آفتابنیوز : «کافه پولشِری» اولین تجربهی الهام پاوهنژاد در مقام کارگردان است که از نیمه دوم فروردین در کافه تئاترشهر روی صحنه میرود. نمایشی تک بازیگر که پاوهنژاد؛ خود نقش خانم پولشری را در آن ایفا خواهد کرد. در این گفتگو او از دلیل انتخاب این متن و کابوس زنان بازیگر ایرانی گفته است.
الهام پاوهنژاد در پاسخ به این سوال که چرا یک نمایش محیطی را برای اولین تجربه کارگردانیاش انتخاب کرده است، گفت: خیلی محیطی نمیبینیم و چندان این شیوهها را از هم تفکیک نمیکنم. «کافه پولشِری» متنی است که به دلیل نوع قصهاش و نوع شرایطی که نقش با مخاطب دارد؛ دوست داشتم در یک فضای واقعی اتفاق بیفتد تا یک فضای ساختگی.
پاوهنژاد با بیان اینکه «میشود برای این متن دکور زد و در یک سالن اجرایش اجرایش کرد و هیچ اتفاق غلطی نمیافتد»؛ گفت: اما من تحلیل دیگری داشتم؛ با نگاهی که من به متن دارم و بُعدی که من از متن میخواهم پررنگ کنم و دلم میخواهد بیشتر دیده شود، این است که در دل جمعیت باشد و در یک فضای کاملا رئال اتفاق بیفتد و به نظرم اتفاق درستتری خواهد بود.
بازیگر نمایش «فراموشنامه» یادآور شد: این متن را چند سال قبل آقای اصغر نوری ترجمه کرده بود و با من در میان گذاشت و قرار بود که یک دوست جوان آن را کارگردانی کند که بنابه دلایلی نشد. من برای شروع کار کارگردانی سراغ چند متن دیگر هم رفته بودم اما به دلیل محدود بودن تعداد بازیگر این متن که تک پرسوناژ است و خودم قرار است تک نقش آن را بازی کنم، گروه جمع و جورتری میطلبید و همین اتفاق خوبی بود که بتوانم با یک کار جمع و جورتر کارگردانی را آغاز کنم و خودم را محک بزنم.
پاوهنژاد با بیان اینکه «وقتی متن را خواندم بسیار دوستش داشتم؛ چون تم و قصه متن به نظر من خیلی امروزی است.» گفت: «کافه پولشِری» قصه تنهایی آدمها و قدرنشناسی آنها نسبت به زمان و عمری است که از دست میرود و لحظاتی است که دیگر برنمیگردند و پشیمانیهایی که به جای میگذارند. به نظر من این داستانها خیلی قصه روز است.
photo_2017-03-25_04-56-55
او خاطرنشان کرد: در مقام کارگردان همیشه انتخاب متن بخش عظیمی از مسیر کارگردانی است که قرار است آن را اجرا کند؛ چون دیدگاه شما را نسبت به پیرامون معرفی میکند و مُعرف دغدغهتان است.
کارگردان نمایش «کافه پولشِری» در پاسخ به این سوال که جملهی انتخابی شما از متن این نمایش «آدم وقتی عاشقه و عاشقشن توی شعراش از خودکشی حرف نمیزنه» مخاطب را ناخودآگاه یاد فروغ فرخزاد میاندازد، گفت: شباهتی وجود ندارد؛ ولی از یک زاویه میتواند به چشم بیاید که بالاخره «پولشِری» هم عاشق زندگی کردن است و عاشق زیستن و عشق ورزیدن و مهر ورزیدن است و این ویژگی را شما در فروغ فرخزاد و آرتیستهای دیگر میشناسید که عشق به زندگی در آنها وجود دارد و از عشق فراری نیستند.
پاوهنژاد ادامه داد: در آرتیستها این بیان میشود و ممکن است مردم عادی آن را بیان نکنند و این واقعیتی است که وقتی شما عشق در دلات داری شوق و انگیزه داری و در تو حرکت ایجاد میکند و طبیعتا به نیستی و فنا فکر نمیکنی. این یک «دو دو تا» و روانشناسی خیلی مشخص است.
این بازیگر تئاتر و تلویزیون با اشاره به محوریت یک زن در نمایشنامه «کافه پولشری» به عنوان اولین تجربه کارگردانیاش گفت: این زن روایت میکند گذشته تا امروز خودش را؛ زندگی، آرزوها، حسرتها و تعلقاتش را.
پاوهنژاد در بخش دیگری از صحبتهایش، با اشاره به کابوس زنان هنرمند ایرانی گفت: بزرگترین کابوس برای زنان هنرمند ایرانی فراموش شدن و کم کار شدن است. ما متاسفانه چون به لحاظ فیلمنامهنویسی بسیار ضعیف هستیم و چون خط قرمزهای فراوانی داریم زنها از دهه 40 زندگیشان به بعد فقط قرار است نقش مادر خانواده را بازی کنند.
او با بیان اینکه زنان بازیگر ایرانی بعد از 40 سالگی اصلا دیگر نقشهای محوری بازی نمیکنند، گفت: در سینمای کشورهای دیگر این اتفاق نمیافتد؛ مثلا طیف نقشهای بازیگری مانند خانم مریل استریپ را حتی بعد از عبور از 40 سالگیاش ببینید. از «ماما میا» تا «شک» یا همین فیلم آخرش «فلورانس»؛ ببینید چقدر طیف متنوعی از نقشها حتی بعد از 40 سالگی دارد. ولی در کشور ما، منِ الهام پاوهنژاد وقتی چهل سالگی را رد میکنم فقط نقش مادر را به من پیشنهاد میدهند.
پاوهنژاد ادامه داد: انگار زنها از 40 سالگی به بعد هیچ دغدغه دیگری در زندگیشان به جز ازدواج فرزندانشان ندارند. درحالیکه در روانشناسی، بحرانی به نام بحران چهل سالگی داریم. یعنی بزرگترین مسائل زندگی زنان در تمام دنیا تازه از 35 سالگی به بعد شروع میشود.
بازیگر مجموعه تلویزیونی «هفت سنگ» تصریح کرد: فکر میکنم در ایران بزرگترین کابوس برای زنان این است که در حیطه کاریشان فراموش شوند و به عقب رانده شوند برای همین خیلی از نسل بزرگی از بازیگران را میبینید که چقدر کمکار و گزیدهکار هستند و چقدر اکثرا تئاتر کار میکنند.
پاوهنژاد ادامه داد: به دلیل اینکه در تئاتر زمینه و انتخابشان برای انتخاب نقش خیلی بیشتر از تصویر است. در سینما و تلویزیون به بازیگر زنی که چهل سالگی را رد کرده ناگهان پیشنهاد نقشی میدهند که پارتنرش متعلق به دو نسل قبل است. چرا؟ چون زن هستم و چهل سالگی را رد کردهام؟ این بحران بزرگی برای زن آرتیست و بازیگر است و این به نظر من بزرگترین کابوس برای ما است.