او به بازپرس جنایی گفت: حدود 20 سالی میشود که برادرم به شهر هامبورگ آلمان رفته و در یک شرکت مواد غذایی مشغول به کار است. او مدتی قبل با زنی ایرانی به طورموقت ازدواج کرد که از همسر اولش جدا شده و سه بچه دارد. از آنجا که مادرم مدتها بود که برادرم را ندیده بود، از او خواست به ایران بیاید اما همسرش مانع شد. مادرم مبتلا به سرطان بود و میخواست حتماً برادرم را ببیند. به همین دلیل حدود 20 میلیون تومان خرج کردیم و او را به آلمان فرستادیم. اما در تماسهایی که با مادرم داشتیم او مدام از آزار و اذیتهای عروسمان گلایه میکرد. بعد از مدتی عروسمان مادرم را از خانه بیرون کرد و برادرم مجبور شد برای او یک خانه بگیرد و پرستاری نیز از او مراقبت میکرد. مدتی از این ماجرا نگذشته بود که برادرم تماس گرفت و گفت مادرمان فوت کرده است.در حالی که با شنیدن این خبر شوکه بودیم از او خواستیم عکسهایی از مادرمان را برایمان بفرستد اما او گفت صحنه دلخراشی است و ناراحت میشویم .به همین خاطرعکسی برایمان نفرستاد. آن زمان به برادرم و همسرش مشکوک شده بودیم اما وقتی پلیس آلمان و پزشکی قانونی آن کشور اعلام کردند که مادرم به قتل رسیده است، مطمئن شدیم که مادرم قربانی کینه برادرمان، همسرش و پرستارش شده است. برای همین من و خواهرم از آنها شکایت داریم و درخواستمان این است که پرونده قتل مادرم در ایران رسیدگی و آنها قصاص شوند.
با توجه به درخواست زن جوان، بازپرس جنایی به پلیس بینالملل- اینترپل- مأموریت داد دراین باره به دقت تحقیق کنند ونتایج مربوطه را به تهران بفرستند.