آفتابنیوز : عباس عبدي روزنامهنگار و تحليلگر در یادداشتی درخصوص حملات تروریستی تهران نوشت: نميدانم افرادي كه اين يادداشت را ميخوانند چه حسي خواهند داشت ولي اعتقاد دارم كه اين تحليل درباره اقدام تروريستي داعش مقرون به صحتتر از ساير تحليلهاست. از اين رو وظيفه خود ميدانم كه آن را ارايه كنم. به ويژه آنكه نتايج آن نيز براي تبيين رفتار و نگاه ما در آينده نيز مهم است.
به گزارش آفتابنیوز؛ در ادامه این یادداشت آمده است: اين اقدام تروريستي پس از آمدن ترامپ به عربستان و سپس قطع رابطه با قطر و تند شدن شيب رو به رشد تنش در منطقه اتفاق افتاده است. از اين رو خيلي دور از ذهن نيست كه آن را مرتبط با تحولات اخير بدانيم. ولي به نظر بنده اين اتفاق هيچ ارتباطي با اين تحولات ندارد، هر چند بازيگران منطقهاي ميتوانند از اين اتفاق بهرهبرداريهاي خاص خود را داشته باشند.
اين اقدام تروريستي يك هدف و برنامه عادي داعش بوده است؛ برنامهاي كه از سالها پيش در پي انجام آن بوده و اكنون توانسته آن را به اجرا درآورد. اگر اين برنامه يك ماه پيش انجام ميشد، كه ميتوانست چنين باشد، همه تحليلهاي موجود تغيير ميكرد. تاكنون هم كسي نتوانسته براي اقدامات مشابه داعش در ساير كشورها چارچوب تحليلي خاصي ارايه كند، مگر اينكه گفته شود، هرگاه كه توانستهاند اقدام به عمليات تروريستي كردهاند.
پرسشي كه ميتوان طرح كرد اين است كه چرا پيش از اين نتوانستند در انجام چنين برنامهاي موفق شوند؟ واقعيت اين است كه قريب به اتفاق عمليات تروريستي انجام شده در كشورها يا به وسيله شهروندان همان كشورها انجام شده يا آنكه زمينه حضور رسمي آنان در آن كشور به شكل كنترل نشدهاي فراهم بوده است. عمليات عليه فرانسه، امريكا، بلژيك، آلمان و انگليس، همه از سوي شهروندان خودشان طراحي و اجرا شده است. در تركيه نيز كساني مرتكب عمليات تروريستي شدهاند كه بيش از ٤ سال است كه به نام مبارزه با حكومت سوريه، آزادانه در تركيه اتراق و پايگاه پيدا كردهاند. عمليات در پاكستان و عربستان و مصر نيز به وسيله اتباع خودشان انجام ميشد. بنابر اين داعش براي اجراي عمليات در ايران با چند مشكل اصلي مواجه بود. مشكل اول، فقدان زمينه مناسب براي جذب نيروي داخلي از طرف داعش. مشكل دوم حساسيت حكومت ايران نسبت به مراوده با داعش و ساير گروههاي مشابه از ابتداي بحران خاورميانه و پيش از آن در افغانستان و پاكستان و بالاخره مساله سوم قدرت تور امنيتي نيروهاي ايران در شناسايي و كنترل تروريستها است كه در اين راه حتي اقدامات پيشگيرانه نيز انجام دادهاند. به همين دليل است كه تاكنون اقدامات مشابه ديگري نيز از سوي داعش برنامهريزي و عمل شده كه در ميانه راه دستگير و بازداشت شدهاند. ولي طبيعي است كه تروريستها نيز برنامههاي خود را براي عبور از تورهاي امنيتي پيچيدهتر ميكنند، در نتيجه دير يا زود بايد انتظار يك چنين حادثهاي را ميداشتيم.
با توجه به اين ملاحظات اين اقدام نيز در نهايت به وسيله افرادي كه تابعيت ايران را دارند انجام شده است. ولي اين پرسش مطرح است كه آيا احتمال تداوم اين جنايات وجود دارد يا خير؟ هرچند احتمالات را نميتوان صفر دانست، ولي گمان ميرود كه نيروهاي مذكور نهايت امكانات داعش براي عمليات در ايران و در اين سطح و در اين مرحله بوده است. اگر آنان ظرفيت و توان بيشتري داشتند خيلي پيش از اين اقدام ميكردند. حتي اين نيروها در داخل ايران سازماندهي نشده بودند، بلكه در نهايت ايرانياني بودند كه از آن طرف مرزها وارد كشور شدند. چنين كاري را راحتتر ميتوان كنترل كرد تا افرادي كه در داخل كشور وارد اين نوع از فعاليتها شوند. بنابراين اگرچه نميتوان احتمال رخدادهاي مشابه را در آينده به كلي ناديده گرفت، ولي زياد بودن احتمال و نيز تداوم آن بسيار بعيد است. اين رويداد را ميتوان اقدامي جهت تقويت روحي و رواني داعش دانست زيرا آنان هميشه با اين پرسش مواجه بودند كه چگونه در پاريس و لندن و... ميتوانند عمليات انجام دهند ولي در ايران خير؟
اگر با اين تحليل موافق باشيم ميتوانيم نتيجه بگيريم كه جاي نگراني نيست و نبايد دچار ترس و تشويش شد. نيازي هم به مقابله فراتر از آنچه رخ داده نيست. كافي است قدري بر هوشياري و ضوابط امنيتي افزود. اگر اين تحليل نادرست باشد، دير يا زود روشن ميشود و زمان براي اصلاح راهبرد و تاكتيكها در اختيار است. گمان نكنيم با پيچيده كردن واقعيت و به قول معروف آسمان و ريسمان را به هم بافتن ميتوانيم گرهاي را باز كنيم.