آفتابنیوز : سرالکس فرگوسن کبیر از کریس رونالدو که پست تخصصیاش مهاجم بود، یک بال راست استثنایی ساخت و با این ابرستاره پرتغالی همه جامها را درو کرد.
یواخیم لوو سرمربی تیم ملی آلمان از فیلیپ لام بهعنوان کلاسیکترین مدافع چپ ژرمنها، یک مدافع راست کلاسیک ساخت. ژیوپ هاینکس آخرین خالق سه گانه بایرن، ژروم بواتنگ بهعنوان یک مدافع کناری را به قلب دفاع برد و او را یک مدافع تخصصی مرکزی کرد. اینها تنها چند نمونه بارز از ساختن بازیکن غیرتخصصی برای یک پست تخصصی هستند. آنچه محصول درایت، تیزبینی و البته تلاش سرمربی برای جبران نقاط ضعف و ساختن تیمی با مختصات استاندارد و البته مطابق با سلیقه خود است.
در ایران نیز نمونههای اینچنینی داشتهایم که شاید نزدیکترین آنها مهرداد پولادی باشد. یک هافبک ممتاز و جنگنده که در تمامی پستهای هافبک از هافبک دفاعی که پست تخصصی او به شمار میرفت گرفته تا هافبک چپ و راست به میدان رفت اما بعد از ورود کارلوس کیروش بهعنوان سرمربی تیم ملی و در فقر مدافع چپ کلاسیک تخصصی در فوتبال ایران با نظر کیروش به دفاع چپ اسباب کشی کرد و بدل به یکی از بهترین مدافع چپهای آسیا شد. پولادی به اندازهای در این پست درخشید که دیگر همه فراموش کردند او روزگاری یک هافبک بوده و به ضعف کلیشهای در این پست پایان داد. اوج درخشش پولادی در رقابتهای جام جهانی 2014 برزیل بود که بی تردید بهترین و مهمترین ستاره ایران بود.
این مقدمه طولانی به این بهانه بود تا اشارهای به پرسپولیس داشته باشیم. جایی که برانکو ایوانکوویچ سرمربی پرسپولیس در سه فصلی که روی نیمکت این تیم نشسته، هرگز بازیکنی را برای پرسپولیس نساخته و به عبارت بهتر بازیکنی متفاوت از کلیشههای رایجی که میدانیم برای پرسپولیس تولید نکرده. برانکو برخلاف خاستگاه فوتبالیاش که در آن بازیکنسازی و آموزش بازیکن سکه رایجی دارد، در طول مدت حضورش در ایران چه در تیم ملی و چه در پرسپولیس چنین هنری نداشته. اینکه بازیکنی را از پستی به پست دیگر شیفت دهد و از او ستارهای تازه بسازد. مصداق عینی این ضعف را میتوان در ماجراهای کمال کامیابی نیا در فصل جاری جستوجو کرد. کامیابی نیا بازیکنی بدون جانشین در پرسپولیس محسوب میشود که برای او هیچ جانشینی در کلونی سرخ وجود ندارد. برانکو در مهمترین بازی فصل در شهرآورد حسین ماهینی که ذاتا یک مدافع کناری و لب خط است و اساسا با خصوصیات جنگجویی و تکل زدن میانهای ندارد را در پستی به میدان فرستاد که مهمترین ویژگی آن جنگندگی و بازی تخریبی است! نتیجه این انتخاب غلط بلایی بود که بر سر پرسپولیس نازل شد. اینکه خط هافبک دونده و جنگنده استقلال بازی را از پرسپولیس گرفت و دقیقا از نقطهای به پرسپولیس ضربه زد که ماهینی در آن حضور داشت. اشتباهی که به قیمت شکست در بزرگترین بازی فصل تمام شد و ثابت کرد که سرمربی پرسپولیس در بخش بازیکنسازی و مدیریت بحران ضعیف است؛ آنچه یکی از فاکتورهای اصلی مربیان بزرگ محسوب میشود و تفاوت یکی مثل برانکو با مربیان بزرگ دنیا را نشان میدهد.
این نکته را میتوان به تمام دو فصل اخیری که برانکو روی نیمکت پرسپولیس نشسته و البته 4 سالی که روی نیمکت تیم ملی نشست نیز تعمیم داد. جایی که برانکو برای هیچ پستی، هیچ بازیکن جدیدی نساخت و اساسا به همان داشتهها اکتفا کرد و نتیجه همین شد که در چهار سال حضور در تیم ملی همواره در پست دفاع چپ مشکل اساسی داشت و در پرسپولیس فصل گذشته در خط دفاعی با مشکلات عدیدهای دست به گریبان بود که همین مشکلات تا هفته آخر از پرسپولیس جدا نشد و دست آخر قهرمانی را از سرخها گرفت.
در خط حمله، پرسپولیس تنها یک مهدی طارمی را دارد و هیچکس نیست که در روزهای مبادا و غیبت، بتواند جای خالی طارمی را پر کند. نه امیری و نه علیپور که هر دو مهاجم سایه و مهاجم دوم محسوب میشوند و هیچکدام مهاجم هدف و فینیشینگ نیستند و برانکو در طول سه فصل هرگز نخواسته و یا نتوانسته یک مهاجم هدف برای روزهای بدون طارمی بسازد.
به گزارش ایلنا، مهمترین تلاش برانکو برای بازیکنسازی بردن فرشاد احمدزاده از پست وینگر به دفاع چپ بود؛ تلاشی عبث که البته از ابتدا مشخص بود یک پروژه شکست خورده است. چه آنکه خصوصیات فنی و فیزیکی احمدزاده کوچکترین قرابتی با این پست نداشت.
هنر بازیکنسازی هم حلقه مفقودهای است که برانکو در پرسپولیس از آن لطمه خورده. هنری که او ندارد و مجبور است در سراسر طول فصل با یک ترکیب ثابت به میدان برود و البته هیچ جانشین قابل اعتنا و موثری در هیچ پستی نداشته باشد.