آفتابنیوز : زمان کودکی با دوستان در محلهاشان سیاه بازی راه میانداخت و در مدرسه هم پانتومیم اجرا میکرد. طی اجرای این پانتومیمها در زمان خدمت سربازی بود که برای نخستین بار دیده شد و از او برای گروه تئاتر نیروی هوایی دعوت کردند.
او متولد ۱۹ خرداد ۱۳۴۹ در بیمارستان شهدای تجریش و فرزند بزرگ خانواده است. برادر کوچک ترش امید نام دارد که در زمینه موسیقی فعالیت میکند. امین حیایی خوش مشرب و خوش محضر است و شوخ طبعی معتدلی در رفتارش دیده میشود. خودش تاکید دارد دنبال پول نیست و نقشها را به این خاطر انتخاب نمیکند؛ پس باید بگوییم او عاشق بازیگری است و پرکاریاش گواه همین احساس!
میگوید از همان بچگی عاشق پیشه بوده و تا زمان ازدواجش زیاد عاشق میشده!
هرچند او در سنین پایین علاقهمند به دانستنیها و فیلمهای کمیک بوده و عشقی هم به سینما نداشته است، ولی اولین باری که به تنهایی به سینما رفت، ۹ سال بیشتر نداشت. آن زمان در تجریش زندگی میکردند و او بعد از مدرسه به سینما آستارا رفته که مطمئنا تجربه جالبی برایش بوده است.
شاید هرگز فکر نمیکرد روزی مردم برای دیدن نقش آفرینی های او بلیت سینما تهیه کنند! امین ۹ ساله شلوغیهای زمان انقلاب را از پنجره خانه شان که در بالاترین طبقه یک آپارتمان بوده، تماشا میکرده و بیشتر سالهای کودکی تا جوانیاش را در تجریش و قیطریه گذرانده. در سال هفتاد در نمایشی برای کودکان، به کارگردانی ثریا قاسمی بازی کرد. بزرگترها حتما او را در مجموعه تلویزیونی «آپارتمان» به خاطر دارند؛ اولین سریالش که در کنار بزرگان بازیگری، ایفای نقش کرده است.
او در بیست و چهار سالگی با مونا بانکی پور ازدواج کرد که زندگی شان بیشتر از یک سال دوام نیاورد. بعد از جدایی از همسر اولش، تا مدتها سوژه روزنامههای زرد بود. مشکلات و از دست دادن دو تن از عزیزانش باعث شد در امین یک تحول درونی به وجود بیاید و این درست همزمان شد با نقش آفرینی اش در پروژه «قرمز». تا جایی که مجبور به انصراف از ادامه همکاری شد.
بعد از آن بود که حتی به انزوا رفت و روی خودش کار کرد تا اشتباهاتی را که تا آن زمان در زندگی داشتند تکرار نکند. رابطه امین با خدا نزدیکتر شد و فرصت خلوت با خود را پیدا کرد.
«قرمز» به کارگردانی فریدون جیرانی اولین فیلمی بود که داشت نقش اول آن را بازی میکرد. حتی بیست دقیقه هم در آن ایفای نقش کرد. در سکانس آخر نسخه نهایی، بیننده سایه او را روی دیوار میبیند، نه محمدرضا فروتن! ترانه «عاشقم من» را هم خودش را گیتار اجرا کرد که بعدا حذف شد.
حدود چهار سال بعد از ازدواج اولش بود که با نیلوفر خوش خلق پیمان زناشویی بست. نیلوفر در تمام روزهای سخت در کنارش بود. پس از فیلم «سیب سرخ حوا» روند کاری امین حیایی تغییر کرد، به طوری که مرتبا نقش های اول به او پیشنهاد میشد، ولی بعد از بازی در فیلم «قلادههای طلا» تا مدت ها توسط تهیه کنندگان، بایکوت شد و هیچ پیشنهاد از طرف آنان نداشت.
زندگی مشترک: عاشقانه و پرهیجان
دو دوست! بله چیزی که به بهترین نحو رابطه آنها را توصیف می کند. اولین دغدغه امین در زندگی، همسرش است که با هم بسیار رفیق هستند و زندگی مشترک را در شرایطی سخت و از زیر صفر شروع کرده اند. اصلا اهل سانسور کردن خودشان نیستند و صادقانه حرف هایشان را می زنند.
سر پروژه فیلم «بوی بهشت» با هم ازدواج کردند. (شاید بعضی ها هنوز به خاطر داشته باشند که نیلوفر خوش خلق فعالیت هنری اش را با نام نیلوفر حیایی شروع کرد.) همه اطرافیان شان می دانند که این دو به شدت به هم وابسته اند. البته همیشه همه چیز گل و بلبل نیست و آن دو هم مثل هر زن و شوهری دعوایشان می شود اما بیشتر مانند دعوای یکی از والدین با فرزندشان! امین و نیلوفر پا به پای هم در زندگی گام بر می دارند و از کنار هم بودن لذت می برند.
آن دو با هم آشپزی می کنند ولی وقتی که میهمان دارند، از بیرون غذا می گیرند. نه این که دست پخت شان خوب نباشد، یا به آشپزی بی علاقه باشند، فقط می خواهند همه وقت را در کنار میهمان شان بگذرانند. امین در کارهای خانه به همسرش کمک می کند و ظرف شستن را دوست دارد. حتی می گوید در طالعش آمده رابطه خوبی با آب دارد.
«دو خردادی تنوع طلب». این اعترافی است که خودشان می کنند. یکنواختی را دوست ندارند و هر دو سرشار از انرژی اند. همیشه اکتیو هستند و در عین حال جدی و تا حد زیادی عاشق بچه ها. رویای مشترکی دارند؛ زندگی در یک مزرعه با طبیعت و حیوانات. چرا که به اینها بسیار علاقه مندند!
آن ها در لواسان زندگی می کنند؛ منطقه ای سرسبز که به خاطر آرامش و خلوتش مورد توجه هنرمندان قرار گرفته است. این زوج از شلوغی و ترافیک تهران به دورند از خلوت و آرامش لواسان برای تفریحات شان استفاده می کنند، مثل دوچرخه سواری و سوارکاری. میهمانان شان می توانند اولین جایزه سیمرغ امین را روی میز پذیرایی خانه آن ها ببینند! خود امین معتقد است احتمالا اگر کمی زودتر این جایزه را می گرفت، روی نقش های بعدی اش تاثیر منفی می گذاشت و حتی شاید تا پیش از جشنواره بیست و ششم ظرفیت آن را نداشته است.
بعد از این همه سال این دو دل شان می خواهد نقشی قابل توجه را رو به روی هم بازی کنند. این زوج آدم های خوشبینی هستند و حضور خداوند در زندگی شان نقش مهم را ایفا می کند. اشتراک های زیادی دارند اما در بعضی زمینه ها نیز متفاوتند. مثلا امین بیشتر فیلم های گیشه ای کار می کند، در حالی که نیلوفر به نقش های هنری علاقه مند است و از کاراکترهای پیچیده لذت می برد.
این دو خردادی، عاشق سفر و تفریح اند و بیشتر به شمال کشور می روند. ضمنا از اغلب کشورهای اروپایی هم دیدن کرده اند.
جالب است بدانید نیلوفر و امین در خانه شان چندان از المان های سینمایی استفاده نمی کنند و سینما برایشان صرفا یک مسیر کاری است و هدف اصلی آن ها رسیدن به رویاهای خود و اطرافیان شان است.
و اما یک نکته قابل توجه! آن ها تا به حال با هم قهر نکرده اند؛ دستکم این ادعایی است که خودشان دارند.
نیلوفر: یکرنگ و همراه
متولد ۲۴ خرداد ۱۳۵۱ در آبادان. نیلوفر خوش خلق ساده و مبادی آداب است. او مدت ها در خارج از کشور زندگی می کرد، سپس به ایران آمد تا برای همیشه در کنار امین حیایی باشد. آمدن او به ایران، مصادف شد با برهه ای از زندگی امین که دچار استحاله روحی و افسردگی شده بود.
نیلوفر خوش خلق هر تصمیمی را که می گیرد، به سرعت اجرا می کند و همین اراده و پشتکارش باعث جذب امین به او شده است و اما چیزی که او را به زندگی با امین مشتاق کرد، فعالیت هنری اش نبود (چه بسا تا قبل از آن، نیلوفر حتی فیلم هم نگاه نمی کرده!) و به خاطر شخصیت مثبتش با او پیمان زناشویی بسته است. امین را انسان بسیار صبور و با گذشتی می داند.
او درباره اش این طور می گوید: «رفیق خیلی خیلی خوبی است و همه جا پشتیبان من بوده.» جالب است بدانید که نیلوفر در ابتدای ازدواج شان، خیلی به همسرش وابسته بوده طوری که تنها پیشنهاد بازی هایی را قبول می کرده که امین نقش مقابلش باشد! اما حالا می گوید باید یاد بگیریم که مستقل و قوی باشیم و روی پای خودمان بایستیم. چرا که اعتقاد پیدا کرده وابستگی نه فقط به آدم ها، بلکه به همه چیز بد است و بهتر است آدم عشقش را با اطرافیان و کائنات تقسیم کند.
نیلوفر خوش خلق بازی در سینما را از ابتدای دهه هشتاد آغا کرد هرچند نخستین فیلم های او چندان قوی نبود، ولی کم کم با تلاش بیشتر، جایگاه بهتری برای خودش پیدا کرد.
کافه «وانیل»، کافی شاپی است که خوش خلق به همراه شریکش در لواسان راه اندازی کرده و با رسیدگی به آن حسابی سرگرم شده. کیک های کافه وانیل، خانگی است و کیفیت و دیزاینی مثل زدنی دارد. راستی! بد نیست بدانید نام «وانیل» ترکیبی از اسم نیلوفر و شریکش است که ترکیب قشنگی هم از کار درآمده.
نکته قابل ستایش در بیزینس شان این است که او و شریکش هنرمندان گمنام را پشتیبانی می کنند و تابلوهای نقاشی، مجسمهها و سایر آثار هنری آنها را در کافه وانیل، جهت فروش و شناساندن هنرشان به نمایش میگذارند. نیلوفر حتی از دوست خود برای آموزش رایگان نقاشی به کودکان کم بضاعت کمک میگیرد.
منبع: ایران آرت