آفتابنیوز : داریوش سجادی، فعال سیاسی ساکن آمریکا در گفتگویی برجام را هدیه آمریکایی ها به ایران عنوان کرده است. سجادی علاوه بر این درباره موضوعاتی مانند حصر نیز صحبت کرده است. در ادامه اهم اظهارات او را بخوانید:
* تعدادی از آقایان درباره رفع حصر کاسبی راه انداختهاند. این جماعت از ماجرای حصر برای خود «نان دانی» درست کردهاند و از این موضوع زخم ناسوری درست کردهاند که به تناوب این موضوع را ادامه بدهند تا از طریق آن بتوانند یک دهن کجی به سیستم داشته باشند. اما سیستم در مواجه با بحران به نوعی مدارا کرد و نظام تا 25 بهمن سال بعد اقدامی نکرد و آقایان تا 17 بیانیه صادر کردند و از جهتی این فرصت دادن نظام هم برای بلوغ جامعه بسیار موثر بود که اتفاقی مثل 9 دی از آن بیرون آمد.
* آقایان اگر از حصر ناراحت هستند راه حل آن بسیار ساده است. درست یا غلط آقایان در سال 88 مدعی تقلب در انتخابات شدند و از طرفی هم میگویند نظام تریبون در اختیار ما نمیگذارد این در حالی که امروز با در اختیار داشتن یک گوشی هوشمند تمام امکانات رسانهای در اختیار هر فردی است، حال با گذشت بیش از 7 سال آقایان اگر واقعا قائل به تقلب هستند و آن تقلب وجود دارد برای بیگناهی خودشان بیایند و تمام اسناد مربوط به تقلب را ارائه دهند، در آن صورت افکار عمومی میتواند حصر را بشکند.
* اینقدر باید معرفت داشته باشید که اگر در انتخاباتهای بعدی شرکت کردید و اگر پذیرفتید که نظام انتخابات متعهدانه برگزار میکند، چرا از بیانش کراهت دارید، عذر خواهی کنید و با این کار در حقیقت از ملت عذرخواهی کردهاید. راه حل حصر در دست نطام نیست و در دست خودشان است ولی بدلیل آنکه میخواهند هم از توبره بخورند و هم از آخور صادقانه با موضوع برخورد نمیکنند تا بتوانند
پایگاه مردمی خودشان را که به صورت نامشروع بدست آوردهاند، حفظ کنند. آنها برای اینکه بتوانند رای اقشار خاکستری را بدست آوردند، هر خوش رقصی که توانستند انجام دادند.
* اینها (محصورین) فقط برای حفظ پایگاه تودهای خودشان حاضر نیستند این هزینه را بدهند و بپذیرند که در سال 88 یک موجی آنها را گرفت و فکر کردند کسی هستند.
* در سال 88 در همان راهپیمایی سکوت به مقر بسیج، حمله شد. مقر بسیج یک پایگاه نظامی است و حکم تیر دارد. من خودم را یک عنصر «چپ خط امامی» تعریف کردم و اتفاقی که باعث شد از این ماجرا منتقلب شوم آن بود که در روز قدس سال 88 وقتی شعار نه غزه نه لبنان مطرح شد یکی از افتخارات امام زیر سوال رفت وموسوی و کروبی هم یک کلمه اعتراض نکردند. این یک «اصول فروشی» آشکار است و اقداماتی از این دست و شعار علیه اصل ولایت فقیه بود که هزینهها را بالابرد.
* از دل انتخابات سال 92 تکنوکراتهای پروگماتیسم بیرون آمدن یعنی آقای هاشمی به عنوان لیدر پروگماتیسمهای ایرانی.
به نظرم برجام هدیهای بود از طرف آمریکاییها برای جناح پروگماتیسم بود.
* اینکه عدهای در داخل روی پیروزی دموکراتها حساب کرده بودند یکی از بدترین تحلیلها بود زیرا اگر هیلاری کلینتون رای میآورد بدترین مواضع را علیه ایران اتخاذ میکرد. فرق تیم هیلاری کلینتون با تیم ترامپ در این است که آنها جناح طرفدار جهانی شدن هستند و ترامپ جنبه ملی گرایانه دارد. این در حالی است که از سال 2007 به این طرف طبقه متوسط امریکا له شده و کشوری که روزی مظهر خوشگذرانی بود تبدیل به جایی شده است که شهروند آن به سرکار میرود تا بتواند قسط خانه و ماشین خود را بدهد. تماما بلاهایی که در طول 38 سال بر سر ایران آوردند امروز بر سر خودشان آمده و ترامپ از دل یک همچون تضادی و با شعارهای ملی گرایانه بیرون آمد چون بستر آمریکا همچین فردی را نیاز داشت.
* ما تجربه 4 رئیس جمهور از زمان هاشمی به بعد را داریم و مثل اینکه ساختمان پاستور مشکل دارد که رؤسای جمهور پس از پایان ریاست جمهوریشان به اپوزوسیون تبدیل میشوند. حقیقت آن است که پایگاه تودهای گول زننده است. وقتی شما بر اساس اصول خودتان را تعریف نمیکنید و خودتان را بر اساس پیروی از پایگاه تودهای تعریف میکنید، موظف میشوید برای درخشش در پایگاه تودهای برای همانها خوش رقصی کنید. خاتمی در محافل خصوص به سلامت انتخابات اعتراف کرده ولی عدم اظهار این مطلب در بین مردم برای آن است که فکر میکند توده مردم را از دست میدهد و من فکر میکنم مشکل اصلی همین جا است.
* وظیفه یک سیاستمدار این است که پایگاه تودهای خود را افزایش دهد ولی این کار هم قاعدهای دارد. مثلا بعد از قضیه فتوای امام درباره سلمان رشدی عدهای میگفتند این کار امام خیلی از نظر عرف سیاسی به ایران ضربه میزند. اما از آنجایی که امام از اول پایگاه تودهای خودش را در اروپا تعریف نکرده بود، بسیار کار درستی انجام داد و از آنجایی که امام به عنوان یک مرجع تقلید پایگاه تودهای خودش را در جهان اسلام تعریف کرده بود و پس از آن فتوا و موجی که به تبع آن در جهان اسلام به راه افتاد، محبوبیت امام افزایش پیدا کرد.
*شما اگر سپاه را از منطقه حذف میکردید ظریف دیگر هیچ قدرتی نداشت. تمام بازیها در منطقه را هزینهاش را سپاه داد و آقایان در عین حالی که فخرش را میفروشند به سپاه متلک هم میگویند. واقعیت این است که کشور به قاسم سلیمانی و تیمش مدیون است. تفنگ ضامن سیاست است.
* اگر سپاه نبود پروگماتیستها همان بعد از جنگ تمام مواضع انقلاب را فروخته بودند ولی نتوانستند و به اعتبار وجود سپاه بود که تضمین مانایی برای انقلاب ماند و امروز هم رویین تن شده است. امروز تمام منطقه پذیرفتهاند که ایران یک قدرت منطقهای است که بدون حضور او هیچ معادلهای قابل حل نیست و این مدیون سپاه و قدرت نظامی ما است.
* من بسیار متاسف هستم که عدهای در داخل این سیگنال را به بیرون میدهند که اگر ما رای بیاوریم میتوانیم سپاه را تضعیف کنیم. در کجای دنیا قدرت نظامی را در مقابل اجنبی تضعیف می کنند که در داخل این کار را انجام میدهند؟ این کار با این نیت که ما میتوانیم مشکلات با امریکا را حل کنیم انجام میشود در حالی که این اگر عوام فریبی نباشد یک خود فریبی است.
* اپوزسیون در خارج ورشکست ترین افرادی هستند که در ساختارهای معیشتی اروپا و امریکا نتوانستند حل شوند و کوتاه ترین دیوار برای بالا رفتن را «دیوار سیاست» میبینند. در آمریکا مانند اپوزیسیون حرف زدن بیزینس است و آمریکا برای آن بودجه میدهد. و گرنه افراد بزرگ آنها مثل سازگارا و گنجی که اوجشان در سال 88 بود دیگر گم شدهاند زیرا این کار یک تجارت است.
راستی بلاد کفر چرا سنگر گرفتی عزیز دلم؟
بیا برو سوریه؟ برجام هدیه آمریکا بود؟