بعدهم در فضای اسرارآمیز آپارتمان و در میان چندین دوربین مداربسته او را روی زمین انداخت و دو شبانه روز از طریق چشمهای الکترونیکی دوربینها، این اسیر خردسال را تحت نظر داشت. اما دخترک باهوش درفرصتی مناسب، دست وپایش را ازبندها نجات داده و در غیاب زندانبان بی رحمش، خود را پای پنجره آپارتمان رساند و با گریه و فریاد از رهگذران تقاضای کمک کرد.
با گذشت دو شبانه روز از اسارت دخترک، رهگذرانی که از پای برج مسکونی میگذشتند، با دیدن این صحنه خیلی سریع با پلیس تماس گرفتند.دقایقی بعد مأموران پلیس 110 جریان را به کلانتری محل گزارش دادند و بلافاصله تیمی ازمأموران به محل شتافتند و همراه با امدادگران سازمان آتشنشانی، «اسماء» را نجات دادند.
در بازبینی محل نگهداری دخترک، کارآگاهان مشاهده کردند که آدم ربا یکی از اتاقهای خواب را به دوربینهای مداربسته مجهز کرده و دختربچه را با دهان، دست و پاهای بسته با نوار چسب در این محل نگهداری میکرد و او را دو شبانه روز تحت نظر داشت. کارآگاهان در جریان تحقیق پی بردند مالک خانه مردی 40 ساله بهنام امیررضا است که حدود 2 ماه قبل با زن جوانی به نام فتانه ازدواج کرده و در این آپارتمان ساکن شدهاند. این زن به علت اعتیاد شوهرش به مواد مخدر و اختلافهای خانوادگی، همسرش را ترک کرده و به خانه پدرش رفته بود و امیررضا به تنهایی زندگی میکرد.
در ادامه تحقیقات کارآگاهان دریافتند امیر رضا قبل از ازدواج در محله مشیریه تهران ساکن و کارگر بازار گل بوده و پس از ازدواج ضمن اجاره یک آپارتمان مسکونی در محله ازگل به این مکان نقل مکان کرده است. با تجمیع اطلاعات به دست آمده و اقدامات ویژه پلیسی – اطلاعاتی، مأموران موفق شدند متهم را روزیکشنبه بیست و ششم شهریور در حالی که با خودرو شاسی بلند خود در یکی از خیابانهای محله مشیریه در تردد بود شناسایی و در اقدامی ضربتی دستگیرش کنند. بعد هم او را برای تحقیقات فنی به اداره 11 پلیس آگاهی منتقل کردند.در تحقیقات صورت گرفته مشخص شد نامبرده با یکی از همسایگان قدیمی خود در جنوب تهران، دختر 10 ساله را ربوده است. با به دست آمدن آدرس محل سکونت این تبهکار، وی نیز در یک عملیات ضربتی دستگیر و به پلیس آگاهی منتقل شد.
اسما چگونه ربوده شد؟
بعدازظهر 24 شهریورماه از طریق مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ خبر گم شدن دختری ۱۰ ساله به نام اسماء در محدوده محل سکونتش به کلانتری ۱۶۹ مشیریه اطلاع داده شد.با حضور مأموران در محل، پدر و مادر دخترک گفتند ساعت 5 و نیم بعدازظهر دخترمان را برای خرید نان به نانوایی محل فرستادیم. منتظرش ماندیم تا پس از خرید به خانه برگردد، اما خبری ازاونشد. اول فکر کردیم علت تأخیر به دلیل شلوغی نانوایی است، اما وقتی مدتی گذشت نگران شدیم و برادر بزرگترش را بهدنبال او فرستادیم. برادرش هم پس از دقایقی جستوجو، هراسان و بدون اسماء به خانه بازگشت؛ پس ازآن همگی از خانه خارج شدیم و همه کوچه و خیابانهای اطراف را در پی او گشتیم، اما پیدایش نکردیم.
یکی از همسایگان خانواده اسماء در تحقیقات محلی به کارآگاهان گفت: اسماء در خیابان بود که ناگهان سرنشینان یک دستگاه خودرو شاسی بلند که دو سرنشین آن زن و مردی بودند، دخترکوچولو را به زورسوارکرده و بسرعت محل را ترک کردند.
سرهنگ مکرم -معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ-دراین باره گفت:با توجه به اطلاعاتی که در اختیار پلیس قرارگرفته بود، تبهکاران درعملیات ضربتی دستگیرشدند. اما انگیزه آدم رباها هنوز بهطور کامل مشخص نیست و کارآگاهان سرگرم بررسی موضوع و تحقیق از متهمین هستند.
متهمان پرونده دیروز برای تحقیق و بازجویی به شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران منتقل شدند.
ربودن کودک برای بازگرداندن همسر
مرد جوان دراین باره گفت: حدود سه ماه قبل ازدواج کردم. حال آنکه بهصورت تفریحی مواد مصرف میکنم. همسرم وقتی از ماجرا با خبر شد به طرز مرموزی ناپدید شد. موضوع را که با یکی از دوستانم در میان گذاشتم. اوهم گفت اگر دختر بچهای را بدزدی همسرت به خانه برمی گردد. من هم طبق خواسته دوستم عمل کردم و بچه را ربوده و به خانه آوردم. قرار بود دوستم بگوید بعد ازآن چه کاری انجام دهم که دستگیر شدم.
بیماری دوقطبی دارم
زن جوان نیز گفت: من مبتلا به بیماری دو قطبی هستم و روز حادثه Incident قصد رفتن به بهشت زهرا را داشتم. کنار خیابان در انتظارماشین بودم که ناگهان یک شاسی بلندی مقابل پایم نگه داشت. راننده مرد جوانی بود و از من خواست تا به او کمک کنم و گفت در ازای کمکی که به او میکنم 50 هزار تومان به من میدهد. مرد جوان گفت، 2 ماه قبل ازدواج کرده و همسرش زمانی که متوجه شده او به صورت تفننی شیشه مصرف میکند او را ترک کرده است. او به من گفت اگر دختر بچهای را بدزد و آن را به خانه ببرد، همسرش برمی گردد. من نه به خاطر 50 هزار تومان پول بلکه به خاطر اینکه همسرش نزد او برگردد کمکش کردم. روز حادثه من و مرد جوان دست و پای بچه را که در حال عبور از خیابان بود گرفتیم و به زور داخل ماشین انداختیم. دست و پا و دهانش را بستیم و برای اینکه کسی متوجه ماجرا نشود حتی عینک دودی هم روی چشمهایش گذاشتیم. من فقط تا مقابل خانه آنها را همراهی کردم و بعد از آن به خانه برگشتم.
جزئیات فرار اززبان دخترربوده شده
اسماء دختر ربوده شدهای که توانسته بود با داد و فریاد توجه مردم را به خود جلب کند، در رابطه با فرارش گفت: وقتی مرا دزدیدند خیلی ترسیده بودم. یک شبانه روز در خانه حبس بودم و در تمام این مدت دست و پایم بسته بود. تا اینکه مرد جوانی که مرا ربوده بود برایم آب آورد و از سالنی که در آن نگهداری میشدم بیرون رفت. دقایقی بعد از فرصت استفاده کردم و لیوان آب را شکستم و با خردههای شیشه دستم را باز کردم. با اینکه دستم با شیشه بریده بود اما توجهی به سوزش و خون دستم نکردم و خودم را به کنار پنجره رساندم و شروع به داد وبیداد کردم که با فریادهای من پلیس آمد و نجاتم داد.
به این ترتیب بازپرس سهرابی دستور تحقیقات در خصوص اظهارات متهمان پرونده را صادر کرد.