آفتابنیوز : فائزه دولتي
۱- دولت یازدهم در شرایطی سکان اداره کشور را در دست گرفت که مهم ترین مطالبه بدنه اصلاح طلب و طبقه متوسط کشور، كشيده شدن ترمز حرکت قهقرایی بود که اقتصاد ملي را با شیب زیاد به سمت پرتگاه می برد. البته در کنار اين، مطالبات اصلاح طلبانه و مشخصا تغییر فضای امنیتی به فضای عادی هم در اولویت برنامه ها و اهداف اصلاح طلبان بود.
با نگاهي منصفانه به آن چه که در روزهای دعوت از آقای هاشمی برای کاندیداتوری در سال 92 دنبال می کردیم، امروز مي توانيم مدعي شويم بخش عمده آن انتظارات با حضور جناب آقای دکتر روحانی محقق شده است. اما آیا این به معنی عملکرد ایده آل و کافی دولت است؟ و به طور مشخص تر، کم توجهی دولت به چه نکاتی باعث ممکن است در ایام تبلیغات به نقطه ضعف کاندیدای جریان اصلاحات و اعتدال بدل شود؟
۲- بررسي اجمالي مباحث و مذاکرات بین جوانان اصلاح طلب و حتی اصولگرا نشان مي دهد یکی از مهمترین انتقادات به دولت در مورد پیرسالاری و عدم میدان دادن به جوانان است. ورود نیروهای تازه نفس و جوان در هر سیستم و اداره و سازمانی امری طبیعی و منطقی است و در صورت بی توجهی به مرور ان مجموعه تحلیل رفته و ناکارآمدی و تعطیلی نتیجه طبیعی آن خواهد بود.
به صورت نرمال این گردش نیروها و رشد درون سیستم همیشه در دولت ها اتفاق می افتاد. اما سال 84 تا 92 در طول عمر دولت هاي نهم و دهم برای بخش قابل توجهی از جوانان این روند طبیعی متوقف شد. گویی بخشی از این جوانان از کشور دشمن وارد شده و باید مهرورزانه به هر قیمت از بدیهی ترین و طبیعی ترین حق طبیعی شان محروم می شوند. نه تنها ورود به دولت و مسئولیت ها متوقف شد که حتی جوانان بسیاری که بر اساس شایستگی وارد سیستم شدند به مرور به حاشیه رانده شده و اگر هم رسمی نشده بودند توسط دولت نهم از مجموعه حتی به عنوان کارمند ساده تسویه شدند. جوانان بسياري با عناويني نظير ستاره دار از تحصيل منع شدند و عده ديگري چنان عرصه را تنگ ديدند كه مهاجرت را انتخاب كردند.
هشت سالي که ذکر شد يک خلا جدی برای آینده جریان اصلاحات ایجاد کرد. فرض بگیریم چند سال بعد یکایک بزرگان اصلاحات به این باور برسند که بازنشسته شوند واقعا چند مدیر نسل دومی در ابن جریان آماده و تربیت شده اند؟
خطري جدي در كمين جريان اصلاحات
اما اين تمام مشكل نيست بلكه با تربيت نشدن مديران جوان و تازه نفس اتفاق ديگري ميز در شرف وقوع است كه مي توان كيان جريان اصلاحات را نيز با مخاطرات جدي مواجه سازد.
بر این اساس مي توان به جرات گفت آینده کشور با ادامه وضع موجود برای اصلاح طلبان به هیچ عنوان روشن نیست. در صورت عدم حضور چهره هایی نظير اقای خاتمی و خلا حضور موثر ديگر بزرگان چه چیزی از جزیان اصلاحات در 10 تا 20 سال دیکر باقی خواهند ماند. آيا جريان اصلاحات توانسته چنان كادرسازي كند كه اين خلا احساس نشود؟ آيا مديراني در تراز شهري، استاني و كشوري تربيت شده اند؟ اگر امروز نسل جوان اصلاح طلب نتواند وارد تصميم سازي هاي حياتي شود ١٠ سال بعد كه نخبگان سياسي اصلاح طلب يكي پس از ديگري ايام بازنشستگي و كهولت سن را مي گذرانند مقدرات اين جبهه بايد با كدام نيروي سياسي و مدير مياني و ارشد به پيش برود؟
۳- به این مساله دغدغه مهم تری را هم باید اضافه کرد. فرای جوانان سیاسی و تشكيلاتي، جوانان غیر سیاسی این روزها اشتغال و ازدواج را مهمترین مشکل خود می دانند. متاسفانه به دليل مجموعه شرايطي كه جامعه كم و بيش از آن آگاه است دولت هنوز در این زمینه نتوانسته پاسخ در خوری بدهد و اتفاقا اصلی ترین دلیل نقد جدي به دولت همین حوزه معيشت و اشتغال بوده است.
در نهایت این که به نظر مي رسد اين بار يکی از نقاط پر بحث در انتخابات ریاست جمهوری امسال همين مساله جوانان باشد. چه جوانان در حوزه مدیریت و چه جوانان در حوزه زندگی (اشتغال و ازدواج)
متاسفانه به دلیل کم توجهی دولت در هر دو حوزه، هر کاندیدایی که با دست گذاشتن بر اين موضوع به صحنه بیاید و حرف از جوانگرایی در دولت و ایجاد اشتغال برای جوانان بزند آقای روحانی را با مشکل جدی روبرو خواهد کرد. مگر اينكه جناب رئيس جمهور نيز اين بار با برنامه هاي جدي تر براي جوانان وارد انتخابات شود.