آفتابنیوز : علت شکست های پی در پی نیز این بود که در تمام این سال ها همه غرق در آن یک روز بودند. از آن روز نگذشتند و مرتب با ادبیات «آن روز»، با مردم «امروز» سخن گفتند.
زمانی به شوق، تاریخ پس از انقلاب را به دو تقسیم می کردیم و پس از دوم خرداد و بعد از آن را نشانه می گرفتیم.
دیر دریافتیم که چنین نیست دوم خرداد نیز از پس همان روزهای آغازین و اولین انقلاب بود. ثمره همان تلاش ها بود. چنانکه 27 خرداد و سوم تیر نیز چنین است. تمام این روزها،از پس روزهای گذشته اند و هر کدام به سادگی به تاریخ می پیوندند برای فردای دوباره.
اگر ایستایی مانع نبود، به سادگی از دوم خرداد می گذشتیم. اما واقعیت ها درک نشد. فاصله ها با مردم افزایش یافت، دغدغه های دولتمردان و اصلاح طلبان، تغییر کرد و نگاهشان به مردم دولتی تر شد.
تغییرات درونی خود را نمی دیدند و تغییرات مردم را باور نمی کردند. فاصله ها افزایش یافته بود زیرا دغدغه مشترکی وجود نداشت.اصلاح طلبان به ما وعده ها دادند و آنها را عملی نکردند.
گفتند جامعه مدنی و آن را به جامعه «مدینه النبی» تعبیر دادند. گفتند «خروج از حاکمیت» و به در حاکمیت ماندند. گفتند انتخابات برگزار نمی کنند و با رغبت برگزار کردند. وعده ها تو خالی بود. این چنین آرمان ها بر باد رفت. سرمایه رأی مردم به تاراج گذاشته شد و چنین شد که اکنون مشاهده می شود.
حالا گفته می شود دوم خرداد زنده است. کجاست؟ زنده است؟ نسبتش با مردم چیست؟ در سبد کدام روشنفکری نهفته است؟ دریغ که عده ای هنوز در زیرزمین کوچک دنیای خودشان مانده اند بی این که بدانند روزگار بی رحم است و مردم بی رحم تر از روزگار.