آفتابنیوز : این استاد دانشگاه تهران در ادامه افزود: «روسیه و عربستان با یکدیگر دغدغه مشترکی دارند و فکر می کنند که می توانند از ایران به عنوان یک خاکریز در مقابل آمریکا استفاده کرده و از خود دفاع کنند.»
نگرانی های روسیه و عربستان از حضور آمریکا در منطقه خاورمیانه و عملکردهای آلمان در رابطه با همکاری با آمریکا قبل از نشست (1+5) در لندن از جمله محورهایی است که دکتر سنایی، رایزن سابق فرهنگی ایران در قزاقستان و روسیه در این گفت و گو به آنها پرداخت.
وزرای خارجه روسیه و آلمان به منطقه خلیج فارس سفر کرده اند تا در مورد پرونده هسته ای ایران با کشورهای عربی به مذاکره بپردازند. ارزیابی شما از این سفرها چیست؟
سفر وزیر امورخارجه روسیه به منطقه را از دو زاویه می توان نگاه کرد:
1- از زاویه سیاست خاورمیانه ای روسیه
2- نگاه روسیه به جهان اسلام.
با توجه به اینکه روسیه در طی 15 سال گذشته در حوزه سیاست خارجی خود نتوانسته در میدان های بین المللی و همین طور در اروپای شرقی، بازی موفقی داشته باشد، بنابراین اخیرا به یک عامل سنتی در سیاست خارجی خود که خاورمیانه است، توجه بیشتری می کند.
البته به صورت سنتی و به دلایل متعدد، خاورمیانه و جهان اسلام برای روسیه حائز اهمیت بوده است. اما توجه ویژه ای که الان روسیه به این منطقه می کند، در به رسمیت شناختن انتخابات حماس، دعوت از رهبر حماس برای سفر به روسیه، سفر به مصر که اولین سفر یک رئیس جمهور روسیه طی 40 سال گذشته در خاورمیانه است، رو آوردن به سازمان کنفرانس اسلامی، پذیرش عضویت ناظر در سازمان کنفرانس اسلامی؛ همه این موارد نشان می دهد که روسیه توجه ویژه ای به عامل خاورمیانه در سیاست خارجی خود لحاظ کرده که البته این مساله هم دلایل متعددی دارد.
دلایل آن چیست؟ یک دلیل آن این است که روسیه احساس می کند که ممکن است در مقابل آمریکا برگ های برنده زیادی در حوزه خاورمیانه و جهان اسلام در دست داشته باشد.
البته شاید این امر هم یک نوع بازی سیاسی به صورت کنش و واکنش است. یعنی الزاما یک نوع کنش نیست بلکه یک نوع واکنش هم در مقابل طرح خاورمیانه بزرگ و توجه ویژه ای که آمریکا به این منطقه کرده است، می باشد.
شاید بتوان به این صورت تعبیر کرد که روسیه گمان می کند که اگر دهه 90 دهه بازی در اروپای شرقی بود، دهه اول قرن 21 بازی در منطقه خاورمیانه است.
این یک نگاه کلی به موضوع سفر وزیر امورخارجه روسیه به منطقه خلیج فارس است.
ارزیابی شما از تاثیر این سفر در پرونده انرژی هسته ای ایران چیست؟ اما در مورد خاص ایران که به احتمال یا قطعا، موضوع مذاکره وزرای خارجه دو کشور عربستان و روسیه مربوط به مسائل انرژی اتمی ایران خواهد بود، شاید بتوان از این زاویه به آن پرداخت که دقیقا روسیه جهتی را مقابل جهت سفر وزیر خارجه آلمان بر منطقه خلیج فارس دنبال می کند.
در مجموع روسیه مایل نیست که مساله انرژی هسته ای ایران از حوزه دیپلماتیک خارج شود و وارد فاز غیرنظامی می شود.
طبیعتا این خواست کشورهای عربی و عربستان هم هست. شاید بتوان گفت که هر دو کشور روسیه و عربستان دارای یک دغدغه مشترک هستند، هر چند که دارای تفاوت هایی نیز هستند.
اما وجه اشتراک آنها در این دغدغه این می تواند باشد که آنها احساس می کنند، که ایران برای آنها خاکریزی است در حوزه سیاست بین الملل که باید در پشت همین خاکریز در مقابل آمریکا از خود دفاع کرد. اگر به اصطلاح این میدان هم وارد عرصه نظامی بشود، ممکن است که گامها و میدان های بعدی خود روسیه و عربستان باشند.
با توجه به اصلاحات سیاسی که آمریکا در برنامه خاورمیانه بزرگ پیش بینی کرده است، بنابراین کشورهای عربی این نگرانی را دارند و روسیه هم با این نگرانی مواجه است.
چرا روسیه از اقدامات آمریکا در منطقه خاورمیانه نگران است؟ دیک چنی دو هفته پیش در اجلاس بالتیک سخنرانی کرد و نشان داد که خواسته های آمریکا از روسیه خیلی بیشتر از آن چیزی است که از پشت برخی از تریبون ها طرح می شود.
در واقع آمریکا انتظارات جدی به روسیه دارد و ممکن است که خواستار اصلاح ساختار سیاسی، برقراری دموکراسی و رعایت حقوق بشر گسترده خیلی جدی باشد. یعنی خواسته ای که اتحادیه اروپا و آمریکا از روسیه دارد و به طور خیلی صریح از زبان دیک چنی طرح شده است.
صحبت های مرکل در سفرش به چین را که نسبت به صدراعظم سابق آلمان خواسته های خود را واضح تر اعلام کرد و عنوان کرد که در زمینه مسائل حقوق بشر و مسائل سیاسی و ساختارهای دموکراسی با چینی ها صحبت خواهد کرد را در همین راستای اهداف سیاسی اتحادیه اروپا و آمریکا می دانید؟نمی توان گفت که در راستای این تعبیر است. ولی طبیعتا مرکل هم در موضوع انرژی هسته ای ایران به دنبال متقاعد کردن طرفهای موثر است که یکی از آنها هم روسیه و چین است. ضمن اینکه مرکل به دنبال اطمینان بخشیدن به کشورهای منطقه نیز هست. یعنی رفع نگرانی از کشورهای منطقه. مرکل هم در این زمینه خیلی به آمریکا کمک می کند، برعکس صدراعظم پیشین آلمان که می شود گفت در جنگ عراق در مقابل سیاست های آمریکا مقاومت کرد. ولی در مجموع اگر نتوان گفت روابط آمریکا و آلمان رو به وخامت گذاشت ولی دچار مشکلات جدی شد.
ولی خانم مرکل در همین مدت کوتاه صدراعظمی خود، روابط نزدیکی با آمریکا ایجاد کرده است. دو سفر به ایالات متحده داشته و ظاهرا گفته می شود که روابط شخصی و صمیمی جدی با رئیس جمهور آمریکا برقرار کرده و الان هم به گونه ای دارد بخشی از اجرای سیاست آمریکا را دنبال می کند. یعنی احساس می شود که به صورت جدی، بخشی از نقش ها را آمریکا به صدراعظم آلمان واگذار کرده است. طبیعتا سفر مرکل به چین نیز به دنبال این موضوع هم هست که از جمله مسائلی که قطعا طرح خواهد شد، مساله انرژی اتمی ایران است.
آلمان به دنبال این است که چین و روسیه را به همکاری با اروپا و آمریکا متقاعد کند. سفر وزیر امورخارجه آلمان به منطقه خاورمیانه نیز می تواند در راستای همان هدف آمریکا که رفع نگرانی از کشورهای منطقه است، باشد.
کشورهای منطقه در شمال و جنوب ایران بسیار نگران شده اند که اگر برخورد با انرژی هسته ای ایران از فاز سیاسی خارج بشود، امکان دارد که از کدام سو خارج بشود و چه تبعات و عوارضی را برای آنها خواهد داشت.
طبیعتا آنها نگرانی هایشان را هم به ایران منتقل می کنند و هم به آمریکا. سفر مرکل به کشورهای عربی نیز می تواند در راستای همین رفع نگرانی و ایجاد اطمینان باشد.
با توجه به صحبت های شما، از طرف اتحادیه اروپا و آمریکا فشارهای مضاعفی بر چین و روسیه در پرونده هسته ای ایران وارد می شود. به نظر شما روسیه تا چه زمانی می تواند در مقابل آمریکا مقاومت کرده و همچنان بخواهد پرونده هسته ای ایران را با این روند دنبال کند؟
ببینید من فکر می کنم که ما باید نگاه خودمان را نسبت به این موضوع داشته باشیم؛ ضمن اینکه فهم روسیه را هم از این موضوع به صورت جداگانه بررسی کنیم.
یعنی اینکه روسیه چه فهمی از این موضوع دارد؟
طبیعتا در موضوع انرژی هسته ای ایران، مواضع روسیه به طور100 درصد با ایران یکسان نیست. اگر مواضع روسیه با آمریکا 100 درصد مطابق نیست ولی مواضعش با ایران هم 100 مطابق نیست.
باید به این مساله خیلی توجه کرد. روسیه در چارچوب منافع ملی خودش به این موضوع نگاه می کند، به شکلهای مختلف. اولا روسیه با هژمونی آمریکا و رویکرد تک قطبی به مسائل دنیا مخالف است و احساس می کند که این از موضوعاتی است که باید روی آن ایستاد.
به دلیل اینکه خطری که از جانب غرب نسبت به انرژی هسته ای ایران تا به این حد بزرگ شده که دنیا را تهدید می کند، روسیه چنین خطری را احساس نمی کند و فکر می کند که فشاری که به ایران می آید باید یک مقداری از این فشار کاست. ضمن اینکه روسیه احساس می کند که ممکن است آمریکا به این حد هم کفایت نکند. یعنی مجموعه ای از عوامل، موضع گیری ها، انقلاب های نارنجی و رنگی در اطراف روسیه و مجموعه ای از عوامل دیگر این حدس را در روسیه تقویت می کند که آمریکا به ایران اکتفا نخواهد کرد و ممکن است که در قالب طرح خاورمیانه بزرگ، و در واقع با نگاه به منابع انرژی که در مجموع حوزه اوراسیا از جنوب تا مرکز و شمال آن وجود دارد، در این قالب بتوان تعبیر کرد که مرحله های بعدی هم برای آمریکا وجود دارد. پس طبیعی است که روسیه باید در همین میدان مقاومت کند.
می توان منظور شما را این طور تفسیر کرد که همان طوری که الان آمریکا دور تا دور مرزهای ایران پایگاه نظامی دارد و توانسته است به مرور زمان ایران را در چنبره نظامی خود احاطه کند، در صورتیکه آمریکا از حوزه سیاسی در زمینه پرونده هسته ای ایران خارج شود و بر ایران تسلط یابد، در واقع این کمربند امنیتی از سوی آمریکا به دور خود روسیه بسته خواهد شد؟ قطعا همین طور است. روسیه این احساس را می کند که در واقع با تحولات مختلفی که طی سالهای گذشته رخ داده، یعنی ایجاد پایگاه های نظامی در ازبکستان، قرقیزستان، قفقاز و به عضویت درآمدن آنها به اتحادیه اروپا وقوع انقلاب رنگی در گرجستان و اوکراین که سیاست های واگرا را نسبت به روسیه و جامع کشورهای مشترک المنافع دنبال می کنند، روسیه چنین احساسی را دارد.
ولی عرض من در قسمت دوم این بود که ما باید دقت کنیم که الان در روسیه یک دولت پراگماتیست حاکم است. این مساله بسیار مهم است و متاسفانه من در بسیاری از تحلیل ها می بینم که هنوز نسبت به روابط ما و روسیه همان تحلیل های دوران جنگ سرد صورت می گیرد. در حالیکه آن دوره طی شده و روسیه نه شوروی دوره جنگ سرد است و نه رئیس جمهور آن دارای همان رویکردهای گذشته است.
یعنی هم تغییر شرایط جهانی و هم تغییر روندها و دولتها در روسیه ما را وادار می کند که واقع بینانه به مسائل روسیه نگاه کنیم. زیرا در روسیه فعلی یک دولت پراگماتیست حاکم است که یک برآیندی است از دولتهای پیشین و گرایشهای مختلفی که در حوزه سیاست داخلی و خارجی روسیه و در همین زمان حاضر هم وجود دارد.
پس باید به این مساله که روسیه هم به طور طبیعی در چارچوب منافع ملی خودش به مسائل پرونده هسته ای ایران نگاه می کند و باید به توان روسیه واکنش و وکنش های آن که دیگر کنش ها و واکنش های دوران جنگ سرد نیست، توجه کرد.
حالا در این مورد که ما باید چکار کنیم، بحث دیگری است. اما اینکه باید چکار کرد که بتوان امیدواری بیشتری به مقاومت و حمایت روسیه در مجامع بین المللی داشت بحث دیگری است.
موارد دیگری هم وجود دارد که بخواهید به آنها بپردازید؟ یکی از عواملی که امکان بسیار جدی برای آمریکا و اروپا فراهم کرده که فضا سازی علیه ایران ایجاد کنند، طبیعتا پیوند زدن موضوع انرژی هسته ای ایران به برخی از مواضع دیگر در حوزه سیاست خارجی است. شاید آمریکا هم تلاش کرده که از این زمینه استفاده کند و اروپا را با خودش همراه کند.
به نظر من ایران باید در خیلی از موضع گیری هایش با تامل و حوصله عمل کند. زیرا امکان دارد که برخی از موضع گیری ها در ایران طبیعی تلقی بشود، اما در بوغ های بین المللی به کرات و به شدت نواخته شود.
پس به طور طبیعی باید تلاش کرد فضا و موضع گیری هایی ایجاد نشود که غرب یک پکیج از سیاست ها و موضع گیریها ردیف کند. به خصوص کشورها و رسانه های ارتباط جمعی که به هر خواننده و بیننده ای این مطالب را عرضه می کنند. که ایران به دنبال سیاستهای خصمانه است.