به گزارش آفتاب نیوز به نقل از مهر، وارد سایت هشتمین سمپوزیوم بین المللی مجسمه سازی تهران که می شوم فقط گرد سفید می بینم که در هوا پراکنده است آنقدر که برای دقایقی نه کسی را تشخیص می دهم نه حتی چادرهای سفیدی را که برای هر مجسمه ساز برپا شده می بینم، تا چشم کار می کند سفیدی است.
مجسمه سازان پشت ماسک های صنعتی یا عادی صورت شان را پوشانده اند. برخی از آنها هم مانند هنرمند گرجستانی، آلمانی یا روسی بدون ماسک ابزارهای برقی و ترسناک تراش سنگ را به دست گرفته اند و با فشار و قدرت در حال تراش دادن سنگ هستند. همان ابزاری که این گرد سفید را در هوا پراکنده است.
گوشه ای دیگر مته ای داخل سنگ گیر کرده است و تکنسین های ایرانی در حال تلاش برای بیرون آوردن آن هستند تا هنرمند ژاپنی به کارش ادامه دهد. دانشجوهای ایرانی به عنوان دستیار هنرمندان خارجی کنارشان کار می کنند. عده ای از هنرمندان هم در وسط سایت زیر سایه بان ها در حال استراحت هستند.
اینجا جلوی هر چادری که بر پا شده است، سنگ بزرگی زیر آن قرار دارد که برخی از آنها هنوز شکل مشخصی به خود نگرفته است و پرچم هر کشور و اسم هنرمند را می توان جلوی هر چادر دید. در مجموع ۱۴ هنرمند خارجی در هشتمین سمپویورم مجسمه سازی مشغول به کار هستند که ۲ نفر از آنها هنرمندان مدعو هستند که روی سنگ های گرانیتی که بسیار سنگ های سختی برای مجسمه سازی هستند، کار می کنند. باقی هنرمندان روی سنگ مرمریت گوهره روشن کار می کنند. ۵ پرچم ایران هم جلوی چادرها نصب شده که نشان می دهد از ایران ۵ هنرمند در این سمپوزیوم حضور دارند.
اینجا محوطه بیرونی برج میلاد است؛ جایی که گرچه خیلی وسیع نیست اما قرار است تعداد قابل توجهی مجسمه شهری برای سطح شهر در همین محدوده خلق شود. گشتی اطراف سایت می زنم تا با هنرمندان خارجی و ایده هایی که قرار است از دل این سنگ های سخت بیرون بیاید آشنا شوم و فریا مخابری برای ترجمه گفتگو با هنرمندان مرا همراهی کرد.
تحول، شادمانی و «سقفی برای فرهنگ و تمدن»
آنا ماریا نگارا از رومانی با وسواس در حال کار کردن است و به نظر می رسد استرس عقب ماندن از زمان را داشته باشد. اسم کارش «تحول» است؛ یک دایره تهی بزرگ در میانه کارش دیده می شود که می گوید در همه کارهایش این حفره را ایجاد می کند و به نوعی امضای اوست. می گوید: می خواهم با این فرم دایره تو خالی از برگشت پذیری بشر و دنیا بگویم و در عین حال نوعی تغییر را نشان بدهم که پایانی ندارد. تولد، مرگ همه در یک چرخه بی پایان است.
فرانچسکا برناردینی از ایتالیا که علاقه دارد روی جذابیت های طبیعت که از چشم بقیه پنهان است کار کند، می گوید: در موجودات کوچکی که در طبیعت وجود دارد و شاید به چشم همه نیاید تحول های عظیمی رخ می دهد. اسم کار جدیدم «کرم ابریشم» است و فکر کنم با فرهنگ شما هم کارم تطابق داشته باشد. این کرم کوچکی که دور خود پیله می تند، به نوعی در فکر فرو می رود و بعد تبدیل به پروانه می شود.
من شادمانی را در قالب یک فرم نشان می دهم. شاید شما مفهوم فرم را درک نکنید اما در آخر حسی که در ان هست را درک خواهید کرد. من با بچه ها بسیار کار کرده ام و به آنها آموزش داده ام. در کشورهای مختلف برای کودکان مستر کلاس گذاشته ام و دوست دارم در کارهایم نوعی کنجکاوی بی پایان آنها را بازنمایی کنم
میخائیل لوچنکو از اوکراین علاقه دارد روی مفهوم شادمانی کار کند. گرچه به نظر می رسد ایده و تصویرسازی بسیار شخصی را برای انتقال این پیام انتخاب کرده است اما درباره ایده اش می گوید: من شادمانی را در قالب یک فرم نشان می دهم. شاید شما مفهوم فرم را درک نکنید اما در آخر حسی که در آن هست را درک خواهید کرد. من با بچه ها بسیار کار کرده ام و به آنها آموزش داده ام. در کشورهای مختلف برای کودکان مستر کلاس گذاشته ام و دوست دارم در کارهایم نوعی کنجکاوی بی پایان آنها را بازنمایی کنم.
ازدراکو ازدراکوف هنرمندی از بلغارستان روی فرم های مثبت و منفی و چگونگی تعامل آنها با یکدیگر کار می کند. او با این کار دوست دارد به یک فرم خیره کننده برای مخاطب دست پیدا کند.
اسکار اگوییر کمانددور از اسپانیا می گوید: اسم کارم «سقفی برای فرهنگ و تمدن» است. دو سراشیبی در نهایت از دل این مجسمه بیرون می آید که با فرم های انتزاعی که شبیه خانه است مشخص می شود. من به هر کشوری که می روم از این نمادها می سازم و در واقع خود فرهنگ جدید را پذیرا می شوم و از همه می خواهم پذیرای فرهنگ و تمدن یکدیگر شوند.
کلائوس هونزیکر از آلمان ایده ای را انتخاب کرده که فرم گرایی را در خدمت ارائه مفهومی انسانی در بر می گیرد. آنچه او می سازد شکل پرنده ای است که در نگاه اول شبیه قفس به نظر می رسد. او دو فرم پرنده و قفس را با هم تلفیق کرده است. می گوید: اسم عنوان اثرم را گذاشته ام «رها باش همچون پرنده». من دوست دارم روی ذهنیت آدم ها کار کنم. آدم هایی که تا یک جا پیش می روند اما انگار از جایی به بعد ذهن خود را رها نمی گذارند تا تغییری ایجاد شود. خودشان قفس خودشان می شوند.
پائولز جوانزمنس از لتونی یکی از هنرمندانی است که روی سنگ سخت گرانیت کار می کند. عنوان اثرش «وحدت» است که از ۳ المان کنار هم تشکیل شده است و گویی می خواهد سراسر جهان را با همین ۳ المان کوچک پیوند دهد و بگوید مرزی میان کشورها نیست. فقط به گفتن این جمله بسنده می کند که «مگر در همین سمپوزیوم شما مرزی میان هنرمندها می بینید؟».
ساختن ایده ای جدید در دنیا
کامن تانوف دیگر هنرمندی است که از بلغارستان در این سمپوزیوم حضور دارد و او نیز روی سنگ گرانیت کار می کند. او از فرم هایی استفاده می کند که علاقه دارد بیش از هر چیز حرکت در فضا را به مخاطب انتقال دهد و موجودیت جدیدی از فرم ها بسازد، برای همین اسم اثرش را گذاشته «رهایی در حرکت». از آنجا که سنگ گرانیت بسیار سنگ سختی در فرم دهی است او این کار را یک چالش برای خودش نیز در نظر می گیرد. اینکه بتواند فرم های بسیار نرم و پر انحنا را از دل این سنگ سخت بیرون بکشد.
تانوف که دومین بار است به ایران می آید و در نخستین بار در سمپوزیم مجسمه سازی تبریز حضور داشته است، می گوید: از سال ۲۰۰۲ تصمیم گرفتم که بیشتر در سمپوزیوم ها شرکت کنم چون این رویداد برای من جالب است به این خاطر که درون سمپوزیوم هنرمندان کشورهای مختلف در کنار یکدیگر قرار می گیرند و امکانی فراهم می شود که در کنار یکدیگر هنر بین المللی کار کنند و نمایش داده شود.
وی در توضیح بیشتر اثرش ادامه می دهد: در واقع حرکت از دیدگاه من ساختن، بنا کردن و ایجاد نکته ای جدید در دنیاست و دوست دارم در هر کاری تکه ای به کارهای قبلی خود بیافزایم. شکلی که در این اثر ایجاد کرده ام، برگرفته از فرم خیالی است که در ذهن خود پرورانده ام البته در شکل ابتدایی آن از جادوی طبیعت نیز بهره برده ام. در واقع مجسمه در نظر من به معنای جسم پویایی است که می تواند جاندار شود و در فضا قرار گیرد، دوست دارم که اثرم در نقاط مختلف دیده شود زیرا این اثر برگرفته از تصور و خیال من است.
وی در خصوص سطح آثار هنرمندان ایرانی حاضر در هشتمین سمپوزیوم تهران نیز می گوید: هنرمندان ایرانی بیشتر روی فرم های آبستره و انتزاعی کار می کنند ضمن اینکه موتیف های درون آثار آن ها نیز کاملا مشخص است و سبک خاص شان را به نمایش می گذارد. دوست دارم که باز هم به سمپوزیوم تهران بازگردم زیرا فضا را در این رویداد دوستانه و لذتبخش می دانم. البته امیدوارم که اثر من در دل تهران حس حرکت و پویایی را به ایرانیان همراه با لذت ببخشد.
امین پتروسیان از ارمنستان اسم کارش را «خیال» گذشته است؛ تلفیقی از پرنده که در افسانه و اسطوره ها نماد آرزو است و صورت زن به شکل نمادین که می گوید غایت زیبایی است و از تلفیق این ۲ خواسته رویایی زیبا رقم بزند.
تاتسومی ساکای از ژاپن که با ساختن یک برج متفاوت در این سمپوزیوم حاضر شده است، می گوید: این برج که می سازم یک پیشینه تاریخی دارد و از قرار دادن چند المان روی هم و شبیه هم ساخته شده که یک ریتم هم ایجاد می کند. اما این برج مسیر حرکتی برای جریان هوا در درون خود دارد و همین حرکت هواست که این جسم بی جان را به یک موجودی که دارای سیالیت است تبدیل می کند؛ ایده من همین است.
والرین جیکا از گرجستان که از اساتید دانشگاه های گرجستان است نیز درباره ایده اثرش می گوید: عنوان اثرم «تلاطم» است اما درونمایه اثرم کاملا مفهومی مغایر با عنوان دارد و هر کس به این عنوان می رسد به معنایی بغرنج فکر می کند. من این تلاطم را در فرم های کارم نشان می دهم اما می خواهم بگویم رسیدن به هر چیزی بعد از گذشتن از این تلاطم ها می تواند وجود داشته باشد و در واقع دوست دارم مخاطب اثرم با ذهنیتی مثبت از کنار اثرم بگذرد.
اومیت تورکای درگون از ترکیه کارش از چند سطح افقی و عمودی کنار یکدیگر تشکیل شده که در نهایت یک فرم واحد را تشکیل می دهد. او می گوید: در دوره قبل سمپوزیوم من اثری را در راستای گرمایش جهانی زمین ارائه کردم. در این دوره سعی کردم تفاوتی ایجاد کنم. به همین خاطر برخلاف دوره قبل که اثرم به شکل افقی بود، کاری را به شکل عمودی ارائه کردم. آنچه که من می خواهم بیان کنم این است که ما در این دنیا ماموریت و هدف خاصی را دنبال می کنیم. در واقع ما حتی از کوچکترین چیزهایی که در این زمین وجود دارند نظیر: گیاهان، حیوانات کوچک و ... روزی از بین می روند اما همه ما وقتی از این دنیا می رویم نیز در روند زندگی موثر هستیم مانند جسم ما که در زمین گذاشته می شود و به آن سود می رساند.
الکسی کنیس که از روسیه با اثری که فرمی از یک سر گاو را نشان می دهد در این سمپوزیوم حضور دارد، می گوید: سر گاو در فرهنگ روسیه و فکر کنم در فرهنگ شما نمادی از قدرت باشد. من این نماد را برای ساخت اثرم استفاده کردم و با شکل و فرمی استوانه ای آن را ارائه می دهم.
گنتی تاوانگیو از آلبانی اسم کارش را گذاشته است «زیبایی شکننده»؛ اثری که اتصالات ریزی دارد و در عین ظرافت و زیبایی گویی به بیننده می گوید این اثر خیلی هم زود می تواند از بین برود پس باید از آن محافظت کنید. او با این کارش یک بیان عاطفی به اثرش بخشیده است.
حالا دیگر دایره وار یک دور سایت سمپوزیوم را چرخیده ام و هنوز گرد سفیدی است که در هوا پراکنده می شود. عده ای با ماسک و عده ای بی ماسک در این میان تردد می کنند، در میانه این سفیدی که همه جا را پوشانده است از صدای گوشخراش ابزارهای سنگینی که برای تراش سنگ ها به کار برده می شود نباید گذشت. یک نکته مغفول هم در این سمپوزیوم به چشم می خورد، کم بودن تعداد مخاطب عادی که از روند ساخت مجسمه ها دیدن کنند. این روال معمول هر سمپوزیومی است که مردم عادی را با هنر و نحوه خلق آثار هنری آشنا کند و یکی از کارکردهای اساسی آن همین است. هر چند ممکن است به خاطر همین ریزگردهای سفید یا سر و صداها یا استفاده از ابزارهای سنگین باشد که مجریان سمپوزیوم هم خیلی به زیاد کردن بازدید کنندگان علاقه ای نداشته باشند و بیشتر تمرکز را گذشته اند روی تبادل تجربیات هنرمندان کشورهای مختلف و ایرانی با یکدیگر و پیشرفت در مجسمه سازی با سنگ در کشورمان.
هشتمین سمپوزیوم بین المللی مجسمه سازی تهران به همت سازمان زیباسازی شهر تهران در برج میلاد در حال برگزاری است و تا ۲۴ اردیبهشت ماه از ساعت ۱۰ تا ۱۸ همه روزه میزبان علاقمندان به هنر است.