آفتابنیوز : انتخاباتی که در آن احزاب «جریان اصلی» (mainstream) مانند حزب «سوسیالیست» و «جمهوریخواه» از اقبال کمتری نسبت به انتخابات گذشته برخوردارند و احزاب «ضد سیستم» جریان راستافراطی و کمونیست با شتاب فراوان به سمت مرحله دوم یا حتی پیروزی پیش میروند.
در این انتخابات ملت فرانسه در مورد سوالات بینادی هویتی٬ اجتماعی٬ اقتصادی و جهتگیری کلی سیاسی سالهای آینده کشورشان تصمیم خواهند داد؛ ماندن در اتحادیه اروپا یا خروج از آن (فرگزیت)٬ چگونه تعریف «هویت» فرانسوی٬ چگونه مواجه شدن با روند «جهانیشدن»٬ مهاجرتپذیر بودن یا نبود به عنوان یک ملت٬ چگونه تامین نیاز «امنیت»٬ چگونه مواجه شدن با مسئله «تروریسم»٬ «اسلامهراسی» و «نژادپرستی»٬ چه رابطهای داشتن با آمریکای ترامپ٬ چگونه حل معضلات عمیق اقتصادی و اختلاف طبقاتی؟
در این راستا٬ هر کدام از نامزدها تلاش میکنند تا برنامه سیاسی خود را «تنها» پاشخ به این معضلات پیچیده و شکاف عمیق اجتماعی بر سر آنها معرفی کنند:
امانوئل ماکرون٬ جوان ۳۹ ساله و موسس حزب «En Marche» که سال گذشته از حزب سوسیالست استعفا داد تا با تشکیل یک حزب «میانهرو» به عنوان نمایندهء مستقل وراد رقابتهای انتخابات شود. او راه حل مشکلات فرانسه را از یک سو ادامهء سیاستهای اقتصادی لیبرال و از سوی دیگر بهبود شاخصهای «رفاه اجتماعی» میداند. او از تنها نامزدهایی است که صراحتاً ادغام بیشتر فرانسه در اروپا و تقویت این اتحادیه را تبلیغ میکند. ماکرون علیرغم ورودش در انتخابات به عنوان نامزد «مستقل»٬ در اذهان عمومی به عنوان نامزد «سیستم» شناخته شده است. امکان پیروزی او در دورهء دوم با اکتاء به «ائتلاف» سایر جریانها بالاست. در روزهای گذشته بارک اوباما٬ رئیسجمهور پیشین آریکا٬ تلویحاً از او حمایت کرده.
مارین لوپن٬ رهبر حزب جبهه ملی «Front National» و نامزد «ضدسیستم» این انتخابات است. او مخالف شدید اتحادیه اروپا و خواستار خروج از این اتحادیه است و «مهاجرت» را ریشه اصلی معضلات اقتصادی و اجتماعی فرانسه میداند. برنامهء انتخاباتی او بر محور بازگشت به «هویت ملی» فرانسه و تکیه بر ظرفیتهای فرهنگی و اقتصادی داخلی است. برای تامین «امنیت» او بستن مرزها و تقویت پلیس و حتی احیای حکوم اعدام را پیشنهاد میکند. در روزهای گذشته دونالد ترامپ تلویحاً از او حمایت کرده و بانکهای روسی هم حامیان اصلی مالی کمپین انتخاباتی او بودند. شانس او برای رسیدن به دور دوم انتخابات بسیار بالاست.
فرانسوآ فیون٬ نخستوزیر پیشین فرانسه در دولت سارکوزی و نامزد حزب جمهوریخواه «Les Republicains» در این انتخابات است. برنامهء سیاسی و اقتصادی شامل کاهش مالیات٬ کاهش هزینههای دولتی٬ حمایت از سرمایهداری٬ تقویت نهاد خانواده٬ توقیت نهادهای امنیتی برای مبارزه با «اسلامگرایی» و اصلاح سیستم آموزشی کشور است. کمپین انتخاباتی او به دلیل افشا شدن پروندههای مالی همسرش به شدت لطمه فروانی دید. او نیز امکان رسیدن به دور دوم انتخابات را دارد.
بنوآ هامون٬ نامزد حزب سوسیالست «Parti Socialiste» که به جای فرانسوآ اولاند وارد رقابتهای انتخابات شده است. برنامهء انتخاباتی او بر خلاف رقبایش بر مسئله «امنیت» و «مهاجرت» تاکیدی ندارد. تمرکز برنامهء او بیشتر بر حل مسائل اجتماعی از طریق آغاز و استقرار یک «جمهوری ششم» بر مبنای «دموکراسی مستقیم»تر و «مردمی»تر است. او تامین امنیت و حل معضل «اسلامهراسی» را در بازگشت به اجرای «سختگیرانه» قانون ۱۹۰۵ و «تفکیک کلیسا از دولت» و وفاداری به مفهوم اصیل «لائیسیته» و «به رسمیت شناختن حق اعتقاد داشتن یا نداشتن به امور دینی» میبیند. امکان رسیدن او به دور دوم انتخابات نسبت به سایر نامزدها پایینتر است.
ژانلوک مِلانشون٬ نامزد پیشین حزب کمونیست فرانسه و موسس حزب جدید «France insoumise» (فرانسه نافرمان) است. او همچنین نماینده پارلمان اروپا و منتقد شدید سیاستهای اقتصادی نئولیبرال این اتحادیه است. برنامهء انتخاباتی او بر مبنای «اصلاح» عمیق اتحادیه اروپا یا «خروج» فرانسه از آن در صورت عدم موفقیت در پروژه اصلاح است. او خواستار تغییر قانونی اساسی و ایجاد «جمهوری ششم» بر اساس «دموکراسی مشارکتی» و بهرهبرداری مستمر از مکانیزم «همهپرسی» برای تعیین سیاستهای آینده فرانسه است. او در سیاست خارجی خواستار خروج فرانسه از «ناتو» و در سیاستهای اقتصادی داخلی مروج افزایش شدید مالیاتها برای اقشار پُر درآمد است. توان سخنوری او از یک سو٬ وحشت از رشد حزب «جبهه ملی» از سوی دیگر و نارضایتی عمومی از «سیستم» موجود٬ در هفتههای اخیر شتاب فراوانی به کمپین انتخاباتی او بخشیده است. امکان رسیدن او به دور دوم انتخابات - با فاصلهء بسیار جزئی از احزاب پیشتاز در آمارهای رسمی - قابل توجه است.
فارغ از اینکه در انتخابات امسال فرانسه کدام جریان پیروز شود٬ رشد غیرمتعارف جریانهای «ضد سیستم» و «پوپولیست» و تغییر بیسابقه در آرایش سیاسی - پس از چندین انحصار قدرت توسط احزاب «جریان اصلی» و استمرار فضای «دو قطبی» - بیانگر التهابات شدید اجتماعی و آغاز تحولات عمیق در ساختار سیاسی-اجتماعی فرانسه - و به طور کلیتر - جهان غرب است. «رصد» و «تحلیل» دقیق این تحولات برای تعیین سیاستهای آینده ما در قبال این کشورها و تنظیم روابطمان با آنها٬ نه تنها لازم است که بسیار ضروری است.