به گزارش روزنامه ایران، همان موقع راننده خودروی بانک که ترسیده بود و میدانست خطر در یک قدمیاش است سعی کرد با دنده عقب به حرکتش ادامه دهد که متوجه شد خودروی پراید سفید رنگ دیگری از پشت سر راه را مسدود کرده است.
گزارش سرقت هالیوودی
چهار سرنشین خودروی حمل پول بشدت متعجب شده و به دنبال راه فرار بودند که
ناگهان چهار مرد نقابدار از خودروهای پراید پیاده شدند. یکی از آنها اسلحه
کلاشینکف و دیگری کلت کمری و سومین نفر هم چاقویی به دست داشت. آنها با
تهدید چهار سرنشین خودرو، آنها را از ماشین پیاده کرده و سوار بر خودروی
حمل پول از محل گریختند.
عملیات ویژه برای دستگیری
به دنبال اعلام خبر این سرقت مسلحانه، بلافاصله موضوع به کارآگاهان مبارزه
با جرایم جنایی پایتخت اعلام و تحقیقات ویژه تخصصی در این خصوص به دستور
«عموزاد»، بازپرس شعبه چهارم دادسرای ویژه سرقت کلید خورد. این درحالی بود
که دقایقی بعد کارآگاهان دریافتند سارقان خودروی حمل پول در مقابل کتابخانه
ملی با تهدید اسلحه، یک دستگاه خودروی ال 90 را به سرقت برده و 3 کیسه پول
حاوی بیش از900 میلیون تومان را داخل خودروی مسروقه گذاشته و با رها کردن
خودروی حمل پول از محل متواری شدهاند. در ادامه نیز مأموران دریافتند دو
خودروی پرایدی که سارقان برای سرقت از آن استفاده کرده بودند، مسروقه بوده
است. 48 ساعت پس از این سرقت، هویت متهمان اصلی شناسایی شد و کارآگاهان
اداره یکم پلیس آگاهی تهران دریافتند که دوتن از دزدان به لاهیجان گریخته و
در ویلایی اجارهای مخفی شدهاند. بدین ترتیب اکیپی از کارآگاهان تهرانی
پس از هماهنگیهای لازم راهی گیلان شده و زمانی که دو متهم فراری و همسر
یکی از آنها سوار بر خودروی پژو در سطح شهر در حال تردد بودند آنها را
شناسایی کردند. مأموران به سرنشینان خودروی پژو دستور ایست دادند اما آنها
بدون توجه به اخطار پلیس با سرعت فرار کردند. سارقان جوان مسلح برای رهایی
از محاصره پلیس به سوی مأموران آتش گشودند اما در نهایت و پس از درگیری
مسلحانه موفق شدند سه سرنشین خودرو را بازداشت کنند.همزمان با این عملیات
تیمی از کارآگاهان اداره یکم پلیس آگاهی تهران نیز شامگاه سهشنبه سه متهم
دیگر این سرقت مسلحانه را در پایتخت دستگیر کردند.
دستگیری کمتر از 5 روز
رئیس پلیس تهران نیز در تشریح جزئیات دستگیری سارقان خودرو حمل پول بانک
پاسارگاد گفت: خودرو پول رسان توسط چهار سارق و با ایجاد راه بندان هدف
سرقت قرار گرفته بود که بلافاصله، دستگیری سارقان در دستور کار قرار
گرفت.سردارساجدی نیا با بیان اینکه این سرقت بسیار زیرکانه انجام شده بود و
سارقان سعی داشتند که رد پایی از خود بر جا نگذارند، اظهارکرد: سرقت در
محلی اتفاق افتاده بود که دوربینهای سطح شهر نتوانسته بودند وقوع آن را
ثبت کنند و این نشان میداد که عملیات سرقت بسیار زیرکانه طراحی شده
است.اما خوشبختانه همکاران ما دو نفر از سارقان را شناسایی کردند.این
درحالی بود که بررسیها نشان داد شش نفر در این سرقت نقش داشتند که دو نفر
ازآنها طراح و عامل اصلی و چهار نفر نیز اجراکننده بودند. بررسیها نشان
داد چهارنفر از آنها پس از وقوع سرقت رهسپار شمال شرق، مرکز و شمال و غرب
کشور متواری شدند که در یک عملیات هماهنگ و منسجم این افراد دستگیر
شدند.رئیس پلیس تهران افزود: نکته قابل تأمل این که باند دزدان سعی داشتند
سرقت دیگری را ازشعبه همین بانک درتهران انجام دهند که خوشبختانه ناکام
ماندند. ضمن اینکه تعدادی از متهمان در شهرهای شمالی کشور و سردسته این
باند و همدستش در تهران دستگیر شدند.وی با بیان اینکه متأسفانه دو عامل
اصلی سرقت از کارمندان بخش حراست بانک پاسارگاد بودند، گفت: از سارقان 550
میلیون تومان به دست آمد که این نشان میدهد مابقی پولها را خرج کرده یا
بین خود تقسیم کردهاند.
رئیس پلیس تهران گفت: همکاران ما در گیلان در هنگام دستگیری سارقان، یک
خانم را نیز دستگیر کردند که همسر یکی از این افراد بوده اما نقش وی در این
سرقت هنوزمشخص نیست که در بازجوییها این ابهامها برطرف خواهد شد ولی
باید بگویم که دو نفر از این سارقان در هنگام تیراندازی مجروح شدند.وی با
بیان اینکه باید از بانک بپرسید که چرا خودرو حمل پول مسلح نبوده است، گفت:
جالب است بدانید که دوربینهای داخل خودرو حمل پول نیز قطع شده بود.به
گفته ساجدی نیا، چهارنفر از عاملان اصلی این سرقت سابقه سرقت و زورگیری
داشتند و برای انجام این سرقت نیز دو دستگاه پراید به سرقت برده بودند.
302
نقشهای که حرف نداشت
جوانی 32 ساله، دیپلمه، لاغر اندام و آرام، سردسته باند سرقت خودروی حمل
پول بانک پاسارگارد است. او که نگهبان حفاظتی بانک است میگوید با دیدن
روزانه میلیونها تومان اسکناس بیزبان وسوسه شده و با همدستی چهار مرد
نقشه سرقت مسلحانه خودروی حمل پول را اجرا کردهاند تا همگی یک شبه
پولدارشوند وبه آرزوهایشان برسند.اما...
نقشه سرقت راچگونه طراحی کردید؟
طرح را من دادم، نقشه را هم من کشیدم و تقریباً اجرای آن نیز زیر نظر خودم بود.
چرا این فکر به ذهنت رسید؟
وسوسه شدم، شاید شما هم بودید به این موضوع فکرمی کردید. ماجرای پولدار
شدن مثل خوره به جانم افتاده بود. 3 سال قبل نگهبان بانک شدم. ماهی یک
میلیون و 200 هزار تومان حقوق میگرفتم اما خودم روزانه با میلیونها تومان
پول سر و کار داشتم. هر کسی جای من بود با این وضعیت مالی و آن همه پول
وسوسه میشد.
تنها کارمندی که در سرقت حضور داشت تو بودی؟
یکی دیگر از کارمندان نیز اوایل با ما همراه شد. اما چند روز بعد خودش را کنار کشید و گفت در سرقت شرکت نمیکند.
اطلاعات را چه کسی به شما داده بود؟
خودم اطلاعات کافی در مورد وضعیت حمل پول و ساعت حرکتش داشتم.
چه شد که آن روز را برای سرقت انتخاب کردی؟
آن روز هم دوربین داخل خودرو از کار افتاده بود و هم اینکه هیچ مأموری همراه خودروی پول نبود.
چه مدت بود که تصمیم به سرقت گرفته بودی؟
حدود یک ماهی میشد.
صحنه سرقت را بازسازی هم کرده بودی؟
مگر میشد که بدون بازسازی و برنامهریزی قبلی سرقت را انجام بدهیم. قبلش
دو مرتبه به محل مورد نظررفتیم. تمام بزرگراه را زیر نظر گرفتیم. منطقهای
که ما برای سرقت انتخاب کردیم، نقطه کور بود. چرا که هیچ دوربین راهنمایی و
رانندگی در آنجا قرار نداشت. ما حتی زمان تخلیه پولها و موارد دیگر را هم
بررسی کرده بودیم.
سرقت را چطور انجام دادید؟
روز حادثه سوار بر دو خودروی پراید سرقتی راهی محل شدیم. یک خودرو جلوی
ماشین حمل پول را گرفت و خودروی دیگر از پشت سر، راه فرار را سد کرد. در
ماشین را باز کردم و در حالی که اسلحه کلاشینکفی در دست داشتم آنها را
تهدید کردم که از ماشین پیاده شوند. یک تیر هوایی هم شلیک کردم. بلافاصله
چهار سرنشین ماشین را پیاده کرده و خودمان با خودروی حمل پول فرار کردیم.
بعد از سرقت به کجا رفتید؟
در مسیر غرب به شرق بزرگراه حقانی در نزدیکی ورودی کتابخانه ملی، مقابل یک
خودروی ال 90 را گرفته و پس از سرقت خودرو، سه کیسه پول را داخل آن گذاشته
و با رها کردن خودروی حمل پول از محل فرار کردیم. ساعتی بعد هم خودروی ال
90 را حوالی کیانشهر رها کرده و هر کدام راهی خانه هایمان شدیم.
با پولهای دزدی چه کردی؟
همه آنها را به خانهای که درکهریزک برای این کار اجاره کرده بودم بردم.
به هر کدام از همدستانم 50 میلیون تومان دادم و مابقی را داخل خانه مخفی
کردم.
چقدر پول سرقت کردی؟
زمانی که پولها را سرقت میکردیم نمیدانستم که اینقدر پول است اما داخل خانه متوجه شدم که بیش از 900 میلیون تومان است.
چرا همه پولها را تقسیم نکردی؟
می خواستم ببینم داستان چه میشود و واکنشها چطور است. با خودم تصمیم
گرفتم کمی آبها از آسیاب بیفتد و سر فرصت باقی پولها را تقسیم کنم.
با پولها چه کردی؟
دست به پولها نزدم، اما ظاهراً دو همدستم با آنها سکه و ماشین خریدهاند.
خودروهای پراید را چطور سرقت کردی؟
من این کار را انجام ندادم؛ دستور سرقت با من بود. اما دو نفر از همدستانم
آنها را سرقت کرده بودند. ولی آن طور که به من گفتند خودروها را با
زورگیری سرقت کرده بودند.
اسلحهها را از کجا آوردی؟
کلاشینکف را که یکی از همدستانم 4 میلیون تومان خریده بود. کلت کمری هم
اسباب بازی بود و فقط برای ترساندن با خودمان حمل کرده بودیم.
با همدستانت چطور آشنا شدی؟
یکی از همدستانم رفیق قدیمیام بود. او ورزشکار است و باشگاه دارد. اما 60
میلیون بدهی به بار آورده بود و از نطر مالی خیلی تحت فشار بود. زمانی که
پیشنهاد سرقت را به او دادم، خیلی راحت قبول کرد. با همدستان دیگرم هم از
طریق همین دوستم آشنا شدم. البته این را هم بگویم به هر کسی که مبلغ
وسوسهآمیز سرقت و پولدار شدن را میدادم همراهمان میآمد. برای من هم فرقی
نداشت، چه اینها چه افراد دیگر مهم این بود که بتوانیم نقشه سرقت را اجرا
کنیم.
سابقه داری؟
نه سابقه ندارم اما یکی از اعضای باند که در گیلان دستگیر شد سابقه دارد ولی نمیدانم چه سابقهای.
تصمیم نداشتی از کشور خارج شوی؟
نه، من روز سرقت را مرخصی گرفتم اما چون اضطراب داشتم دو روز بعد هم
مرخصیام را تمدید کردم. بعد از آن هم مثل روزهای معمول به سرکارم رفتم.
وقتی از مرخصی برگشتی و از ماجرای سرقت با خبر شدی، چه واکنشی نشان دادی؟
تا آنجا که میتوانستم خودم را متعجب و نگران نشان دادم.
نقشه سرقت را از کجا یاد گرفتی؟
نیاز به یاد گرفتن نبود، همین که کمی فکر کنی ایده به ذهنت میرسد. البته
فیلمهای هالیوودی و گانگستری خارجی در برداشت ایده بیتأثیر نبود.
خانواده ات میدانند که سرقت کردی؟
نه، من چند روز قبل از سرقت همسرم را به شهرستان فرستادم و در این مدت هم حرفی از این ماجرا به او نزدم.
تصور میکردی دستگیر شوی؟
حتی یک درصد هم فکرش را نمیکردم. اصلاً در خواب هم نمیدیدم که به دام
پلیس بیفتم.اما درعین حال در تمام این چند روز ترس و واهمه زیادی داشتم،
مدام فکر میکردم همه میدانند که من دزدم و پلیسها به یک چشم دیگری به من
نگاه میکنند. پلیس که میدیدم مسیرم را تغییر میدادم اما اینکه فکرش را
کنم دستگیر شوم امکان نداشت. ما خیلی حرفهای عمل کرده بودیم و هیچ ردی از
خودمان به جا نگذاشته بودیم.