آفتابنیوز : روزنامه اطلاعات دریادداشتی به قلم علیرضا خانی، نوشته است:
1ـ نرخ بیکاری فصل بهار امسال 12.6 درصد اعلام شد. این نرخ با روشهای استاندارد توسط مرکز آمار ایران محاسبه شده است. همه خوانندگان با این موضوع مواجه شدهاند که بسیاری از مردم به نرخهای اعلام شده توسط دولتها، از جمله نرخ بیکاری و نرخ تورم اعتماد ندارند و معمولاً عدد واقعی را بسی بالاتر از عدد رسمی میدانند. معیار مردم «مشاهده» واقعیات عینی است، مثلاً کسی که در خانواده خود و بستگان نزدیک چندین دختر و پسر و بزرگسال بیکار میبیند، حق دارد که به آمار دولتی بیاعتماد یا لااقل مشکوک باشد اما اگر دولتها، به دقت، ساز و کار محاسبه نرخ بیکاری را شرح دهند این بیاعتمادی یا شک مردم برطرف خواهد شد.
مثلاً کافیست دولتها به طور واضح توضیح دهند که در محاسبه نرخ بیکاری، افراد بین 10 تا 65 ساله مبنای محاسبهاند اما زنان خانهدار و نیز کسانی که مشغول تحصیل یا خدمت سربازیاند، بیکار محسوب نمیشوند و در آمار بیکاری نمیآیند. بنابراین، مثلاً کسی که از زور بیکاری، به ادامه تحصیل رو آورده است، همین که دانشجوی پاره وقت دانشگاه آزاد تکاب هم باشد، شاغل محسوب میشود و نه بیکار.
از آن مهمتر آنکه، طبق فرمول سازمان بینالمللی کار(ILO) همچنان ملاک شاغل بودن، دستکم یک ساعت در هفته کار است. بنابراین هر کس در هفته یک ساعت کار کند مشمول بیکاری نیست.
2ـ در همین حال، نرخ بیکاری جوانان یعنی افراد 15 تا 30 ساله طبق آخرین گزارش مرکز آمار ایران 26.4 درصد اعلام شده که نسبت به بهار پارسال 1.5 درصد افزایش یافته است.
به عبارتی، بیش از یک چهارم جوانان این کشور بیکارند.
این عدد، به خودی خود یک معضل بزرگ است که با اطمینان میتوان نام بحران بر آن گذارد. وقتی 26.4درصد جوانان کشور آن هم در رده سنی 15 تا 30 ساله بیکارند یعنی بیش از یک چهارم سرمایه انسانی جوان کشور هدر رفته است. جوانانی که به تعبیر مسئولان عالی کشور، امید ایراناند، مایه افتخارند، باید سازنده اکنون و آینده کشور باشند، باید دانش و ثروت کشور را بالا ببرند، باید تولید ناخالص کشور را افزایش دهند، باید کشور را از وابستگی برهانند، باید موتور پیشرفت کشور باشند و باید کشور را از فقر و فساد برهانند، اینک بیکارند و خود مستعد در غلتیدن در فقر و فساد.
3 ـ طبق آخرین آمار هماکنون 8 درصد نیروی کار را در کشورهای صنعتی رباتها تشکیل میدهند.
رباتها جای انسانها را به سرعت در فرایند تولید و اشتغال میگیرند. در شرق عالم نیز بهویژه در ژاپن و چین، استفاده از رباتها سرعت گرفته است. چین که زمانی دغدغه ایجاد فرصتهای شغلی پرشمار برای جمعیت جوان پرتعدادش را داشت اینک، با پایین آوردن نرخ رشد جمعیت دیگر این مشکل را ندارد و در سالهای آینده میتواند بخش زیادی از نیروی کار صنایع کشور را با ربات جایگزین کند. موضوع رباتها اما، دیگر «انتخاب» کشورها نیست، رباتها جبراً باید جای بخشی از نیروی کار در همه دنیا را بگیرند چون اولاً دقیقتر عمل میکنند ثانیاً دچار بیماری نمیشوند و به مسافرت و مرخصی نیاز ندارند ثالثاً نیازی به آموزش ندارند و پیچیدهترین کارهای جدید را با وارد کردن یک برنامه جدید انجام میدهند، رابعاً اعتصاب و تظاهرات نمیکنند، خامساً هزینه تولید را به شدت پایین میآورند. همین دلیل آخر کافیست که صنایعی که نخواهند از رباتاستفاده کنند با صنایع رباتیزه قابل رقابت نباشند و ورشکسته شوند.
برای همین امر، رباتها نه فقط در جهان مدرن، بلکه در همه جهان بهزودی سهم به مراتب بیشتری را از نیروی کار انسانی میگیرند. طبق پیشبینیها، سعم رباتها از نیروی کار تا سال 2030 (یعنی تا 12 سال دیگر) از 8 درصد فعلی به 25 درصد خواهد رسید. کشور ما هم جبراً در همین مسیر خواهد بود و بازار نیروی انسانی و اشتغال تهدید خواهد شد.
3 ـ مسئولان اجرایی کشور بارها اعلام کردهاند که اکنون سالانه حداکثر 700 هزار شغل ایجاد میکنند اما یک میلیون و 200 هزار تقاضای جدید کار وارد بازار میشود و بنابراین هر سال نرخ بیکاری افزایش مییابد.
مرکز پژوهشهای مجلس پیشبینی کرده که بهزودی تقاضای جدید اشتغال سالانه به 1.5میلیون نفر خواهد رسید. مهمترین دلیل ازدیاد تقاضا در بازار کار، بالا بودن میزان موالید در دهههای 60 و 70 بود. در آن دههها، بهویژه دهه 60، سالانه در حدود 2 میلیون نفر متولد میشدند که آن زمان دولتها به خاطر غوطه در روزمرگی و رسیدگی به مسائل مبتلا به روز و تدارک آب و نان مردم، هرگز به فکر 20 یا 30 سال بعد نبودند.
اینک، به نظر نمیرسد مسائل کشور کمتر از دهه60 باشد، و دولتها بازهم درگیر و دار آب و نان و نیازهای بیشمار جدید مردمند، هم مسائل جدید بهوجود آمده و هم نیازهای بسیار متنوعتر از گذشته.
آیا بازهم وقتی بیست ـ سیسال دیگر بگذرد، بیبرنامگی امروز، مسائل و مصائب جدیدی برای نسل بعد خواهد آفرید؟
آن زمان به فکر آینده و سرمایهگذاری برای 2 میلیون نوزادی که هر سال متولد میشدند نبودیم و غمگنانه باعث شدیم که بخش عظیمی از جوانان کشور، امروز بهترین سالهای عمرشان را به بطالت بگذرانند.
آیا امروز، که این تجربه را در دست و پیش چشم داریم، به فکر آینده یک میلیون و 600 هزار نوزادی که هر سال متولد میشوند، هستیم؟ یا اینکه تاریخ تکرار خواهد شد؟