آفتابنیوز : مسی این روزها همانند گذشته تمامکننده نیست. ضربههای نهاییاش مثل همیشه بوی گل میدهند اما کمتر به گل تبدیل میشوند. یا با فاصله از کنار دروازه میگذرند، یا به مدافعان برخورد میکنند و یا در بهترین حالت، تیر دروازه را میلرزانند؛ چرا؟ در نابغهبودن مسی کمتر کسی شک دارد. او قهرمان بلامنازع مستطیل سبز است اما در این چند بازی اخیر نمیتواند کاری را که همیشه و اغلب به راحتی انجام میداد، انجام دهد. دلیلش را همکار خوبمان علی کربلایی به درستی نوشت: «مسی تنهاست». علی کربلایی معتقد است این روزها نیمار هم تنهاست. منتهی تنهایی مسی و نیمار جنسش متفاوت است؛ تنهایی نیمار به درخشش بیشتر او منجر شده اما تنهایی مسی او را بیفروغ جلوه داده؛ چرا؟ مسی آنقدر بزرگ است که هر ستارهای، حتی ستاره پرفروغی مثل نیمار، در کنار او نمیتواند چنان که شاید و باید تجلی کند و اصلاً من فکر میکنم دلیل کوچ نیمار از بارسلونا بیش از آنکه مادی باشد، همین موضوع است.
نیمار این را فهمیده بود که هرچقدر هم در بارسلونا خوش بدرخشد، باز هم اسمش زیر سایه سنگین مسی خواهد ماند. در همین بازی چند شب پیش پاریسنژرمن، نیمار نقش مسی را در بارسلونا ایفا کرد. او دو گل زد، دو پاس گل داد و یک پنالتی گرفت. همه تیم در خدمت نیمار بود و نیمار هم با همه وجود در خدمت تیم. همان شب، مسی در بارسا همه ضربههایش را به تیرک دروازه کوبید. مسی با همه عظمتش، بدون نیمار و دنی آلوس و ژاوی نمیتواند مسی همیشگی باشد. مسی یک نابغه است اما فوتبال یک بازی تیمی است و یک نابغه حتی اگر مسی باشد، نمیتواند به تنهایی بار یک تیم را به دوش بکشد.
در فیلم «فرار به سوی پیروزی»، وقتی مربی تیم فوتبال متفقین میخواهد روی تخته سیاه به بازیکنانش طرز درست بازیکردن را آموزش بدهد، پله گچ را از دست مربی میگیرد و در حالی که سعی میکند روی تخته سیاه حرفش را با شکل نشان دهد، میگوید: «شما توپ رو میدین به من و من هم همه رو دریبل میکنم و توپ را میفرستم توی دروازه آلمانها». ما آن زمانها خیلی بچه بودیم و در نظرمان پله خدای فوتبال بود. با این حال، حتی در یک فیلم سینمایی تبلیغاتی، پله نتوانست مطابق خیال ما و خودش رفتار کند و به راحتی همه را دریبل کند و توپ را بفرستد توی دروازه نازیها. منظورم این است که در عالم تبلیغات، این ستارهها هستند که پیروزیهای بزرگ را رقم میزنند اما در عالم واقع، اگر در اطراف آن ستاره بزرگ، ستارههای کوچکتر حضور نداشته باشند، هیچ پیروزی بزرگی رقم نخواهد خورد. اگر بخواهیم آمار و ارقام را معیار قرار دهیم، مسی در یکی- دو بازی گذشته، به مراتب از بازیهای فصل پیش بیشتر تلاش کرده است؛ در واقع مثل یک جنگجوی انتحاری، یکتنه به مصاف سپاه حریف رفته، بیشتر از هر وقت دیگری دریبل زده و پاس داده و دروازه را هدف گرفته. گویی «جان اسنو»وار یکه و تنها در مقابل زمستان ایستاده است و دیگر امیدی به هیچکس جز خودش ندارد. هیچ منصفی تواناییهای حیرتآور مسی را نمیتواند منکر شود اما اگر امثال نیمار نباشند، این تواناییها کمتر به منصه ظهور خواهد رسید. مسی برای به نمایش درآوردن قابلیتهای بیشمارش، نیاز به نیمار و امثالهم دارد. آنهایی که نیمار را فروختند و به خیال احمقانه خود سود هنگفتی از این راه به جیب زدند، نفهمیدند که با این کار بخشی از مسی را هم فروختند. رفتن مسی به زمین بازی بدون ژاوی و دنی آلوس، حکم جنگاوری را دارد که بدون سلاح به میدان نبرد میرود.
مثال اینجایی میزنم تا شاید عمق فاجعه را بهتر دریابیم؛ «مسعود کیمیایی» در سینمای ایران نام بزرگی است اما همین نام بزرگ چگونه میتواند بدون «بهروز وثوقی» و «اسفندیار منفردزاده» و «نعمت حقیقی»، بار دیگر «گوزنها» و «داشآکل» بسازد؟ نمیشود. منتقدانی که از او توقع دارند یک بار دیگر او معجزه کند و سینمای ایران را کُن فَیَکون کند، به این موضوع توجه نمیکنند که او بدون آن نامها، بخش بزرگی از وجودش خالی است. این حرف به معنای نفی و انکار توانمندیهای او نیست. اتفاقاً رمان «جسدهای شیشهای» کیمیایی نشان داد که او هنوز هم میتواند کارهای بزرگی را به سرانجام برساند، منتهی سینما کار یک نفر نیست. رمان و شعر کار یک نفر است، اما سینما کار جمعی است. کیمیایی وقتی داستان فیلمی را مینویسد، براساس قابلیتها و امکانهای موجود در اطرافش مینویسد. آیا در اطراف او، امروز کسی یافت میشود که بتواند نقشی همسنگ قیصر و داشآکل و سید گوزنها را بازی کند؟ آیا کسی یافت میشود که بتواند آن تصویرهای حیرتآور را بر پرده نقرهای جان بخشد؟ آیا هنرمندی یافت میشود که صدای بیصدا را تبدیل به نغمه و فریادی خوشالحان کند؟ مدیران بارسا اگر میخواهند همچنان مسی ستاره تیمشان باشد، هرچه سریعتر باید فکری به حال اطراف مسی کنند.
زمانی که مسی به بارسلونا آمد، رونالدینیو با همه وجود از این استعداد شگفت استقبال کرد و در مدت زمان کوتاهی این دو، زوج افسانهای بارسا لقب گرفتند. امروز مسی آمادگی آن را دارد که از یک پدیده خارقالعاده استقبال کند و همان نقشی را بازی کند که رونالدینیوی بزرگ برای او بازی کرد. آیا این اتفاق به زودی رخ خواهد داد؟