواندن اشعار سود جويند.

«مثل صدف هاي سياه در كافه مي نشينيم،
يكي به فكر شكار لحظه هاي تجارت
يكي به يك ميليون ديگر
همسر چهارم
دل خود را با واكس تمدن، برق مي اندازد.
يكي با گام هاي محكم، لندن را
در جست و جوي يك خانه اعياني گز مي كند
يكي براي قاچاق اسلحه
يكي براي انتقام جويي در كلوپ هاي شبانه
يكي در پي قطعه زميني براي فرمانروايي، ارتشي خصوصي،
يك اميرنشين.
آه نسل خائن،
نسل پست، مردان ابتذال،
نسل پسمانده، روبيده خواهيم شد
مهم نيست كه با آهنگ آهسته تاريخ
توسط كودكان سنگ به دست.»

*كودكان سنگ به دست، نزار قبانی
 
بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
ذخیره
عضویت در خبرنامه
نظر شما
پرطرفدار ترین عناوین